حجاب؛ حق شخصی یا اجتماعی

ارتباط و پیوستگی موضوعی آیات بهترین گواه بر این واقعیت است که حجاب و پوشش زن، همچون سایر احکام قبل و بعد در سوره مبارکه نور، حکم شخصی- اجتماعی است و نمی تواند استثنای از آنها باشد.

به گزارش موعود به نقل از فصنامه پژوهش های قرآنی، حجاب، آن گونه که بعضی ها پنداشته‌اند، صرفا یک تکلیف شخصی نیست؛ بلکه افزون بر آن یک مسئله عاطفی، روانی، خانوادگی، اجتماعی است. در این نوشتار عناوین زیر مورد ارزیابی قرار می‌گیرند:
۱- نخست دیدگاهها و دلایل نظریه پردازانی که معتقدند حجاب تکلیف شخصی محض است و نقد آنها
۲- اجتماعی بودن حجاب زن از منظر قرآن کریم گرچه اجتماعی بودن حجاب، از منظرهای گوناگون قابل اثبات است، اما در این نوشتار از منظر ارتباط موضوعی آیات در سوره نور بررسی می‌شود.

کلید واژه‏ها: حجاب، تکلیف شخصی، تکلیف اجتماعی، سوره نور

تردیدی نیست که درگستره تاریخ اسلام، مسلمانان ازعالم وعامی، شیعه و سنی و پیروان مذهب های مختلف فقهی و نحله های گوناگون کلامی و اعتقادی به صورت اجماع حجاب را واجب و رعایت آنرا بر زن مسلمان الزامی می‌شمارند و بی حجابی و بدحجابی را مساوی با مخالفت با قرآن و زیر پا نهادن حکم واجب الهی تلقی می‌کنند. فتواهای فقیهان شیعه و سنی بر وجوب حجاب و چگونگی آن در لحظه های مختلف زندگی از جمله در هنگام نماز، بیانگر اهمیت حجاب در اسلام می‌باشد که نیازی به یاد کرد آن فتواها نیست.

اکنون این پرسش رخ می نمایاند که آیا حکم حجاب تکلیف شخصی محض است؟ یعنی خداوند فقط حجاب را بخاطر اظهار عبودیت از زن مسلمان خواسته و بس؟ که در این صورت اگر زن مسلمان این حکم الهی را نادیده انگارد فقط ترک واجب کرده نه بیش از آن و تنها کیفر اخروی دارد و در برابر جامعه هیچ مسؤلیتی ندارد. یا افزون بر اینکه این حکم، تکلیف شخصی هر زن مسلمان است، جامعه اسلا می در این حکم نیزسهیم است؟

بگونه ای که اگر زن مسلمان این دستورالعمل اجتماعی را به صورت علنی زیر پا نهد جامعه حق داشته باشد علیه او اعلام جرم کند و حکومت اسلامی نیز مسؤلیت داشته باشد تا او را در برابر این تکلیف اجتماعی وادار به امتثال نماید. نوشته حاضر پژوهشی است راجع به این مطلب و کوشیده است که دیدگاههای مطرح شده در این زمینه را تا آنجا که به قرآن ارتباط پیدا می‌کند مورد بررسی قرار دهد.

حجاب، تکلیف شخصی محض

تحول فکری که در رویکرد «نوگرایی» برای تنی چند از صاحب نظران عرب، در اواخر قرن ۱۹میلادی رخ داد، در رابطه با مسأله حجاب از جهات گوناگون دغدغه های زیادی پیش آورد، ازجمله این دغدغه ها شخصی محض بودن حکم حجاب است. نکته قابل توجه این است که پایه گذار این رویکرد، درجهان اسلام و عرب، کسانی بوده‌اند که گرچه از متفکران و نو اندیشان اسلامی‌شمرده می‌شوند ولی هر یک اندیشه و افکارخود را از دنیای غرب و«فمینیسم» بر گرفته‌اند.

نخستین فرد نوگرا و نواندیش در این زمینه شخصی بنام « الطهطاوی» (۱۸۰۱-۱۸۷۳م) بود که در پاریس منصب امامت جماعت یک گروه «نظامی» را به عهده داشت و هم مرجع دینی آنان بود. او تحت تأثیر به ظاهر متمدنانه زنان پاریس قرار گرفته بود، به حال زنان مسلمان رقّت می‌کرد و در دفاع از حقوق زن کتابی بنام «التلخیص الابریز فی تخلیص باریز» به رشته تحریر در آورد.

او در قسمتی از کتاب خود می نویسد: « اگر بپذیریم که از نظر اسلام، حجاب بر زن مسلمان واجب است هرگز نمی توانیم قبول کنیم که این حکم، اجتماعی هم است، زیرا: بین حجاب و پویایی جا معه و بین بی حجابی و انحطاط جا معه هیچ ارتباطی نیست.» (الطهطاوی، / ۷۵ به نقل از امین، /۲۰) «قاسم امین» (۱۹۰۸) نویسنده مصری، یکی دیگر از نظریه پردازان مسلمان عرب است که در زمینه حقوق زن، و از جمله مسأله حجاب، اهتمام فراوان به خرج داده است، او از دو زاویه دینی و اجتماعی به مسأله حجاب پرداخته است.

از دیدگاه نخست، پیشاپیش تأکید می‌کند که اگر در حوزه دینی مطلبی باشد، که به صورت مستقیم به الزامی‌بودن حجاب یا اجتماعی بودن آن، دلا لت کند، مانع هر بحث و تشکیک می‌شود، از این رو که دستورهای الهی را بدون چون وچرا باید انجام داد. اما از منظر دوم، اعتقاد وی این است که پوشش زن در اثر برخورد مسلمانان با دیگر ملت ها، بر مسلمانان عارض شد. قاسم امین می‌گوید:

« اگر نهی در متون دینی باشد که بر وجوب حجاب، دلا لت کند، قطعاً دلیل بر اجتماعی بودن آن نیست، چون نه در قرآن و نه در روایت، مطلبی نیست که بر اجتماعی بودن حجاب دلالت کند، پس اگر واجب بودن آن ثا بت می‌شد، قطعاً اجتماعی بودن آن به دست نمی آمد زیرا آن حکم، تنها بر وجوب آن دلالت می‌کرد نه بر اجتماعی بودن آن.»(همان) ظاهرحداد (ت:۱۹۳۰م) یکی دیگر از صاحب نظران عرب بود که به حجاب به عنوان یک امر شخصی می نگریست.

دکتر محمد شحرور صاحب نظر معاصر عرب پس از نگرش مفهومی‌به واژگان مربوط به حجاب می‌گوید: «حد ادنی درحجاب زن پوشاندن(جیوب – و شرمگاه) است و در عین حال این یک حکم خشن نیست و هیچ زنی به آن ملزم نشده است و این، یک حکم اجتماعی هم نیست بلکه یک مسأله اختیاری و کاملاً شخصی است.»(همان)

در این اواخر، تفکر شخصی پنداری حجاب از مرزهای فکری عربها عبور کرده و بر بعضی از ایرانیان نیز، تأثیر نموده است. یک نویسنده می نویسد: «احکام مربوط به حجاب، هم مثل نماز و روزه و نه مثل احکام حقوقی فاقد ضمانت اجرایی، اجتماعی است.»(صدر، /۱۱۶) دیگری می نویسد: «حجاب امر خواستنی و انتخابی است و هیچ مجازاتی، برای غیر عامل به حجاب تعیین نشده است و صرفاً گناهی است که فقط توسط خداوند قابل بازخواست است.» (روزنامه نشاط، /۳) نویسنده دیگر می‌گوید:

« در مورد حجاب نه تنها شواهدی مبنی بر حکومتی بودن آن وجود ندارد، بلکه مواردی در تاریخ شیعه وجود ندارد که زنی به دلیل رعایت نکردن حجاب، مجازات شده باشد. هرجا امری، مجازاتی داشته، در کتب روایی، جزء جزء آن ذکر شده است، اما در مورد حجاب، نه تنها روایتی در این زمینه نداریم، بلکه احادیث زیادی وجود دارد، که الزام زنان به رعایت حجاب و [همچنین] تقصیر آنان را [در ترک حجاب ] به گردن شوهرانشان می‌گذارد نه حکومت. حتی مجازات بی حجابی به عنوان تعزیر هم سابقه ندارد. احکام مربوط به حجاب هم مثل نماز و روزه و نه مثل احکام حقوقی، فاقد ضمانت اجرای اجتماعی است.» (صدر، /۱۱۶)

دلایل شخصی نگری حجاب و نقد آنها

نو اندیشان عرب، به این مسأله از منظرهای متفاوتی نگریسته‌اند. بعضی بدون استناد یا اشاره به هیچ دلیل، از شخصی بودن مسأله حجاب سخن گفته‌اند؛ بعض دیگر، حجاب را از دستاوردهای فرهنگ یهود در اسلام خوانده است؛ و تکلیفی را به نام حجاب نه بصورت تکلیف شخصی محض و به گونه تکلیف شخصی، اجتماعی، از آموزه های اسلامی نمی دانسته‌اند. این دیدگاهها چون استنادی به قرآن نداشته‌اند، در این نوشتار مورد بحث قرار نمی‌گیرد.

اما بعض دیگر شخصی بودن حجاب را به قرآن مستند می‌کند. و با توجه به برداشت جدیدی که از قرآن ارائه می‌کنند، حجاب را به عنوان یک حق اجتماعی نمی دانند. دکتر محمد شحرور، قرآن پژوه معاصر یکی از آنان است که با ادعای نو اندیشی در قرآن، دیدگاه های متفاوت در برابر حجاب ابراز کرده است. گاهی حجاب را نفی، و گاهی هم به عنوان تکلیف شخصی معرفی می‌کند. او در ضمن بررسی مفهوم واژگان حجاب، پس از ریشه یابی واژه «جیوب» می‌گوید: « جیوب در زن، عبارت است از دو سینه و زیر دو سینه، زیر بغل، شرمگاه و سرین، بنابر این زن تنها همین نوع از جیوب را باید بپوشاند.»(شحرور، /۶۰۶)

وی با استناد با جمله «وَلا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلا مَا ظَهَرَ مِنْهَا» (نور/۳۱ ) می‌گوید : « زن دو گونه زینت دارد: زینت ظاهری و زینت باطنی آنچه خداوند در خلقت زن، آشکار ساخت، زینت ظاهری است، مانند: سر، شکم، پشت، دستها و پاها و پوشانیدن آنها واجب نیست و آنچه خداوند، در ساختار خلقت زن محقق نموده است زینت باطنی است مانند !!!»(همان، /۶۱۷) سپس در مقام جمع بندی می‌گوید: « حد ادنی در حجاب زن پوشانیدن « جیوب پنهان » است.(همان، /۵۷۲) کا ملاً روشن است که از نگاه شحرور، فقط پوشانیدن قسمتی از «جیوب» که طبق معنای او مربوط به باطن ساختار وجود زن است واجب می‌باشد.

سپس در معنای جیوب اظهار می‌کند و می‌گوید: « این مقدار از پوشش هم، حکم شخصی و در عین حال، تر بیتی است واین حکم شخصی، در جهت تر بیت زن و باز دارندگی او از رفتار منافی عفّت، صادر شده و نه جز غیر آن و نه یک حکم خشن و نه حکمی در قلمروی قانون و قابل پیگرد.»(همان) گرچه وی معتقد است که تمام گفته های خود در این زمینه را در فرایند بازخوانی از قرآن، استنباط می‌کند؛ اما تأمل در سخنان وی و انطباق گفته های او با قرآن و نیز درک تعارض گفتار او، بی ارتباطی دیدگاههای او را با قرآن کاملاً آشکار می‌کند.

آنچه در نقد آن به صورت مختصر می توان گفت این است که واژه «جیب» در مورد انسان به معنای مطلق شکاف به کار نرفته است تا منظور از آیه قسمتهای باطنی بدن زن باشد. چنانکه شحرور می پندارد؛ بلکه هرگاه در مورد انسان به کار رفته به معنای شکاف پیراهن یا زره اوست. لسان العرب می‌گوید: « الجیب جیب القمیص و الدرع و الجمع الجیوب فی تنزیل العزیز « وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیُوبِهِنَّ »(نور/۳۱)( ابن منظور، ۱/۲۸۸) تنها یک مورد درباره خود انسان به کار رفته وآن هم به معنای قلب و سینه اوست:

« فلان ناصح الجیب یعنی بذالک قلبه ای صدره.» (همان) نویسنده دیگری برای اثبات شخصی بودن حجاب به، استدلال قرآنی متفاوتی تمسک کرده است. وی می‌گوید: « در امر حجاب مطلقا، دین با دموکراسی سازگار است؛ زیرا خطاب حکم حجاب در قرآن با مؤمنان و مؤمنات است؛ یعنی رعایت حکم، به ایمان افراد واگذار شده که امر انتخابی و خواستنی است و هیچ مجازاتی برای زنان غیر عامل به حجاب، تعیین نشده است و صرفاً گناهی است که فقط توسط خداوند قابل بازخواست است.» (روزنامه نشاط، /۳)

