ببخشید کم بخشیدم!

دو حکایت ناب از بخشندگی بی نظیر امام حسین (علیه السلام):۱.روزی مردی خدمت آن حضرت رسید و نوشته ای تقدیم کرد که در آن خواسته ی خویش را نوشته بود. امام به محض دریافت آن فرمود: خواسته ات پذیرفته شد. گفتند: هنوز نامه ی او را نخوانده اید، فرمودند:

۱.«خداوند از ایستادن ذلت بار او در برابر من تا نامه اش را بخوانم، از من سوال خواهد کرد. زیرا او تا خوانده شدن نامه، بین خوف و رجا (ناامیدی و امید) خواهد بود و من ایستادن فردی را با این وضعیت در برابر خودم نمی پسندم.» (۱)
۲.روزی هنگامی‌که امام حسین (ع) مشغول نماز خواندن بودند، مردی بادیه نشین، کنار آن حضرت آمد و شعری خواند: «هر کسی به تو امید بست و حلقه ی سرای تو را کوبید، ناامید نشد»
امام، پس از اتمام نماز وارد خانه شد و چهارهزار دینار به گوشه ی ردای خود بست و از پشت در به آن فقیر داد. آنگاه شعری به این معنا خواندند:
این هدیه را با عرض معذرت از من بپذیر و بدان که من نسبت به تو مهربانم؛ اگر حکومت و اموال فراوانی در دست ما بود، تو از سفره ی بخشش ما بیشتر بهره مند می‌شدی؛ ولی حوادث روزگار همواره تغییر می‌کند و در امروز امکانات ما اندک است.» (۲)

پی نوشت:
۱. شوشتری، جعفر، خصائص الحسینیه، نشر آرام دل، ص ۱۸۲
۲. بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۱۸۹؛ به نقل از شوشتری، همان، ص ۱۸۴

همچنین ببینید

نشست 157

از صهیونیسم یهودی تا نظم نوین جهانی

نشست ۱۵۷ فرهنگ مهدوی با عنوان «از صهیونیسم یهودی تا نظم نوین جهانی» با مشارکت …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *