نعمت به ایوب (ع) بازمی گردد

سالها پس از حیله ورزی ابلیس، ایّوب (علیه السلام)، در کنج آشیانه ی سرد و کوچکش، با دل گرسنه و پای برهنه، بر سجاده نشسته بود و شکر می‌کرد. خانه ی خلوت و ساکت او، پیش از اینها چندین و چند پسر داشت که گرما بخش خانه اش بودند. امّا وقتی ابلیس، در عرش غوغا راه‌انداخت که: “اگر نعمتهای ایوب را بگیری، بیش از این بنده ات باقی نمی ماند!” خداوند، ایوب را به آزمایشی سخت، مبتلا ساخت.
ایّوب (ع)، روزهای خوشی را که خدایش بخشیده بود فراموش نمی‌کرد و به همین دلیل بود که وقتی تمام فرزندان و مال و منالش را از دست داد، نه داد و فریاد راه‌انداخت و نه شکایت کرد. بلکه راضی به رضای خداوند شد.
همانطور که مشغول مناجات بود، صدایی از جانب غیب به گوشش رسید که به او مژده ی پایان دوران سختی را می داد: «مختاری میان زنده شدن فرزندانت یا زنده شدن نوادگانت یکی را انتخاب کنی.»
ایوب (ع)، تبسمی‌کرد و خواست: «خدایا! اهل خانه ام را در آخرت ملاقات خواهم کرد، دوست دارم که فرزندان فرزندانم را در این دنیا ببینم.»
امّا خداوند ایوب (ع) در بخشندگی بی نظیر بود: نه تنها نوادگانش را به زندگی بازگرداند، بلکه فرزندان و مال و نعمت فراوان به او بخشید تا به رانده شده ی درگاهش بفهماند که بنده ی شکر گزارش را اجر می دهد. (۱)

***
«و آتیناهُ أهلَهُ و مثلَهُم مَعَهُم…» (۲)
(و ما [به ایوب] فرزندان و مانند آن (اولاد اولاد) را عطا کردیم…)

پی نوشت:
۱. نهاوندی، علی اکبر، العبقری الحسان، ج ۸، نشر مسجد مقدس جمکران، صص ۶۲۷- ۶۲۹
۲. انبیاء: ۸۴

همچنین ببینید

نشست 157

از صهیونیسم یهودی تا نظم نوین جهانی

نشست ۱۵۷ فرهنگ مهدوی با عنوان «از صهیونیسم یهودی تا نظم نوین جهانی» با مشارکت …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *