با وقوع بیداری اسلامی، ترکیه کنونی به عنوان یکی از سه الگوی منطقه مطرح شد، اما از همان ابتدا این الگو به خاطر تندرویهای خود با مشکلاتی مواجه شد که امروز در داخل با شورشهای خیابانی همراه است.
به گزارش موعود بستر اجتماعی ترکیه مدتها است که آماده اعتراضات گسترده علیه دولت رجب طیب اردوغان است. مهمترین دلایل آن نیز به قیامهای منطقه و آمادهسازی ذهنی برای تظاهرات و همچنین نوع موضع گیریهای دولت ترکیه برمیگردد. بنابراین دیده میشود که چگونه یک اعتراض زیست محیطی تبدیل به تظاهرات گسترده سیاسی میشود که از استانبول شروع شده و شهرهای مهمی همچون آنکارا، ازمیر، آنتالیا، قونیه، بودروم و… را در بر میگیرد.
البته کاملاً تقلیلگرایانه است که آغاز اعتراضات تنها به تخریب پارک قاضی (گزی) نسبت داده شود به این دلیل که محلی که دولت بر روی آن دست گذاشته و با قطع درختان خواهان ساخت مرکزی تجاری برای خرید نیروهای دولتی است، همان نماد آتاتورکیستها و سکولارهایی است که از سال ۱۹۲۳ چندین دهه قدرت را در ترکیه در دست داشتند. از نگاه برخی از معترضان، دولت با این اقدام گام جدی به سمت دوران پساآتاتورکی برداشته و به دنبال تخریب نمادهای سکولاریستی کشور است. همانگونه که استانبول مرکز اندیشههای سکولارهای ترکیه است، میدان تقسیم و پارک قاضی با مجسمه آتاتورک نماد این اندیشه است. بخصوص که دولت اردوغان در طرح تجاری خود در پی استفاده از نماد عثمانیگری است که این روزها نه تنها مخالفتهای منطقهای به خصوص در بخشهایی از خاورمیانه، قفقاز و آسیای میانه را به همراه داشته است، در داخل نیز با اعتراضهایی مواجه شده که البته تا چهار روز پیش خاموش بوده یا دستکم صدای ضعیفی داشته است.
معترضان از این اندیشه تغذیه میکنند که دولت حزب اعتدال و توسعه از زمان روی کار آمدن در سال ۲۰۰۲ برنامههای خود را برای تقویت طبقه متوسط اسلامیبا نگاه منطقهای و عثمانیگری آغاز کرده و اقدام میدان تقسیم و پارک قاضی نقطه اوج آن است، بنابراین نباید ادامه پیدا کند. این مسئله گویای جدال طبقه متوسط ترکیه در دو بخش اسلامی – عثمانی و غربی – سکولار برای تغییر ترکیب طبقات اجتماعی ترکیه است.
همانگونه که خاک ترکیه به دو بخش آسیایی و اروپایی تقسیم شده، جهتگیریهای سیاسی و همچنین تفکرات اجتماعی نیز در این کشور دوگانه است که اصطکاکهای تاریخی این کشور نشان میدهد هنوز هیچکدام از این دو بخش از هویت نمیتوانند به گونهای انعطافپذیر و ژلهای عمل کنند که زندگی مسالمتآمیز را ادامه دهند. این یعنی آنکه تمرین دموکراسی در ترکیه جواب نداده است. مسئله مهمتر این است که بخش اسلامی هویت ترکیه در دوران کنونی در دست گروهی قرار گرفته که با واکنش و اعتراض اسلام گرایان داخلی و منطقهای مواجه شده است.
این گروه مجزای از دولت اسلامگرای دوران نجم الدین اربکان است و با آن فاصله زیاد دارد. با وقوع بیداری اسلامی، ترکیه کنونی به عنوان یکی از سه الگوی منطقه مطرح شد، اما از همان ابتدا این الگو به خاطر تندرویهای خود با مشکلاتی مواجه شد که امروز در داخل با شورشهای خیابانی همراه است. از مهمترین مشکلات منطقهای این الگو آن بود که در برابر طرحهای مدیریتی امریکا استقلال رفتاری خود را از دست داد و تبدیل به کارگزار واشنگتن شد. قرار گرفتن در این مسیر ترکیه را تا پای جنگ با همسایه جنوبی خود پیش برد. این در حالی است که ترکیه پس از سقوط امپراطوری عثمانی در سال ۱۹۲۲ وارد هیچ جنگی نشده است. این مسئله تاثیر قابل توجهی بر زندگی امنیت و اجتماعی مردم گذاشته و لایه هایی از آنها را برای آغاز شورشها آماده کرده است.
این نوع برخورد دولت ترکیه و در مسیر امریکا قرار دادن سیاستهای آنکارا نشان میدهد که دولت اردوغان حتی از دولتهای دوران لائیکها به غرب نزدیکتر شده است. جهتگیریها در قبال سوریه و عراق این رویکرد را روشنتر به نمایش میگذارد. مسئلهای که دولت اردوغان تمایلی ندارد آن را بپذیرد و حتی در واکنش به شورشهای داخلی گفته است که آنها اکثریت را ندارند و تنها به دنبال تنش هستند و میدان تقسیم نمیتواند تبدیل به مکانی شود که افراطیها در آن آزاد میگردند.
در حالی که آنکارا برای خروج از بحران پیش آمده در داخل نیازمند تعامل بیشتر و در منطقه نیز محتاج پیگرفتن سیاستهای متعادل با فاصله گفتن از کارگزاری امریکا است. در غیر این صورت و با تداوم بحران در ترکیه، با توجه به تقسیم هویتی – جغرافیایی این کشور که بسیار هم تنش زا است، اردوغان در مسیر پرمخاطرهای گام خواهد گذاشت که داشتههای ۱۱ سال گذشته خود را که برای ساختن آیندهاندوخته از دست خواهد داد.
منبع ابنا