اگر ما «کیمیا» به شما بدهیم و شما تمام کوه و در و دشت را طلا کردید، آیا قول میدهید که به جا استفاده کنید و آن را حفظ کنید و در هر جایی به کار نبرید؟امام خمینی(ره) که از همان ایّام جوانی صداقت از وجودشان میبارید، سر به زیر انداختند و با تفکّری به ایشان گفتند: نه نمیتوانم چنین قولی به شما بدهم.حاج حسنعلی نخودکی که این را از امام(ره) شنید، رو به ایشان کرد و فرمود: حالا که نمیتوانید «کیمیا» را حفظ کنید، من بهتر از کیمیا را به شما یاد میدهم.
«خبرنگار البرز» میگوید:
درباره منزلت و جایگاه آیه سوم سوره طلاق «وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ وَمَن یَتَوَکَّلْ عَلَی اللهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا؛ و از جایی که حسابش را نمیکند، به او روزی میرساند و هر کس بر خدا اعتماد کند، او برای وی بس است، خدا فرمانش را به انجام رسانده است. به راستی خدا برای هر چیزی اندازهای مقرّر کرده است.» با یکی از روحانیان سرشناس «تهران» بحث میکردیم و چون در تأکید بر قرائت این آیه به همراه بخشی از آیه دوم همین سوره تردید وجود داشت، از ایشان خواستیم در سفر امسال حج، از علمای حاضر در این خصوص، سؤال نمایند.
ایشان پس از بازگشت از سفر، در همین خصوص میگوید:
با فرزند آیت الله موسی شبیری زنجانی این مطلب را در میان گذاشتیم و مطلبی را که در خصوص دیدار ایشان و شیخ حسنعلی نخودکی مطرح بود، مورد سؤال قرار دادیم. ایشان در تماس تلفنی با این مرجع تقلید اصل ماجرا را جویا شده و به شرح زیر بیان میکنند.
مطلب یاد شده در نشریه «زائر» منتشر و در اختیار حجّاج بیت الله الحرام قرار میگیرد و از آنجا که دارای اهمّیت خاصّی از جهت نمایش اوج عرفان این شیخ فاضل، صداقت امام خمینی(ره) در کلام و … میباشد بر آن دیدیم تا با انتشار آن در ترویجش قدمیبرداشته باشیم.
شرح ماجرا به نقل از فرزند آیت الله شبیری زنجانی، از زبان پدر بزرگوارشان اینگونه نقل میشود که:
در سفری که امام خمینی(ره) و پدرم برای زیارت به «مشهد مقدّس» رفته بودند، امام در صحن «حرم امام رضا(ع)» با سالک الی الله، حاج حسنعلی نخودکی مواجه میشوند. امام امّت(ره) که در آن زمان، شاید در حدود سی الی چهل سال بیشتر نداشت، وقت را غنیمت میشمارد و به ایشان میگوید: با شما سخنی دارم. حاج حسنعلی نخودکی میگوید:
من در حال انجام اعمال هستم، شما در بقعه حرّ عاملی(ره) بمانید، من خودم پیش شما میآیم.
بعد از مدّتی حاج حسنعلی میآید و میگوید چه کار دارید؟
امام(ره) خطاب به ایشان رو به گنبد و بارگاه امام رضا(ع) کرد و گفت:
تو را به این امام رضا، اگر (علم) کیمیا داری به ما هم بده؟
حاج حسنعلی نخودکی انکار به داشتن علم (کیمیا) نکرد؛ بلکه به امام(ره) فرمودند:
اگر ما «کیمیا» به شما بدهیم و شما تمام کوه و در و دشت را طلا کردید، آیا قول میدهید که به جا استفاده کنید و آن را حفظ کنید و در هر جایی به کار نبرید؟
امام خمینی(ره) که از همان ایّام جوانی صداقت از وجودشان میبارید، سر به زیر انداختند و با تفکّری به ایشان گفتند:
نه نمیتوانم چنین قولی به شما بدهم.
حاج حسنعلی نخودکی که این را از امام(ره) شنید، رو به ایشان کرد و فرمود:
حالا که نمیتوانید «کیمیا» را حفظ کنید، من بهتر از کیمیا را به شما یاد میدهم و آن اینکه:
بعد از نمازهای واجب یک بار آیـ[ الکرسی را تا «هو العلیّ العظیم» میخوانی.
و بعد تسبیحات فاطمه زهرا(س) را میگویی.
و بعد سه بار سوره توحید «قل هو الله احد» را میخوانی.
و بعد سه بار صلوات میگویی: اللّهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد.
و بعد سه بار آیه مبارکه: «وَمَنْ یَتَّقِ اللهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اللهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا»۱ را میخوانی که این از کیمیا برایت بهتر است.
پینوشت:
۱. سوره طلاق (۶۵)، آیات ۲ و ۳.