اما در لغت و اصطلاح، به هر موجود طغیانگر و سرکش، شیطان گفته میشود؛ خواه از جنس انسان باشد یا از جن یا از حیوانات.
چند اصطلاح در معارف اسلامی زیاد به کار می رود که لازم است در اینجا به طور مختصر به آنها بپردازیم. در ابتدا «جنود شیطان» یعنی لشکریان ابلیس را بررسی میکنیم:
لشکریان شیطان
جالب است بدانیم همه جنود شیطان از جن وپری نیستند! جماعتی از این لشکریان را ما آدم ها تشکیل می دهیم. جالب تر این که فقط انسان های پست و پلید جزو جنود شیطان نیستند، بلکه در مواقعی آدم های مؤمن هم ممکن است خواسته یا ناخواسته زیر پرچم ابلیس بروند. مثلا کسی که بر خلاف دستور خدای متعال در قرآن کریم مرتکب گناه و معصیت میشود، با اراده خویش از ولایت خدا خارج شده و تحت ولایت شیطان قرار میگیرد.
شیطان، نخست، ماموریت دارد در حد وسوسه عده ای را به گناه دعوت کند؛ اما اگر انسان دعوت او را پذیرفت و به گناه آلوده شد، به تدریج مسموم میشود و تحت ولایت او قرار میگیرد و شیطان در جهاد اکبر بر او پیروز میشود و در نتیجه او را جزو ستاد و لشکریان خود قرار می دهد؛ چنانکه در قرآن آمده است: «واستفزز من استطعت منهم بصوتک و اجلب علیهم بخیلک و رجلک.» « و هر کس از آنها را بتوانی به آوای خود(به سوی گناه) برانگیز، و بر آنها با سواره و پیاده های(لشکر) خود بانگ بزن» [سوره اسراء، آیه ۶۴]
بر اساس همین بیان قرآنی، امام صادق (علیه السلام) درباره گناهکاران می فرماید:[محاسن برقی، ج ۱، ص ۲۰۶] آنان اگر سوارند، از واحدهای سواره نظام شیطان و اگر پیادهاند، از واحدهای پیاده نظام او هستند..
عالم بی عمل
یکی از این سربازان، عالم بی عمل است؛ قرآن کریم می فرماید:« ای کسانی که ایمان آوردید، چرا چیزی را میگویید که عمل نمیکنید؟ در نزد خدا بسیار مبغوض است که چیزی را بگویید که به جا نمی آورید» [سوره صف، آیات ۲، ۳]
مقت و عذاب خدا نسبت به عالم بی عمل و واعظ غیرمتعظ، زیاد است. چنانکه در حدیث نورانی امام باقر (علیه السلام) آمده است: کسی که مردم را به عدالت و فضیلت و تقوا دعوت کند و خود، عادل نباشد، حسرتش در قیامت، زیاد و مشمول آیه: «یا حسرتی علی ما فرطت فی جنب الله» است و اظهار تاسف میکند که چرا من در مورد فرمان خدا تقصیر و کوتاهی کردم: «ان اشد الناس حسره یوم القیامه الذین وصفوا العدل ثم خالفوه و هو قول الله.»
نفس اماره
یکی دیگر از سربازان شیطان، «نفس امّاره» است. وسوسه از جانب ابلیس به عنوان شیطان بیرونی، و تحریک و خواهش نفس اماره به عنوان شیطان درونی، انسان را به مرحله سقوط میکشاند. به عبارت دیگر؛ نفس اماره با توجه به زمینه و گرایش حیوانی موجود در انسان، تحت تأثیر وسوسه شیطان واقع شده و شیطان نیز مرحله به مرحله جلو می آید، تا جایی که فرد نیز جزء حزب شیطان محسوب میشود. نتیجه این که نفس اماره، در واقع یکی از ابزار شیطان و راه نفوذ و سلطه بر انسان است و از جنود و سربازان شیطان محسوب میشود.
بنابراین وقتی نفس خود ما که از خودمان است، قابلیت دشمنی یا سرباز شیطان شدن را داراست، هیچ منعی ندارد که افرادی از دایره پیروان دین حق، که به ظاهر داعیه تبلیغ دین دارند، به جنود شیطان بپیوندند و در زمره دشمنان دین خدا به شمار آیند.
عالم بد عمل
از دیگر جنود متعصب ابلیس، عالمانی هستند که نه تنها به علم خود عمل نمیکنند، بلکه مصرّانه و مجدّانه برخلاف علم خویش عمل میکنند و حتی تمام امکانات و تکنولوژی موجود را در اختیار گرفتهاند تا مردم را به جایی رهنمون شوند که هر عاقل آگاهی در اولین نگاه، به بیراهه بودن این ناکجاآباد پی میبرد. انسان هایی از این دست، از سرباز شیطان بودن ارتقاء یافته و به مقام یار شیطان ترقّی معکوس میکنند.
ناگفته پیداست که «عالم بدعمل» از «عالم بی عمل» بدتر است. کار هنگامی دشوار میشود که این گونه افراد، دست در دست هم داده و با دشمنان دین خدا هم پیمان شدهاند و با برنامه ریزی دقیق و مدوّن، کمر به گمراهی مردم متدیّن بستهاند.
شیاطین مجسم
بهترین مثال برای این شیطان های مجسّم، شبکه های ماهواره ای دینی تحت عناوین: «وصال فارسی»، «کلمه»، «وصال حق» و «نور» هستند که چند سالی است در دامان غرب شکل گرفتهاند و به نام دین خدا، هدفی جز اختلاف اندازی و تفرقه بین مسلمین را دنبال نمیکنند. کیست که نداند تفرقهاندازی بین مسلمین برخلاف اصولی ترین مبانی دین خداست؟!
با یک بررسی اجمالی، وجوه تشابهی بین مجریان و کارشناسان این شبکه ها و شیطان هویدا میشود که شگفت آور است.
نخست عبودیت شیطان که سالیان طولانی وی را از مقربین درگاه الهی کرده بود. در مقابل، این افراد نیز غالباً در ابتدا افرادی عابد و زاهد بودهاند و از ظواهر دین چیزی کم نگذاشتهاند.
وجه تشابه دیگر، نافرجامی در آزمایش و امتحان بزرگ است. همان طور که شیطان از آزمایش «ولایت پذیری» مردود شد، این یاران وی هم در این آزمایش، روسیاه و ناکام شدند.
دیگر اینکه شیطان از دایره متدیّنین و مؤمنین خارج شد و حساب خود را از آنان سوا کرد. این سربازان شیطان نیز از جامعه متدّینین و مؤمنین مطرود گشتند و به دامان کسانی پناه بردند و جیره خوار کسانی گردیدند که بنیان گذار جمهوری اسلامی، آنها را «شیطان بزرگ» نامید.
تشابهات این سربازان با “شیطان رجیم” فراوان است و از حوصله این مختصر خارج است که جامع وجوه باشد ولی با ذکر یکی از این تشابهات که به زعم نگارنده شاید مهم ترین شباهت باشد این مبحث را خاتمه داده و یافتن دیگر وجوه را به عهده خواننده میگذارم:ابلیس به عزت خداوند قسم یاد کرده که انسان را گمراه خواهد ساخت.[سوره ص آیات ۸۲ و ۸۳ “قالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعینَ “] او در به انحراف کشیدن انسان مرحله به مرحله جلو آمده و انسان را تحت تأثیر القائات خود قرار می دهد تا جایی که خود انسان، شیطانی میشود و به وسیله ی او دیگر انسان ها به انحراف کشیده میشوند.
در مقابل برای کسانی کهاندک آشنایی با روحیات مدیران و عوامل این شبکه ها دارند واضح است که این افراد در راه کژی که برگزیدهاند بسیار ثابت قدم اند. تا جایی که حاضرند از جان و خانواده و آبروی نداشته شان برای این هدف مایه بگذارند.
حال که به مقداری از خطر این شیاطین مجسّم اندیشیدیم، مهم ترین کار، یافتن راهکاری برای مصون ماندن از کید و مکر این افراد است. شاید از همین وجوه تشابه بتوان به راهی برای خنثی سازی نقشه های شیطانی رسید.
با نگاه به خصوصیت اخیر شیطان، طبق آیات قرآن و روایات در مییابیم که ابلیس، انسان های ضعیف الایمان را وسوسه کرده و به کمک تمایلات شهوانی و نفس اماره شان، قلب آنها را منزل خود میکند و بالاخره با دست و بدنشان تماس برقرار کرده و مصافحه میکند و یار و رفیق آنها میشود. چون کسی که قلبش منزل شیطان شد، نه تنها مهماندار شیطان، بلکه یار او خواهد بود.[ مبادی اخلاق در قرآن، عبدالله جوادی آملی، ص ۱۱۵.]
انسانی که ایمان خود را با علم و عمل تقویت کرده و بر نفس آماره فائق آید و بر اثر وسوسه های شیطان، تسلیم خواسته و خواهش تمایلات حیوانی نشود، از دام این یاران شیطان هم رها گردیده است و این شخص مصداق «عبادک منهم المخلصین» است که خود ابلیس از ابتدای خلقت، از اغوای این آزادگان قطع امید کرده است.
کار هنگامی دشوارتر میشود که علاوه بر دسیسه های گمراه کنندهء شیطان درون، شیطان بیرون نیز به اغوا گری می پردازد. این شیطان بیرونی همان هجوم گستردهء مبتذل غرب است و نقطه ی مرکزی هجوم خود را مهمترین قشر جامعه یعنی جوان قرار داده است.
در این میان خیلی از مجریان و کارشناسان شبکه های به ظاهر دینی که در دامان غرب از جمله فرماندهان این ارتش شیطانی هستند که تیشه به دست، ریشه جوانان متدین را هدف گرفتهاند. اگر دشمن در عرصه های مختلف تلاش میکند سیاست، فرهنگ و غیرت ملت ما را به نفع خود مصادره کند، این دعوتگران به شیطان، همه را یک جا و در تحریف دین جستجو میکنند.
خلاصه اینکه شیطان که در اصل یک جنّ مطرود به نام ابلیس و یک دشمن قسم خورده بود، در عصر حاضر به صورت های مختلفی خود را شبیه سازی کرده و تجسم میکند که نفس امّاره و عالمان بی عمل و بدعمل هم هر یک نمونه ای از این دست به شمار می روند. راه مقابله با آنان در وهله نخست، شناخت درست آنها و سپس تقویت ایمان و در نتیجه خنثی سازی برنامه های آنان است.