درغم بانوی بانوان قریش

حضرت خدیجه سلام الله علیها، از لحاظ نسب از همه زنان پیغمبر(ص) به پیغمبر نزدیک‏ تر است. او در ماه رمضان سال دهم بعثت و اندکی پس از وفات حضرت ابوطالب درگذشت. پیغمبر او را در«حجون» دفن کرد و خود او را در قبر گذاشت.

زنی که پیامبر از دیدنش مسرور می‌شد
پدر او خُوَیلد بن اسد و مادر او فاطمه دختر زائده است. تولّد حضرت خدیجه(س) سال ۶۸ پیش از هجرت است. ازدواج مبارک خدیجه با وجود مبارک و نازنین حضرت محمّد (ص) هنگامی‌بود که ۲۵ سال از عمر شریف پیامبر(ص) و چهل سال از عمر حضرت خدیجه(س) می ‏گذشت.

نخستین بانوی مسلمان، برترین بانوان عصر پیامبر (ص)
خدیجه از بزرگترین بانوان اسلام به شمار می ‏رود. او اولین زنی ‏بود که به اسلام گروید؛ چنان که علی بن ابیطالب(ع) اولین ‏مردی بود که اسلام آورد. اولین زنی که نماز خواند، خدیجه بود. او انسانی روشن بین و دور اندیش بود. با گذشت، علاقه ‏مند به ‏معنویات، وزین و با وقار، معتقد به حق و حقیقت و متمایل به‏اخبار آسمانی بود. همین شرافت ‏برای او بس که همسر رسول خدا(ص) بود و گسترش اسلام به کمک مال و ثروت او تحقق یافت.

خدیجه از کتب آسمانی آگاهی داشت و علاوه بر کثرت اموال و املاک، او را«ملکه بطحاء» می‏ گفتند. از نظر عقل و زیرکی نیز برتری فوق العاده‏ای داشت و مهم تر این که حتی قبل از اسلام وی را«طاهره‏» و«مبارکه‏» و «سیده زنان‏» می خواندند.

دیگر خصوصیت ‏خدیجه این است که او دارای شم اقتصادی و روح‏ بازرگانی بود و آوازه شهرتش در این امر به شام هم رسیده بود. البته سجایای اخلاقی حضرت خدیجه چنان زیاد است که قلم از بیان ‏آن ناتوان است. پیامبر اکرم(ص) می ‏فرماید: «افضل نساء اهل الجنه خدیجه بنت ‏خویلد و فاطمه بنت محمد و مریم بنت عمران و آسیه بنت مزاحم.»

چه می ‏توان گفت در شان کسی که مایه آرامش و تسلای خاطر رسول‏ خدا(ص) بود؟! در تاریخ می ‏خوانیم: «حضرت محمد(ص) هر وقت از تکذیب قریش و اذیت ‏های ایشان‏ محزون و آزرده می ‏شدند، هیچ چیز آن حضرت را مسرور نمی‏ کرد مگر یاد خدیجه؛ و هرگاه خدیجه را می دید مسرور می ‏شد».

ذهبی می ‏گوید: مناقب و فضایل خدیجه بسیار است؛ او از جمله‏ زنان کامل، عاقل، والا، پای ‏بند به دیانت و عفیف و کریم و از اهل بهشت ‏بود. پیامبر اکرم(ص) کراراً او را مدح و ثنا می‏ گفت ‏و بر سایر امهات مومنین ترجیح می ‏داد و از او بسیار تجلیل می ‏کرد. به حدی که عایشه می ‏گفت: بر هیچ یک از زنان پیامبر(ص) به ‏اندازه خدیجه رشک نورزیدم و این بدان سبب بود که پیامبر(ص) بسیار او را یاد کرد.

خدیجه در دوران جاهلیت
حضرت خدیجه(س) در دوران جوانی با تشکیل کاروان ‏های تجاری به کسب درآمد پرداخت. وی با مدیریت و درایتی قوی و به دور از رسم تاجران زمانه که رباخواری را از اصول ثروت اندوزی قرار داده بودند، به تجارت روی آورده بود. تاریخ‏ نگاران، بارها از او با عنوان ‏هایی هم چون«بانوی دوراندیش و خردمند» یا«بانوی عاقل» ‏یاد کرده‏اند.

حضرت خدیجه(س) یکی از ثروتمندترین افراد مکه بود، ولی هرگز از یاری فقیران روی برنگرداند و خانه‏اش همواره کعبه آمال مردم بینوا و پناه‏ گاه نیازمندان بود. کرم، سخاوت، دوراندیشی، درایت، عفت و پاک ‏دامنی، از وی بانویی پرهیزکار و مورد احترام ساخته بود. لقب«بانوی بانوان قریش» که در آن زمان به وی داده شد، نشان دهنده جایگاه او در میان مردم است.

علاقه بسیار پیامبر به حضرت خدیجه
تاریخ‏ نویسان از یکی از همسران پیامبر اعظم(ص) نقل کرده‏اند که می‏ گفت: من همواره از علاقه پیامبر به خدیجه در شگفت بودم؛ چرا که حضرت بسیار از او یاد می‏ کرد و اگر گوسفندی می ‏کشت، به سراغ دوستان خدیجه می ‏رفت و سهمی‌برای آن ها می ‏فرستاد.

روزی رسول خدا(ص) در حالی که خانه را ترک می ‏کرد، نام خدیجه را بر زبان آورد و از او تعریف کرد. کار به جایی رسید که صبر خویش را از دست دادم و گفتم: «وی پیرزنی بیش نبود و خدا بهتر از او را نصیب شما کرده است!» گفتار من چنان رسول خدا(ص) را متأثر ساخت که آثار خشم و غضب در چهره ایشان ظاهر شد. در این هنگام رو به من کرد و فرمود: «ابدا چنین نیست!… هرگز همسری بهتر از او نصیب من نشده است. خدیجه هنگامی‌به من ایمان آورد که همه مردم در کفر و شرک به سر می‏ بردند. او ثروت خود را در سخت‏ ترین لحظات در اختیار من گذاشت. خدا از او فرزندانی نصیبم کرد که به دیگر همسرانم نداد».

فرزندان خدیجه
در تعداد فرزندان حضرت خدیجه، میان مورخان اختلاف است. به‏گفته مشهور: ثمره ازدواج رسول خدا و خدیجه، شش فرزند بود. ۱- هاشم ۲- عبدالله به این دو«طاهر» و «طیب‏» می ‏گفتند ۳- رقیه ۴- زینب ۵- ام کلثوم ۶- فاطمه.
رقیه بزرگ ترین دخترانش بود و زینب، ام کلثوم و فاطمه به ترتیب پس از رقیه قرار داشتند. پسران خدیجه پیش از بعثت ‏پیامبر(ص)، بدرود زندگی گفتند. ولی دخترانش، نبوت پیامبر(ص) را درک کردند.

خدمات حضرت خدیجه به اسلام

حضرت خدیجه(س) در ۲۴ سال زندگی مشترک با پیامبر گرامی اسلام، خدمات بسیاری برای آن بزرگوار و دین اسلام انجام داد.
حمایت‏ های مالی، روحی، عاطفی از حضرت محمد(ص)، تصدیق و تأیید پیامبر در روزگاری که هیچ کس تأییدش نمی ‏کرد و یاری ایشان در برابر آزار مشرکان، گوشه ‏هایی از این خدمات ارزشمند است.
حضرت خدیجه(س) پس از ازدواج با پیامبر، دارایی ‏اش را به ایشان بخشید تا آن را هرگونه می‏ خواهد مصرف کند. رسول گرامی اسلام در این زمینه می ‏فرماید: «هیچ ثروتی به‌اندازه ثروت خدیجه(س) برای من سودمند نبود». حضرت خدیجه(س)،

این بانوی بزرگوار نه تنها از عمق جان به رسالت پیامبر ایمان آورد، بلکه او را در برابر سختی ‏ها و تکذیب مشرکان و بدخواهان یاری داد. تا زنده بود، اجازه نداد آزار و شکنجه مشرکان بر رسول خدا(ص) سخت آید. هنگامی‌که رسول الله(ص) با باری از مصیبت و اندوه به خانه می ‏آمد، خدیجه او را دلداری می ‏داد و نگرانی را از ذهن و خاطرش می ‏زدود.

آخرین اموال نیز در راه اسلام خرج شد

اموال حضرت خدیجه(س) به عنوان ابزاری مناسب از همان ابتدا در خدمت اسلام و پیشرفت آن قرار گرفت. جالب این که آخرین بخش از دارایی خدیجه توسط امیر مؤمنان در سفر هجرت به مدینه صرف شد. پیامبراکرم(ص) سه شبانه روز در غار ثور ماند، امیرمؤمنان نیز شبانه خود را به غار رساند و آذوقه و لوازم سفر را آورد. در آن ‏جا حضرت به علی(ع) فرمود: «امانت ‏های زیادی نزد من است، به بالای ابطح(تپه‏ای در مکه) برو و صبح و شب با صدای بلند بگو: هر کسی نزد محمد امانت و یا ودیعه‏ای دارد بیاید و تحویل بگیرد. یا علی! بعد از این با هیچ حادثه‏ای ناگوار مواجه نخواهی شد تا این که نزد من برسی. امانت‏ های مردم را آشکارا تحویل بده. ای علی! تو را سرپرست دخترم فاطمه قرار دادم و خدا را مراقب شما. از آخرین باقی‏ مانده اموال خدیجه برای خود و فاطمه و هر کس از بنی هاشم که قصد همراهی با شما را دارد، شتر و زاد و توشه بخر و بعد از رد امانت ‏ها، دیگر درنگ نکن….»

ابوعبیده(نوه عمار یاسر) می ‏گوید: «فرزند ابی رافع این مطالب را به نقل از پدرش گفت. من پرسیدم: مگر رسول خدا مال و ثروتی قابل توجه داشت که دو شتر برای سفر خودش خرید و به امیر مؤمنان هم سفارش کرد زاد و توشه دیگر مهاجران را تهیه کند؟ ابی رافع پاسخ داد: پدرم گفت: پیامبر(ص) فرمود: هیچ مال و ثروتی برای من سودمندتر از اموال خدیجه نبود. ابی رافع افزود: پدرم گفت: از آخرین موارد مصرف اموال خدیجه خرید زاد و توشه برای مسلمانان مستضعف بود که قصد داشتند به مدینه هجرت کنند. سفر اکثر مسلمانان با اموال خدیجه ممکن شد. آخرین آن‏ ها هم قافله‏ای بود که امیرالمؤمنین آن را سرپرستی کرد.

سخنان بزرگان درباره خدیجه(س)

زبیر بن بکّار گفته است: خدیجه، در عصر جاهلیت«طاهره» خوانده می ‏شد. هشام بن محمّد: رسول خدا خدیجه را دوست داشت و به او احترام می‏ گذارد و در بعضی کارها با او مشورت می‏ کرد. او وزیر صدق و راستی بود و نخستین زنی است که به پیامبر ایمان آورد و پیامبر تا وقتی‏ که خدیجه زنده بود، هرگز همسر دیگری برنگزید. تمام فرزندانش بجز ابراهیم از خدیجه بودند. رسول خدا(ص) فرموده است: سمیه قرّاعه گفته است: تاریخ در مقابل عظمت حضرت خدیجه سر فرود می ‏آورد و در برابرش متواضعانه و دست بسته می ‏ایستد.

مقام خدیجه در بهشت
از فضیلت ‏های حضرت خدیجه(س)، مقامی است در بهشت که از سوی خداوند به ایشان وعده داده شده است. پیامبراکرم(ص) نیز بارها این مسأله را به خدیجه بشارت می ‏داد و می ‏فرمود: «در بهشت، خانه‏ای داری که در آن رنج و سختی نمی ‏بینی.» امام صادق(ع) نیز می ‏فرماید: هنگامی‌که خدیجه وفات یافت، فاطمه خردسال بی ‏تابی می‏ کرد و گرد پدرش می‏ گشت و سراغ مادر را از او می ‏گرفت. پیامبر از این حالت دخت کوچکش بیشتر محزون می ‏شد و دنبال راهی بود تا او را آرام کند. فاطمه هم چنان بی ‏تابی می‏ کرد تا این که جبرئیل بر پیامبر نازل شد و فرمود: «به فاطمه سلام برسان و بگو مادرت در بهشت خانه‏ای کنار آسیه، همسر فرعون و مریم، دختر عمران نشسته است.» هنگامی‌که فاطمه این سخن را شنید، آرام گرفت و دیگر بی ‏تابی نکرد.

وصیت‏ حضرت خدیجه
حضرت خدیجه(س) سه سال قبل از هجرت بیمار شد. پیغمبر(ص) به عیادت وی رفت و فرمود: ای خدیجه، «اما علمت ان الله ‏قد زوجنی معک فی الجنه‏»؛ آیا می ‏دانی که خداوند تو را در بهشت نیز همسرم ساخته است؟! آن گاه از خدیجه دل جویی و تفقد کرد؛ او را وعده بهشت داد و درجات عالی بهشت را به شکرانه خدمات او توصیف فرمود.

چون بیماری خدیجه شدت یافت، عرض کرد: یا رسول الله! چند وصیت دارم: من در حق تو کوتاهی کردم، مرا عفو کن. پیامبر(ص) فرمود: هرگز از تو تقصیری ندیدم و نهایت تلاش ‏خود را به کار بردی. در خانه‏ام بسیار خسته شدی و اموالت را در راه خدا مصرف کردی. عرض کرد: یا رسول الله! وصیت دوم من این است که مواظب این‏ دختر باشید. و به فاطمه زهرا(س) اشاره کرد. چون او بعد از من یتیم و غریب خواهد شد. پس مبادا کسی از زنان قریش به او آزار برساند. مبادا کسی به صورتش سیلی بزند. مبادا کسی بر او فریاد بکشد. مبادا کسی با او برخورد غیر ملایم و زننده‏ای داشته ‏باشد. اما وصیت‏ سوم را شرم می‏ کنم برایت‏ بگویم. آن را به ‏فاطمه عرض می‏ کنم تا او برایت‏ بازگو کند. سپس فاطمه را فرا خواند و به وی فرمود: «نور چشمم! به پدرت رسول الله بگو: مادرم می‏ گوید: من از قبر در هراسم؛ از تو می ‏خواهم مرا در لباسی که هنگام نزول وحی به تن داشتی، کفن کنی.»

پس فاطمه زهرا(س) از اتاق بیرون آمد و مطلب را به پیامبر(ص) عرض کرد. پیامبر اکرم (ص) آن پیراهن را برای خدیجه ‏فرستاد و او بسیار خوشحال شد. هنگام وفات حضرت خدیجه، پیامبراکرم(ص) غسل و کفن وی را به عهده گرفت. ناگهان جبرئیل در حالی که کفن از بهشت همراه داشت، نازل شد و عرض کرد: یا رسول‏ الله، خداوند به تو سلام می‏ رساند و می ‏فرماید: «ایشان اموالش ‏را در راه ما صرف کرد و ما سزاوارتریم که کفنش را به عهده‏ بگیریم.»

وفات خدیجه(س)

خدیجه در سن ۶۵ سالگی در ماه رمضان سال دهم بعثت در خارج ازشعب ابوطالب جان به جان آفرین تسلیم کرد. پیغمبر خدا(ص) شخصا خدیجه را غسل داد، حنوط کرد و با همان پارچه‏ای که جبرئیل از طرف خداوند عزوجل برای خدیجه آورده بود، کفن کرد. رسول ‏خدا(ص) شخصا درون قبر رفت، سپس خدیجه را در خاک نهاد و آن گاه سنگ لحد را در جای خویش استوار ساخت. او بر خدیجه اشک ‏می ‏ریخت، دعا می ‏کرد و برایش آمرزش می ‏طلبید. آرامگاه خدیجه درگورستان مکه در«حجون‏» واقع است.

رحلت‏ خدیجه برای پیغمبر(ص) مصیبتی بزرگ بود؛ زیرا خدیجه ‏یاور پیغمبر خدا(ص) بود و به احترام او بسیاری به حضرت محمد(ص) احترام می‌گذاشتند و از آزار وی خودداری می ‏کردند.

فرهنگ نیوز

همچنین ببینید

ماهنامه موعود شماره 280 و 281

شماره ۲۸۰ و ۲۸۱ مجله موعود منتشر شد

با امکان دسترسی سریع دیجیتال ؛ شماره ۲۸۰ و ۲۸۱ مجله موعود منتشر شد ماهنامه …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *