چند سوال در مورد مباحث امامت و غیبت حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه)

در مورد غیبت امام زمان و فلسفه غیبت، همچنین اعتقاد شیعه مبنی بر اینکه امامی هست که در سال ۲۵۵ هـ ق به دنیا آمده و فرزند بلا واسطه امام عسگری و نرجس خاتون ملیکه رومیه است، و اینکه او حجت خدا و واسطه فیض الهی و امام دوازدهم شیعیان است و اینکه فعلا زنده است وهمانند سایر انسانهازندگی می‌کند لکن از نظرها پنهان و غایب است و احدی از جای او (جز افرادی خاص و برگزیده) و از امکان زندگیش خبر ندارندو اینکه مصلحت در غیبت اوست و او همچنان غایب است تا زمانی که خدا بخواهد وبه او اجازه دهد، بحث و بررسی لازم به عمل آمد. اینک در مورد هر یک از این مطالب سوالی مطرح است که ما در اینجا به بعضی از آن ها اشاره می‌کنیم :

سوال ۱ : آیا یک کودک پنج ساله می تواند امام شود ؟
پاسخ : البته معلوم است که هر کسی قابلیت احراز مقام امامت یا نبوت را ندارد، بلکه باید از حیث روح در مرتبه اعلای انسانیت قرار گرفته باشد تا لیاقت ارتباط با عوالم غیبی و دریافت علوم و ضبط آنها را داشته باشد. و همچنین از حیث ترکیبات جسمانی و قوای دماغی در کمال اعتدال باشد تا بتواند حقایق عالم هستی و افاضات غیبی را بدون خطا و اشتباه به عالم الفاظ و معانی تنزل داده و به مردم ابلاغ کند.

لذا پیغمبر و امام از حیث افرینش ممتازند وبه واسطه همین استعداد و امتیاز ذاتی است که خداوند متعال آنان را به مقام شامخ نبوت و امامت انتخاب می‌کند. این امتیاز از همان اوان کودکی در وجود آن بزرگواران موجود است، لکن اگر صلاح باشد و شرایط موجود شود و مانعی هم در کار نباشد آن افراد برجسته رسما به مقام و منصب نبوت و امامت معرفی می‌شوند ومامور حفظ و تحمل احکام می‌گردند، این انتخاب و نصب ظاهری، چنانکه گاهی بعد از بلوغ یا در زمان بلوغ وبزرگی انجام می‌گیرد، ممکن است در ایام کودکی تحقق پذیرد.

چنانکه عیسی مسیح در گهواره، با مردم سخن گفت و رسما اعلان کرد که من پیامبر خدا و صاحب کتاب و مقام نبوتم :« قال انی عبدالله آتانی الکتاب و جعلنی نبییا و جعلنی مبارکا این ما کنت و اوصانی بالصلوه و الزکاه مادمت حیا…»1

از این آیه به خوبی استفاده می‌شود که حضرت عیسی در همان ایام کودکی پیغمبر و صاحب کتاب بوده است.

همچنین حضرت یحیی در دوران صباوت و صغر سن به مقام نبوت رسیده، چنانکه در آیه شریفه آمده که :« یا یحیی خذ الکتاب بقوه و اتیناه الحکم صبیا»2

بنابراین، وقتی عیسی مسیح و حضرت یحیی می توانند در کودکی به مقام نبوت برسند، چه مانعی دارد که حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه) نیز در سنین کودکی به مقام امامت برسد، جالب اینجاست که ائمه قبلی خبر داده بودند که سن امام زمان کمتر از سن سایر ائمه است، چنانکه امام باقر علیه السلام فرمود :حضرت صاحب الامر سن مبارکش از تمام ما کمتر و گمنام تر است»3

اتفاقا بعضی ازائمه نیز در سن قبل از بلوغ به مقام امامت رسیدند، ‌مثلا امام جواد علیه السلام در هنگام شهادت حضرت رضا هفت یا نه ساله بوده و به دلیل همین صغر سن بعضیها در امامتش تردید کردند. به منظور حل این مشکل و رفع تردید گروهی از بزرگان شیعه به محضر امام جواد رسیدند و صدها معضله و مسائل مشکل را از وی پرسیدند و جواب کافی دریافت کردند و کراماتی را نیز مشاهده کردند که شک و شبهه آنان برطرف شد.۴

امام علی النقی نیز شش سال و پنج ماه از سن شریفش گذشته بود که پدرش به شهادت رسید و امامت به وی منتقل شد.۵

بنابراین، مساله صغر سن و رسیدن به مقام امامت در سن کودکی اختصاص به امام عصر علیه السلام ندارد.

کودکان نابغه :۶

در بین اطفال عادی نیز افراد نادری دیده می‌شوند که از حیث استعداد و حافظه، نابغه عصر خویش بوده و قوای دماغی و ادراکات آنان، از مردان چهل ساله هم بهتر است، به عنوان نمونه به بعضی از موارد اشاره می‌کنیم :

الف ) بوعلی سینا یکی از این افراد است . ازوی نقل شده که گفته است :«چون به حد تمیز رسیدم مرا به معلم قرآن سپردند، و پس از آن به معلم ادب، پس هر چه را شاگردان بر استاد ادیب قرائت می‌کردند، من همه را حفظ می‌کردم. بعلاوه استاد مرا به کتابهای ذیل تکلیف کرد : «الصفات»، « غریب المصنف»، «ادب الکاتب»، « اصلاح المنطق »، « العین»، « شعر و حماسه»، « دیوان ابن رومی»، « تصریف مازنی» و « نحو سیبویه» .

پس همه را در مدت یک سال نیم از بر کردم و اگر تعویض استاد نبوددر کمتر از این مدت حفظ می‌کردم و چون بهده سالگی رسیدم، مورد تعجب اهل بخاری بودم‌. پس از آن شروع کردم به یاد گرفتن فقه و چون به دوازده سالگی رسیدم بر طبق مذهب ابی حنیفه فتوی می دادم‌، پس از آن شروع کردم به علم طب و « قانون» را در سن شانزده سالگی تصنیف کردم و در سن ۲۴ سالگی خود را در تمام علوم متخصص می دانستم».7

ب ) فاضل هندی که درباراش چنین نوشته‌اند :« قبل از رسیدن به سن سیزده سالگی تمام علوم معقول و منقول راتکمیل کرده بود و قبل از دوازده سالگی به تصنیف کتاب پرداخت».8

ج) سید محمد حسین طباطبایی قمی‌که در عصر ما در سن پنج و نیم سالگی حافظ همه قرآن شد و هم اکنون که در سال ۱۳۷۶ است، مشغول به تحصیل دروس حوزوی است و آنچنان بر مبنای آیات قرآن مسلط است که در گفتگو معمولا با آیات قرآن سخن می‌گوید و به سوالات پاسخ می دهد.

د) رقیه محمدی دختر هفت ساله ای که اینجانب او را همراه پدرش روزی در قم منزل ایه الله صالحی مازندرانی دیدم، ‌علاوه بر این که حافظ کل قرآن است و از هر موضوعی که می خواستی آیه ای تلاوت می‌کرد، به تمامی لهجه ها و قرائت های قراء معروف عصر آشنایی داشت و به طریق هر قاری که می خواستند قرآن می خواند.

هـ) «توماس یونگ» که باید او را از جمله بزرگترین دانشمندان انگلستان به حساب آورد از کودکی عجوبه ای بود. از دو سالگی خواندن را می دانست و در هشت سالگی، خود به تنهایی به آموختن ریاضیات پرداخت و از نه سالگی تا چهارده سالگی اوقات فراغت خویش را در بین فواصل کوتاه ساعات درس به آموختن زبانهای فرانسه، ایتالیایی، عربی، فارسی و عبری صرف کرد و زبانهای مذکور را به خوبی یاد گرفت. در بیست سالگی مقاله ای درباره تئوری رویت، به جامعه پادشاهی فرستاد و در آن شرح داد که چگونه می توان به وسیله تغییر انحنای زجاجیه چشم همواره تصویر را واضح دید».9

اگر صفحات تاریخ را ورق بزنید‌، امثال و نظایر این نوابغ را زیاد خواهید یافت . اگر در بین افراد عادی مساله اینچنین است، چه استبعادی دارد که خداوند متعال امام عصر را که حجت حق و علت متعیه عالم است در سن پنج سالگی منصوب گرداند و تحمل و ضبط احکام را به عهده اش واگذار کند؟
{mospagebreak}

سوال ۲ : آیا برای یک انسان این مقدار عمر ممکن است ؟
پاسخ : ما در اینجا درصدد بررسی کامل تمام جهات این مساله نیستیم ونمی خواهیم ازنظر علمی طول عمر را اثبات کنیم. اگر چه اهل فن از نظر علم نیز به این سوال پاسخ داده‌اند۱۰ و گفته‌اند که اگر انسانی در مدت طولانی زنده بماند، جای تعجب نیست، بلکه سوال در اینجاست که چرا انسانی می میرد ؟ و چرا بدنش به زودی فرسوده می‌شود ؟ اگر انسانی به خواص اجسام و غذاها آشنایی داشته باشد و خود را تحت مراقبت قرار دهد، نباید بدن او بزودی فرسوده شده و از کار بیافتد . اینکه انسانها عمری کم و اندک دارند دلیل بر جهل و ناآگاهی آنها بر بدن و خواص داروها و غذاها است.

به هر حال ما در این مورد به برخی دلایل و شواهد اشاره می‌کنیم :

الف ) قدرت الهی : اگر کسی به کتب آسمانی مخصوصا قرآن کریم آشنایی داشته باشد می داند که کارهای خارق العاده بسیاری در عالم واقع شده و معجزات بسیاری صادر گردیده که همگی حاکی از قدرت لایزال الهی است، از قبیل : توفان نوح، ۱۱ سرد شدن آتش برای ابراهیم، ۱۲ عصای موسی و تبدیل شدن آن به اژدها، ۱۳ ‌بی پدر متولد شدن حضرت عیسی، ۱۴ و سخن گفتن او در گهواره و کودکی۱۵ و امثال اینها. اگر خدا قادر است این کارهای خارق العاده را انجام دهد، قادر است حجت و ولی خود را نیز سالهای متمادی نگه دارد.

ب ) طول عمر از نظر ادیان : همه ادیان از عمر بسیار طولانی جمعی ازافراد بشر خبر داده‌اند، به عنوان مثال دراصحاح (سوره) پنجم از سفر تکوین تورات، آیات ۵‌، ۸، ۱۱، ۱۴، ۱۷، ۲۰، ۲۷، ۳۱، در اصحاح نهم، آیه ۲۹ و اصحاح یازده آیه ۱۰ تا ۱۷ و در موارد دیگر افرادی را از پیامبران و دیگران نام برده و عمرهای طولانی هر یک را که متجاوز از چهارصد، ششصد، هفتصد، و نهصد بوده و به صراحت بیان داشته است.۱۶

علاوه بر این، معتقدند، که «ایلیا» برای اینکه الم مرگ را نبیند، زنده به آسمان مرفوع شده است.۱۷

ادیان باستانی دیگر ( گر چه صحت بعضی از آنها معلوم نیست و یا معلوم البطلان است) مانند زرتشتی و بودایی و برهمایی و… نیز از عمرهای طولانی جمعی از افراد بشر مخصوصا رهبرانشان خبر داده‌اند و همه قائل به طول عمر، بلکه بقای حیات اشخاص تا این زمان هستند.۱۸

و مسیحیها عموما معتقدند که حضرت عیسی علیه السلام پس از قتل زنده شده و تا کنون زنده است.

ج ) طول عمر ازدیدگاه قرآن : با مراجعه به قرآن کریم معلوم می‌شود که بعضیها از عمر طولانی برخوردار بوده و هستند به عنوان نمونه درباره حضرت نوح علیه السلام می خوانیم که قبل از توفان، ۹۵۰ سال در بین قوم خود بوده و پس از توفان نیز مدتها زنده بوده :« فلبث فیهم الف سنه خمسین عاما»19 در تاریخ تا / ۲۵۰۰ سال در مورد طول عمر آن حضرت نوشته‌اند.

همچنین درباره حضرت عیسی علیه السلام وقتی یهودیان گفتند : ما او را به دار آویخته وکشته ایم، قرآن کریم نظر آنان را مردود دانسته و فرمود : « خداوند او را به آسمان برده است : « و قولهم انا قتلنا المسیح عیسی بن مریم رسول الله و ما قتلوه و ما صلبوه و لکن شبه لهم و ان الذین اختلفوا فیه لفی شک منه مالهم به من علم الا اتباع الظن و ما قتلوه یقینا بل رفعه الله الیه »20 و گفتار یهودیان که ما مسیح عیسی بن مریم رسول خدا را کشتیم‌. صحیح نیست، زیرا آنها نه او را کشتند و نه به دار آویخته‌اند، بلکه بر آنها مشتبه شد و آنان که در مورد وضعیت عیسی مسیح علیه السلام اختلاف می‌کنند، در تردید بوده و برای آنها علمی در این مورد نیست، بلکه از گمان خود تبعیت می‌کنند و او یقینا کشته نشده، بلکه خدا او را به سوی خود بالا برده است »

و اگردر آیه دیگر آمده که « یا عیسی انی متوفیک و رافعک الی …»21 منظور از توفی، توفی روح و مرگ نیست بلکه توفی خود حضرت عیسی علیه السلام است یعنی ما خود عیسی را قبض کرده و به سوی خود بالا برده ایم.

لذا در روایات ما وارد شده است که حضرت عیسی زنده و در آسمان است و پس از ظهور حضرت مهدی علیه السلام از آسمان نازل شده و پشت سر حضرت مهدی نماز می خوانند. از رسول خدا در حدیثی می خوانیم :« ان عیسی بن مریم لم یمت و انه راجع الیکم قبل یوم القیامه»22 عیسی بن مریم نمرده است و قبل از قیامت به سوی شما رجوع خواهدکرد»

در مورد زندگی حضرت خضر، گرچه در قرآن به تفضیل سخن گفته نشده و حتی نام او برده نشده است، ولی در داستان حضرت موسی۲۳ و پیر مراد و معلم او در روایات گفته شده که آن رجل الهی حضرت خضر بوده و همچنان زنده است .

بنابراین، طبق ایات قرآنی و روایاتی که در تفسیر آن آیات وارد شده . داشتن عمر طولانی امری ممکن و قابل تحقق است، ‌پس چگونه این امر در مورد امام عصر علیه السلام به عنوان امر عجیب مورد انکار قرار می‌گیرد ؟

د ) طول عمر از دیدگاه تاریخ : در اغلب کتبی که دانشمندان در مورد زندگی و وجود اقدس امام زمان علیه السلام نوشته‌اند، بابی را به « معمرین » اختصاص داده و اسامی افرادی را که عمر طولانی داشته‌اند، ضبط کرده‌اند. تعداد معمرین نیز آنقدر زیاد است که آوردن نام همه آنها نیاز به کتابی مستقل دارد.

یکی از کسانی که نام بسیاری از معمرین را از ماخذ و منابع مختلف جمع کرده و به عنوان شاهد بر امکان طول عمر و مستبعد نبودن عمر طولانی، آورده، مولف کتاب « حکومت عدل گستر، در دست مهدی منتظر» حسین حیدری کاشانی است، گرچه این کار در بسیاری از کتب انجام گرفته است، لکن ما از این کتاب نام بعضی از معمرین را در اینجا ذکر می‌کنیم:

۱. ذوالقرنین / ۳۰۰۰ سال .

۲. عاد کبیر / ۳۵۰۰ سال.

۳. نوح نبی / ۲۵۰۰ سال.

۴. عوج بن عناق / ۳۵۰۰ سال.

۵. سطیح کاهن ۳۰ قرن.

۶. ریان بن دومغ پدر عزیز مصر ۱۷۰۰ سال.

۷. پادشاهای که احداث مهرگان کرد / ۲۵۰۰ سال .

۸. خضر و الیاس تا کنون زنده‌اند.

۹. عیسی مسیح نیز زنده است.

۱۰. رزیت بن ثملا از حواریون عیسی علیه السلام تازمان خلافت عمر زنده بود.

۱۱. ضحاک هزار سال و یکروز عمر کرد.

۱۲. آدم ابوالبشر هزار سال و به نقلی /۹۳۰ سال.

۱۳. شیث بن آدم ۹۱۲ سال.

۱۴. انوش پسر شیث / ۹۰۵ سال.

۱۵. ادریس به نقلی / ۹۶۵ و به نقلی / ۳۶۵ سال.

۱۶. یارد / ۹۶۲ سال .

۱۷. قینان / ۹۱۰.

۱۸. متوشالح / ۹۶۹ سال .

۱۹. ماتوسالم / ۹۶۹ سال.

۲۰. برد / ۹۶۲ سال.

۲۱. مهللیئل / ۸۹۵ سال.

۲۲. عامر مزیقیا / ۸۰۰ سال.

۲۳. ملک جزیره لوکمبانز ۸۰۲ سال.

۲۴. هبل بن عبدالله کلبی جد زهیر بن خباب / ۷۰۰ سال.

۲۵. گرشاسب / ۷۵۰ سال.

۲۶. نفیل بن عبدالله / ۷۰۰ سال.

۲۷. شداد بن عاد / ۷۰۰ سال.

۲۸. سلیمان بن داود / ۷۱۲ سال.

۲۹. زال / ۶۵۰ سال.

۳۰. رستم / ۶۰۰ سال.

۳۱. قیس بن ساعده / ۶۰۰ سال.

۳۲. سام / ۶۰۰ سال.

۳۳. فریدون / ۵۰۰ سال.

۳۴. تیم الله ابن ثعلبه / ۵۰۰ سال.

۳۵. یعابربن مالک بن ادد ۵۰۰ سال.

۳۶. دودون / ۵۰۰سال .

۳۷. حارث بن مضاص جرهمی ۴۰۰ سال.

۳۸. درید بن زید / ۴۵۰ سال.

۳۹. زهیر بن خباب / ۴۲۰ سال.

۴۰. عبید بن شرید جرهمی .

ایشان در این کتاب نام ده ها تن دیگر را نیز برده که از معمرین بوده‌اند که نیازی به ذکر همه آنها نیست. وقتی افراد عادی که بسیاری از آنها نه تنها دوستان خدا نبودند، بلکه حتی عده ای از آنها دشمنان خدا نیز بوده‌اند که بهترین شاهد خود شیطان است که تا قیامت زنده است می توانند عمر طولانی داشته باشند، چگونه از طول عمر ولی خدا در زمین تعجب می‌کنند و‌آن را بعید و مستنکر می‌شمرند. این افکار از بی اطلاعی است و یا از غرض ورزی انها سرچشمه می‌گیرد.{mospagebreak}

سوال ۳ : اگر امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) در بین مردم ظاهر می‌شد چه محذوری پیش می آمد؟

پاسخ : ممکن است این چنین بنظر آید که اگر حضرت در بین مردم بود، از وجودش استفاده می‌کردند و او نیز در موقع مناسب قیام می‌کرد بهتر بود.‌ولی مساله این چنین نیست، زیرا پیامبر اکرم و ائمه اطهار علیه السلام کرارا به مردم گوشزد کرده بودند که دستگاه ظلم و ستم به دست مهدی موعود برچیده می‌شود و کاخهای بیدادگری را واژگون خواهد کرد. از این جهت وجود مقدس امام همواره مورد توجه دو دسته از مردم واقع می‌شد :

دسته اول :مظلومین و ستم دیدگان که متاسفانه همیشه عده آنها زیاد بوده و هست. آنان به قصد تظلم و امید حمایت دور وجود امام اجتماع کرده و تقاضای نهضت و دفاع می‌کردندو همیشه گروه کثیری اطرافش رااحاطه کرده وانقلاب و غوغایی بر پا بود.

دسته دوم : زورگویان و ستمکاران خون خواری هستند که بر ملت محروم تسلط یافته و در راه رسیدن به منافع شخصی و حفظ مقام خویش از هیچ عملی پروا ندارند و حاضرند تمام ملت را فدای مقام خود کنند. این گروه چون وجود امام زمان علیه السلام را سد راه منافع و مقاصد خویش، تشخیص می دادند و ریاست و فرمانروایی خویش را در خطر می دیدند ناچار بودند وجودمقدس آن حضرت را از میان بر دارند و خودشان را از این خطر بزرگ برهانند. در این تصمیم اساسی که حیاتشان بدان بسته بود با هم متحد شده و تا ریشه عدالت و دادخواهی را قطع نمی‌کردند هرگز از پای نمی نشستند.۲۴

سوال ۴ : چرا امام از شهادت می ترسد ؟در واقع سوال این است که اگر امام در بین مردم ظاهر بود و در راه اصلاح جامعه و ترویج دین و دفاع از مظلومان کشته می‌شد، چه مانعی داشت ؟ مگر خون او از خون پدران و جدش عزیزتر است؟ و اصلا چرا باید از مر گ بترسد ؟

در پاسخ چنین سوالی باید گفت که امام غایب هرگز از کشته شدن در راه دین هراسی نداشته و ندارد، چرا که سرانجام به شهادت خواهد رسید، لکن در عین حال، کشته شدن او به صلاح جامعه و دین نیست، زیرا هر یک از پدرانش که از دنیا رحلت می‌کردند، امام دیگری جانشینش می‌شد، اما اگر امام زمان کشته شود جانشینی ندارد و زمین از حجت خالی می‌شود و عدم وجود حجت مساوی با فنا و نابودی انسان و نسل بشر است. به علاوه مقدر شده است که در این عالم سرانجام حق بر باطل پیروز شود وبه واسطه امام عصر علیه السلام دنیا به کام حق پرستان درآید.

سوال ۵ : آیا خدا قدرت حفظ امام را ندارد ونمی تواند او را از شر دشمنان حفظ کند ؟

در پاسخ باید گفت که چرا دارد، با اینکه قدرت خدا نامحدود است، لکن کارها را بر طبق اسباب و علل و از مجرای عادی انجام می دهد. بنا نیست برای حفظ وجود انبیاء وائمه و وجود امام زمان علیه السلام و ترویج دین از روش عمومی اسباب و علل دست بردارد و خلاف جریان عادی عمل کندو گرنه دنیا دار تکلیف و امتحان نخواهد بود.

سوال ۶ : اگر امام ظاهر بود آیا ممکن نبود که ستمگران تسلیم او شده و با او بیعت کنند.؟

اصل سوال این است که اگر امام ظاهر بود، چون کفار و ستمگران به او دسترسی داشته و سخنانش راگوش می‌کردند، شاید نه تنها درصدد قتلش بر نمی آمدند، بلکه تسلیم او می‌شدند وبه او ایمان می آوردند و از رفتار بدشان دست بر میداشتند ؟

همه می دانیم که همه افراد در مقابل حق و عدالت تسلیم نمی‌شوند. بلکه از آغاز عالم تا حال، همیشه گروهی در بین بشر وجود داشته‌اند که دشمن حق و درستی بوده و برای پایمال کردن آن با تمام قوا کوشیده‌اند. مگر پیامبران و ائمه اطهار علیه السلام حق نمی‌گفتند ؟ مگر سخنان حق و معجزاتشان در دسترس ستمکاران نبود؟ با وجود این در نابود کردن آنان و خاموش نمودن چراغ هدایت از هیچ عملی فرو گذار نکردند. صاحب الامر علیه السلام نیز اگر غایب نمی‌بود، قطعا به سرنوشت آنان گرفتار می‌شود و آن غلبه حق بر باطلی که مقدر شده بود، ‌انجام نمی‌گرفت و الان که حضرت غایب است تاز مانی که آمادگی پذیرش اودر جوامع بشری حاصل نشود اوظاهر نخواهد شد.

سوال ۷ : اگر امام ظاهر بود و با ستمگران پیمان عدم تعرض می‌بست چه می‌شد ؟

پاسخ : کسانی که با مهدویت در اسلام آشنایی دارند، می دانند که برنامه مهدی موعود علیه السلام با سایر ائمه اطهار علیه السلام تفاوت دارد. ائمه مامور بودند که در ترویج و انذار و امر به معروف و نهی از منکر تا سر حد امکان کوشش کنند.‌ولی مامور به جنگ نبودند، لکن از اول بنا بود که سیره و رفتار مهدی دادگستر بر خلاف آنان باشد و در مقابل باطل وستم سکوت نکند و با جنگ و جهاد، جور و ستم و بی دینی را ریشه کن کند و ستمگران را از کاخ خودسری سرنگون سازد . اصلا این گونه رفتار از علائم و خصایص مهدی شمرده می‌شود.

به هر امامی‌که گفته می‌شد : چرا در مقابل ستمکاران قیام نمی‌کنی ؟ جواب می داد : این کار به عهده مهدی ماست. به بعضی از امامان اظهار می‌شد : آیا تو مهدی هستی ؟ جواب میداد، مهدی با شمشیر جنگ می‌کند و در مقابل ستم ایستادگی می نماید، ولی من چنین نیستم و توانایی آن را هم ندارم . به بعضی هم عرض می‌شد آیا تو قائم هستی ؟ پاسخ داد : من قائم به حق هستم، لکن قائم معهودی که زمین را از کفر وستم پاک می‌کند، غیر من است. هنگامی‌که از اوضاع آشفته جهان و دیکتاتوری ظالمان و محرومیت مومنان شکایت می‌شد . می فرمودند : قیام مهدی مسلم است در آن وقت اوضاع جهان اصلاح و از ستمکاران انتقام گرفته خواهد شد. وقتی از کمی عدد مومنان و کثرت کفار و قدرت آنان سخن به میان می آمد، ائمه علیه السلام شیعیان را دلداری می دادندو می فرمودند : حکومت آل محمد (صل الله علیه و اله) حتمی است و پیروزی و غلبه با حق پرستی خواهد بود. صبر کنید ودر انتظار فرج آل محمد باشید ودعا کنید. مومنان و شیعیان نیز با این نویدها دلخوش بودند و هر گونه رنج و محرومیتی را بر خودهموار می‌کردند.

با توجه به این نویدها و خبرها از شما می خواهیم که بیان کنید آیا با این همه انتظاراتی که مومنان بلکه بشریت از مهدی موعود داشتند، این امکان وجود داشت آن جناب با ستمکاران سازش کرده و پیمان مودت و دوستی ببندد ؟ اگر چنین عملی انجام می‌گرفت،‌آیا یاس و نومیدی بر مومنان چیره نمی‌شد و آن حضرت را متهم نمی‌کردند که با ستمکاران سازش کرده و قصد اصلاح ندارد ؟!

علاوه بر این، اگر با ستمکاران قرارداد دوستی و عدم تعرض امضا می‌کرد، ناچار بود که به عهد و پیمان خویش وفادار باشد و در نتیجه، هیچ وقت اقدام به جنگ نکند، زیرا اسلام عهد و پیمان را محترم شمرده و عمل به آن را لازم دانسته است.۲۵

به همین دلیل در احادیث، فلسفه مخفی بودن ولادت حضرت و اسرار غیبت او این جهت بیان شد که حضرت ناچار نشود با ستمکاران بیعت کند تا هر وقت خواست نهضت کند، بیعت کسی در گردن او نباشد. از باب نمونه، حضرت صادق علیه السلام فرمود: ولادت صاحب الامر مخفی می‌شود تا اینکه وقتی ظاهر گشت پیمان هیچ کس در گردنش نباشد. خدا کارش را در یک شب اصلاح می‌کند.۲۶

علاوه برهمه اینها، ستمکاران و زمامداران خودخواه، چون ریاست و منافع خودشان را در خطر می‌دیدند، بااین پیمان ها مطمئن نمی‌شدند و چاره نهایی را در قتلش تشخیص می دادند وزمین را بی حجت و امام می‌گردانیدند.۲۷{mospagebreak}

سوال ۸ : اگر امام ظاهر بود، ولی در برابر ستمگران سکوت می‌کرد تا سالم بماند چه می‌شد ؟

اولا، چون ستمگران شنیده بودند که مهدی موعود دشمن آنان است و به دست وی کاخهای ستم ویران می‌شود، مسلما به سکوت اواکتفا نکرده و از خود به کشتن حضرت رفع خطر می‌کردند.

ثانیا، مومنان وقتی مشاهده می‌کردند که آن حضرت در مقابل تمام جنایات و ستمها سکوت کرده، آنهم نه یک سال و دو سال، بلکه صدها سال، به تدریج از اصلاح جهان و غلبه حق مایوس می‌شدند و در نویدهای پیامبر اکرم (صل الله علیه و اله) و قرآن شریف شک می‌کردند.

ثالثا، مظلومان اجازه سکوت به آن جانب نمی دادند.

سوال ۹ : چرا امام در غیبت کبری، همانند غیبت صغری نواب خاص تعیین نکرد؟

البته معلوم است که این کار به مصلحت نبود، زیرا دشمنان‌. نواب را آزاد نمی‌گذاشتند بلکه آنان را شکنجه و زجر می دادند تا آنان مکان امام را نشان دهند، یا تحت شکنجه و در کنج زندان جان بسپارند.

سوال ۱۰ : اگر امام خود را به علماء و مومنان مورد وثوق ظاهر می ساخت، چه مشکلی پیش می آمد ؟

این فرضیه از چند جهت مورد ایراد است، زیرا اولا، امام زمان برای هر کس می خواست ظاهر شود ناگریز می‌بایست برای معرفی خود معجزه ای اظهار نماید، بلکه برای اشخاص دیرباور چندین معجزه انجام دهد تا در صحت ادعایش یقین کنند. در این میان،اشخاص حقه باز و ساحر هم پیدا می‌شدند که مردم را فریب می دادند و با ادعای امامت واظهار سحر و جادو مردم عوام را گمراه می‌کردند تمیز بین معجزه و جادو هم کار آسانی نبوده و برای هر کسی میسر نیست و خود این قضیه مفاسد و اشکالات زیادی برای مردم تولید می‌کرد.

ثانیا، افراد ظاهر الصلاح و حقه باز از این موضوع سو استفاده می‌کردند. در میان عوام افتاده ادعای رویت امام می‌کردند واحکام خلاف شرع را به وی نسبت می دادند تا به مقاصد شوم خودشان نایل شوند، هر کس هر عمل خلاف شرعی را می خواست انجام دهد. برای تصحیح و پیشرفت کار خود می‌گفت : من خدمت امام زمان علیه السلام رسیدم و دیشب منزل ما تشریف آورد و به من فرمود : فلان کار را انجام ده و در فلان کار از من پشتیبانی کرد، مفاسد این موضوع بر کسی پوشیده نیست.

ثالثا، ما دلیل قاطعی نداریم که امام زمان برای هیچ کسی حتی افراد صالح و مورد اعتماد ظاهر نشود، بلکه ممکن است بسیاری از صلحا و اولیا خدمتش برسند، ولی مامور به اخفا باشند و به احدی اظهار نکنند. در این موضوع هر کس تنها از حال خود اطلاع دارد و در مورد دیگران حق قضاوت ندارد.۲۸

سوال ۱۱ : چرا از میان امامان فقط امام زمان علیه السلام غیبت دارند ؟ حکمت و علت آن چیست ؟

جواب : میان علت و حکمت تقارن هست . علت، اصطلاحی فلسفی است که به عامل به وجود آمدن چیزی گفته می‌شود. لذا می‌گویند : میان علت و معلول در هستی و نیستی، بایستگی وجود دارد، هستی علت، ضرورت و هستی معلول را هم راه دارد و وجود معلول هم حاکی از وجود علت است.

مساله این است که فهم علت حقیقی احکام و مسایل اسلامی‌برای ذهن بشر آسان نیست . از آن جهت، هنگامی‌که درباره ی علت غیبت از امامان علیه السلام پرسش می‌شود، پاسخ می فرمایند: «خدا می داند» یا این آیه را در پاسخ می‌گویند : از آن چه اگر برایتان معلوم گردد، شما را ناراحت می‌کند، پرسش نکنید.۲۹؛چرا که جهات کلی و ابعاد گوناگون هر امری را جز خدا نمی داند.

بنابراین، علت غیبت مساله ای است که غیبت، در هستی و نیستی، بر محور آن مساله می چرخد و با وجود آن، غیبت ادامه می‌یابد ویا نبود آن، به پایان می رسد. این چنین احاطه ی دانش و علم را جز خدا یا کسی از سوی خدا دارا نیست تا بداند مسایل غیبت چیست وکی منتفی می‌شود. با این همه، پیشوایان معصوم ما در ضمن احادیث غیبت به حکمت هایی چند اشاره فرموده‌اند. آنان هرگز به بیان علت تامه نپرداخته و چنین از قرآن کریم شاهد آورده‌اند :« از آنچه که اگر برایتان آشکار گردد، ناراحت شوید، مپرسید.»

حکمت آن پدیده ی اولی است که پدیده ی دوم در ابتدای پدیداری دائر مدار آن است، اما در عدم و نیستی و ادامه ی هستی دائر مدار ان نیست . ممکن است حکمت از بین برود و پدیده ی دوم هنوز به هستی خود ادامه دهد یا حکمت وجود داشته باشد و پدیده ی دوم نباشد.

بنابراین علت اصلی غیبت پس از ظهور روشن میشود. (بحارالانوار ۵۲ : ۹۱) این علت عالی و مخفی را به کارهای خضر و موسی علیه السلام تشبیه کرده‌اند که پس از اتمام ماموریت خضر علیه السلام حکمت آنها را برای حضرت موسی علیه السلام روشن شد.

امامان علیه السلام ـ برای این که به پرسش گران بفهمانند که احاطه ی علمی‌به تمامی احکام و پدیده ها امکان ندارد ـ از واژه ی حکمت استفاده کرده و چند نکته را یادآور شده‌اند۳۰ :

۱ـ امتحان و غربال شدن مردم .

۲ ـ خوب از کشته شدن امام علیه السلام در صورت ظهور دائمی و در نتیجه انجام نشدن وظایف امامت آن بزرگوار.

۳ ـ بر سر کار آمدن مکتب های بشری و ناکامی و شکست آنان و آماده شدن انسان ها و جهانیان برای پذیرش ظهور و حکومت جهانی آن حضرت.

۴ـ در امنیت بودن و دوری از پیمان و بیعت ستمگران .

در مورد حکمت های غیبت، مراجعه کنید به :

ـ بحارالانوار ۵۲ : ۹۱ ـ ۱۰۰ ( باب ۲۰).

ـ کمال الدین : ۲۲ ـ ۲۳

ـ منتخب الاثر : ۳۳۰ ـ ۳۳۸ (باب ۲۸ و ۲۹)

ـ امام مهدی علیه السلام از ولادت تا ظهور : ۱۸۴ ـ ۱۹۴

ـ امامت و مهدویت : ۳ : ۱۱۵ ـ ۱۵۰

ـ غیبت نعمانی : ۱۴۰ ـ ۱۹۴ (باب ۱۰)

ـ گفتارهایی پیرامون امام زمان، فصل ۵

ـ نجم ثاقب : ۱۳۷ .

{mospagebreak}

سوال ۱۲ : آیا در دوران غیبت کبری می توان با امام زمان اروحنا فداه دیدار کرد ؟ اگر پاسخ مثبت است، چگونه بامضمون توقیع آن حضرت سازش دارد که در آن به آخرین نایب خاص خود علی بن محمد سمری فرموده است : «کسی که پیش از خروج سفیانی و صحیه ی آسمانی ادعای دیدار کند دروغ گو و افترا زننده است ؟»

جواب : بی تردید در دوران غیبت کبری امکان دیدار وجود دارد و بهترین دلیل آن وقوع و تحقق آن در طول تاریخ غیبت کبری است . نوشته های محدثان، از کهن ترین کتب تا به امروز، همگی از نقل وقایعی مملو است که در روزگاران غیبت صغری و کبری به وقوع پیوسته است و بسیار کسان با امام خود دیدار کرده‌اند.

نکته ی گفتنی این است که آیا این دیدارها به خواست و اراده ی دیدار کنندگان به وقوع می پیوندد یا به اراده و اذن خود امام علیه السلام ؟

تجربه نشان می دهد و جمله ی توقیع آن حضرت به علی بن محمد سمری دلالت می‌کند که دیدارها به اراده و اذن و خواست خود حضرت مهدی علیه السلام است، نه به خواست مردم مشتاق. یکی از معانی غیبت صغری و کبری نیز همین است . آنچه در توقیع امام علیه السلام نفی شده است دیدار دو طرفه با خواست دیدار کننده است (تا باب ادعای نیابت و … بسته شود)

در توقیع‌، این جمله ی « فلا ظهور الا بعد اذن الله » وجود دارد که نشان میدهد ظهور نخواهد بود مگر این که خداوند اذن دهد. چنین مشاهده ای منتفی است و الا الطاف و احسان بی پایان مستقیم و حضوری و غیر حضوری آن حضرت به انسان ها عموما و شیعیان خصوصا هرگز مورد تردید نیست.

در پایان ـ در تایید این که حضرت مهدی علیه السلام همواره نسبت به شیعه لطف دارند و گاه گاهی تجلی می‌کنند ـ جمله ای از توقیع آن حضرت به شیخ مفید می آوریم.:

« اخبار شما نزدماست . از ناراحتی ها ی شما آگاه ایم و در رعایت حال شما بی اعتنایی نمی‌کنیم. یاد شمارا فراموش نمی‌کنیم و الا زندگی سختی پیدا می‌کنید و دشمنان شما را به نابودی می‌کشند. »31

رعایت ویاد و وصول اخبار بسیار، ‌همواره با احسان ولطف حضور بوده است . در یک تحقیق اجمالی می‌بینیم که پاک ترین و مطمئن ترین کسان در طول تاریخ توانسته‌اند به دیدار آن سرور بار یابند، به گونه ای که جای تردیدی باقی نمی ماند، مانند سید بحر العلوم، علامه ی حلی،‌مقدس اردبیلی، و بسیاری دیگر .

در این باره، مراجعه کنید به کتاب مهر محبوب،‌ صص ۳۱ ـ ۴۹ . و برای دیدارها، نگاه کنید به کتاب :

ـ نجم ثاقب، باب هفتم .

ـ صبح امید : ۱۰۱ ـ ۱۱۵ (بخش جلوه ها)

ـ جثه الماوی

ـ روزانه ای به خورشید .

ـ ترجمه ی اثبات الهداه ۷ : ۲۷۰ به بعد (باب ۳۳)

ـ منتهی الامال علیه السلام : ۸۰۴ ـ ۸۰۵

سوال ۱۳ : فایده امام غایب چیست ؟ اگر امام پیشوای مردم است باید ظاهر باشد، بر وجود امام ناپیدا چه فایده ای مترتب است ؟ امامی‌که صدها سال غایب است نه دین را ترویج می‌کند ونه مشکلات جامعه را حل می نماید و نه پاسخ مخالفان را می دهد ونه امر به معروف ونهی از منکر می‌کند و نه از مظلومی حمایت میکند ونه حدود و احکام الهی را جاری می سازد و … وجود چنین امامی چه سودی دارد ؟

پاسخ : ظاهراً این اشکال از زبان کسانی مطرح می‌شود که درواقع نه امام را شناخته‌اند و نه به معنای حقیقی امامت پی برده‌اند و امام را مانند رهبری عادی که کارش مسأله گویی و حداکثر اجرای حدود احکام است می دانند، در حالی که مقام امامت و ولایت به مراتب ازاین مقامات ظاهری شامختر و والاتر است . ما اینک در حد این نوشتار به برخی فواید وجود امام غایب اشاره می‌کنیم، زیرا فواید وجودی امام منحصر به چیزهایی که شما در پرسش برشمردید نیست، بلکه فواید باطنی وجود امام به مراتب عظیم تر از فواید ظاهری آن است :

۱-‌ طبق احادیث وارده در موضوع امامت و براهینی که در کتب دانشوران اقامه شده، وجود مقدس امام هدف اصلی نظام خلقت و غایت نوع و فرد کامل انسانیت و رابطه بین عالم مادی و عالم ربوبی است، اگر امام روی زمین نباشد، نوع انسان منقرض خواهد شد، اگر امام نباشد خدا به حد کامل شناخته و عبادت نمی‌شود، اگر امام نباشد، رابطه بین عالم مادی و دستگاه آفرینش منقطع می‌شود، اشراقات وافاضات عوالم غیبی، اولاً، بر آینه پاک قلب امام، سپس به وسیله او بر دلهای سایرافراد نازل می‌شود . امام قلب عالم وجود و رهبر و مربی نوع انسان است . بدیهی است که حضور و غیبت او درترتب این آثار تفاوتی ندارد . آیا باز هم می توان گفت امام غایب چه نفعی دارد ؟

امام سجاد می فرماید : ما پیشوای مسلمین و حجت بر اهل عالم و سادات مؤمنان و رهبر نیکان و صاحب اختیار مسلمین هستیم،ما امان اهل زمین هستیم، چنانکه ستارگان امان اهل آسمانند، به واسطه ما باران رحمت حق نازل وبرکات زمین خارج می‌شود، اگر ما روی زمین نبودیم، زمین اهلش را فرو می‌برد، آنگاه فرمود : از روزی که خدا آدم را آفریده تا حال هیچ گاه زمین خالی از حجت نبوده است، ولی آن حجت گاهی ظاهر و مشهور و گاهی غایب ومستور بوده است و تا قیامت نیز از حجت خالی نخواهد شد و اگر امام نباشد خدا پرستش نمی‌شود .

راوی می‌گوید، گفتم : مردم چگونه از وجود امام غایب متنفع می‌شوند ؟ فرمود : همانطور که از خورشید پشت ابر بهره می‌برند .»32

علی (علیه السلام) نیز در آن کلام نورانیش فرمود : « اللهم بلی لا تخلو الارض من قائم لله بحجه اما ظاهراً مشهوراً او خائفاً لئلا تبطل حجج الله و بیناته؛»33

آری، هیچ گاه صفحه روی زمین، از قیام کننده با حجت ودلیل خالی نمی ماند، خواه ظاهر و آشکار باشد یا مخفی و پنهان تا دلایل و اسناد روشن الهی ضایع نگردد و به فراموشی نگراید ( و مسخ و تحریف نشود ).

برای آگاهی بیشتر به فایده وجودی امام به دعای شریف زیارت جامعه مراجعه کنید، که اساس آفرینش به وجود امام بستگی دارد و اثر بخشی همه موجودات عالم به طفیل وجود امام است، خواه امام ظاهر باشد خواه غایب اما فوایدی که شما در سئوال مطرح کرده اید و گفته اید که مردم از آن محرومند . باید دید علت و سبب محرومیت چیست و کیست ؟ آیا از طرف پروردگار منع فیضی شده و یا از جانب امام عصر امساک عنایتی شده است؟ قطعاً این چنین نیست، بلکه تقصیر و کوتاهی از جانب خود افراد بشر است . اگر آنان موانع ظهور را برطرف سازند و اسباب ومقدمات حکومت حضرت مهدی را فراهم سازند و افکار جهانیان را آماده و مساعد می‌کردند، قطعاً امام زمان ظاهرمی‌شد و جامعه انسانیت از فواید و جودیش بهره مند می‌گردید .

۲-‌ ایمان به مهدی غایب و انتظار فرج و ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) مایه امیدواری و آرامش بخش دلهای مسلمین است . این امیدواری یکی از بزرگترین اسباب موفقیت و پیشرفت و هدف است، هر گروهی که روح یأس و نا امیدی خانه دلشان را تاریک کرده باشد و چراغ امید و آرزو در آن نتابد، هرگز روی موفقیت را نخواهد دید .

آری ؟ اوضاع آشفته و اسف بار جهان و سیل بنیان کن مادیت وکسادی بازار علوم و معارف و محرومیت روز افزون طبقه ضعیف و توسعه فنون استعمار و جنگهای سرد و گرم و مسابقه تسلیحاتی شرق و غرب، روشنفکران و خیر خواهان بشر را مضطرب کرده است، به طوری که ممکن است گاهی در اصل قابلیت اصلاح بشر تردید کنند .

تنها روزنه امیدی که برای بشر مفتوح است و یگانه برق امیدی که در این جهان تاریک سوسو می زند، همان انتظار فرج و فرا رسیدن عصر درخشان حکومت توحید و نفوذ قوانین الهی است . انتظار فرج است که قلبهای مأیوس و لرزان را آرامش بخشیده . مرهم دلهای زخم دار طبقه محروم می‌شود . نویدهای مسرت بخش حکومت توحید است که عقاید مؤمنان را نگهداری کرده ودردین پایدارشان می سازد، ایمان به غلبه حق است که خیرخواهان بشر را به فعالیت و کوشش وادار کرده است، استمداد از آن نیروی غیبی است که انسانیت را از سقوط در وادی هولناک یأس ونا امیدی نجات می دهد و در شاه راه روشن امید و آرزو وارد می‌کند . پیامبر اسلام (صل الله علیه و اله) به وسیله طرح حکومت جهانی توحید و تعیین و معرفی رهبر اصلاحات جهانی، دیو یأس و نا امیدی را از جهان اسلام رانده است .

خلاصه آنکه ایمان به مهدی موعود آینده روشن و فرح بخشی را برای شیعیان مجسم کرده به امید آن روز دلخوشند، روح یأس و شکست را از آنان سلب کرده به کار و کوشش در راه هدف و تهذیب اخلاق و علاقه به معارف وادارشان کرده است .۳۴

۳-‌‌در احادیث وارده، مکرر حضرت مهدی (علیه السلام) در عصر غیبت به آفتاب در پس ابر تشبیه شده و گفته شده، همچنان که آفتاب پشت ابر برای موجودات عالم مفید است، امام در پرده غیبت نیز وجود نافع ومفید است، چنانکه رسول خدا (صل الله علیه و اله) پس از سئوال اینکه چه فایده ای بر وجود امام غایب مترتب است، فرمود : « ای والذی بعثنی بالنبوه انهم ینتفعون بنور و لایته فی غیبته کانتفاع الناس بالشمس و ان جللها السحاب؛» «آری سوگند به خدایی که مرا به نبوت برگزیده، مردم از نور رهبری او در دوران غیبتش بهره می‌گیرند، همانطور که از خورشید به هنگام قرار گرفتن پشت ابرها بهره مند می‌شوند .»

برای فهم این تشبیه، نخست باید نقش خورشید را بطور کلی و به هنگامی‌که چهره تابناکش پشت ابرها پنهان می‌شود دریابیم، سپس به رمز این تشبیه پی ببریم

خورشید دارای دو نوع نور افشانی است : نور افشانی آشکار و نور افشانی مخفی . و یا به تعبیر دیگر، نور افشانی مستقیم و نورافشانی غیر مستقیم .

در تابش غیر مستقیم، ابرها، همانند یک شیشه مات، نور مستقیم خورشید را گرفته و پخش می‌کنند و نور آفتاب به خوبی دیده نمی‌شود، اما در تابش مستقیم و آشکار اشعه آفتاب به خوبی دیده می‌شود، هر چند قشر ضخیم هوا که اطراف کره زمین را پوشانیده، همانند یک شیشه ضخیم کار می‌کند، شیشه ای که هم از شدت تابش آفتاب می‌کاهد و آن را قابل تحمل می سازد و هم نور آفتاب را تصفیه می‌کند و شعاعهای مرگبارش را خنثی و بی اثر می سازد، ولی به هر حال مانع از تابش مستقیم آفتاب نیست .

به هر حال، نور و حرارتی که از خورشید به هر سو پخش می‌شود، تنها انرژی خلاق موتورهای زندگی در گیاهان و حیوانات و انسان است و سرانجام، اگر نور خورشید نباشد، حیات از کره زمین رخت بر می‌بندد، چرا که رشد و نمو موجودات زنده، تغذیه و تولید مثل آنها، حس و حرکت و جنبش، آبیاری زمینهای مرده، غرش امواج دریاها، وزش حیات بخش بادها . ریزش دانه های زندگی آفرین باران و برف، نغمه های مرغان، زیبایی خیره کننده گلها، گردش خون درعروق انسان و تپش قلبها، عبور برق آسای اندیشه از لابلای پرده های مغزو سرانجام، لبخند شیرینی که بر لب گلبرگ، مانند یک کودک شیر خوار نقش می‌بندد، همه وهمه به طور مستقیم یا غیر مستقیم به نور آفتاب بستگی دارد، بدون آن . همه اینها به خاموشی خواهد گرایید و این موضوع با کمی دقت قابل فهم برای هر اندیشوری است .

اینک سئوال این است که آیا این برکات و آثار زندگی بخش مخصوص زمانی است که نور به طور مستقیم می تابد ؟ پاسخ این سئوال روشن است که منفی است، زیرا بسیاری از این آثار در نور مات خورشید از پشت ابرها نیز وجود دارد .

بنابراین، تابش خورشید از پشت پرده ابرها قسمت مهمی از برکات خود را در بر دارد و تنها برخی آثار است که ثمره تابش مستقیم آفتاب است . نتیجه اینکه هر چند پرده های ابر برخی آثار آفتاب را می‌گیرد، ولی قسمت مهمی از آن همچنان باقی می ماند .

این بود شمه ای از حا مشبه به؛ یعنی آفتاب، اما وضع «مشبه» یعنی وجود حضرت بقیه الله الاعظم (عجل الله تعالی فرجه) در حال غیبت از این قرار است :

اشعه معنوی نامرئی وجود امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) به هنگامی‌که در پشت ابرهای غیبت نهان است دارای آثار گوناگون و قابل ملاحظه ای است که علی رغم تعطیل مسأله تعلیم و تربیت و رهبری مستقیم (که درسئوال مطرح شده بود ) آثار وجودی او را آشکار می سازد که به بعضیها در اینجا اشاره شده و قسمتی هم در کتب مفصله بیان شدند .

بنابراین، کسی نمی تواند فواید وجودی امام را در حال غیبت انکار نماید، بلکه او همانند آفتاب پشت ابر برای موجودات نافع و مفید است .(برگرفته از کتاب مهدی انقلابی بزرگ، ص ۲۵۱)

{mospagebreak}

سوال ۱۴ : آیا غیبت از ساخته های برخی از شیعیان از قبیل عثمان بن سعید است ؟بعضیها که به مساله حیات حضرت مهدی و غیبت او ایمان ندارند و یا حتی وجود یک انسان را در این مدت طولانی ممکن نمی دانند و برای امام عسکری فرزندی قایل نیستند،می‌گویند :چون امام عسکری بدون فرزند از دنیا رفت،گروهی سود طلب،مانند عثمان بن سعید (اولین نایب و سفیر خاص امام زما ن(ع)) برای حفظ مقام و موقعیت خویش داستان غیبت مهدی را مطرح و جعل کرده و در بین مردم شیوع داده است،وگرنه غیبت اساسی ندارد .

در پاسخ به چنین نظریه بی اساس باید گفت :اول کسی که به غیبت امام زمان (ع) اشاره کرده،رسول گرامی اسلام، ،سپس امیرالمومنین و سایر ائمه (ع) بودند.آنان غیبت اورا پیش بینی کرده و سر زبانها انداخته‌اند و عملا نیز پس از ولادت حضرت،غیبت تحقق یافت .ما در اینجا به عنوان نمونه به بعضی از آن روایات اشاره می‌کنیم .شما خوانندگان عزیز برای آگاهی بیشتر می توانید به کتابهایی از قبیل :غیبت نعمانی،غیبت شیخ طوسی،کمال الدین صدوق،بحار و منتخب الاثر باب ۲۷و … مراجعه کنید :

پیامبر اکرم(ص) فرمود :سوگند به خدایی که مرا برای بشارت برانگیخت،قائم فرزندان من بر طبق عهدی که به او می رسد غایب می‌شود،به طوری که بیشتر مردم خواهند گفت :خدابه آل محمد احتیاجی ندارد و دیگران در اصل تولدش شک می‌کنند .پس هرکس زمان غیبت را درک کرد،باید دینش را نگهدای کند و شیطان را از طریق شک به خود راه ندهد،مبادا که او را از ملت من بلغزاند و از دین خارج سازد، چنانکه قبلا پدر و مادر شما را از بهشت بیرون کرد .خدا شیطان را دوست و فرمانروای کفار قرار داده است .۳۵

اصبغ بن نباته از امیرالمومنین (ع) نقل می‌کند که فرمود :«آگاه باشید که آن جناب به طوری غایب می‌شود که شخص نادان خواهد گفت :خدابه آل محمد احتیاجی ندارد .»36

امام صادق (ع)فرمود «اگر خبر غیبت امام خودرا شنیده اید انکار نکنید.»37

وروایات بسیار دیگری که در این مورد رسیده است که نیاز به نقل آنها نیست .

مسلمین به دلیل همین احادیث.غیبت را برای امام عصر (عج)ضروری و از جمله خصایص آن حضرت می دانستند.، .جالب اینجاست که ابوالفرج اصفهانی می نویسد :عیسی بن عبدالله نقل کرده که محمد بن عبدالله بن الحسن معروف به نفس زکیه از همان ایام کودکی در حالت غیبت و اختفا زندگی می‌کرد و مهدی نامیده شده؛ ۳۸یعنی بعضی ها که از مهدویت سوء استفاده کرده و خود را مهدی موعود معرفی می‌کردند، .حتی مقید بودند که تا حدی ویژگی غیبت را نیز برای خود ثابت کنند .

سید حمیری می‌گوید :من درباره محمد حنیفیه غلو کرده و عقیده مند بودم که غایب است .تامدتی به این عقیده غلط بودم تا اینکه خدا بر من منت نهاد و به وسیله امام صادق (ع) هدایت شدم، و از این عقیده برگشته و توبه کردم.

ابو بصیر می‌گوید :به امام صادق (ع) عرض کردم :حضرت ابوجعفر امام باقر (ع)می فرمود :قائم آل محمد دو غیبت دارد :یکی طولانی ودیگری کوتاه،حضرت صادق فرمود :آری یکی از آن دو غیبت از دیگری طولانی تر است .

به هر حال،مساله غیبت آنچنان بین شیعیان شایع و رایج بود که شعرا در شعرشان به آن می پردازند ومولفان در مورد آن کتابها نوشته‌اند،اگر چه بسیاری شخص مهدی را نمی‌شناختند،لذا می آمدند در محضر امام سوال می‌کردند،این مهدی که دارای غیبت است کیست ؟یا احیانا دیگران را اشتباها مهدی غایب می پنداشتند.

کسانی که کتابهایی قبل از ولادت امام زمان درمورد غیبت نوشته‌اند،عبارتند از :

۱-علی بن حسن بن محمد طائی طاطری که از اصحاب موسی بن جعفر (ع) مردی فقیه و مورد اعتماد بود .۳۹

۲-علی بن عمر اعرج کوفی از اصحاب موسی بن جعفر (ع).۴۰

۳-ابراهیم بن صالح از اصحاب موسی بن جعفر (ع).۴۱

۴-حسن بن علی بن ابی حمزه که در عصر حضرت رضا (ع)زندگی می‌کرد.۴۲

۵-عباس بن هشام ناشری اسدی،مردی جلیل القدر و مورد وثوق و از اصحاب حضرت رضا (ع) بوده است .۴۳

۶-علی بن حسن بن فضال از اصحاب امام هادی و عسکری ۴۴وفضل بن شاذان نیشابوری از اصحاب این دو امام نیز کتابی در غیبت نوشته است.۴۵

بنابراین،موضوع غیبت حضرت مهدی (ع)امر جدید و یا ناشناخته ای نبوده است تا برخی شیعیان از قبیل،عثمان بن سعید برای حفظ موقعیت خویش آن را اختراع کرده و نشر داده باشند .به علاوه،باانضمام سه مطلب،یعنی با توجه به ضرورت وجود امام برای بقای نسل بشر و با توجه به تعدادائمه که دوازده نفرند و با توجه به یقینی بودن فوت یازده امام،غیبت امام دوازدهم امری حتمی و قطعی خواهد شد.۴۶

سوال ۱۵ : برای امام زمان چند غیبت است؟

چنانکه از روایات بر می آید و عملا واقع شده و دوست و دشمن به آن آگاهی دارند، برای آن حضرت دو غیبت است که یکی طولانی تر از دیگری است به نام های :غیبت صغری و غیبت کبری .

غیبت صغری :

غیبت صغرای امام عصر (عج)در طول مدت هفتاد سال واقع شده است .در این مدت،گرچه امام از نظرها پنهان بود،لکن این غیبت و پنهانی عام وفراگیر نبود،زیرا کسانی بودند، که به صورتی با امام در تماس بودند که به نایبان خاص امام مشهورند .

همچنین ببینید

کتاب امام علی(ع) و نشانه های ظهور

امام علی(ع) و نشانه های ظهور

در حاشیه نشست ۱۴۴ ام فرهنگ مهدوی از کتاب نشانه های ظهور از زبان امام …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *