اگر بشنوی مردی که کمال یا کمالاتی دارد، به ناراحتی یا ناراحتیهایی دچار شده، عقل تو را وامیدارد که به یاریش برخیزی و برای خلاصی او اقدام کنی، و اگر نتوانی این کار را انجام دهی، مبادرت به دعا نمایی که برای او فرج و خلاص حاصل شود، و شفقت و اخلاص هم در وجود تو نسبت به او پیدا میشود. اکنون که این مطلب را توجه کردی میگوییم: مولای ما حضرت صاحبالزمان (عج)، تمام مرزهای کمال را احاطه کرده و به برترین مراتب جمال و جلال دست یافتهاست، با این همه او مبتلا به اهل ضلالت و گمراهی است و دورمانده از اهل و عیال و خانه و وطن، و این معنی برای اهل بینش کاملاً روشن است. اما عظمت مصییبت آن حضرت، به مقدار عظمت خود او است، و اما کمالاتش، زبان از بیان آن الکن و اندیشهها از پرواز به قلههای رفیع آن ناتوان میباشد. شاید با مطالعه این گوشههایی از این مطلب را بهدست آوری و از سرچشمه زلال آن سیراب شوی. و در اینجا نیز مطالبی میافزائیم که بدانی آن حضرت مجموعهای از کمالات پیامبران و امامان و مظهر آنان است.
در روایتی که شیخ اجل محمد بن الحسن الحر عاملی در کتاب إثبات الهداه بالنصوص و المعجزات از کتاب إثبات الرجعه فضل بن شاذان به سند صحیح آورده، چنین میخوانیم:
از امام صادق(ع) است که فرمود:
هیچ معجزهای از معجزات انبیا و اوصیا نیست مگر اینکه خداوند تبارک و تعالی مثل آنرا بهدست قائم(ع) ظاهر میگرداند تا بر دشمنان، اتمام حجت کند .۱
و چه خوش گفتهاند: آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری.
و نیز فاضل علامه مجلسی در بحارالأنوار حدیثی از مفضل بن عمر از امام ابوعبدالله صادق(ع) نقل کرده که فرمود:
و در آن هنگام آقای ما قائم(ع) به خانه خدا تکیه زده میگوید: ای مردم هرکس میخواهد آدم و شیث را ببیند، بداند که من آدم و شیث هستم، و هرکس که میخواهد نوح و فرزندش سام را ببیند، بداند که من همان نوح و سامم، و هرکس میخواهد ابراهیم و اسماعیل را ببیند، بداند که من همان ابراهیم و اسماعیل میباشم، و هرکس میخواهد موسی و یوشع را ببیند، من همان موسی و یوشع هستم، و هرکس میخواهد عیسی و شمعون را ببیند، من همان عیسی و شمعون هستم، و هرکس میخواهد محمد(ص) و امیرالمؤمنین را ببیند، بداند که من همان محمد و امیرالمؤمنین هستم، و هرکه میخواهد حسن و حسین را ببیند، بداند که من همان حسن و حسین میباشم، و هر که میخواهد امامان از ذریه حسین را ببیند، بداند که من همان ائمه اطهار هستم. دعوتم را بپذیرید و به نزدم جمع شوید که هرچه گفتهاند و هرچه نگفتهاند را به شما خبر میدهم.۲
این حدیث، دلالت دارد بر اینکه تمام صفات انبیای عظام و مکارم ائمه اطهار(ع) در وجود امام زمان ما ـ أرواحنا فداه ـ جمع است و از آن حضرت بروز میکند، و نیز روایتی که قبلاً از پیغمبر اکرم(ص) آوردیم که نهمین آنها قائمشان است و او ظاهر و باطن آنها است، بر این معنی دلالت میکند.
همچنین شیخ صدوق در کتاب کمالالدین به سند خود از ابوبصیر روایت کرده که گفت:
شنیدم حضرت ابوعبدالله صادق(ع) میفرمود: سنتهای پیغمبران(ع) و آنچه از غیبتها برایشان واقع شد، در قائم ما اهل البیت نیز بهطور کامل و صددرصد واقع خواهد شد.
ابوبصیر گوید: عرض کردم یابن رسولالله، قائم شما اهل البیت کیست؟
فرمود: ای ابوبصیر، او پنجمین از نسل فرزندم موسی است، او فرزند بهترین کنیزان است، غیبتی خواهد داشت که در آن باطلکیشان به تردید میافتند، سپس خداوند عزوجل او را آشکار میکند و بهدست او شرق و غرب زمین را فتح مینماید و روحالله، عیسی بن مریم، از آسمان فرود میآید و پشت سرش نماز میخواند….۳
حال که سخن به اینجا رسید خوب است این مطلب را [به نحو تفصیلیتر] بیان نمائیم.
۱. شباهت به حضرت آدم(ع)
۱ـ۱. خداوند، آدم را خلیفه خود در تمام زمین قرار داد و او را وارث آن ساخت و در قرآن چنین فرمود:
إنّی جاعفلٌ فففی اْلاَرْضف خَلیفَهً.۴
من در زمین خلیفهای قرار میدهم.
و خداوند حضرت حجت(ع) را نیز وارث زمین خواهد ساخت و خلیفه خود در زمین خواهد فرمود، چنانکه از حضرت ابیعبدالله صادق(ع) مروی است که در تفسیر آیه:
وَعَدَ اللهف الذَّینَ آمَنفوا مفنْکفمْ وَ عَمفلفوا الصّالفحاتف لَیَسْتَخْلففَنَّهفمْ ففی اْلاَرْضف.۵
خدا به کسانی از شما که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند وعده داد که در روی زمین جانشین دیگرانشان کند.
چنین فرمود:
او، قائم و اصحابش میباشند و هنگام ظهورش در مکه، در حالیکه دست به صورت میکشد، میگوید: «اَلْحَمْدف لفلهف الَّذی صَدَقَنا وَعْدَهف وَ اَوْرَثَنا اْلاَرْضَ…۶؛
سپاس خدای را که به وعده خود وفا کرد و زمین را به ارث ما درآورد».7
و در حدیث مفضل آمده که خروج میکند در حالیکه ابری بالای سرش سایه افکنده و در آن منادی ندا میکند:
این، مهدی، خلیفه خدا است از او پیروی کنید.
۲ـ۱. از پیامبر(ص) نقل شده که فرمود:
آدم(ع) آنقدر بر فراق بهشت گریست تا اینکه (اشک) از دو گونهاش مانند آبراههایی جاری شد.۸
از امام صادق(ع) نیز همین معنی روایت شده است.۹
حضرت قائم(ع) نیز، مانند آدم، گریه بسیار دارد، چنانکه در زیارت ناحیه از آن حضرت است که، خطاب به جدش، حسین(ع) میگوید:
شب و روز برایت ندبه میکنم و به جای اشک بر تو خون میگریم.
۳ـ۱. درباره آدم، آیه نازل شده که:
و عَلَّمَ آدَمَ الاَسماءَ کفلَّها.۱۰
خداوند تمام اسمها را به آدم تعلیم فرمود:۷
و اما قائم، خداوند آنچه به آدم آموخت به او نیز آموخته و اضافه بر آن هم مطالب دیگری آموخته است، چه اینکه آدم بیست و پنج حرف از اسم اعظم را آموخته بود ـ چنانکه در حدیث آمده استـ و پیغمبر اکرم(ص) هفتاد و دو حرف از آن را آموخت، و تمام اموری که خداوند متعال به پیامبرش داده، به اوصیای آن حضرت نیز داده شده تا به مولای ما حضرت قائم(ع) نوبت رسید.
و در خبر صحیح ثقه اسلام کلینی از حضرت ابی عبدالله صادق(ع) مروی است که فرمود:
آن علمیکه به آدم(ع) نازل شد دیگر برداشته نشد، و هیچ عالمی نمرده مگر اینکه علمش را به ارث گذاشته است؛ زمین، بدون عالم باقی نمیماند.
۱۱
۴ـ۱. آدم، زمین را با عبادت خدا زنده کرد، پس از آنکه جنیان با کفر و طغیانشان آنرا میرانده بودند.
قائم(ع) نیز زمین را با دین خدا و عبادت و عدالت و برپایی حدودش زنده خواهد کرد، بعداز مردن آن به کفر و معصیت اهل زمین.
در بحارالأنوار از حضرت ابوجعفر(ع) درباره آیه:
یفحْیی اْلاَرْضَ بَعْدَ مَوْتها.۱۲
[خدا] زمین را پس از مردنش زنده میکند.
آمده که فرمود:
خداوند عزوجل به وسیله قائم(ع) زمین را بعداز مرگش زنده میگرداند. منظور از مرگ آن، کفر اهل آن میباشد که کافر در حقیقت مرده است.۹
و در وسائل الشیعه درباره همین آیه آمده است که حضرت موسی بن جعفر(ع) فرمود:
به وسیله باران احیا نمیکند، بلکه خداوند مردانی برمیانگیزد که عدالت را زنده میکنند، و زمین به خاطر احیای عدالت زنده میشود، و به درستی که اگر یک حد در زمین برپا شود، سودمندتر است از چهل روز باران.۱۴
و در همان کتاب از پیغمبراکرم(ص) منقول است که فرمود:
یک ساعت امام عادل بهتر است از عبادت هفتاد سال، و یک حد که برای خدا در زمین برپا شود، سودمندتر است از چهل روز باران.۱۵
با این همه تاکی و تا چند آدم و قائم را با هم مقایسه کنم در حالیکه آدم به خاطر قائم خلق شد.
فانَّ اَّلذی خَلَقَ الْمَکارفمَ جازفها
فی صفلْبف آدَمَ لفلْامامف الْقائفمف
آنکه مکارم اخلاق را آفرید همه را در صلب آدم قرار داد برای امام قائم.
۲. شباهت به هابیل(ع)
۱ـ۲. نزدیکترین و خویشاوندترین افراد، هابیل را کشت؛ یعنی برادرش قابیل. خداوند متعال در کتاب عزیز خود میفرماید:
وَاتْلف عَلَیْهفمْ نَبَاءَ ابْنَیْ آدَمَ بفالْحَقّف افذْ قَرَّبا قفرْباناً فَتفقفبّفلَ مفنْ اَحَدفهفما وَلَمْ یفتَقَبَّلْ مفنَ اْلآخَرَ قالَ لاَقْتفلَنَّکَ قالَ افنَّما یَتَقَبَّلف اللهف مفنَ الْمفتَّقینَ.۱۶
و داستان راستین دو پسر آدم را برایشان بخوان، آنگاه که قربانی کردند، از یکیشان پذیرفته آمد و از دیگری پذیرفته نشد. گفت: تو را میکشم. گفت: خدا قربانی پرهیزگاران را میپذیرد.
همچنین نزدیکترین و خویشاوندترین افراد، قصد کشتن امام قائم ـ روحی و ارواح العالمین فداه ـ را نمود؛ او عموی آن حضرت، جعفر کذاب بود.
از امام زینالعابدین(ع) نقل شده است که فرمود:
گویا جعفر کذاب را میبینم که سرکش زمانش را بر تفتیش امر ولیّ خدا و آنکه در غیب الهی محفوظ و بر حرم پدرش موکل است وادار کند، به خاطر جهل او به ولادتش و حرص بر کشتنش ـ اگر بر او دست یابد ـ از روی طمع در میراث پدرش تا آن را به ناحق بگیرد.۱۷
۳. شباهت به شیث(ع)
هبهالله شیث، اجازه نیافت که علم خودش را آشکار کند، چنانکه در روضه کافی روایت شده که حضرت ابوجعفر باقر(ع) در خبری طولانی چنین فرمود:
وقتی هبهالله پدرش آدم را دفن کرد، قابیل به نزدش آمد و گفت: ای هبهالله من دیدم که پدرم آدم تو را از علم، آنقدر عطا کرد که به من عطا نکرد، و آن همان علمی است که برادرت هابیل به آن دعا کرد و قربانیاش قبول شد، و بدین جهت او را کشتم که فرزندانی نداشته باشد تا بر فرزندان من افتخار کنند و بگویند ما فرزندان کسی هستیم که قربانیاش قبول شد و شما فرزندان کسی هستید که قربانی او قبول نشد، و تو اگر علمی را که پدرم به تو اختصاص داده آشکار کنی تو را هم میکشم همانطور که بردارم هابیل را کشتم. پس هبهالله و فرزندان او مخفی میکردند آنچه از علم و ایمان نزد آنها بود…۱۸
حضرت قائم نیز تا روز وقت معین اجازه نیافته؛ چنانکه درباره حضرتش روایت شده است:
هنگام ولادت بر زانو قرار گرفت، و دو انگشت سبابهاش را به سوی آسمان بلند کرد؛ عطسهای زد و گفت:
سپاس خدای را که پروردگار جهانیان است. درود خداوند بر محمد و خاندانش باد. ستمگران پنداشتهاند که حجت الهی، باطل و نابود است، و حال آنکه اگر در سخن گفتن به ما اجازه داده شود شک از بین میرود.۱۹
این خبر را رئیس المحدثین، شیخ صدوق در کمالالدین آورده است.
۴. شباهت به نوح(ع)
۱ـ۴. نوح شیخ الانبیاء است. از امام صادق و امام هادی(ع) روایت است که حضرت نوح(ع) دو هزار و پانصد سال عمر کرد.
و حضرت قائم(ع)، شیخ الاوصیاء است. (بنا به روایت کافی) آن حضرت در نیمه شعبان سال دویست و پنجاه و پنج هجری متولد شد.۲۰ که براین اساس عمر آن حضرت تاکنون ۱۱۷۱ سال میشود.
و از امام زینالعابدین(ع) روایت است که فرمود:
در قائم، روشی از آدم و از نوح هست و آن طول عمر میباشد….۲۱
۲ـ۴. نوح، زمین را با سخن خود از کافرین پاک کرد و گفت:
لاتَذَر عَلَی الأَرضف مفن الکاففرینَ دَیّاراً.۲۲
ای پروردگار من، بر روی زمین هیچیک از کافران را مگذار.
قائم نیز زمین را با شمشیر از لوث وجود کافران پاک میگرداند تا جائی که هیچ اثری از آنها باقی نماند.
۳ـ۴. نوح، نهصد و پنجاه سال صبر کرد، چنانکه خداوند میفرماید:
فَلَبفثَ فیهفمْ اَلْفَ سَنَهف افلاّ خَمْسینَ عاماً فَاَخَذَهفمف الطّفوفانف وَهفمْ ظالفمفونَ.۲۳
او هزار سال و پنجاه سال کم در میان آنان بزیست و چون مردمی ستمپیشه بودند، طوفانشان فراگرفت.
قائم نیز از اول امامتش تاکنون صبر کرده، و نمیدانم تا کی صبر خواهد کرد. هرکه از نوح تخلف جست، هلاک شد وهرکه از قائم تخلف جوید نیز هلاک میشود؛ چنانکه در حدیث آمده است.۲۳
۴ـ۴. آنقدر خداوند فرج نوح و اصحابش را به تأخیر انداخت تا اینکه بیشتر معتقدان به آن حضرت، از او برگشتند. فرج قائم را نیز خداوند آنقدر به تأخیر میاندازد که بیشتر معتقدان به آن حضرت از او برمیگردند. چنانکه در حدیثی از امام عسکری(ع) آمده است.۲۴
۵ـ۴. ادریس به ظهور نوح بشارت داد و به ظهور قائم، خداوند تعالی فرشتگان را بشارت داد. و پیغمبر و امامان (ع) و بلکه پیغمبران گذشته ظهورش را بشارت دادند.
۶ـ۴. نداهای نوح به شرق و غرب عالم میرسید، و این یکی از معجزات آن حضرت بود، چنانکه در کتاب زبدهالتصانیف آمده است. قائم(ع) نیز هنگام ظهور، بین رکن و مقام میایستد و فریادی برمیآورد و میگوید:
ای نقبا و سرداران من و ای خواص من، و ای کسانی که خداوند پیش از ظهور، آنان را بر روی زمین برای یاری من ذخیره کرده، باخواست و رغبت به سوی من آیید.
پس صدای آن حضرت(ع) به آنها میرسد در حالی که در محرابها و بر فرشها و رختخوابهایشان باشند، و با یک فریاد، همه، صدای او را میشنوندـ هریک از آنها به گوشش میرسد ـ و به سوی آن صدا اجابت میکنند، و یک چشم برهم زدن نمیگذرد که همگی آنها بین رکن و مقام قرار میگیرند.
این معنی در حدیث مفضل از امام صادق(ع) آمده است.۲۵
پینوشتها:
* برگرفته از کتاب مکیال المکارم در فوائد دعا برای حضرت قائم، ترجمه سید مهدی حائری قزوینی.
۱. شیخ حّر عاملی، اثبات الهداه، ج ۷، ص ۳۵۷.
۲. محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج ۵۳، ص۹.
۳. شیخ صدوق، کمالالدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۳۴۵.
۴. سوره بقره (۲)، آیه ۳۰.
۶. سوره زمر (۳۹)، آیه ۷۴.
۷. سیدهاشم بحرانی، البرهان فیتفسیر القرآن، ج ۳، ص ۱۴۶.
۸. محمدباقر مجلسی، همان، ج ۱۱، ص ۲۰۴.
۹. همان، ج ۱۰۱، ص ۳۲۰.
۱۰. سوره بقره(۲)، آیه ۳۱.
۱۱. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص ۲۲۳.
۱۲. سوره روم (۳۰)، آیه ۱۹.
۱۳. محمدباقر مجلسی، همان، ج ۵۱، ص ۵۴.
۱۴. شیخ حّر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۸، ص ۳۰۸.
۱۵. همان.
۱۶. سوره مائده (۵)، آیه ۲۷.
۱۷. شیخ صدوق، همان، ج ۱، ص ۳۲۰.
۱۸. محمد بن یعقوب کلینی، همان، ج ۸، ص ۱۱۴.
۱۹. شیخ صدوق، همان، ج ۲، ص ۴۳۰.
۲۰. محمد بن یعقوب کلینی، همان، ج ۱، ص ۵۱۴.
۲۱. شیخ صدوق، همان، ج ۱، ص ۳۲۲.
۲۲. سوره نوح(۷۱)، آیه ۲۶.
۲۳. در بحارالانوار از پیامبر اکرم(ص) مروی است که فرمود: «قیامت برپا نخواهد شد مگر اینکه قائم از ما به پاخیزد، و آن هنگامی است که خداوند به او اجازه دهد. هرکس از او پیروی کند نجات یابد و هرآنکه از او تخلف جوید هلاک گردد. ای بندگان خدا، خدا را، خدا را، که به سوی او بیایید هرچند بر روی برف و یخبندان باشد که او خلیفه خدا و خلیفه من است».
۲۴. شیخ صدوق، همان، ج ۲، ص ۳۸۵.
۲۵. محمد باقر مجلسی، همان، ج ۵۳، ص ۷ .
ماهنامه موعود شماره ۵۳