سخنرانى نخست امام براى اهالى مكه

در روایات، قسمت هایى از سخنرانى یا نخستین سخنرانى امام براى اهالى مکه در عصر روز جمعه ذکر شده است، سخنان دوم در روز بعد است که خطاب به مسلمانان و دنیاست .

 

از جمله این روایات، ابن حماد از سعید ابو عثمان از جابر از ابوجعفر(علیه السلام)آورده است : شب هنگام مهدى در مکه ظاهر مى شود و پرچم، پیراهن و شمشیر رسول خدا(صلى الله علیه وآله) و نیز نشانه ها و نور و بیان همراهش است . بعد از نماز عشا، با رساترین صدا ندا مى دهد : اى مردم ! خدا را به یادتان مى آورم و همچنین جایگاه شما در پیشگاه پروردگارتان . خداوند در زمین حجت گرفته، پیامبران را برانگیخته، کتاب فرستاده، به شما دستور داده که کمترین شرکى به او نورزید و بر طاعت خدا و رسولش مراقبت و محافظت کنید . همچنین آنچه را قرآن زنده نگه داشته، زنده بدارید و آنچه را خواسته از بین ببرد، بمیرانید . یاران هدایت و وزیر و همکار پارسایى باشید که نابودى و زوال دنیا نزدیک است و هنگام وداع است . من شما را به خدا و رسولش و عمل به کتابش و رد باطل و احیاى سنتش دعوت مى کنم .

به همراه سیصد و سیزده مرد ( به تعداد جنگجویان بدر ) که در غیر میعاد حج مانند پاره هاى ابر پاییزى جمع مى شوند، ظاهر مى شود .(۱) زاهدان شب وشیران روزند . خدا سرزمین حجاز را براى مهدى فتح مى کند و بنى هاشم را که در زندانند، بیرون مى آورد . پرچم هاى سیاه کوفه فرو مى آیند و براى بیعت با مهدى روانه مى گردند . مهدى سپاهیانش را به مناطق مختلف مى فرستد و ستم و ستمگران را از بین مى برد . شهرها برایش استوار و پابرجا مى شود و خدا قسطنطنیه را به دستش مى گشاید .

ـــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱ ـ ([۱]) در روایت « قزع الخریف » ابرهاى پاییز است که پراکنده‌اند، سپس گردهم مى آیند . نخستین کسى که گردهمایى یاران مهدى را این گونه تشبیه کرد، امیر مؤمنان(علیه السلام) بود که در نهج البلاغه خطبه ۱۶۶ آمده است، که حتماً این تشبیه را از پیامبر گرفته، احتمال دارد ظهور مهدى(علیه السلام) و تجمع یارانش در مکه، در فصل پاییز یا اواخر تابستان باشد، چنان که اشاره کردیم .

برخى روایات مى گویند که در ابتدا مردى از یارانش در مسجد الحرام مى ایستد و مهدى را به مردم معرفى مى کند و آنها را دعوت مى نماید، به او لبیک مى گویند و دعوتش را اجابت مى کنند، بعد مهدى مى آید و خطبه اش را ایراد مى کند .
در بحار الأنوار آمده است :
سید على بن عبد الحمید به اسناد خود از کتاب فضل بن شاذان به نقل از ابن محبوب به صورت مرفوع از ابو جعفر(علیه السلام) نقل کرده است : وقتى سپاه سفیانى به زمین فرو برود … در آن روز قائم در مکه کنار کعبه است و بدان پناه برده و مى فرماید :
من ولى الله هستم . من از هر کسى به خدا و محمد نزدیک ترم . هر کسى مى خواهد درباره آدم با من گفتگو کند، بداند که من از هر کسى به آدم نزدیک ترم . هر کسى مى خواهد در خصوص نوح با من سخن بگوید، بداند که من از هر کسى به نوح نزدیک ترم و هر کسى مى خواهد با من درباره ابراهیم گفتگو نماید، بداند که من نزدیک ترین مردم به ابراهیم هستم و هر کسى مى خواهد با من درباره محمد(صلى الله علیه وآله) گفتگو کند، بداند که من از هر کسى به محمد نزدیک ترم . هر کسى مى خواهد با من درباره پیغمبران گفتگو کند، بداند که من از هر کسى به پیامبران نزدیکترم . مگر خدا نفرمود که : « خدا آدم و نوح و فرزندان ابراهیم و فرزندان عمران را بر جهانیان برترى دارد . اینان ذریه اى هستند که بعضى از بعضى دیگر پدید آمده‌اند و خدا شنوا و داناست » (۱)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱ ـ آل عمران/۲۳ ـ ۲۴ .

من بازمانده آدم و ذخیره نوح و برگزیده ابراهیم و منتخب محمد(صلى الله علیه وآله) هستم . بدانید هر کسى بخواهد درباره کتاب خدا با من سخن بگوید، من از هر کسى به کتاب خدا آشناترم . بدانید هر کسى بخواهد درباره سنت رسول خدا با من گفتگو کند، من از هر کسى به سنت و سیره رسول خدا آشناترم . شما را به خدا سوگند مى دهم هر کسى سخن مرا شنید، حاضران به غائبان برسانند .

آن گاه خدا سیصد و سیزده نفر از یاران او را نزد وى گرد مى آورد و در غیر موسم حج مانند پاره هاى ابر پاییز جمع مى کند .

سپس امام این آیه را خواند : « هر جا باشید، خدا همه شما را گرد مى آورد » سپس مردم بین رکن و مقام با مهدى بیعت مى کنند . عهد نامه رسول خدا(صلى الله علیه وآله) که از پدران خود به ارث بُرده، با اوست . اگر ]شنیدن و دیدن و پذیرش آنچه گفتم [بر مردم مشکل باشد، صداى آسمانى که نام او و پدرش را مى بَرد، مشکل را براى آنها حل مى کند .

امام در خبرى طولانى به اسناد مذکور که مرفوع به على بن حسین(علیه السلام)مى رسد و درباره قائم(علیه السلام) است، مى فرماید :

در زیر درخت « طلح »، جبرئیل در هیأت مردى از بنى کلب نزد ایشان مى آید و مى پرسد : اى بنده خدا ! براى چه اینجا نشسته اى ؟! امام پاسخ مى دهد : اى بنده خدا ! منتظرم شب شود و پس از آن به مکه بروم . نمى خواهم در این گرما بروم . جبرئیل مى خندد . وقتى خندید، امام مى فهمد وى جبرئیل است . پس دستش را مى گیرد و مصافحه مى کند و بر وى سلام مى نماید و مى گوید : برخیز، اسبى را که « براق » نام دارد، مى آورد و امام را سوار مى کند و به کوه رضوى مى برد . حضرت محمد و امام على(علیهما السلام)مى آیند و به امام مهدى(علیه السلام) عهد نوشته شده اى مى دهند که براى مردم بخواند . آن گاه به مکه مى آید و مردم در آن جمع اند، یکى از منسوبان امام برمى خیزد و مى گوید: اى مردم! آن که خواهان و در پى او بودید، آمده است و شما را بدانچه رسول خدا(صلى الله علیه وآله)خواند، فرا مى خواند . پس مردم برمى خیزند ]تا مهدى را ببینند، یا برمى خیزند تا برگردند، چون از حکومت مى ترسند . کسانى که برمى خیزند تا امام را بکشند، حتماً از کارگزاران حکومت حجاز هستند .[

آن گاه خود امام برمى خیزد و مى فرماید : اى مردم ! من فلان بن فلان، پسر پیامبر خدایم . به آنچه نبى الله شما را خواند، فرا مى خوانمتان ! اما مردم برمى خیزند تا امام را بکشند، که سیصد و اندى برمى خیزند و مانع مى شوند . پنجاه تن از آنها اهل کوفه و دیگران از مردم گمنام و ناشناخته‌اند که همدیگر را نمى شناسند و در غیر موسم حج گرد آمده‌اند .

با سندى که به صورت مرفوع به ابوبصیر مى رسد، به نقل از ابو جعفر(علیه السلام) آمده است : قائم در آن روز در « ذى طوى » منتظر است . گروهى به تعداد جنگجویان بدر ( سیصد و سیزده نفر مرد ) همراهش هستند . با تکیه بر حجر الأسود، پرچم ظفرمند خود را برمى افرازد .

على بن ابو حمزه مى گوید که روایت را براى ابو ابراهیم ذکر کردم، گفت : کتاب منشور است .

روایت، حالت مسلمانان را در شوق دیدار مهدى(علیه السلام) واینکه چگونه به دنبال او هستند را ترسیم کرده است، اما با این حال از تهدید دشمنانش مى هراسند، چون فضایى ترسناک و پر از دشمنى حاکم است، دشمنان امام به صرف اینکه « نفس زکیه » گفته است : من فرستاده مهدى ام و سخنان ایشان را به آنها رسانده است، وحشیانه به او حمله کرده‌اند !

امام، در چنین فضایى علاوه بر اسباب غیبى، از راه اسباب و ابزار طبیعى نیروى خود را آماده مى سازد و یارانش از یمن و ایران و حجازند که بر حرم شریف و بعد بر مکه تسلط پیدا مى کنند .

روایات مى گوید : امام حتى با تعدادى از مکّى ها بیعت مى کند . اینها نیروهایى هستند که امور متعدد و ضرورى را براى پیروزى حرکت و انقلاب مقدس امام انجام داده، زمام امور در مکه را در دست دارند . همچنین طرفداران شیعى و یاور امام را به شور و حال کامل انقلابى راهنمایى مى کنند . یاران ویژه امام هم مى بایست سیصد و سیزده فرمانده باشند که فعالیت هاى دیگر یاران امام را خط دهى مى کنند، البته این مطلب بدان معنا نیست که ظهور امام، انقلابى خونین است . روایات وقوع هیچ نبرد یا کشتارى در مسجد الحرام و مکه را بیان نکرده نیست . از برخى علما شنیده ام که یاران مهدى(علیه السلام) امام مسجد الحرام را در آن شب مى کشند اما تنها مطلبى که یافته ام، نوشته نویسنده الزام الناصب به نقل از برخى عالمان است :

« در روز دهم محرم، امام حجت(علیه السلام) ]در ظاهر چوپانى[ وارد مسجد الحرام شود . پیش رویش بُزهایى است که هشت تاى آن لاغر است . خطیب مسجد الحرام را مى کشد. پس از کشتن او، وارد کعبه شده و از دیدگان مردم غایب مى شود . شب شنبه بر بام کعبه رفته، سیصد و سیزده یارش را صدا مى زند که از شرق و غرب زمین پیرامونش گرد مى آیند . صبح روز شنبه مردم را به بیعت با خود فرا مى خواند » .

این نوشته، گذشته از ضعیف بودن متنش، نصى غیر مستند به معصوم(علیهم السلام) است، از این رو ترجیح مى دهیم بگوییم حرکت ظهور، بدون خونریزى است، چون امدادهاى غیبى به یاریشان مى آید و ترس در دل دشمنان افکنده مى شود، علاوه بر آن نقشه حساب شده دقیقى براى سیطره بر حرم و نقاط مهم مکه بدون خونریزى کشیده و آماده شده است، و همین وضع هم از امام انتظار مى رود، تا حرمت و قداست مسجد الحرام و مکه مکرمه محفوظ بماند .

مکه در آن شب مبارک، نَفَس راحتى مى کشد و پرچم امام مهدى موعود(علیه السلام)بر فراز آن، به اهتزاز درمى آید و انوار آن به تمامى عالم مى تابد ; در حالى که دشمنان و دستگاه هاى تبلیغاتى جهانى شان، تمام کوشش خود را به کار مى گیرند که از پیروزى جنبش مقدس امام جلوگیرى کنند، اما وقتى خبر پیروزى پخش شد، چنین وانمود مى کنند که جنبش یکى از تندروان مدّعى مهدویت بوده، که قبلا هم تعدادى از آنها در مکه و جاهاى دیگر به قتل رسیده‌اند . دشمنان تمام نیرو و توان خود را براى سرکوب جنبش بکار مى برند که نخستین حرکت آنها نیروهاى سفیانى است که به سرعت به مکه رو مى آورند !

بر اساس روایات، در روز بعد از ظهور که روز عاشورا و شنبه است، امام وارد مسجد الحرام مى شود تا براى تمام ملل مسلمان و نیز ملت هاى جهان ـ به هر زبانى که دارند ـ سخنرانى کند و از آنان بخواهد به یارى امام براى پیروزى بر کافران و ستمگران بشتابند !

همچنین ببینید

نشست 157

از صهیونیسم یهودی تا نظم نوین جهانی

نشست ۱۵۷ فرهنگ مهدوی با عنوان «از صهیونیسم یهودی تا نظم نوین جهانی» با مشارکت …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *