یکی از سؤالاتی که درباره حضرت آدم و گناه، مطرح میشود این است که حضرت آدم به وجود خداوند کاملاً واقف بود اما مرتکب گناه شد، اگر چنین است پس تکلیف ما انسانها که مانند حضرت آدم(ع) خدا را ندیدهایم، چیست؟!
مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم طی یادداشتی به این سؤال پاسخ داده است..
امکان دیدن خدا با چشم دل
قبل از پاسخ به پرسش، ذکر دو نکته لازم و ضروری است:
نکته اول: آنچه در متن پرسش آمده است که حضرت آدم خدا را دید، مطلبی نادرست است؛ چرا که مشاهده خداوند با چشم امکانپذیر نیست؛ وقتی حضرت موسی علیهالسلام هم به اصرار بنی اسرائیل، چنین درخواستی را با حضرت حق مطرح کرد پاسخ شنید که: هیچ گاه مرا نخواهی دید. (سوره اعراف/آیه ۱۴۳) مگر اینکه مقصود گوینده، مشاهده جلال و جمال الاهی و رویت حضرت حق با چشم دل باشد، که البته مسألهای درست و لطیفهای عرفانی است.
رویت با چشم مستلزم این است که شی مورد نظر، مادی و محدود باشد و خداوند از چنین نقائصی منزه و مبراست. خدا وجود بینهایت و پیراسته از ماده و خصوصیات مادی است.
آیا آدم(ع) گناه کرد؟
نکته دوم: در پرسش، به گناه حضرت آدم اشاره شده است. صرف نظر از مباحث گسترده و پردامنهای که در خصوص گناه حضرت آدم و توبه او و دیگر انبیای الاهی در کتب کلامی و تفسیری مسلمانان وجود دارد و هر متفکر و مفسری کوشیده است به نوعی آن را تحلیل و توجیه و عدم منافات آن را با عصمت انبیا اثبات کند، (و به نظر ما هم گناه آدم علیهالسلام از سنخ گناهانی نیست که به اذهان ما متبادر میشود، بلکه قصه آدم قصه نوع انسان است در مواجهه با شیطان و هوای نفس) آنچه که منطقی به نظر میرسد این است که گناه، از هر کس سربزند، هیچگاه دلیلی بر تجویز و توجیه آن برای دیگران نیست.
حتی اگر فرض کنیم که برخی از پیامبران الاهی گناه کردهاند، بازهم از نظر عقل و وحی، هرگز نمیتوان چنین استدلال کرد که چون برخی از پیامبران گناه کردهاند، پس من هم میتوانم گناه کنم.
انسان به خاطر علم محدود، عقل محدود، اراده محدود، نیازهای فراوان و عوامل بیشمار دیگر که از درون و بیرون او را احاطه کرده و بر او اثر میگذارند خواهی نخواهی مرتکب گناه میشود و شاید بسیاری از این گناهان را حتی خودش هم نفهمد و به آن هشیار نشود؛ از این رو خداوند مهربان از طرق متعدد و به بهانههای گوناگون (نساء/۳۱، هود/۱۱۵) در کار آمرزش اوست.
خداوند خود به ما چنین آموخته است که به فضل و رحمت من امیدوار و شادمان باشید که از همه اعمال خوبی که گردآوردهاید، بهتر و سودمندتر است. (یونس/۵۸)
با این حساب، آدمی هرگز نمیتواند و نباید به بهانه این محدودیتها و نقطهضعفها، خود را محق بداند که عالمانه و عامدانه به گناه آلوده شود. البته حتی اگر از روی علم و عمد هم گناهی مرتکب شود، باز هم در توبه و بازگشت به رحمت و مغفرت الاهی بر روی او گشوده است. (مکارم شیرازی، ناصر تفسیر نمونه، قم، دار الکتب، ج۶، ص ۳۵۸)
اما اگر تکبر ورزید و با بهانههای گوناگون خود را نسبت به گناه کردن محق دانست و توبه نکرد، هرگز بخشوده نخواهد شد. (مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱، ص ۱۸۸)
فلسفه عبادت
همه ما برای عبادت پروردگار آفریده شدهایم، اما مهم این است که بدانیم حقیقت عبادت چیست؟ تنها انجام مراسمی مانند رکوع و سجود و قیام و قعود و نماز و روزه منظور است یا حقیقتی است ماورای اینها؟ عبودیت نهایت اوج تکامل انسان و قرب او به خداست.
عبودیت اطاعت بی قید و شرط و فرمانبرداری از خداوند در تمام زمینههاست. (مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، قم، دار الکتب الاسلامیه، جلد ۲۲، ص ۳۷۸)
خاستگاه عبادت خالصانه و مقبول و تعالیبخش، ایمان به خداست. ایمان، یعنی باور داشتن به وجود خدا و صفات جلال و جمال او همراه با عمل صالح به خاطر او، که جوهره و حقیقت آن اخلاق است؛ عصمت، نهایت درجه ایمان است.
ایمان به هر اندازه که بیشتر باشد، انسان، بیشتر به یاد خداست. اگر ایمان انسان به حد کمال رسید، به طوری که انسان دائم الحضور شد، یعنی همیشه خدا در دل او حاضر بود، اصلا غفلتی به او دست نمیدهد.
هر کاری که میکند در عین حال به یاد خداست. اولیاء حق به همان اندازه که ما به سوزندگی آتش ایمان داریم، به سوزندگی گناه ایمان دارند. پس ایمان یکی از ارکان سعادت بشر است. عبادت نیز جزء برنامه تربیتی اسلام است.
عبادت برای این است که انسان زود به زود به یاد خدا بیفتد و زندگی در دنیای پرغوغای مادی او را از حضرت ربالارباب یکسره غافل نکند. هر جا که انسان بیشتر به یاد خدا باشد، بیشتر پای بند به اخلاق و حقوق و عدالت میشود. (مطهری، مرتضی، گفتارهای معنوی، تهران، صدرا، ص ۸۶)
ذکر این نکته نیز امری ضروری است که پس از ایمان به خداوند، آنچه که موجب انجام عمل صالح و باعث دوری از گناه است، عدم غفلت بنده از این معناست که در محضر خداست.
غفلت عبارت است از عدم توجه و التفات نفس به هدف و مقصود خود
آیات قرآن غفلت را از اوصاف پست معرفی نموده تا آنجا که انسان غافل را از حیوان هم پستتر میداند؛ خداوند میفرماید: «وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ کَثیراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْیُنٌ لا یُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا یَسْمَعُونَ بِها أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ؛ به یقین، گروه بسیارى از جن و انس را براى دوزخ آفریدیم آنها دلها [عقلها] یى دارند که با آن (اندیشه نمىکنند، و) نمىفهمند و چشمانى که با آن نمىبینند و گوشهایى که با آن نمىشنوند آنها همچون چهارپایانند بلکه گمراهتر! اینان همان غافلانند (چرا که با داشتن همهگونه امکانات هدایت، باز هم گمراهند)» (اعراف/۱۷۹)
یکی از مهمترین عوامل غفلت از یاد خدا، نگرشهای نادرستی است که زمینه گناه و دوری از ساحت ربوبی را فراهم میآورد و ممکن است آدمی را در عصیان و نافرمانی گستاخ و بیپروا کند.
باید بکوشیم نظام باورمندی و ارزشی خود را منطبق بر عقل و وحی، سامان دهیم تا زمینه رشد معنوی و تعالی اخلاقی ما بیش از پیش فراهم شود.