به تناسب مولود پربرکت حضرت ولی عصر«ارواحنافداه»، در این جلسه لازم است اظهار ارادتی به محضر آن امام بزرگوار داشته باشیم.
اهمیّت سورۀ عصر در صدر اسلام
یکی از سورههای مهم قرآن کریم، سورۀ مبارکۀ «عصر» است. این سوره، بهاندازهای نزد مسلمانان صدر اسلام اهمیت داشته که از آیات آن به عنوان تعارف و احوالپرسی استفاده میکردهاند. یعنی در مواجهه با یکدیگر، بعد از سلام، یک نفر قرائت سورۀ عصر را آغاز میکرده و نیمی از آن را میخوانده و دیگری در جواب، نصف دیگر آن سوره را میخوانده است:
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ، وَ الْعَصْرِ، إِنَّ الْإِنْسانَ لَفی خُسْرٍ، إِلاَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ»
اهتمام و توجّه ویژۀ مسلمانان به این سوره، نشانگر محتوای والا و معانی ارزشمند و کاربردی آن در زندگی است. اگر در جامعۀ فعلی نیز این سوره سرمشق و مورد توجّه باشد، افراد جامعه به سعادت دنیوی و اخروی دست خواهند یافت.
معانی و مفاهیم آیات سورۀ عصر
این سوره، از محکمات قرآن کریم است. اگر انسان کمیبا ادبیّات عربی آشنا باشد، میتواند این سوره را به خوبی معنا کند. البته بیان معنای حقیقی «وَ الْعَصْرِ»، که پروردگار عالم قسم به عصر خورده است، مشکل است. امّا بقیۀ کلمات این سوره، از محکمات هستند و همه میتوانند معنا کنند.
لازم به ذکر است که گرچه ترجمه و معنا کردن این سوره آسان است، اما عمل کردن به آن فوقالعاده مشکل است. اگر فردی یا جامعهای به دستورات، مفاهیم و مضامین این سوره عمل کند، میتواند به سعادت دنیا و آخرت نائل شود.
قرآن کریم در سورۀ عصر میفرماید: قسم به عصر که همۀ انسانها در دنیا و آخرت بدبخت هستند؛ مگر یک طایفه، و آنها کسانی هستند که«الذّین آمنوا»، یعنی کسانی که مؤمن و شیعه باشند، البته نه تنها به صورت اسمی، بلکه آنان که طبق «وعملوا الصالحات» به عقاید حقّۀ خود، عمل کنند و به تشیّع پایبند باشند. کسانی که به همۀ واجبات و مستحبات اهمیت دهند و از گناه اجتناب کنند. این یک بال حرکت و صعود است. بال دوم «وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ» است. یعنی امر به معروف و نهی از منکر داشته باشند. آنچه خود دارند به دیگران بگویند. اعتقادات حقّه را، نه فقط به فرزندان، بلکه به همگان یاد دهند. آنچه که خود عمل میکنند، از دیگران هم بخواهند که عمل کنند.
ارتباط سورۀ عصر با حکومت جهانی دوران ظهور و رجعت
اگر در هر جامعهای، این سورۀ مبارکه حکمفرما شود، آنگاه آن جامعه، بهشتی خواهد شد. حکومت امام زمان«ارواحنافداه»، پس از ظهور آن حضرت، بهشت دنیا را برای مردم به ارمغان میآورد. علّت این امر، معجزه نیست، بلکه به خاطر عمل به دستورات قرآنی، بالاخص این سورۀ مبارکه است. در حکومت سراسری اهل بیت«سلاماللهعلیهم» در دوران ظهور و دوران رجعت، به آیات نورانی قرآن کریم و از جمله به سورۀ «عصر» عمل میشود و در نتیجه، زندگی مردمان به زندگی منهای فقر، تبعیض، نارسایی، ظلم و ستم مبدّل شده، زندگی آنان سرشار از آرامش و آسایش و برخوردار از رفاه و امنیّت خواهد شد.
عمل به این سوره، در هر عصر و زمانی، رافع مشکلات خواهد بود و تمام گرفتاریها را از بین میبرد. الان نیز در نظام جمهوری اسلامی، اگر صددرصد به مفاهیم بلند این سورۀ مبارکه عمل شود، آنگاه تمام مشکلات رفع میشود و تمام گرفتاریها از بین میرود و یک زندگی صد درصد رفاهی برای مردم فراهم میگردد.
لذا چون مسلمانان صدر اسلام، اثر این سوره را در زندگی حس کرده بودند، به جای تعارفات معمول، که گاهی پر از دروغ و تملّق است، این سوره را برای یکدیگر قرائت میکردند.
همانگونه که بیان شد معنای ظاهری سورۀ عصر آشکار است، امّا از نظر عمل، عمل کردن به آن مشکل است. زیرا از نظر این سوره، شیعۀ حقیقی و نجات یافته کسی است که دو بال داشته باشد. یک بال آن است که از نظر اعتقادی به اسلام پایبند باشد و از نظر عمل به اعتقاداتش عمل کند و بال دوّم آن است که در زندگی شخصی، خانوادگی و اجتماعی، امر به معروف و نهی از منکر داشته باشد. اگر اجتماعی به این دستور انسانساز عمل کند، سعادتمند است و یک زندگی صد درصد رفاهی برای آن فرد و خانواده و اجتماع او پدیدار میشود.
معنای عصر
در ابتدای این سوره، خداوند متعال به «عصر» قسم خورده است. دربارۀ معنای حقیقی کلمۀ «وَ الْعَصْرِ» بحثهای زیادی مطرح شده است. دربارۀ اینکه معنای قسم به عصر چیست و «عصر» چه معنایی دارد، مفسّرین اقوال و احتمالات مختلفی را نقل کردهاند. مثلاً بعضى به قرینۀ اینکه در دیگر آیات قرآن کریم، به اوقاتی از شبانه روز، مانند صبح و ظهر قسم یاد شده است، آن را اشاره به همان وقت «عصر» مىدانند. یا برخی دیگر آن را اشاره به سراسر زمان و تاریخ بشریّت دانستهاند که در طول آن، انسانهای فراوانی دچار ضرر و خسران شدهاند و توجّه به تاریخ، مایۀ عبرت و پند است. برخی معنای عصر را با همان ریشۀ لغوی معنا کردهاند که به مفهوم «فشردن» و فشار دادن است. وقتی پارچهای را آب بکشید و فشار دهید، به این کار در لغت عرب «عصر» گفته میشود.[۱] بر این اساس، برخی مفسبرین گفتهاند: سعادت بشر در زندگی، مرهون تحمّل فشار و سختی است.
با توجّه به آیات و روایات مختلف، معانی دیگری نیز برای این کلمه و قسم میتوان متصوّر شد که شرح آن در این مختصر نمیگنجد، ولی به تناسب بحث این جلسه، به چند معنای کلمۀ «عصر» به صورت فشرده و مختصر اشاره میشود.
قبل از ورود به بحث، ذکر این نکته حائز اهمیّت است که همۀ معانی کلمۀ «عصر» میتواند در این آیه جمع باشد و معانی و مفاهیم متعدّد آن تضادّی با هم ندارند؛ زیرا الفاظ قرآن کریم، قالبی برای معانی عامّ است و این آیۀ کوتاه، همۀ آن معانی را در خود جای داده است.
شرح پنج معنا از معانی واژۀ عصر
معنای اوّل: بعضی مراد از عصر را «نمار عصر» میدانند؛ زیرا اصل نماز در اسلام بسیار فضیلت دارد و در میان نمازها، نماز عصر از جایگاه ویژهای برخوردار است.[۲] بعضی از مفسّرین میگویند «وَ الْعَصْرِ» یعنی قسم به نماز عصر و به عبارت دیگر قسم به نماز. قرآن کریم دربارۀ نماز بالاخص نماز عصر، پافشاری دارد و میفرماید: «حافِظُوا عَلَى الصَّلَواتِ وَ الصَّلاهِ الْوُسْطى»[۳]
پس در این سوره هم به نماز، بالاخص نماز عصر قسم خورده شده است.
خداوند متعال با این قسم خود، به ما میفهماند که نماز بسیار مهم است. اگر کسی در زندگی به نماز اهمیّت دهد و به راستی نماز در زندگی او نقش داشته باشد، همان نماز در گرفتاریها یاریش میکند: «وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاهِ وَ إِنَّها لَکَبیرَهٌ إِلاَّ عَلَى الْخاشِعینَ»[۴]
البته اهتمام به امر نماز، نیازمند خشوع و برقراری رابطۀ محکم با خداوند سبحان است و الاّ نماز برای عموم مردم، سنگین است.
معنای دوم: برخی از مفسّرین گفتهاند منظور از «عصر»، دوران و عصر پیغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» است. اگر هر کدام از بزرگان، روزی مخصوص به خود دارند، پیامبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» عصرها و روزها دارند. روزهایی که در آنها با تلاش و کوشش فراوان توانستند اسلام را پایهریزی کنند و آن را تا رسیدن پرچمش به دست حضرت مهدی«ارواحنافداه» و گسترده شدن در همۀ زمین، امتداد دهند. «وَ الْعَصْرِ» یعنی قسم به روزهای مبارک پیغمبراکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» که شرک و بتپرستی، خرافات، ظلم و فساد را برچیدند و اسلام را به جهانیان معرفی کردند.
معنای سوّم: عدّهای عصر را به معنای دوران امامت و حکومت امام زمان«ارواحنافداه» میدانند. روزی که حکومت عدل اسلامی سراسر جهان را تحت سیطرۀ خود درمیآورد و هیچ ظلم و ستمی در عالم باقی نمیماند. روزی که بهشت موعود دنیا در حکومت حضرت ولی عصر«ارواحنافداه» ایجاد میشود و همۀ امکانات برای رشد و تعالی بشریّت فراهم میگردد و انسانها از نظر علم و قدرت و فضیلت، به کمال میرسند. این دوران، عصر حضرت بقیّه الله الاعظم«ارواحنافداه» است. از ابتدای خلقت تا زمان ظهور، مقدّمهای برای دوران پس از ظهور است. صد و بیست و چهار هزار پیامبر آمدند و مقدّمات آن دوران باشکوه را فراهم کردند. تمام تلاشهای نبیّ اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» و ائمّۀ طاهرین«سلاماللهعلیهم» برای آن ذی المقدمه بوده است. تلاشها، تحمّل سختیها، تحمّل زحمتها و رشادتها در دوران حیات همۀ انبیاء و اولیاء، برای آن بوده که روزی حضرت ولی عصر«ارواحنافداه» ظهور فرمایند و پرچم اسلام را سراسر زمین افراشته فرمایند و یک زندگی اسلامیبه معنای حقیقی، برای همۀ بشریّت ایجاد شود. و پس از آن، میلیونها سال، در دوران رجعت، زندگی سالم و مترقی برای بشریّت رقم بخورد.
از نگاه عرفانی نیز، ایجاد و خلقت همۀ موجودات، با ظهور امام عصر«ارواحنافداه» معنادار میشود. اگر حکومت آن حضرت و پس از آن حکومت هزاران سالۀ ائمّۀ طاهرین«سلاماللهعلیهم» نباشد و دنیا به بهشتی برای همۀ موجودات تبدیل نشود، باید بگوییم خلقت و حتّی بعثت انبیاء لغو بوده است. حیات فعلی انسانها که در یک دورۀ مثلاً صدساله واقع میشود پر از زحمت و رنج و مشقّت است. اگر زندگی دنیایی به همین معنا ختم شود، حیاتی عبث خواهد بود؛ در صورتی که کار لغو و بیهوده در نظام حکمیانۀ خلقت، وجود ندارد:
«أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناکُمْ عَبَثاً وَ أَنَّکُمْ إِلَیْنا لا تُرْجَعُونَ»[۵]
بنابراین، قسم به عصر یعنی: قسم به عصر امام زمان«ارواحنافداه» و قسم به عصر حکومت اهل بیت«سلاماللهعلیهم» که حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» همه کارۀ جهان است. قسم به آن عصری که مصحف فاطمه، قانون اساسی برای جهان است. قسم به عصری که تنها امام حسین«سلاماللهعلیه»، بیش از هزار سال حکومت جهانی میکنند. قسم به آن زمانی که گناه و ظلم و ستم از جهان برداشته شده و به جای آن، فضیلت در جهان حکمفرما میشود. قسم به زمانی که یک زندگی منهای فقر و یک زندگی منهای اختلاف و یک زندگی منهای تبعیض و یک زندگی منهای غم و غصه و دلهره و اضطرابخاطر و خلاصه یک زندگی همراه با امنیّت و فضیلت برقرار میشود. مسلّماً قسم خوردن به این زمان، اهمیّت دارد و قسم الهی به آن، به جا است.
این معنا از کلمۀ عصر، از دو معنای قبلی رساتر و برای شیعیان، دلنشینتر است.
معنای چهارم: عبارت «وَالْعَصْرِ» یعنی قسم به کار و تلاش و کوشش. چهارمین معنا برای «وَ الْعَصْرِ»، معنای رسایی است که مفسّرین کمتر به آن پرداختهاند. درحالی که معنای والایی است و از سه معنای قبلی رساتر است. هرکسی، هرچه به دست میآورد و به هر مقامی میرسد، در اثر کار و تلاش است. اگر پیغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» در مدّت بیست و سه سال با وجود همۀ سختیها و مشکلات توانستند اسلام را پیاده کنند، بر اثر تلاشهای فراوان و کار و کوشش شبانهروزی ایشان بود. اگر امام زمان میتوانند به دست شیعیان حکومت جهانی تشکیل دهند، بر اثر تلاش و کوشش است. کسب فضایل، پیمودن راههای کمال، اعمّ از مادی و معنوی، و نیز نیل به بهشت الهی، در اثر کار و کوشش است. این معنا از کلمۀ عصر، با آیات بعدی نیز بسیار تناسب دارد. اگر با این نگاه بخواهیم سوره را ترجمه کنیم، معنای آیات چنین میشود:
قسم به کار، قسم به این ناموس طبیعت، قسم به تلاش و کوشش و صبر و استقامت! همۀ انسانها ورشکسته هستند، مگر کسی که با تلاش و کوشش بتواند مؤمن واقعی باشد. با تلاش و کوشش بتواند دو بال برای خود درست کند، یک بال عمل و یک بال امر به معروف و نهی از منکر و با این دو بال پرواز کند و به جایی که به جز خدا نداند، برسد.
معنای پنجم: معنای دیگری که برای «وَ الْعَصْرِ» بیان شده و نیازمند یک ذوق عرفانی است، آن است که «وَ الْعَصْرِ» یعنی قسم به عصارۀ عالم خلقت. «عصر» به معنای «عصاره» است و عصارۀ عالم خلقت، قطب عالم امکان و محور عالم وجود و واسطۀ بین غیب و شهود، کسی جز حضرت ولی عصر«ارواحنافداه» نیستند.
این معنا از کلمۀ عصر، با احوالپرسی مسلمانان که به جای تعارفات معمول برای یکدیگر میخواندند، تناسب بیشتری دارد. این معنا با گفتار و کرداری که پیامبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» به طور مداوم و مکرّر به مسلمان آموختهاند تناسب زیادی دارد؛ زیرا پیغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» در هر فرصتی راجع به امام زمان صحبت میکردند و مسائل مختلف مهدویّت را تبیین میفرمودند.
تأکید پیامبر اکرم(ص) بر قضیۀ مهدویّت
قضیّۀ مهدویّت، از مشهورترین قضایا در اسلام است که بیش از ده هزار روایت دارد. روایات فراوانی در کتب شیعه و اهل سنّت، تنها از پیامبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» نقل شده است که آن حضرت، در مواقع مختلف به تبیین مسئله مهدویّت پرداختهاند. مثلاً در واقعۀ غدیر خم، در ضمن تبیین مسئله ولایت و امامت امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه»، به شرح و بیان مسئله مهدویّت پرداختهاند.
در روایات اهل سنّت، بیش از هزار روایت در مورد حضرت مهدی«ارواحنافداه» نقل شده است و بزرگان آنها، کتابهایی نیز در این باب تألیف کردهاند. در بین روایات شیعه نیز چندین هزار روایت وجود دارد که در آنها، از زوایای مختلف، پیامبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» به مسئله مهدویّت پرداختهاند و کتابهای مختلف و مفصّلی نیز در اینباره تدوین و تألیف شده است.
مهدویّت از نگاه اهل سنّت
برخی از اهل سنّت، نه تنها کتاب یا فصل مفصّلی از کتاب خود را دربارۀ امام زمان نوشتهاند، بلکه گاهی ادّعای تشرّف نیز کردهاند. مثلاً ابن عربی به عنوان یک عارف ظاهراً سنّی، در فتوحات مکیّه، یک فصل مفصّل که بیش از صد صفحه است را به امام زمان اختصاص داده و خصوصیّات آن حضرت را بیان کرده و از جمله ادّعای رؤیت و تشرّف کرده است.
ابن صباغ مالکی یک کتاب مستقل دربارۀ ائمّۀ معصومین و از جمله امام زمان«سلاماللهعلیهم» دارد و در آن، روایات مختلفی را نقل کرده است. لذا اهل سنّت، هم راجع به خصوصیات امام زمان از پیغمبر اکرم روایت نقل کردهاند و هم در حکایتها و کتب تاریخی خود، و همچنین در کتابهای اصولی و عرفانی خود، راجع به مهدویّت سخن گفتهاند.
لزوم توجّه بیشتر به مسئلۀ مهدویّت
شیعیان و بالاخص بزرگان و علماء شیعه نیز دربارۀ مسائل مختلف مربوط به مهدویّت، بسیار تلاش کردهاند. البته شیعیان، خصوصاً در زمان ما، دربارۀ تبیین مسألۀ مهدویّت، آنچنان که شایسته است، کار نکردهاند. در زمانهای گذشته کتابهای خیلی خوبی از زمان غیبت صغری تا کنون تألیف کردهاند، ولی در دوران متأخّر، کتابهای شایان توجّه کمتر به چشم میخورد.
انتظار میرفت در زمان برقراری جمهوری اسلامیبیش از این در زمینۀ ترویج مهدویّت تلاش و کار فرهنگی شود، ولی نشد و اگر هم کتابی در این زمینه نوشته شده، معمولاً خیلی مختصر و به صورت فارسی بوده و برگرفته از کتابهای بزرگان است. در حالی که پیش از این وقتی کتابی مینوشتند، چه عربی و چه فارسی، بسیار دقیق و پرمحتوا بود که از نظر کیفیّت و کمیّت مورد توجّه قرار میگرفت.
از جمله واجبات برای هر شیعهای آن است که دربارۀ این دردانۀ هستی که «سُلَالَهَ النَّبِیِّین» هستند، مطالعه و تفکّر داشته باشند. ایشان قطب دایرۀ امکان و محور عالم وجودند که همۀ هستی طفیل وجود مبارکشان است، چنانکه در زیارت جامعه میخوانیم:
«بِکُمْ فَتَحَ اللَّهُ وَ بِکُمْ یَخْتِمُ وَ بِکُمْ یُنَزِّلُ الْغَیْثَ وَ بِکُمْ یُمْسِکُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ بِکُمْ یُنَفِّسُ الْهَمَّ وَ یَکْشِفُ الضُّر»[۶]
امام زمان، واسطۀ فیض در زمان حاضر
بر اساس روایات فراوان و نیز طبق تصریح زیارت جامعه که بهترین و صحیح ترینِ زیاات است، اگر عالم پابرجاست به واسطۀ امام زمان و به واسطۀ عصارۀ خلقت است. اگر همّ و غمی از کسی رفع میشود یا حاجتی برآورده میگردد، به واسطۀ ایشان است. خلاصه واسطۀ فیض این عالم، امام زمان«ارواحنافداه» هستند. گرچه همۀ چهارده معصوم«سلاماللهعلیهم» واسطۀ فیضاند، اما در زمان ما، واسطۀ فیض عالم، امام زمان«ارواحنافداه» هستند.
یکی از علمای بزرگ، در زمان قدیم در تخت فولاد خدمت امام زمان«ارواحنافداه» رسیده بود و از آن حضرت درخواست «علم اکسیر» کرده بود. در حالی که یاد گرفتن علوم غریبه حرام است و گفت و شنود و تعلیم و تعلّمش نیز حرام است. آن حضرت به او فرموده بودند: علوم غریبه به تو چه ربطی دارد؟ من به جای آن ختمیبه تو یاد میدهم که بهتر از اکسیر است. بعد فرموده بودند: به پنج تن و امام زمان توسّل پیدا کن و در توسّلهایت بگو: «یا محمّد یا علی یا فاطمه یا حسن یا حسین، یا صاحب الزمان ادرکنی و لا تهلکنی».
آن عالم نقل میکند: وقتی حضرت فرمودند: «ادرکنی»، به ذهنم خطور کرد که باید بفرمایند: «ادرکونی»، یعنی برای درخواست کمک از پنج نور مقدّس، باید فعل جمع به کار ببریم، پس چرا ایشان فعل مفرد به کار برده و میفرمایند: «ادرکنی و لاتهلکنی»؟! وقتی چنین تصوّری کردم، امام زمان«ارواحنافداه» تبسّم کردند و فرمودند: همین است که گفتم. برای اینکه واسطۀ فیض این عالم، فعلاً من هستم.
بر این اساس، اگر در زمان حاضر توسّلی به پیغمبراکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» یا سایر حضرات معصومین«سلاماللهعلیهم» بشود، فیض الهی به واسطۀ وجود مقدّس امام زمان«ارواحنافداه» به بندگان میرسد. به دست ایشان غمها و غصّهها برطرف میشود و حوائج برآورده میگردد: «بِکُمْ فَتَحَ اللَّهُ وَ بِکُمْ یَخْتِمُ وَ بِکُمْ یُنَزِّلُ الْغَیْثَ وَ بِکُمْ یُمْسِکُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ بِکُمْ یُنَفِّسُ الْهَمَّ وَ یَکْشِفُ الضُّر»
از همگان، بالاخص جوانان تقاضا دارم که با این ختم، به امام زمان متوسّل شوید و این ختم را زیاد بخوانید. همۀ افراد، حتی کسانی که سواد و تحصیلات کافی ندارند هم میتوانند این ختم را بخوانند و به پنج تن آل عبا و امام زمان متوسّل شوند: «یا محمّد، یا علی، یا فاطمه، یا حسن، یا حسین، یا صاحب الزمان أدرکنی و لا تهلکنی».
این ختم، علاوه بر آنکه آسان است، برای رفع هر حاجتی خوب، مؤثر و مجرّب میباشد.
پینوشتها
===================
۱. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۰، ص ۸۱۴.
۲. ر.ک: مفاتیح الغیب(تفسیر فخر رازی)، ج ۳۲، ص ۲۷۸
۳. بقره، ۲۳۸.
۴. بقره، ۴۵.
۵. مؤمنون، ۱۱۵.
۶. من لایحضره الفقیه، ج ۲، ص ۶۱۵.