در نقد این استدلال باید گفت جستجو و تتبع در آیات اجتماعی قرآن، به روشنی می نمایاند که بیشترین آیات اجتماعی این کتاب الهی نیز مؤمنان را مورد خطاب قرار داده است مانند : « یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِصَاصُ فِی الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالأنْثَى بِالأنْثَى… » (بقره/ ۱۷۸) « ای کسانی که ایمان آورده اید، در کشتن یکدیگر، قصاص بر شما واجب شده؛ آزاد در برابر آزاد و بنده در برابر بنده و زن در برابر زن … » آیا حکم قصاص که مخا طب آن، اهل ایمان می‌باشد، از احکام اجتماعی اسلام نیست؟ و ما نند آیه کریمه: « یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا تَدَایَنْتُمْ بِدَیْنٍ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى فَاکْتُبُوهُ وَلْیَکْتُبْ بَیْنَکُمْ کَاتِبٌ بِالْعَدْلِ… » (بقره/۲۸۲)

« ای کسانی که ایمان آورده اید! هر گاه در نتیجه داد وستد و معامله دو سویه، دین بر ذمه شما تعلق گرفت، آن را بنویسید و یک نویسنده به شیوه عادلانه در بین شما «دو طرف معامله » بنویسد » این آیه کریمه که بزرگترین آیه در قرآن است جوانب گو ناگون داد و ستد به صورت دین را مطرح کرده است و مخاطب آن هم اهل ایمان است، آیا این از آیات اجتماعی قرآن نیست؟ بنابراین خطاب به مؤمنان به معنای شخصی بودن تکلیف نیست. برعکس پندار نویسنده، در پاره ای از موارد، عامه مردم اعم از مؤمن و غیر مؤمن، مأمور به تقوا شده با اینکه تقوا کاملاً یک امری شخصی است. « یَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَهٍ…» (نساء/۱)

«ای مردم ! بپر هیزید،پروردگارتان را که آفرید، شما را از یک نفس …» وگاهی همه مردم با تعبیر « یَا أَیُّهَا النَّاسُ » درجهت سود جستن از طبیعت،مخاطب قرار می‌گیرد،مانند : « یَا أَیُّهَا النَّاسُ کُلُوا مِمَّا فِی الأرْضِ حَلالا طَیِّبًا… » (بقره/۱۶۸) « ای مردم از نعمتهای حلال و پاکیزه ای که از زمین می روید بهره مند شوید. » وگاهی هم برای این سود جستن، با جمله « یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا » مخاطب قرار می‌گیرد. « یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُلُوا مِنْ طَیِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاکُمْ…» (بقره /۱۷۲) « ای کسانی که ایمان آورده اید! از پاکیزه ترین چیزهایی که به شما روزی دادیم بهره مند شوید. »

حجاب، تکلیف شخصی و حق جامعه

…» (طه/۱۲۱) «آدم و همسر او از آن درخت تناول کردند پس لباس آنان بر تن آنان ریخت و بدنشان برهنه شد و می‌کوشیدند تا با برگهای درخت خود را بپوشانند». نگرش عمیق و بی غرضانه به آیه های حجاب و سوره هایی که این آیه ها در آنجا آمده است، به روشنی می نمایاند که حجاب، افزون بر این که تکلیف شخصی بانوان مسلمان است حق جامعه دینی نیز می‌باشند . مفسران و قرآن پژوهان نامدار مسلمان، از شیعه و سنی، چون ابوحامد غزالی و علامه طباطبایی از مفسران شیعه، به و۴آن گونه که بعضی ها پنداشته‌اند، پوشش زن تنها تکلیف شخصی نیست، بلکه یک مسأله عاطفی، روانی، خانوادگی، اجتماعی است که ریشه در فطرت انسانها دارد.

از روزی که خدا انسان را آفرید، همراه با نیاز فطری به پوشش آفرید و آن را جزء غریزه او قرار داد . از لحظه ای که آدم و همسرش حوا در پی اغوای شیطان نافرمانی خدا را کردند و از درخت ممنوعه تناول نمودند، مهمترین و نخستین کیفر آنان از سوی خداوند این شد که لباسهای آنان از تن آنان فرو ریخت و بدن و عورت آنان اشکار گردید و خود آنان نیز به دلیل غریزی بودن حجاب، در پی این کشف حجاب، بی تفاوت نماندند، بلکه با اصرار می‌کوشیدند تا بدن و عورت خود را با برگهای گلها و درختان بپوشانند.

« فَأَکَلا مِنْهَا فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا یَخْصِفَانِ عَلَیْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّهِحدت موضوعی، هماهنگی آیات یک سوره و رابطه منطقی بین آیات معتقدند. از منظر این صاحب نظران، گرچه در بسیاری از سوره های بزرگ قرآن کریم، آیات متنوع و به ظاهر متناقضی وجود دارد؛ ولی همه آیات یک سوره هماهنگی خاص و پیوستگی منطقی با یکدیگر دارند. غزالی در بیان این نکته که غرض« از نبودن اختلافات در قرآن » چیست؟ می نویسد:

«مراد از نبودن اختلافات در قرآن، این نیست که مردم در فهم و تفسیر آن هرگز اختلاف نخواهند کرد، بلکه مقصود نفی اختلاف و ناهمخوانی از ذات قرآن است. گستره کلام الهی، منزه از اختلافات و ناهمگونی های سخن عادی بشر است که ابتدای آن به انتهای آن شباهت نداشته و روایات مختلفی از درجات فصاحت و سخنوری است؛ قرآن بر یک شیوه و اسلوب و بر یک مرام و گونه از نظر نظم و ارتباط در ماده و صورت نازل شده است؛ در حالی که کلام آدمیان، در بردارنده اختلافات بسیارند. و در بردارنده فراز و نشیب های فراوان و تب و تابها و تحولات گوناگون است» ( العک، /۱۹۶)

از سخنان غزالی، هماهنگی بین آیات و وحدت موضوعی سوره ها به روشنی فهمیده می‌شود. مرحوم علامه طباطبایی، در زمینه ارتباط بین آیات و هماهنگی آیه ها با یکدیگر می نویسد: «در قرآن مردمان رابه تدبر در آیات، ترغیب کرده است، تا ببینند که اختلافی بین آیات نیست. آیات بعدی، آیات پیشین را تصدیق کرده بی آنکه هیچ گونه اختلافی بین یکدیگر فرض شود، شاهد بر یکدیگرند. در قرآن هیچ گونه اختلافی نیست، نه بصورت تناقض و نه به عنوان این که بعض آیات، آیات دیگر را نفی کند و نه به صورت تفاوت که آیاتی از نظر تشابه بیان و یا متانت معانی و مقاصد با آیات دیگر، اختلاف داشته باشد که برخی به لحاظ بنیان و ریشه و اساس، استوار و محکم تر از بعضی دیگر باشد.

بر همین اساس که قرآن، بشر را به تدبر در خویشتن دعوت کرده است و بدین امر رهنمون کرده که قرآن، کتابی است که از سوی خداوند نازل شده است.»(طباطبایی، ۵/۲) بعضی از قرآن پژوهان معاصر، در نتیجه تحقیقاتشان در رابطه با مجموعه آیه های گردآوری شده در داخل یک سوره، از وحدت موضوعی، تمام آیه های یک سوره خبر داده و گفته است که همه آیه های یک سوره گرچه مطالب متنوعی را بیان می‌کنند، ولی در نهایت در صدد بیان مطلب یگانه ای هستند که آن مطلب غرض اصلی سوره و معیار گردآوری آیه ها در یک سوره می‌باشد.(جاسبی، ۱/۳۳۸)

با توجه به مطالبی که بیان شد، آیاتی که پوشش را بر زن مسلمان واجب کرده در دو سوره قرآن قرار دارد؛ سوره مبارکه نور و سوره مبارکه احزاب. در این نوشتار از آن دو سوره تنها به سوره مبارکه نور نظری می افکنیم و بررسی آیه های سوره احزاب را به وقت دیگر واگذار می‌کنیم. بر فرض اینکه وحدت موضوعی آیه ها را در همه سوره ها نپذیریم، باز هم سوره مبارکه نور در صدد بیان یک مطلب است و آن احکام اجتماعی زنان و مردان می‌باشد؛ احکامی‌که شخصیت والا و کرامت انسانی هر یک از مرد و زن در گرو آن احکام می‌باشد؛ مناسب است به دستورالعمل های بعضی از آیات این سوره اشاره شود. نخستین آیه این سوره، از نزول سوره و واجب بودن احکام آن خبر می دهد.

« سُورَهٌ أَنْزَلْنَاهَا وَفَرَضْنَاهَا وَأَنْزَلْنَا فِیهَا آیَاتٍ بَیِّنَاتٍ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ» (نور/۱) « سوره ای است که ما آن را نازل کردیم و ( احکام آن را ) واجب کردیم و در آن سوره آیه های روشن نازل کردیم تا شاید شما پند بگیرید» آیه دوم سوره دستوری است به اجرای «حد» بر مرد و زنی که مرتکب عمل شنیع زنا شده باشند و در ادامه آیه می فرمایند: «… وَلا تَأْخُذْکُمْ بِهِمَا رَأْفَهٌ فِی دِینِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَلْیَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَهٌ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ» (نور/۲)

« ودر مورد آن دو در جهت اجرای حکم خدا، رأفت و مهربانی به کار نبرید، اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید و باید عذاب آن دو را طایفه ای از مؤمنان مشاهده کنند». آیه سوم، ویژگیهای همسر گزینی مردان و زنان فاجر و زنا کار را بیان می‌کند و می فرماید: « مرد زناکار جز با زن زناکار و مشرک، ازدواج نمی‌کنند و زن زنا کار جز با مرد زناکار یا مشرک ازدواج نمی‌کنند.» آیه های چهارم و پنجم، کیفر کسانی را اعلام می‌کند که به زنان «محصنه» نسبت ناروا می دهد و برای اثبات مدعای خود، نمی تواند چهار شاهد تهیه کند چنانکه می فرماید:

«کسانی که به زنان «محصنه» نسبت ناروا می دهند و نمی توانند چهار شاهد ارائه کنند، به هر یک از آنان هشتاد تازیانه بزنید». سپس از پایین آمدن موقعیت اجتماعی آنان خبر داده و می فرماید: «… وَلا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَهً أَبَدًا» (نور/۴) « و گواهی آنان را هرگز نپذیرید» آیه های ۶-۱۰حکم شرعی کسانی را بیان می‌کند که به همسرانشان نسبت ناروا می دهند و نمی توانند چهار شاهد برای اثبات مدعای خودحاضر کنند. آیات ۱۱- ۱۸ داستان «افک» ومسائل مربوط به آن و سخن گفتن بدون علم در مورد اشخاص و بر حذر داشتن انسانها از برداشتهای باطل و ناروا را باز گو کرده است .

آیات ۱۹-۲۱ از عاقبت سوء و پیامد ناگوار، گسترش و شایعه سازی عمل خلاف خبر داده و کیفرهای سخت دنیوی و اخروی برای گسترش دهندگان عمل های ناروا و خلاف بیان کرده و این کار را از وسوسه های شیطان یاد کرده است. آیه ۲۲ توصیه ای است بر ثروتمندان و توانگران مبنی بر حمایت های مالی از نزدیکان، خویشاوندان و مسکینان. آیه های ۲۳-۲۵ باز هم، کیفر اخروی سخت برای کسانی بیان می‌کند که به زنان «محصنه» بی خبر و غافل، نسبت ناروا می دهند . آیه۲۶، ویژگی های همسر گزینی مردان و زنان را بیان می‌کند و می فرماید:

« زنان خبیث از آنان مردان خبیث و مردان خبیث از آن زنان خبیث و زنان پاکیزه از آن مردان پاکیزه و مردان پاکیزه از آن زنان پاکیزه‌اند…» آیه های ۲۷-۲۸-۲۹ مسلمانان را از وارد شدن به خانه دیگران، بدون اجازه، نهی می‌کند . و در صورت اجازه گرفتن از صاحب خانه، شرایط وارد شدن را بیان می‌کند. با توجه به اینکه احکام این سوره، در نخستین آیه آن، واجب اعلام شده است، این پرسش مطرح است که آیا مجموعه ۲۸ آیه بیان شده در این سوره، در صدد بیان احکام اجتماعی مسلمانان است یا احکام واجب شخصی ؟

اگر بگوییم احکام یاد شده، شخصی است، باید گفت در قرآن کریم، هیچ احکام اجتماعی وجود ندارد، و بلکه تمام شیوه های رفتاری جوامع انسانی، شخصی محض است. بی گمان، این سخن بیهوده و باطل است، پس نتیجه این که، همه احکام یاد شده که در ۲۸ آیه پیشین با پیوستگی تمام، بیان شده، احکام اجتماعی مسلمانان از زنان و مردان است. در آیه ۳۰ سوره مبارکه نور، نگاه به نامحرم بر مردها تحریم شده و دستور داده است که بدنشان را در برابر زن نامحرم بپوشانند. آیه ۳۱ که آیه نسبتاً طولانی است حکم و چگونگی پوشش زنان و موارد استثنایی آن را به تفصیل و گستردگی تمام اعلام کرده است.

« وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیُوبِهِنَّ وَلا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُولِی الإرْبَهِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاءِ وَلا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» (نور/۳۱)

« و به زنان با ایمان بگو: دیدگان خود را [از هر نامحرمی] فرو بندند و پاکدامنی ورزند و زیورهای خود را آشکار نگردانند؛ مگر آنچه طبعاً از آن پیداست، و باید روسری خود را بر گردن خویش [فرو] اندازند و زیورهایشان را جز برای شوهرانشان یا زنان [همکیش] خود یا کنیزانشان یا خدمت کاران مرد که [از زن] بی نیازند یا کودکانی که بر عورتهای زنان وقوف حاصل نکرده‌اند، آشکار نکنند و پاهای خود را [به گونه ای به زمین] نکوبند تا آنچه از زینت هایشان نهفته می دارند معلوم گردد. ای مؤمنان! همگی [از مرد و زن] به درگاه خدا توبه کنید امید است که رستگار شوید.»

آیه های ۳۳-۳۲ با اتصال و پیوستگی به آیات پیشین و بدون قطع ارتباط بین آنها و آیه های قبل، حکم ازدواج و شرایط آن را به تفصیل، بیان می‌کند. نگرش در این سوره می نمایاند که همه آیه های آن از نخستین تا آخرین آیه این سوره احکام واجب و اجتماعی مسلمانان را در رابطه بین زن و مرد بیان کرده است و ما فقط از باب نمونه از اول سوره تا اینجا را به صورت مختصر بررسی نمودیم.

آیا ممکن است تمام احکام این سوره، احکام شخصی- اجتماعی زن و مرد مسلمان باشد و تنها یک آیه آن یعنی آیه حجاب با همه اهمیتی که در ثبات، استحکام، سلامت ساختار و حفظ بهداشت روان جامعه اسلامی دارد؛ اجتماعی نباشد وتنها شخصی محض باشد؟ ارتباط و پیوستگی موضوعی آیات بهترین گواه بر این واقعیت است که حجاب و پوشش زن، همچون سایر احکام قبل و بعد در سوره، حکم شخصی- اجتماعی است و نمی تواند استثنای از آنها باشد.

منابع و مآخذ
۱. ابن منظور، محمد بن مکرم؛ لسان العرب، نشر ادب الحوزه، قم، ۱۴۰۵هـ
۲. العک، خالد عبدالرحمن؛ اصول التفسیر وقواعده، دارالکتب الاسلامیه، بیروت.
۳. امین، مهدی؛ « مسئله الحجاب فی القرآن»، ( درنگی در نظریات دکتر محمد شحرور ) ترجمه علی مازاریان؛ ماهنامه المنهاج، شماره۹ بیروت.
۴. جاسبی، محمد بهرام؛ فرهنگ علوم سیاسی، انتشارات گوتنبرگ.
۵. روزنامه نشاط،۱۷/۳/۱۳۸۷
۶. شحرور، محمد؛ الکتاب والقرآن قراءه معاصره، دمشق، ۱۹۹۹م.
۷. صدر شادی؛ « آیا حکومت مسئول بی حجابی است؟ »، ماهنامه زنان، شماره ۱۰۳، ۱۳۸۲ش.
۸. طباطبایی، سید محمد حسین؛ المیزان فی تفسیر القرآن، انتشارات اعلمی، بیروت.

موسوى، سید محمد حسین

منبع:فصلنامه پژوهش های قرآنی – شماره ۵۲

همچنین ببینید

ماهنامه موعود شماره 280 و 281

شماره ۲۸۰ و ۲۸۱ مجله موعود منتشر شد

با امکان دسترسی سریع دیجیتال ؛ شماره ۲۸۰ و ۲۸۱ مجله موعود منتشر شد ماهنامه …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *