زن در کشورهایى نظیر ایران، مصر، چین و هند که داراى نظام پیشرفته و حکومت سلطنتى بودند و نیز در جوامعى مانند کلده و روم که داراى تمدن بوده، در سایه قانون مىزیستند، داراى آزادى کامل نبود. هرچند از مالکیت محروم نبود، ولى زیر نظر رئیس خانواده که پدر یا برادر و یا شوهر بود، زندگى مىکرد و بزرگ خانواده بر وى حکومت مطلق مىکرد و مىتوانست زن تیرهبخت را به عقد هر فردى که مىخواهد درآورد و یا به اجاره و عاریه واگذار کند. (۱)
در بعضى از کشورها ازدواج حد و مرزى نداشت و مردان مىتوانستند با محارم خویش ازدواج کنند، چنان که بهمن (پادشاه ایرانى) دختر خود «هماى» را به زنى گرفت و وى را ولیعهد خویش قرار داد.
«شیرویه»، پسر خسرو پرویز، نسبت به «شیرین»، زن پدرش، اظهار عشق مىکند و به خاطر عشق، پدرش را مىکشد و درخواست ازدواج از شیرین مىکند، ولى شیرین چارهاى جز خودکشى نمىبیند و بر مزار شوهرش خود را مىکشد. (۲)
در تمام این جوامع، فرزند تابع پدر بود و پایهى نسبت فقط از پدران درست مىشد، مگر در بعضى از نقاط چین و هند که چندین مرد داراى یک زن مىشدند.در اینگونه موارد، فرزند تابع مادر بود و پایه نسبت را مادران تشکیل مىدادند. (۳)
به طور کلى، زن در ادوار گذشته، موجودى ضعیف و محکوم شمرده مىشد و با گذشت زمان، خصوصیات انسانى خویش را گم کرده، نمىتوانست هیچگونه شخصیت اجتماعى براى خود تصور نماید.
۱ ـ اسلام و اجتماع، ص ۶۶.
۲ ـ شاهنامه فردوسى، ج ۳، ص ۱۵۴۳ و ج ۵، ص ۲۵۳۶- ۲۵۳۳.
۳ ـ اسلام و اجتماع، ص ۶۷.