موسیقی با روح آدمی چه نسبتی دارد؟

گاه مناجات یک جوان را اداره می‌کند. گاه نیز یک غزل یا قصیده، کمبودهای درونی او را ترمیم می‌کند؛ اما لذت غزل هرگز در ترانه یافت نمی‌شود.

ذهن آدمی همواره دغدغه مند و کنجکاو در شناخت ناشناخته ها است، از این رو است که در سراسر زندگی سوالات بیشمار ذهن او را به خود درگیر می‌کند؛ در این میان پاسخ برخی سوالات به صورت تجربی برای او قابل یافتن است اما هستند بسیاری از سوالات که خارج از میدان تجربه انسان بوده و پاسخ آنها به آسانی بدست نمی آید. از این رو در سلسله مباحث نسیم اندیشه از لسان آیت الله جوادی آملی، مرجع شیعیان و مولف تفسیر تسنیم به برخی از این سوالات پاسخ داده می‌شود.

موسیقی های متداول چه تاثیری بر روان آدمی می‌گذارد؟
ابن سینا در نمط نهم اشارات و تنبیهات می نویسد: گاهی عارف به “نغمه رخم”، یعنی آهنگ ملایم نیاز دارد تا او را متّعظ کند.(۱)
در درس مرحوم الهی قمشه ای وقتی به این قسمت از ظرح اشارات رسیدیم (سه نفر در آن درس حاضر بودیم)، پس از درس، از استاد اجازه گرفتیم تا جناب آقای ربانی خراسانی که از علمای بزرگ تهران بود (یکی از آن سه نفر)، هر شب پس از درس، یکی از غزل های استاد را برای ما بخوانند که ایشان هم اجازه دادند.
گاه مناجات یک جوان را اداره می‌کند. گاه نیز یک غزل یا قصیده، کمبودهای درونی او را ترمیم می‌کند؛ اما لذت غزل هرگز در ترانه یافت نمی‌شود. ترانه لذتی کاذب ایجاد می‌کند، اما غزل شهدی است که لذت صادق را به همراه دارد و تا پایان عمر با انسان همراه است. غزل های حافظ و سعدی چنین است.
به هر حال، اگر کسی خود را با ترانه سرگرم کند، در سنین بالاتر، خود متوجه می‌شود که با ذائقه او هماهنگ نیست، در حالی که انسان با مناجات و غزل انس دیگری دارد. غزل حافظ همیشه می ماند و هر چه سن بالاتر برود، انسان با آن بیشتر مانوس می‌شود.

همه می دانیم که آهنگ های طرب انگیز خوی حیوانی را در ما زنده می‌کند. آهنگ هایی که فرشته منشی را در آدم احیا می‌کند، به انسان سبک باری می دهد و بشر را از شهوت و غضب دور می‌کند نیز می‌شناسیم. به آهنگ های مشکوک گوش نمی دهیم.
از این نظر موسیقی بر سه قسم است:
۱.موسیقی هایی که حالتی روحانی در انسان ایجاد می‌کند که اشکال ندارد.
۲.موسیقی هایی که به مجالس لهو و لعب اختصاص دارد و شهوت را تحریک می‌کند که این دسته نامشروع است.
۳.دسته ای از موسیقی ها هم مشکوک است، پس با داشتن راه صحیح، دیگر به دنبال مشکوک نمی رویم، خواندن غزل ها و مناجات ها با صدای خوب، خصیصه ما ایرانیان است.
ما ایرانیان به آواز بیش از نواختن علاقه داریم که بسیار خوب است و بیش از آن هم نیاز نیست.
در فرهنگ شیعی ما، مستحب است کسی که اذان می‌گوید، (صیّت) یعنی خوش صوت باشد (۲) تا نیاز قوه سامعه تامین شود.
اشعار خوبی وجود دارد که اگر با صدای خوش خوانده شود، این نیاز انسان را تامین می‌کند.
از طرفی، اشعاری که در اثر پیمودن این راه فراگرفته، همه عمر برای او می ماند و هرچه سن بالاتر می رود، بهره او از این اشعار بیشتر می‌شود.
پی نوشت ها:
۱.ر.ک: الاشارات و التنبیهات، ص۳۶۰
۲ر.ک:وسائل الشیعه، ج۵، ص۴۱۰

منبع: شبستان

همچنین ببینید

لوشاتو

لوکاشنکو: به پریگوژین گفتم که نیروهای واگنر مثل حشره له خواهند شد

رئیس جمهور بلاروس تأکید کرد که به رئیس واگنر در مورد نابودی اعضای گروه هشدار …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *