کدامين آيه را دروغ می‌پنداريد؟!

2e6fe352cb3a751e3e837ddf96498fd2 - کدامين آيه را دروغ می‌پنداريد؟!

اصل مهدویت و این‌که آینده از آن مستضعفان و صالحان و وعده تخلف‌ناپذیر الهی بر غلبه علمی و عینی اسلام استدر قرآن به صراحت بیان گردیده، چنان‌که ویژگی وارثان نیز به روشنی تبیین شده است؛ خداوند به اهل ایمان و عمل صالح، وعده داده که آینده از آن صالحان و شایستگان است. البته بنای قرآن بر ذکر جزئیات و یا نام نیست و تبیین آن به پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم سپرده شدهو آنچه او می‌گوید لازم‌الاجرا ست، چنان‌که اصل نماز، مطرح شده و جزئیات آن ( جز برخی موارد) به پیامبر واگذار شده است و یا مثلاً اصل ولایت و امامت در آیات متعدد ذکر شده است ولی نام و جزئیات مطرح نشده است.

 

اصل مهدویت و این‌که آینده از آن مستضعفان و صالحان و وعده تخلف‌ناپذیر الهی بر غلبه علمی و عینی اسلام است[۱] در قرآن به صراحت بیان گردیده، چنان‌که ویژگی وارثان نیز به روشنی تبیین شده است؛ [۲] خداوند به اهل ایمان و عمل صالح، وعده داده که آینده از آن صالحان و شایستگان است.[۳] البته بنای قرآن بر ذکر جزئیات و یا نام نیست و تبیین آن به پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم سپرده شده[۴] و آنچه او می‌گوید لازم‌الاجرا ست، [۵] چنان‌که اصل نماز، مطرح شده و جزئیات آن ( جز برخی موارد) به پیامبر واگذار شده است و یا مثلاً اصل ولایت و امامت در آیات متعدد ذکر شده است[۶] ولی نام و جزئیات مطرح نشده است.

درباره مهدویت و حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، شیعه و سنی روایات فراوانی دارند که برخی محققین تعداد آن را تا چند هزار روایت گفته‌اند که با حذف مکررات حدود دو هزار روایت است. با توجه به ماه مبارک رمضان این نوشتار را به تأملی در آیات در باره مراحل مختلف زندگی حضرت مهدی ـ ارواحنا له الفداء ـ اختصاص می‌دهیم چرا که توجه به آیات، راه هر نوع تکذیب را بسته و بهترین دلیل بر امکان هر چیزی، وقوع آن است.

۱. عجیب است، آنهایی که تولد مخفیانه و حفظ حضرت موسی علیه السلام و حضرت ابراهیم علیه السلام را باور دارند، چگونه مخفی بودن ولادت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف برایشان عجیب است. مخفی بودن ولادت از نگاه بیگانگان و جاسوسانِ دستگاه عباسی، همان‌ها که منتظر ولادت این فرزند بودند و می‌دانستند بساط ظلم و ستم را بر می‌چیند؛ اما اراده خدا بر این بود که همانند حضرت موسی و حضرت ابراهیم با آن همه مکر و حیله فرعون و نمرودیان و کشتن زنان و فرزندان بسیار، باز آن حضرت متولد شده و محفوظ بماند بت‌شکن طاغوت و منجی انسان‌ها گردند.

گواهی حکیمه خاتون ـ دختر امام جواد علیه السلام ـ که شخصیت با فضیلتی بوده و جناب نرجس ـ مادر امام زمان ـ تحت تربیت و پرورش او بوده است، [۷] حتماً ارزشمند است. البته عجیب نیست وقتی کسی شهادت دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم یا ام ایمن را به بهانه زن بودن یا بهانه‌های واهی دیگر نپذیرد، چگونه می‌خواهد گواهی حکیمه بر تولد امام عصر را بپذیرد؛ البته جناب حکیمه تنها نیست؛ خود امام حسن عسکری علیه السلام، به عنوان پدر، نه تنها خود اعلان می‌دارد بلکه با به رؤیت رساندن فرزند به نزدیکان و یا عقیقه دادن به یاران و نزدیکان، [۸] همه را به شهادت گواهی می‌گیرد. خدایی که مادر ابراهیم علیه السلام و مادر موسی علیه السلام را از چنگال فرعون[۹] و نمرود رهانید و فرزند عزیزشان را به مقام و اریکه صدارت رساند، نرجس را نیز حفظ کرده و فرزند عزیز او را به امامت رسانده و پس از آن به پیروزی و صدارت خواهند رساند. روایاتی که از زبان حکیمه خاتون به صراحت اعلام می‌دارد که: فقط در نرجس، اثر حمل بود[۱۰] و البته در آغاز حال و شرایط وضع حمل را در مادر نمی‌بیند، اما پس از آن گواهی می‌دهد که: ناگاه بانو برخاست و بر او اثر حالات وضع حمل پدید آمد، [۱۱] برای اثبات تولد امام زمان کافی است؛ «فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ؛ [۱۲] پس کدام یک از نعمت‏هاى پروردگارتان را انکار مى‏کنید و دروغ مى‌شمارید؟»

۲. عجیب است که فراموش می‌شود حضرت عیسی علیه السلام در کودکی به پیامبری می‌رسد: «یا یَحْیى‏ خُذِ الْکِتابَ بِقُوَّهٍ وَ آتَیْناهُ الْحُکْمَ صَبِیًّا»، [۱۳] و فراموش می‌شود که قبل از حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف دو بزرگوار دیگر در سنین کم به امامت رسیدند. امام جواد علیه السلام و امام هادی علیه السلام و هر دو در مرأی و منظر دو گروه بودند؛ دو گروهی که با تمام وجود سخنان، رفتار، سکوت، و همه حالات و سَکَنات امام را رصد می‌کردند:

اول: دشمنانی که به دنبال نقطه ضعف بودند. چنان که تشکیل جلسات مکرر علمی مأمون برای امام رضا علیه السلام و امام جواد علیه السلام و فرستادن دانشمندان مطرح روز با سؤالات مختلف، همه در راستای رصد کردن و به توهم رسوا نمودن و شکست امام بود، اما دریغ که نقطه ضعفی بیابند که اگر بود، مطرح می‌شد. دانشمندی مانند یحیی بن اکثم از صید مُحرِم می‌پرسد که اگر مُحرِمی صید کند، چه حکمی دارد و امام آن‌قدر مسأله و فرض‌های مختلف آن را تبیین می‌کند که فرد متحیر و خاضع شده، لب فرو بسته و در مقابل فرض‌های مختلف، فقط شنونده می‌گردد.[۱۴]

اگر هر یک از ائمه ـ به ویژه امامانی که در سن کودکی بودند ـ دارای کوچکترین نقطه ضعفی بودند، دستگاه تبلیغاتی اموی و عباسی چه‌ها که نمی‌کردند، همین داستان درباره امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز حاکم است. ماجرای جعفر، عموی مدعی دروغین، شنیدنی است که هر چه گشت نقطه ضعفی از این بزرگوار پیدا نکرد و چون به ادعای امامت، خواست بر برادر (امام عسکری) نماز بگذارد، چگونه حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ کودکی به ظاهر پنج ساله بود ـ او را کنار می‌زند. [۱۵]

دوم: گروهی دیگر که به دقت امام علیه السلام را رصد می‌کردند و به تمام حرکات امام توجه داشتند، عالمان و فقیهان و محدثان و شخصیت‌های بزرگی بودند که امام را دیده بودند؛ با امام مأنوس بوده و با او زندگی می‌کردند. افرادی نظیر علی بن جعفر که فرزند امام صادق علیه السلام، برادر امام موسی‌کاظم علیه السلام، عموی امام رضا علیه السلام است و با سه امام زندگی کرده است. مطالب آنان را روایت کرده و دین‌شناس است. او با تمام وجود در مقابل امام جواد علیه السلام زانو می‌زند، بدون کفش و لباس رسمی‌به سوی او می‌دود، دستان او را می‌بوسد و سخن امام جواد علیه السلام را همان سخن امام رضا و امام کاظم و امام صادق می‌بیند و می‌داند.[۱۶]

عثمان بن سعید، اولین نایب خاص امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف با امام هادی علیه السلام و امام حسن عسکری علیه السلام زندگی کرده و مورد اعتماد و ثقه آن دو بزرگوار است[۱۷] و گرد شمع حضرت مهدی ـ ارواحنا له الفداء ـ پروانه‌وار می‌چرخد و یا محمد بن عثمان که با امام حسن عسکری علیه السلام زندگی کرده و مورد اعتماد و ثقه است، نایب دوم امام عصر می‌گردد.[۱۸] «فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ؛ پس کدام نعمت پروردگار خود را دروغ می‌شمارید؟»

۳. عجیب است آنان که می‌دانند و از قرآن می‌خوانند که حضرت نوح ۹۵۰ سال پیامبر بوده است، [۱۹] منکر عمر طولانی‌اند یا آنان که قائل‌اند به اینکه ادریس پیامبر یا خضر عمر طولانی دارد منکر عمر طولانی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هستند، خنده‌دار تر آنکه، آنانی که معتقدند، دجال در زبان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم زنده بوده و هنوز زنده است و حتی خلیفه دوم قرار بوده است او را بکشد، منکر عمر طولانی‌اند: «فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ؛ پس کدام نعمت پروردگار خود را دروغ می‌شمارید؟»

۴. عجیب آن است کسانی که به صراحت غیبت و ناشناخته بودن یوسف حتی برای برادران[۲۰] را باور دارند، چگونه زندگی غایبانه و ناشناخته حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را نمی‌پذیرند؛ همو که در جلوی دیدگان فرمانده عباسی از سرداب مقدس خارج شده و غایب می‌گردد:[۲۱] «فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ؛ پس کدام نعمت پروردگار خود را دروغ می‌شمارید؟»

۵. عجیب آن است کسی که درباره حضرت موسی علیه السلام وقتی از شهر و دیار خود خارج شد، در قرآن می‌خواند: «خائِفاً یَترقَّبُ؛ [۲۲] ترسان بود و مراقب» و یا ماجرای صلح حدیبیه پیامبر را می‌داند، چگونه از این که یکی از دلایل غیبت، گریز از کشته شدن بی‌ثمر باشد را، درباره حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف عجیب می‌داند؛ گویا معنی شجاعت این است که ولیّ خدا باید، خود را بیهوده و بدون در نظر گرفتن شرایط به کشتن دهد: «فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ؛ پس کدام نعمت پروردگار خود را دروغ می‌شمارید؟»

۶. عجیب آن است کسانی که آیات قرآن، قدرت خارق العاده فردِ ملازمِ حضرت سلیمان که در وصف آن آمده: «مَن عِندَه عِلمُ مِن الکتاب»[۲۳] و که به چشم به هم زدنی، تخت بلقیس را می‌آورد، را و یا مرده، زنده کردن حضرت عیسی علیه السلام را که به اذن خداست: «اُحیِ المَوتی بِاِذنِ الله» می‌بینند.

اما معجزه و قدرت آنکه حضرت عیسی پشت سر او نماز می‌خواند ـ یعنی حضرت مهدی ـ را نمی‌پذیرند:[۲۴] «فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ؛ پس کدام نعمت پروردگار خود را دروغ می‌شمارید؟»

۷. عجیب آن است آنان که به برکات امام ناشناخته و غایب متعجب‌اند، در قرآن می‌بیینند که به صراحت دو مطلب را بیان می‌کند: یکی این که فایده رسانی، منوط به شناخته بودن نیست، چنان‌که استاد حضرت موسی ـ آنکه ما او را خضر می‌دانیم و قرآن بنا ندارد او را معرفی کند ـ ساعاتی با حضرت موسی است و با آنکه ناشناخته است چقدر با برکات و خیرات و فایده رسانی همراه است. دوم آنکه، قرآن کریم، خیر و برکات رسانی را منوط به حکومت ظاهری، نبوت رسمی، اعلان اجتماعی و یا ریاست نمی‌داند؛ حضرت عیسی عجل الله تعالی فرجه الشریف در گهواره می‌گوید: «وَ جَعَلَنی مُبارَکَا اَینَ ما کُنتُ؛ وجودم را خدا مایه برکت قرار داده است.» حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز می‌فرماید: «بی یدفع الله عزوجل البلاء عن اهلی و شیعتی»؛ «فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ؛ پس کدام نعمت پروردگار خود را دروغ می‌شمارید؟»

۸. عجیب است، کسانی که به هم نشینی حیوانات درنده و غیر درنده، صیاد و صید در عصر حکومت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف خرده می‌گیرند و نهایتاً آن را معجزه می‌پندارند، به دو نمونه تحقق یافته در قرآن کریم توجه نمی‌کنند، حضرت نوح علیه السلام از هر حیوانی جفتی را در کشتی گرد هم آورد، پس هر مکانیسمی‌که حضرت نوح بر قرار کرد، باز هم قابل تحقق است. همچنین حضرت سلیمان علیه السلام از حیوانات مختلف، سان دیدند و آنان در محضر او رژه می‌رفتند، بنابراین هر مکانیسمی‌که سلیمان انجام دادند باز هم شدنی است، چه معجزه، چه مکانیسم مادی و عادی: «فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ؛ پس کدام نعمت پروردگار خود را دروغ می‌شمارید؟»

۹. عجیب است که عده‌ای چنین حکومتی را غیر ممکن می‌دانند، حکومتی که عدالت، امنیت و.. بر او حاکم باشد؛ رهبر او چون محرومان زندگی کند، و حال آنکه سیره او سیره پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و حضرت علی علیه السلام است و آنان نشان دادند که در اوج اقتدار، لباس زیباتر را به خدمتکار جوان هدیه کردند. در اوج اقتدار در سومین روز گرسنگی، افطار اندک خود را به اسیر، فرد غیر مسلمان، کسی که هیچ یک از ارزش‌های آنان را قبول ندارد، بخشیدند: «فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ؛ پس کدام نعمت پروردگار خود را دروغ می‌شمارید؟»

۱۰. عجیب آن است که کسی که به شهادت قرآن عُزیر پیامبر که صد سال، مُرد و دوباره رجعت نمود را باور دارد، [۲۵] رجعت ائمه و دیگران را دروغ می‌پندارند: «فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ؛ پس کدام نعمت پروردگار خود را دروغ می‌شمارید؟»

ختم کلام این که این منکران، یا باید تمام موارد قرآن و واقعیات قرآنی، ذکر شده یا ذکر نشده را دروغ پندارند تا بتوانند واقعیات روایی و تاریخی تحقق یافته را دروغ پندارند و یا باید راه انصاف را پذیرفته و از لجاجت دست بردارند.

[۱].سوره توبه/ ۳۳؛ سوره فتح/۲۸؛ سوره صف/۹.
[۲]. «وَعَدَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ»؛ سوره قصص/۵.
[۳].«وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ»؛ سوره انبیاء/۱۰۵.
[۴]. «لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِم)؛ سوره نحل، آیه ۴۴؛ (لِتُبَیِّنَ لَهُمُ الَّذِی اخْتَلَفُوا»؛ همان/ ۶۴.
[۵]. «وَ ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا»؛ سوره حشر/۷.
[۶]. «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُم» سوره نساء/۵۹؛ «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاهَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاهَ وَ هُمْ راکِعُون»؛ سوره مائده/۵۵.
[۷]. قال دخلنا جماعه من العلویه على حکیمه بنت محمد بن علی بن موسى فقالت جئتم تسألون عن میلاد ولی الله قلنا بلى و الله قالت کان عندی البارحه و أخبرنی بذلک و إنه کانت عندی صبیه یقال لها نرجس و کنت أربیها من بین الجواری و لا یلی تربیتها غیری؛ دلائل‏الإمامه، ص ۲۶۹.
[۸].کمال الدین، ج۲، ص۴۳۱-۴۳۲.
[۹] سوره قصص/۷-۱۳.
[۱۰]. «فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ یَا سَیِّدِی الْخَلَفُ مِمَّنْ هُوَ قَالَ مِنْ سَوْسَنَ فَأَدَرْتُ طَرْفِی فِیهِنَّ فَلَمْ أَرَ جَارِیَهً عَلَیْهَا أَثَرٌ غَیْرَ سَوْسَن‏؛ الغیبهللطوسی، ص ۲۳۴.
[۱۱]. قَالَتْ فَقَرَأْتُ الم السَّجْدَهَ وَ یس فَبَیْنَمَا أَنَا کَذَلِکِ إِذَا انْتَبَهَتْ فَزِعَهً فَوَثَبْتُ إِلَیْهَا فَقُلْتُ اسْمُ اللَّهِ عَلَیْکَ ثُمَّ قُلْتُ لَهَا تَحِسِّینَ شَیْئاً قَالَتْ نَعَمْ یَا عَمَّهُ فَقُلْتُ لَهَا اجْمَعِی نَفْسَکِ وَ اجْمَعِی قَلْبَکِ….؛ کمال‏الدین، ج ۲، ص۴۲۴.
[۱۲].آیات متعدد سوره الرحمن
[۱۳].سوره مریم/ ۱۲.
[۱۴] . وسائل‏الشیعه، ج ۱۳، ص ۱۴.
[۱۵]. خَرَجَ صَبِیٌّ بِوَجْهِهِ سُمْرَهٌ بِشَعْرِهِ قَطَطٌ بِأَسْنَانِهِ تَفْلِیجٌ فَجَبَذَ رِدَاءَ جَعْفَرِ بْنِ عَلِیٍّ وَ قَالَ تَأَخَّرْ یَا عَمِّ فَأَنَا أَحَقُّ بِالصَّلَاهِ عَلَى أَبِی فَتَأَخَّرَ جَعْفَرٌ وَ قَدِ ارْبَدَّ وَجْهُهُ فَتَقَدَّمَ الصَّبِیُّ فَصَلَّى عَلَیْهِ وَ دُفِنَ إِلَى جَانِبِ قَبْرِ أَبِی؛ بحارالأنوار، ج ۵۰، ص ۳۳۲.
[۱۶]. الکافی، ج ۱، ص ۳۲۲.
[۱۷].امام هادی علیه السلام : العمری ثقتی. الکافی، ج ۱، ص۳۳۰.
[۱۸]. ٍّ أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا مُحَمَّدٍ عَنْ مِثْلِ ذَلِکَ فَقَالَ لَهُ الْعَمْرِیُّ وَ ابْنُهُ ثِقَتَانِ فَمَا أَدَّیَا إِلَیْکَ عَنِّی فَعَنِّی یُؤَدِّیَانِ وَ مَا قَالَا لَکَ فَعَنِّی یَقُولَانِ فَاسْمَعْ لَهُمَا وَ أَطِعْهُمَا فَإِنَّهُمَا الثِّقَتَانِ الْمَأْمُونَانِ؛ الکافی، ج ۱، ص۳۲۹ .
[۱۹]. «فَلَبِثَ فیهِمْ أَلْفَ سَنَهٍ إِلاَّ خَمْسینَ عام»؛ سوره عنکبوت/ ۱۴.
[۲۰]. «وَ جاءَ إِخْوَهُ یُوسُفَ فَدَخَلُوا عَلَیْهِ فَعَرَفَهُمْ وَ هُمْ لَهُ مُنْکِرُون»؛ سوره یوسف/۵۸.
[۲۱]. بحارالأنوار، ج ۵۲، ص۵۲ .
[۲۲].سوره قصص /۱۸ و ۲۱.
[۲۳].سوره نحل/ ۴۰.
[۲۴] . کیف انتم و امامکم منکم.
[۲۵]. «أَوْ کَالَّذی مَرَّ عَلى‏ قَرْیَهٍ وَ هِیَ خاوِیَهٌ عَلى‏ عُرُوشِها قالَ أَنَّى یُحْیی‏ هذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِها فَأَماتَهُ اللَّهُ مِائَهَ عامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قالَ کَمْ لَبِثْتَ قالَ لَبِثْتُ یَوْماً أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ قالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَهَ عامٍ»؛ سوره بقره/۲۵۹.

محمد صابر جعفری

همچنین ببینید

من مهدى هستم‏

سيد جمال الدين حجازى‏اين ماجرا مربوط به شخصى است كه «حسن عراقى» نام داشت. او در زهد و معنويت به جايى رسيد كه همرديف بزرگان عصر خويش قرار ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *