مناجات با اباصالح المهدی -۱

قرن، قرن اندیشه شیعه است.
به نام حضرت حق، دوست سرمد از ازل تا به ابد، آنکه از روز ازل جلوه کرد و دل برد و خود نهان کرد. تا مرا آلوده خاک کرد که حجابم تن من شد و خاک زمین آن پرده که بر انداخت و حجاب آورد به پیش، دل برد و خاک را کرد حجاب:گفتیم و باز می‌گوئیم. من از مشتی خاکم که با آب لطف گلی ساخت، با نسیم عشق سرشت و به آتش هجران راهی خاک کرد. به تن می نگرم که اگر لطف و عشق و هجران نبود به چه می ارزید؟
آن آب لطف، فیضش بود و آن نسیم عشق نفختف بود و آن آتش هجران باعث ازدیاد عشق است تا هجران دست ندهد، عشق معنا نشود. دید در بَرش بودیم بی تشویش، رگ معشوقیش بجنبید به هجران مبتلا کرد و خود چشم انتظار بنشست با نگرانی، سخنی که ملائک گفتند در آغاز او را نگران کرد و فرشتگان منتظرند تا ببینند عشق انسان، فرشته ندانست عشق چیست و نمی داند، ولی از سویی نظر حق می‌بینید بر این عاشق دل سوخته و متحیر است از چه مقوله است که معشوق از برای ازدیاد محبت، عاشق واصل به آتش هجران مبتلا کند.

همچنین ببینید

دعایِ مهمّ امام زمان(ع)، برای برآورده شدن حاجت‌ها

سيّد علي خان در كتاب شريف «الكلم الطيّب» مي‌گويد: اين دعاي ارزشمندي است از امام زمان(ع) براي كسي كه چيزي از او ضايع گشته يا حاجتي دارد؛ ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *