«قول دادن»، عبارت ساده و در عین حال، مسئولیت آوری است. عبارتی که ما بسیاری از اوقات، به خودمان، دوستانمان، خانواده مان و خداوند میگوییم و نمی فهمیم که با بر زبان آوردن آن، دیگران را منتظر خود نگه داشته ایم.
قولها و عهدها، کوچک و بزرگ دارند. بسته به اینکه به چه کسی قول می دهیم و چه وعده ای میکنیم، میزان اهمیت عهد و میثاق، متفاوت میگردد. اینکه به خواهرزاده مان قول بدهیم که برایش از سر کوچه عروسک بخریم، هر چند مهم است هرگز به پای قولی که مادرمان می دهیم، نمی رسد. از همه ی عهدها مهمتر، عهدی است که بسیاری از ما فراموش کرده ایم. عهدی که در روز نخست آفرینش، به آن بلی گفتیم: «قول می دهیم که تو را خدا خودمان بدانیم و خاندان محمد (صلوات الله علیه و آله) را فرستادگان خاص تو؛ قول می دهیم مومن باشیم.»
یادمان نیست؟ بله! امّا در قرآن و روایات به آن اشاره شده است. امام باقر (علیه السلام)، فرمودند: «خداوند از شیعیان ما در حالی که در عالم ذر، ذراتی بودند، عهد و پیمان گرفت ولایت ما را گرفته است.» (۱)
در همین روز الست، خداوند کریم، با ما، میثاقی مهم و ارزشمند بست: میثاقی که آن را گرفت و محکم کرد؛ میثاقی درباره ی آقایمان.
آقای ما خود میثاق است
شنیده اید میگویند فلانی خود خطر است؟! یعنی فلانی آنقدر خطرناک یا خطر آفرین است که عین خود صفت شده است. البته شما معنای «فلانی خود خطر است» است را به محض اینکه میشنوید می فهمید. این جمله مثل همان است که بگویند: فلانی خود عدل است؛ مثل آقای ما.
اگر زیارت آل یاسین خوانده باشید، این عبارت را خوانده اید: «السلام علیک یا میثاق الله الذی اخذه و وکّده» (سلام بر تو ای عهد خداوند که آن را گرفته و محکم گردانیده است) پس می دانید که آقای ما خود عهد است! یعنی عهدی که درباره ی ایشان بسته شده است، آن قدر بزرگ و گسترده است که انگار، آقای ما همان عهدی است که خداوند بسته است. (۲)
امّا آن عهد چیست و متعهد کیست؟ در اینباره می توان دو نظر داشت: عهدی که آقای ما با خداوند بسته است و عهدی که از ما درباره ی حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه) گرفته شده است.
عهد مولای ما با خدا
خداوند مسئولیت فراوانی به حضرت صاحب الامر (ارواحنا له الفداء) اعطا کرده است. مسئولیتهایی که به خواب ما هم نمی آیند، به فکرمان هم خطور نمیکنند و محال است کسی غیر از معصومین (علیهم السلام) از عهده ی آن برآیند. مسئولیتهایی مثل پنهان شدن از بدو تولد، قبول خطرات غیبت، صبر بر بی پناهی و بی یاوری و تنهایی و برپایی حکومت جهانی حق.
رسول خدا (ص)، فرمودند: «به درستی که خدای عز و جل بر من دوازده صحیفه نازل فرمود که اسم هر امامیبر مهر آن رقم خورده وصفتش در کتابچه ی مخصوص به خودش ثبت شده است.» (۳)
این، یعنی هر امامی، در دوران امامت خود، موظف است که آنچه خداوند به آن فرمان داده است، عمل نماید تا در نهایت هدف نهایی خداوند در جهان آشکار شود. بنابراین، حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) با صبرشان در برابر ظالمان، امام حسن (ع) با صلحشان، امام حسین (ع) با شهادتشان و دیگر امامان با وظایف خاص خودشان، همگی یک هدف داشتند: اجرای فرامین الهی تا نام خداوند زنده گردد و براستی پرسش شود.
پس آقای ما نیز عهدی نسبت به خداوند دارد که در برآوردن آن عهد، کوتاهی نمیکند و تا آن را به انجام نرساند، از دنیا نخواهد رفت.
عهد ما با امام خویش
در روایات ما، به عهدی که در روز الست گرفته شد، اشاره شده است. از امام صادق (ع) نقل شده است که «از خلق نسبت به ربوبیت پروردگار و نبوت رسول خدا و امامت امیرالمؤمنین و ائمه (ع) پیمان گرفته شده است…» (۴)
از حضرت محمد باقر (ع)، روایت شده است که فرمودند: «خداوند از پیامبران اولی العزم پیمان گرفت که من پروردگار شما هستم و محمد (ص) رسول من است و علی (ع) امیرمؤمنان و جانشینان پس از او والیان امر من و گنجینه های علم من اند. به درستی که به وسیله ی مهدی (عج)، دینم را یاری میکن و دولتم را ظاهر می سازم و از دشمنانم انتقام میگیرم و به وسیله ی او، خواه ناخواه، پرستشم محقق میگردد.» (۵)
مولای ما، همان میثاقی است که خداوند نه تنها از ما، بلکه از تمامی پیامبران و برگزیدگانش گرفته است.
نکته ی آخر: آقای ما، عهد کرده است رنجهای غیبت را به جان بخرد… چه میشود ما نیز به عهد خود وفا کنیم تا دوران رنج آقایمان را کوتاه کنیم…؟
پی نوشت:
۱. مجمع البحرین، ماده ی وثق؛ به نقل از بحرینی، مجتبی، سلام بر پرچم برافراشته (تفسیر زیارت آل یاسین)، ج ۱، نشر منیر، ص ۱۰۲
۲. بحرینی، همان، ص ۱۰۳
۳. کمال الدین و اتمام النعمه، ص ۲۶۹ (باب ۲۴، حدیث ۱۱)؛ به نقل از بحرینی، همان، ص ۱۰۵
۴. تفسیر القمی، ج ۱، ص ۱۷۲؛ به نقل از همان، ص ۱۰۹
۵. اصول کافی، ج ۲، ص ۸؛ به نقل از همان، ص ۱۱۰
۶. بحرینی، همان، ص ۱۰۷
منبع: مستور