به گزارش موعود به نقل از مشرق آقای عباسی تعریف میکردند که در چین، بعد از پایان قرائت قرآن گفتند که زنی در جلوی مسجد با قاری قرآن کاری دارد. زمانی که رفتم دیدم بدحجاب جلوی مسجد منتظر من ایستاده است. آن زن گفت در حال گذر از کنار این مسجد بودم که صدای مسحورکننده ای پاهای مرا سست کرد؛ روی سکویی نشستم و با اینکه آن را متوجه نمیشدم تا آخر آن را گوش دادم و این کلمات که از بلندگو پخش میشد، اجازه رفتن را به من نمیداد. ایستادم تا ببینم چه کسی است که این کلمات را میخواند. من برای او توضیح دادم که دین ما اسلام است و اینها کلمات قرآن و وحی الهی است. بعدها از طریق رایزنمان در چین متوجه شدم که آن خانم پس از گرفتن و خواندن چند کتاب از سفارت ایران، مسلمان شده و شبیه چنین خاطراتی را بسیاری از قاریانمان تعریف کردهاند.
خاطره دیگر این که به یاد دارم من و دوستانم در مکه قرآن و اسماء الحسنی را هر شب روبروی خانه کعبه میخواندیم و هر شب خانمیکه مشخص بود ایرانی نیست، در کنار ما مینشست و گوش میداد و اشک در چشمانش جمع میشد. خانمهای مبلغه که با او صحبت کرده بودند، متوجه شده بودند که الجزایری و ساکن بلژیک است و در روزهای آخری که ما آنجا بودیم، با شنیدن این نغمات و با پرس و جویی که کرده بود، شیعه شد.
مقدمه ورود به قرآن تلاوت است
اینها فقط آثار شنیدن قرآن و اسماءالحسنی است؛ حال اگر وارد بحث آموزش شویم؛ چه خواهد شد؟ البته این اتفاقات به تدریج توسط قاریانمان مانند آقای ابوالقاسمی، توپچی و امثال ایشان افتاده است. تواشیح، قرائت و… اینها کلید ورود به قرآن است. مقام معظم رهبری بارها فرمودهاند که مقدمه ورود به قرآن تلاوت قرآن است و بارها فرمودهاند که قهرمانان قرآنی را تکریم کنید؛ اما به عقیده من متاسفانه در مقایسه با ورزش این تکریم بسیار کم است. ادامه دارد….