منتظران ظهور امام مهدی(عج) از مصادیق مؤمنان به غیب

هنگامی‌که خداوند در خروج قائم ما تعجیل فرماید و خروج کند، زمین را پر از عدل و داد کند؛ چنانچه پر از ظلم و جور شده باشد. خوش به حال کسانی که بر دوستی ایشان استوار باشند.

مسئله ظهور و مهدویت از مسائل مهم و از عقاید تخلف ناپذیر ما مسلمانان است، تا جایی که انتظار و امید به ظهور منجی را از مصادیق ایمان به غیب برشمرده‌اند، یادداشت زیر به قلم حجت الاسلام عبدی، از محققان پژوهشکده مهدویت، به بررسی همین مسئله پرداخته است.
“الم (۱) ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ هُدی لِلْمُتَّقینَ (۲) الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقیمُونَ الصَّلاهَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ”
الف، لام، میم. این است کتابی که در [حقانیت‏] آن هیچ تردیدی نیست [و] مایه هدایت تقواپیشگان است: آنان که به غیب ایمان می‏آورند و نماز را بر پا می‏دارند و از آن‌چه به ایشان روزی داده‏ایم انفاق می‏کنند. (بقره: ۳)
“حدثنا أبوالمفضل محمدبن عبد الله بن المطلب الشیبانی رحمه الله قال أبو مزاحم موسی بن عبد الله بن یحیی بن خاقان‏ المقرئ ببغداد قال حدثنا أبو بکر محمدبن عبد الله بن إبراهیم الشافعی قال حدثنا محمد بن حماد بن ماهان الدباغ أبو جعفر قال حدثنا عیسی بن إبراهیم قال حدثنا الحارث بن نبهان قال حدثنا عیسی بن یقطان عن أبی سعید عن مکحول و عن واثله بن الأشفع عن جابر بن عبد الله الأنصاری قال‏: دَخَلَ [جندب] جَنْدَلُ بْنُ جُنَادَهَ الْیَهُودِیُّ مِنْ خَیْبَرَ عَلَی رَسُولِ الله(ص) فَقَالَ: یَا مُحَمَّدُ أَخْبِرْنِی عَمَّا لَیْسَ لِلَّهِ وَ عَمَّا لَیْسَ عِنْدَ اللَّهِ وَ عَمَّا لَا یَعْلَمُهُ اللَّهُ. فَقَالَ رَسُولُ الله(ص) : أَمَّا مَا لَیْسَ لِلَّهِ فَلَیْسَ لِلَّهِ شَرِیکٌ وَ أَمَّا مَا لَیْسَ عِنْدَ اللَّهِ فَلَیْسَ عِنْدَ اللَّهِ ظُلْمٌ لِلْعِبَادِ وَ أَمَّا مَا لَا یَعْلَمُهُ اللَّهُ فَذَلِکَ قَوْلُکُمْ یَا مَعْشَرَ الْیَهُودِ عُزَیْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَ اللَّهُ لَا یَعْلَمُ أَنَّ لَهُ وَلَداً فَقَالَ جَنْدَلٌ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّکَ رَسُولُ اللَّهِ حَقّاً ثُمَّ قَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنِّی رَأَیْتُ الْبَارِحَهَ فِی النَّوْمِ مُوسَی بْنَ عِمْرَانَ (ع) فَقَالَ لِی یَا جَنْدَلُ أَسْلِمْ عَلَی یَدِ مُحَمَّدٍ وَ اسْتَمْسِکْ بِالْأَوْصِیَاءِ مِنْ بَعْدِهِ فَقَدْ أَسْلَمْتُ وَ رَزَقَنِیَ اللَّهُ ذَلِکَ فَأَخْبِرْنِی مَا الْأَوْصِیَاءُ بَعْدَکَ لِأَتَمَسَّکَ بِهِمْ فَقَالَ یَا جَنْدَلُ أَوْصِیَائِی مِنْ بَعْدِی بِعَدَدِ نُقَبَاءِ بَنِی إِسْرَائِیلَ فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّهُمْ کَانُوا اثْنَیْ عَشَرَ هَکَذَا وَجَدْنَا فِی التَّوْرَاهِ قَالَ نَعَمْ الْأَئِمَّهُ بَعْدِی اثْنَا عَشَرَ .
فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ کُلُّهُمْ فِی زَمَنٍ وَاحِدٍ؟
قَالَ: لَا وَ لَکِنْ خَلَفٌ بَعْدَ خَلَفٍ فَإِنَّکَ لَنْ تُدْرِکَ مِنْهُمْ إِلَّا ثَلَاثَهً. قَالَ: فَسَمِّهِمْ لِی یَا رَسُولَ اللَّهِ! قَالَ: نَعَمْ إِنَّکَ تُدْرِکُ سَیِّدَ الْأَوْصِیَاءِ وَ وَارِثَ الْأَنْبِیَاءِ وَ أَبَا الْأَئِمَّهِ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ بَعْدِی ثُمَّ ابْنَهُ الْحَسَنَ ثُمَّ الْحُسَیْنَ فَاسْتَمْسِکْ بِهِمْ مِنْ بَعْدِی وَ لَا یَغُرَّنَّکَ جَهْلُ الْجَاهِلِینَ فَإِذَا کَانَتْ وَقْتُ وِلَادَهِ ابْنِهِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ سَیِّدِ الْعَابِدِینَ یَقْضِی اللَّهُ عَلَیْکَ وَ یَکُونُ آخِرُ زَادِکَ مِنَ الدُّنْیَا شَرْبَهً مِنْ لَبَنٍ فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ هَکَذَا وَجَدْتُ فِی التَّوْرَاهِ الیایقطوا شَبَّراً وَ شَبِیراً فَلَمْ أَعْرِفْ أَسَامِیَهُمْ فَکَمْ بَعْدَ الْحُسَیْنِ مِنَ الْأَوْصِیَاءِ وَ مَا أَسَامِیهِمْ فَقَالَ تِسْعَهٌ مِنْ صُلْبِ الْحُسَیْنِ وَ الْمَهْدِیُّ مِنْهُمْ فَإِذَا انْقَضَتْ مُدَّهُ الْحُسَیْنِ قَامَ بِالْأَمْرِ بَعْدَهُ عَلِیٌّ ابْنُهُ وَ یُلَقَّبُ بِزَیْنِ الْعَابِدِینَ فَإِذَا انْقَضَتْ مُدَّهُ عَلِیٍّ قَامَ بِالْأَمْرِ بَعْدَهُ ابْنُهُ یُدْعَی بِالْبَاقِرِ فَإِذَا انْقَضَتْ مُدَّهُ مُحَمَّدٍ قَامَ بِالأَمْرِ بَعْدَهُ جَعْفَرٌ وَ یُدْعَی بِالصَّادِقِ فَإِذَا انْقَضَتْ مُدَّهُ جَعْفَرٍ قَامَ بِالْأَمْرِ بَعْدَهُ مُوسَی وَ یُدْعَی بِالْکَاظِمِ ثُمَّ إِذَا انْتَهَتْ مُدَّهُ مُوسَی قَامَ بِالْأَمْرِ بَعْدَهُ ابْنُهُ عَلِیٌّ وَ یُدْعَی بِالرِّضَا فَإِذَا انْقَضَتْ مُدَّهُ عَلِیٍّ قَامَ بِالْأَمْرِ بَعْدَهُ ابْنُهُ مُحَمَّدٌ یُدْعَی بِالزَّکِیِّ فَإِذَا انْقَضَتْ مُدَّهُ مُحَمَّدٍ قَامَ بِالْأَمْرِ بَعْدَهُ عَلِیٌّ ابْنُهُ وَ یُدْعَی بِالنَّقِیِّ فَإِذَا انْقَضَتْ مُدَّهُ عَلِیٍّ قَامَ بِالْأَمْرِ بَعْدَهُ الْحَسَنُ ابْنُهُ یُدْعَی بِالْأَمِینِ ثُمَّ یَغِیبُ عَنْهُمْ إِمَامُهُمْ قَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ هُوَ الْحَسَنُ یَغِیبُ عَنْهُمْ قَالَ لَا وَ لَکِنِ ابْنُهُ الْحُجَّهُ قَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَمَا اسْمُهُ قَالَ لَا یُسَمَّی حَتَّی یُظْهِرَهُ اللَّهُ قَالَ جَنْدَلٌ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَدْ وَجَدْنَا ذِکْرَکُمْ فِی التَّوْرَاهِ وَ قَدْ بَشَّرَنَا مُوسَی بْنُ عِمْرَانَ بِکَ وَ بِالْأَوْصِیَاءِ بَعْدَکَ مِنْ ذُرِّیَّتِکَ ثُمَّ تَلَا رَسُولُ الله(ص) وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضی‏ لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنِی لا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً فَقَالَ جَنْدَلٌ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَمَا خَوْفُهُمْ قَالَ یَا جَنْدَلُ فِی زَمَنِ کُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ جَبَّارٌ یَعْتَرِیهِ وَ یُؤْذِیهِ فَإِذَا عجلَ اللَّهُ خُرُوجَ قَائِمِنَا یَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً ثُمَّ قَال(ص) طُوبَی لِلصَّابِرِینَ فِی غَیْبَتِهِ طُوبَی لِلْمُقِیمِینَ عَلَی مَحَجَّتِهِمْ أُولَئِکَ وَصَفَهُمُ اللَّهُ فِی کِتَابِهِ وَ قَالَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ قَالَ أُولئِکَ حِزْبُ اللَّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ قَالَ ابْنُ الْأَسْقَعِ ثُمَّ عَاشَ جَنْدَلُ بْنُ جُنَادَهَ إِلَی أَیَّامِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ (ع) ثُمَّ خَرَج إِلَی الطَّائِفِ فَحَدَّثَنِی نَعِیمُ بْنُ أَبِی قَیْسٍ قَالَ دَخَلْتُ عَلَیْهِ بِالطَّائِفِ وَ هُوَ عَلِیلٌ ثُمَّ إِنَّهُ دَعَا بِشَرْبَهٍ مِنْ لَبَنٍ فَشَرِبَهُ وَ قَالَ هَکَذَا عَهِدَ إِلَیَّ رَسُولُ الله(ص) أَنَّهُ یَکُونُ آخِرُ زَادِی مِنَ الدُّنْیَا شَرْبَهً مِنْ لَبَنٍ ثُمَّ مَاتَ وَ دُفِنَ بِالطَّائِفِ فِی الْمَوْضِعِ الْمَعْرُوفِ بِالْکَوْرَاءِ .»: جندل بن جناده یهودی، که از یهودان خیبر بود بر رسول خدا (ص) وارد شد و عرض کرد: ای رسول خدا از آن‌چه برای خدا نیست؟ و از آن‌چه که نزد خدا نیست؟ و از آن‌چه که خدا نمی‏داند؟ به من خبر بده. رسول خدا (ص) فرمود: اما آن‌چه که برای خدا نیست؛ خدا شریکی ندارد و اما آن‌چه نزد خدا نیست؛ ظلم بر بندگان است و اما آن‌چه خدا نمی‏داند؛ گفتار شما مردمان یهود است که عزیر فرزند خدا است و خدا برای خود فرزندی نمی‏داند.
جندل گفت: «اشهد ان لا اله الا اللَّه …»؛ گواهی می‌دهم که جز خدای یگانه خدایی نیست و گواهی می‌دهم که به حقیقت تو محمد رسول (ص) خدا هستی. سپس جندل عرض کرد: دیشب حضرت موسی‌بن‌عمران (ع) را در خواب دیدم به من فرمود: ای جندل به دست محمد اسلام بیاور و به اوصیای پس از او متمسک بجوی، خداوند اسلام را؛ روزی من فرموده و مسلمان شدم، اکنون از اوصیای خود مرا آگاه فرما تا به آنان متمسک گردم؟
پیامبر(ص) فرمود: ای جندل! اوصیای پس از من به عدد نقیبان بنی اسرائیل هستند. عرض کرد: ای رسول خدا به طوری که ما در تورات دیده‏ایم آنها دوازده تن بوده‏اند. فرمود: آری، امامان پس از من دوازده نفر هستند. عرض کرد: ای رسول خدا، همگی آنها در یک زمان‌اند؟ فرمود: نه، بلکه یکی پس از دیگری بیایند و تو سه نفر آنان را درک خواهی کرد. اوّلی آنها سیّد اوصیا و وارث پیامبران، پس از من و پدر امامان؛ علی بن ابی طالب (ع) است. سپس دو فرزندش حسن و حسین  هستند، پس (ای جندل) به دامان ایشان پس از من چنگ بزن و نادانی نادانان فریبت ندهد. و هنگامی‌که زمان ولادت علی بن الحسین سید العابدین فرا رسد مرگ تو برسد و آخرین توشه تو از دنیا، شربت شیری است که بیاشامی.
عرض کرد: ای رسول خدا! آنها را در تورات « الیا یقطو شبر و شبیر» دیده‏ام، ولی نام‌های ایشان را ندانم. [اکنون بیان فرما]، پس از حسین (ع) چند وصی باشند؟ و نامشان چیست؟ [حضرت]فرمود: نُه تن از صلب حسین (ع) هستند و مهدی از آنها است و همین که دوران حسین سپری شود، فرزندش علی به امر [امامت] پس از وی قیام کند و او ملقّب به زین العابدین است و چون دوران او سپری گردد، فرزندش محمد که باقرش خوانند به امر [امامت] پس از وی قیام کند و چون زمان او به پایان رسد، فرزندش جعفر که به صادق خوانده شود به امر [امامت] قیام کند و چون زمان جعفر به آخر رسد، فرزندش موسی که کاظم خوانده شود، به امر [امامت] پس از وی قیام کند سپس هنگامی‌که روزگار موسی سپری گردد، فرزندش علی که رضا خوانده شود، به امر [دین] قیام کند؛ و چون دوران علی سپری شود، فرزندش محمد که زکی نامیده شود به آن امر قیام کند. و چون زمان محمد منقضی گردد، فرزندش علی که نقی خوانده شود به این امر [امامت قیام کند و چون دوران علی بگذرد، فرزندش حسن که امینش خوانند به این امر قیام‏ کند سپس امام‌شان از نظر آنها پنهان گردد. عرض کرد: آن‌که پنهان شود حسن است؟ فرمود: نه، پسر اوست. عرض کرد: ای رسول خدا! نامش چیست؟ فرمود: نامش برده نشود تا آنگاه که ظاهر شود. جندل عرض کرد: ای رسول خدا، ذکر ایشان را در تورات دیده‏ایم و موسی بن عمران به تو و اوصیای از ذریّه‏ات ما را مژده داده است.
سپس حضرت رسول (ص) این آیه را تلاوت فرمود: «خداوند کسانی را از شما که ایمان آورده و کارهای نیک انجام داده‏اند وعده فرموده که جانشینشان گرداند در زمین، چنان که جانشین گردانید آنان که پیش از ایشان بودند و هر آینه فرمانروا گرداند برای ایشان دینشان را که پسندید برای آنها و هر آینه به ایشان دهد پس از ترسشان آسایشی.»
جندل عرض کرد: ترسشان چیست؟ فرمود: ای جندل، در زمان هر یک از آنان شیطانی [و سلطان ظالمی] است که متعرض آنان گردد و انان را آزار دهند. پس هنگامی‌که خداوند در خروج قائم ما تعجیل فرماید [و خروج کند] زمین را پر از عدل و داد کند؛ چنانچه پر از ظلم و جور شده باشد. سپس فرمود: خوش به حال کسانی که بر دوستی ایشان استوار باشند. آنان کسانی هستند که خداوند در قرآن وصفشان فرموده: «کسانی که ایمان به غیب آوردند …»، سپس [در جای دیگر] فرموده: «ایشان‌اند حزب خدا و آگاه باشید، که حزب خداوند رستگاران‌اند ».
ابن اسقع گوید: سپس جندل تا زمان حسین بن علی(ع) زندگی کرد؛ پس به طائف رفت، نعیم بن أبی قیس برایم گفت: من در طائف بر او وارد شدم و او علیل (و مریض) بود، پس شربتی از شیر طلبیده؛ [آن را] آشامید و گفت: این چنین رسول خدا (ص) با من عهد فرموده، که آخرین توشه من از دنیا شربتی از شیر است. سپس از دنیا رفت و او را در طائف در مکانی که به «کوراء» معروف است دفن کردند، خدایش رحمت کند!

 
پی نوشت ها:
کفایهالأثر، ص ۵۷ ـ ۶۱.
الإنصاف فی النص علی الأئمه (ع)، ص ۴۳۲ ـ ۴۳۶.
البرهان فی تفسیر القرآن‏، ج ۱، ص ۱۲۴، ح ۶.
المحجه فی ما نزل فی القائم الحجه ، ص ۱۴۹ ـ ۱۵۱.
بحار الأنوار، ج ۳۶، ص ۳۰۴، باب ۴۱، ح ۱۴۴.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی

همچنین ببینید

ماهنامه موعود شماره 280 و 281

شماره ۲۸۰ و ۲۸۱ مجله موعود منتشر شد

با امکان دسترسی سریع دیجیتال ؛ شماره ۲۸۰ و ۲۸۱ مجله موعود منتشر شد ماهنامه …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *