ارسال انبیا(ع)، انزال کتب و جعل احکام مصونیّتبخش، خود حکایت از آن دارد که نه تنها خداوند کریم، طالب گذار سالم قایق و سرنشین قایق (نفس انسان) از رودخانه خروشان دنیاست؛ بلکه با این اقدام حکیمانه، مجال مصونیّتبخشی را هم به انسان داده است. این موضوع به این میماند که همراه وسیله تولید شده یک کارخانه و در کارتن بستهبندی شده، دستورالعمل نحوه راهاندازی و استفاده از آن وسیله هم داده شده باشد تا مصرف کننده با آسودگی خاطر، از وسیله دلخواهش استفاده کند.
ارسال انبیا(ع)، انزال کتب و جعل احکام مصونیّتبخش، خود حکایت از آن دارد که نه تنها خداوند کریم، طالب گذار سالم قایق و سرنشین قایق (نفس انسان) از رودخانه خروشان دنیاست؛ بلکه با این اقدام حکیمانه، مجال مصونیّتبخشی را هم به انسان داده است. این موضوع به این میماند که همراه وسیله تولید شده یک کارخانه و در کارتن بستهبندی شده، دستورالعمل نحوه راهاندازی و استفاده از آن وسیله هم داده شده باشد تا مصرف کننده با آسودگی خاطر، از وسیله دلخواهش استفاده کند.
حال اگر مصرفکننده، بیتوجّه به دفترچه راهنما و هشدار، سر خود با وسیله خریداری شده، عمل کرده و به آن آسیب وارد کند، اجازه ندارد سازنده را سرزنش نماید. خداوند در سوره ابراهیم، آیه ۲۲ درباره مردمیکه با تجربه آتش جهنّم، شیطان را مقصّر قلمداد میکنند، سرزنش مینماید و از قول شیطان میفرماید:
«… و مرا بر شما هیچ تسلّطی نبود، جز اینکه شما را فرا خواندم و شما پذیرفتید. پس مرا ملامت نکنید و خود را ملامت کنید.»
ابلیس، مرحله به مرحله پیش میرود؛ چنانکه در ماجرای دکتر فاستوس دیدیم، انسان، خود از روی هوا و هوس، اوّلین دروازه را بر جنود ابلیس میگشاید و او چنانچه انسان را مهیّا ببیند، مرحله به مرحله تا دستیابی به سلطه کامل بر انسان پیش میرود تا آنجا که او را در زمره یاران خویش، بلکه «عمله» خویش و ابزار عمل خویش وارد میسازد و شریکی برای همه مفسدههایش میگرداند.
نکته جالب اینجاست که قرآن و پس از آن روایات معصومان(ع) درباره جمله معبرهای نفوذ و عمل شیطان، انسان را یادآور شده و به او هشدار میدهند.
روایات زیر را برای ذکر مصادیق یادآور میشوم:
«شُرْبُ الْخَمْرِ وَ هُوَ فَخُّ الشَّیْطَانِ؛ آشامیدن شراب دام شیطان است.
«وَ حُبُّ الدِّینَارِ وَ الدِّرْهَمِ وَ هُوَ سَهْمُ الشَّیْطَانِ؛ و محبّت دینار و درهم تیر شیطان است.»
«الْهَوَی، قَائِدُ جَیْشِ الشَّیْطَان؛ هوای نفس، فرمانده سپاه شیطان است.»
«حُبُّ النِّسَاءِ وَ هُوَ سَیْفُ الشَّیْطَان؛ محبّت زن ـ نامحرم ـ شمشیر شیطان است.»۱
آیات و روایات بسیاری است که ضمن تأکید بر ضرورت پرهیز از نجاسات فیزیکی و بر شمردن آنها، به عنوان منافذ ورود شیطان و مسیر کارگر افتادن تیرها و تلههای آن، به تطهیر و پاکسازی جسم از این نجاسات اشاره دارند؛ چنانکه میفرماید:
«… وَ یُنَزِّلُ عَلَیْکُم مِّن السَّمَاء مَاء لِّیُطَهِّرَکُم بِهِ وَ یُذْهِبَ عَنکُمْ رِجْزَ الشَّیْطَانِ وَ لِیَرْبِطَ عَلَی قُلُوبِکُمْ وَ یُثَبِّتَ بِهِ الأَقْدَامَ؛ ۲
و از آسمان بارانی بر شما فرو ریزانید تا شما را با آن پاک گرداند و وسوسه شیطان را از شما بزداید و دلهایتان را محکم سازد و گامهایتان را بدان استوار دارد.»
در آیه دیگری خداوند خطاب به مؤمنان میفرماید:
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَیْسِرُ وَالأَنصَابُ وَالأَزْلاَمُ رِجْسٌ مِّنْ عَمَلِ الشَّیْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ؛ ۳
ای کسانی که ایمان آوردهاید! شراب و قمار و بتها و تیرهای قرعه پلیدند [و] از عمل شیطانند، پس از آنها دوری گزینید، باشد که رستگار شوید.»
در همه این آیات، از برخی خوردنیها، آشامیدنیها، مجالستها و هوسهای آلوده کننده جسم و جان، به عنوان عمل شیطان و فرودگاه شیطان یاد شده که مبادرت به آنها و ناپرهیزکاری، موجب ناکارآمد شدن جسم و تصرّف قلعه محافظ انسان توسط شیطان و جنودش میشود.
خداوند در قرآن میفرماید:
«الَّذِینَ یَأْکُلُونَ الرِّبَا لاَ یَقُومُونَ إِلاَّ کَمَا یَقُومُ الَّذِی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ قَالُواْ إِنَّمَا الْبَیْعُ مِثْلُ الرِّبَا وَأَحَلَّ اللهُ الْبَیْعَ وَ حَرَّمَ الرِّبَا فَمَن جَاءهُ مَوْعِظَـ[ٌ مِّن رَّبِّهِ فَانتَهَیَ فَلَهُ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَی اللهِ وَ مَنْ عَادَ فَأُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ؛ ۴
کسانی که ربا میخورند، (از گور) برنمیخیزند؛ مگر مانند برخاستن کسی که شیطان بر اثر تماس، آشفتهسرش کرده است. این بدان سبب است که آنان گفتند: (داد و ستد صرفاً مانند رباست.) و حال آنکه خدا داد و ستد را حلال و ربا را حرام گردانیده است. پس، هر کس، اندرزی از جانب پروردگارش بدو رسید و (از رباخواری) باز ایستاد، آنچه گذشته، از آنِ اوست و کارش به خدا واگذار میشود و کسانی که (به رباخواری) باز گردند، آنان اهل آتشند و در آن ماندگار خواهند بود.»
در مصاف ابلیس، او از جنود خبیث جنّی برای سلطه یافتن بر آدمیان بهره میبرد. در واقع، بخش بزرگی از طوایف جنّی در زمره یاران ابلیس شناخته میشوند. طوایف مؤمن و شیعه جنّی نسبت به آنها در اقلیّت و در استضعاف کاملند.
در روز قیامت، خداوند طوایف جنّی خبیث و همراهی کننده با ابلیس لعین را به پای میز محاکمه کشیده و مخاطب خویش میسازد:
«وَ یَوْمَ یِحْشُرُهُمْ جَمِیعًا یَا مَعْشَرَ الْجِنِّ قَدِ اسْتَکْثَرْتُم مِّنَ الإِنسِ وَ قَالَ أَوْلِیَآؤُهُم مِّنَ الإِنسِ رَبَّنَا اسْتَمْتَعَ بَعْضُنَا بِبَعْضٍ وَ بَلَغْنَا أَجَلَنَا الَّذِیَ أَجَّلْتَ لَنَا قَالَ النَّارُ مَثْوَاکُمْ خَالِدِینَ فِیهَا إِلاَّ مَا شَاء اللهُ إِنَّ رَبَّکَ حَکِیمٌ عَلیمٌ؛ ۵
و [یاد کن] روزی را که همه آنان را گرد میآورد [و میفرماید] ای گروه جنّیان از آدمیان [پیروان] فراوان یافتید و هواخواهان آنها از [نوع] انسان میگویند: پروردگارا! برخی از ما از برخی دیگر بهرهبرداری کرد و به پایانی که برای ما معیّن کردی، رسیدیم. [خدا] میفرماید: جایگاه شما آتش است. در آن ماندگار خواهید بود؛ مگر آنچه را خدا بخواهد [که خود تخفیف دهد] آری پروردگار تو حکیم داناست.»
همراهیکنندگان جنّی خبیث با فرماندهی ابلیس، دامهای بسیاری فراروی انسان چیده و سعی در گمراه ساختن آدمیان میکنند. گمراهی در واقع، به منزله نرسیدن قایق به ساحل امن و تعریف شده است. (در بخش دیگری درباره مراحل و مراتب نفوذ ابلیس و جنودش سخن خواهیم گفت.)
امیرالمؤمنین، علی(ع) در بخشهای بسیاری از «نهج البلاغه» اوصاف و خصلتهای شیطان را بیان میکنند و از راههای نفوذ شیطان و سیاستهایش پرده برمیدارند و ضمن بر حذر داشتن انسان از در غلتیدن در دامهای شیطان، روشهای مبارزه با این خبیث ملعون و جنودش را بیان میکنند.
در خطبه هفتم، امام مراحل نفوذ شیطان بر مستعدّان را بیان کرده و میفرمایند:
«منحرفان شیطان را معیار کار خود گرفتند و شیطان نیز آنها را دام خود قرار داد و در دلهای آنان تخم گذارد و جوجههای خود را در دامانشان پرورش داد. با چشمهای آنان مینگریست و با زبان آنان سخن میگفت. پس با یاری آنها بر مرکب گمراهی سوار شد و کردارهای زشت را در نظرشان زیبا جلوه داد، مانند رفتار کسی که نشان میداد در حکومت شیطان شریک است و با زبان شیطان سخن باطل میگوید.»۶
حال مردم در تبعیّت از شیطان به جایی میرسد که دست و زبان و چشم و گوشش، تبدیل به اعضا و جوارح شیطان میشود. این سلطهجویی شیطانی، انسان را تبدیل به شریک و عمله شیطان میسازد.
امام در خطبه دوم نهج البلاغه، آنگاه که به توصیف عصر جاهلی و وضعیّت اعراب قبل از بعثت نبیّ اکرم(ص) میپردازند، بیان میکنند که چگونه انسان، یاریگر شیطان شده و مددرسان بیمزد او میگردد. امام میفرمایند:
«… چراغ هدایت بینور و کوردلی همگان را فرا گرفته بود. خدای رحمان معصیت میشد و شیطان یاری میگردید…. مردم جاهلی شیطان را اطاعت میکردند و به راههای او میرفتند و در آبشخور شیطان سیراب میشدند. با دست مردم جاهلیّت، نشانههای شیطان آشکار و پرچم او برافراشته گردید.»
به جز نجاسات فیزیکی که موجب آلوده شدن و تخریب کالبد انسانها و تصرّف آن به نفع ابلیس میشوند، نجاسات متافیزیکی نیز، درهای قلعه و حصن حصین مملکت وجودی انسان را بر روی جنود شیطانی میگشایند.
نجاسات متافیزیکی، در حوزه اخلاقیات و فرهنگ، قایق سوار را مورد هجمه قرار داده و از سیر و سفر مأمن، سالم و بیخسارت او که به سوی ساحل برزخی روان است، جلوگیری میکنند.
مراد شیطان، در گام اوّل، سرنگونی قایق و در مرحله و گام دوم، منحرف کردن قایق سوار است، در هر دو صورت، انسان از طیّ طریق درمانده و به سوی ساحل دیگری منحرف میشود که عین ناامنی، آلودگی و غلطیدن در نگونبختی و سیهروزی است.
برخی مبلّغان دینی، از مراتب اوّلیه و مقدّماتی دینداری، به منزله اصل دینداری یاد کرده و همه همّت مسلمانان را مصروف مقدّمات میسازند؛ چنانکه بسیاری از مسلمانان، همه سالهای عمر خود را در اشتغال به مقدّمات ضروری سپری میسازند و وصول به مقدّمات را عین ساحل نجات غایی فرض میکنند.
چنانکه ابلیس و جنودش در گام نخست، یعنی یورش برای از کار انداختن قایق به پیروزی نرسند و از آلوده ساختن جسم انسان به نجاسات، طرفی نبندند، همّت خود را مصروف نفس و شخص قایق سوار کرده و یورش دوم را میآغازند. در این مرحله، آنان با سلاح نجاسات متافیزیکی و اخلاقی سعی در رسیدن به مقاصد خود میکنند. آنکه بر قایقی شکسته بر تنداب روزگار زده، دیر یا زود غرقه شده و از بین میرود.
آلودگان به نجاسات (شراب، ربا، خون، خوراک حرام و نجس، مانند گوشت خوک و …) خود در اختیار شیطان از فرمانبرداران او بوده و آنان غرق امواج متلاطم رودخانه زندگی هستند.
نجاسات غیرفیزیکی، جان انسان را نشانه رفته و او را از درون فاسد و تباه میسازد.
مجاهدان فی سبیل الله، با بذل اموال و انفس، خود را به ساحل نجات در آن سوی رودخانه دنیا و بر کرانه عالم برزخ می کشند:
«وَجَاهَدُواْ فِی سَبِیلِ اللهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَهً عِندَ اللهِ وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْفَائِزُونَ؛ ۷
و در راه خدا با مال و جانشان به جهاد پرداختهاند، نزد خدا مقامی هر چه والاتر دارند و اینان همان رستگارانند.»
این مجاهدان، بیآنکه از ملامت ملامتگران واهمه کنند، فروتنانه برای خداوند، با جنود ابلیس مجاهدت کرده و دین و روح خود را از چنگال دیو لعین در امان میدارند.
تشخیص نجاسات متافیزیکی بسیار سخت، ترک آنها دشوار و ابتلا به آنها جان را میفرساید. از این رو، از مجاهدت در این مسیر به عنوان «جهاد اکبر» یاد شده است.
ابلیس برای آنان که مستعدّ نجاست فیزیکی هستند، هزینهای نمیکند. او متکبّری است که در مراتب پایین مبارزه وارد نمیشود؛ بلکه همه قوای اصلی خود را در کار مبارزه با مردانی وارد میسازد که سلاح نجاست فیزیکی در آنان چندان کارگر نمیافتد؛ به این سبب که آنان، خود را از آلوده کردن به این دست از نجاسات مصون نگه داشته و به ظاهر در طریق اهل ایمان و کسوت اهل ایمانند.
پینوشتها:
۱. سوره حجر (۱۵)، آیه ۴۲.
۲. بحارالأنوار، ج ۲، ص ۱۰۷.
۳. سوره انفال (۸)، آیه ۱۱.
۴. سوره مائده (۵)، آیه ۹۰.
۵. سوره بقره (۲)، آیه ۲۷۵.
۶. سوره انعام (۶)، آیه ۱۲۸.
۷. نهج البلاغه، خ ۷، ص ۵۳.
ضیا الله سمیعی