مبارزه و رهبری علمای اسلامی

جریان مبارزات امت اسلامی عراق علیه اشغالگران آن کشور و تظاهرات بزرگ مردم عراق به رهبری علمای اسلامی و گفتمان و اخطار حضرت آیت الله العظمی سیدعلی سیستانی مبنی بر حاکمیت و استقلال عراق و مردم سالاری در آن سرزمین، شباهت و مناسبات فوق العاده ای با جریانات مبارزه مردم و علمای عراق علیه اشغالگران انگلیسی در دوران جنگ جهانی اول و نهضت اسلامی و ضداستعماری مردم ایران به رهبری امام خمینی(ره) و علمای شیعه در دهه های گذشته دارد.
رویدادهای چند هفته اخیر در عراق بین علمای حوزه نجف و حاکم آمریکائی قوای اشغالگر، و شورای دولتی منصوب شده ازطرف آمریکا، هم چنین از آن جهت مهم و تاریخی است که فشارهای وارده امروزی به عراق درباره تشکیل یک مجلس فرمایشی از دست نشاندگان واشنگتن و لندن که بتواند نوع حکومت و قانون اساسی آینده آن کشور را تعیین کند همان گفتمان و فعالیت هایی را همراه دارد که ۲۵سال قبل در آستانه فرار شاه ایران زمینه چینی شده بود. ولی تدارک تشکیل یک حکومت موردپسند آمریکا و غرب و توطئه نیروهای استکباری و هواداران آنها با تصمیم قاطعانه رهبری امت اسلامی ایران نقش بر آب شد.

تجربیات یک قرن اخیر در ممالک اسلامی‌برای علاقه مندان به علوم سیاسی، تفکر اجتماعی، و تاریخ و به آن دسته از دولتمردان و بازیگران صحنه سیاست که کمتر تحت تأثیر تعصبات شخصی خود قرار گرفته و بیشتر به حقایق وقایع و ارزیابی قدرت تمایل دارند باید بسی آموزنده باشد. علی رغم رشد سکولاریسم (افکار غیردینی و اسلامی) و تبلیغات و سر و صداهای فراوان ناسیونالیست ها (ملی گرایان)، لیبرال ها و سوسیالیست ها و دسته ها و احزاب وابسته به سایر مکتب های اروپائی و آمریکائی، علمای اسلام خصوصاً علمای شیعه و مراجع تقلید و روحانیون متفکر اصیل ترین و نافذترین منبع مشروعیت سیاسی و بسیج مردمی و عمومی‌بوده و در مبارزه و مقاومت با نیروهای سلطه گرا و استکباری پیشگام بوده‌اند.
جالب است که امروز در عراق این علمای اسلامی هستند که تقاضای انتخابات آزاد و مستقیم مردم را دارند و در صف اول مردم سالاری قرار گرفته‌اند درصورتی که آمریکا، انگلیس، سکولارها، طرفداران الگوهای غرب و ملی گرایان از شرکت مستقیم مردم در دموکراسی ترس و واهمه دارند و از استقرار مردم سالاری حقیقی جلوگیری می‌کنند. بیهوده نیست که در دهه های اخیر علمای اسلامی و روحانیون مبارز مورد حمله، اهانت و تبلیغات منفی اینگونه سلطه گرایان و رسانه ها و تشکیلات آنان قرار گرفته‌اند.
کلام و اقناع دو روش اصلی و اعتقاد و ایمان دو ابزار اساسی علمای اسلامی، مراجع تقلید، و روحانیون مبارز در سازمان دهی و تشکیلات است، چیزی که مکتب ها و دولت ها و بازیگران سیاسی امروز از نداشتن این ابزارها رنج می‌برند. طرد استعمار و استبداد و مبارزه با تحجر و جمود فکری دو محور عمده مبارزه و رهبری علمای مجاهد اسلامی در قرون نوزدهم و بیستم بوده است، الگوئی که بدون شک در قرن بیست ویکم ادامه داشته و از حمایت روشنفکران و نوآوران امت اسلامی‌برخوردار خواهد بود. امروز روش اشغالگری با الگوی کلامی و مردم سالاری و حاکمیت اسلامی در مقابل هم قرار گرفته‌اند. بخاطر داشته باشید علمای بزرگ اسلامی و روحانیون متفکر اسلامی هیچ وقت صاحب ارتش و قدرت های نظامی مدرن امروزی نبودند. انقلاب مردم کربلا و نجف در ۱۹۲۰ میلادی در زمان اشغال آن کشور توسط قوای انگلیسی و انقلاب پیروزمندانه اسلامی ایران یک ربع قرن پیش در این ماه هر دو انقلاب کلامی‌بودند و هر دو ازطریق علمای اسلامی و مراجع تقلید رهبری شدند و هر دو از زیرساخت های سنتی بهره مند شدند.
این اخطار حضرت آیت الله العظمی سیستانی بود که موجب شد پل برمر حاکم آمریکائی عراق دوبار از بغداد به واشنگتن فراخوانده شود. اینگونه اخطارها نشان می دهد که چرا غرب و هواداران آنها به قول خودشان از «ملاها» دلخوشی نداشته و از مقام و قدرت آنها حسرت می‌برند و در رسانه ها و گفتمان های خود علمای اسلامی را مورد حمله قرار می دهند، گرچه «برمر» مواظب بود که از علمای حوزه نجف انتقاد نکند. اصرار علمای حوزه نجف در مورد برقراری انتخابات که در آن مردم عراق مستقیماً نمایندگان خود را انتخاب کنند و تأکید آنها در پایان دادن به اشغال عراق توسط نیروهای آمریکا و انگلیس و به اصطلاح قوای ائتلافی باعث شده است که آمریکائی ها برای اولین بار از دبیرکل سازمان ملل متحد کوفی عنان برای حل مسائل سیاسی عراق کمک بطلبد.
امروز مشکلات آمریکا در عراق و خواسته های علمای آن سرزمین خاطرات مبارزه مسلمانان و مراجع تقلید را در جنگ جهانی اول و اشغال آن سرزمین توسط نیروهای انگلیسی را زنده می‌کند. در آغاز جنگ جهانی اول در ۱۹۱۴ میلادی (۱۳۳۲ قمری) که متفقین به دولت عثمانی اعلام جنگ دادند و تصمیم به تصرف برخی از سرزمین های اسلامی از جمله عراق گرفتند، مرجع عالیقدر آن زمان میرزامحمدتقی شیرازی معروف به میرزای دوم یا میرزای کوچک همانند دیگر علما و مراجع بزرگ عراق از جمله شیخ فتح الله شریعت اصفهانی، آقا سید ابوالحسن اصفهانی، حاج میرزا حسن نائینی، سید اسماعیل صدر، سید حسین صدر، شیخ محمد مهدی خالصی و فرزند مجاهد او خالصی زاده، سید هبه الدین شهرستانی و دیگران بر ضد تجاوزات متفقین به سرزمین های اسلامی اعلام جهاد داد: «چون در این ایام عفت فرجام هجوم کفار بر ممالک اسلامیه عیناً مشهود و بر احدی مستور نیست، پس بر کافه مسلمین لازم و واجب است که کمر حمایت از اسلام را محکم بسته، در مقصد اتحاد و دفاع از استیلا کفار و اعادی دین مالا و روحاً و نفساً ساعی و جاهد باشند تا این که بیضه اسلام و ممالک اسلامیه از غلبه کفار، محروس و مشاهد مشرفه و اذان و اقامه و نحو آنها که از شعایر اسلام است مبدل به کنایس و نواقیس و نحو آنها که از علایم عبده اوثان نگردد…»
پس از اشغال عراق توسط نیروهای انگلیسی که مقدمه اشغال طولانی آن کشور و استقرار استعمار انگلیس و حکومت دست نشانده پادشاهی فیصل بود، میرزا محمدتقی شیرازی در سامرا سه فتوای جهاد دیگر صادر کرد و همه مردم عراق از عشایر و طوایف گرفته تا اقلیت ها به وحدت کلمه و مبارزه بر ضد اشغالگران انگلیسی دعوت کرد. با پایان جنگ جهانی اول و اشغال عراق از سوی نیروهای انگلیسی، قرار شد تا زیر نظر انگلیس و عمال آن انتخاباتی صورت گیرد تا حاکم دست نشانده ای برای آن کشور انتخاب شود. این امر با مخالفت مراجع و علمای شیعه عراق مواجه شد و در آن هنگام میرزای شیرازی در راستای این حرکت فتوائی در ۲۰ ربیع الاول ۱۳۳۷ قمری (مطابق با ۱۹۲۰ میلادی) بدین شرح صادر کرد: «هیچ مسلمانی حق انتخاب و اختیار غیرمسلمان را برای حکومت و سلطنت بر مسلمانان ندارد.» موضعگیری میرزا محمدتقی شیرازی در مقابله با اشغالگران عراق در آن زمان بر دو محور تکیه داشت: یکی وحدت و هم زبانی مسلمانان شیعه و سنی، و دیگری بسیج عمومی و ضرورت تلاش همه نیروها در سراسر عراق و فراسوی مرزها علیه اشغالگران انگلیسی. در نامه ای که به همراه شیخ الشریعه اصفهانی به رئیس جمهور وقت آمریکا «ودرو ویلسون» فرستاد او درخواست کرد تا از طریق جوامع بین المللی به تجاوزات اشغالگران عراق رسیدگی شود و تمایل مردم عراق را به انتخاب یک دولت جدید و مشروع اسلامی‌که مقید به یک مجلس انتخاب شده از نمایندگان ملت باشد، به گوش جهانیان رسانید.
مانور سیاسی و نظامی و دسیسه ها و تهدید آرنولد ویلسون حاکم انگلیسی عراق نتوانست در تصمیمات و عقاید میرزا محمدتقی شیرازی تأثیری داشته باشد. در ۱۵ شعبان ۱۳۳۸ (مطابق با ۳ مه ۱۹۲۰ میلادی) جلسه بسیار محرمانه ای در منزل میرزای شیرازی به ریاست وی برگزار شدو حاضرین در آن جلسه پس از اتخاذ یک طرح ثابت برای فراهم ساختن شرایط انقلاب فراگیر علیه اشغالگران انگلیسی به قرآن کریم سوگند یاد کردند که آماده پاسخگویی به ندای اسلام و میهن خود و اطاعت از پیشوایان خود باشند. در همان سال تلاش های جدیدی، جهت توسعه دامنه مقاومت علیه اشغالگری انگلیس آغاز شد و میرزای شیرازی طی فتوائی در ۹ جمادی الثانی ۱۳۳۸ قمری (مطابق با اول مارس ۱۹۲۰) استخدام در اداره قیمومت انگلیس را برای مسلمانان تحریم کرد و به دنبال آن بسیاری از کارمندان آن اداره استعفا دادند و این روند به مرور زمان افزایش یافت.
پس از درگذشت میرزا محمدتقی شیرازی در آن سال شیخ فتح الله شریعت اصفهانی معروف به شیخ الشریعه مرجع بزرگ تقلید شیعیان گردید و جنبش ضدانگلیسی مردم عراق را ادامه داد. او کسی است که به عنوان مبارزه با استیلای استعمار اروپائیان بر بازارهای مسلمانان در اوائل قرن بیستم فتوای تحریم خود را درخصوص استفاده نکردن از کالاهای فرهنگی صادر کرده است. او هم چنان یکی از فقهای بزرگ و عالی مقامی است که مسلمانان را در آشنائی به علوم و فنون جدید و آشنائی با مکتب های فلسفی و سیاسی اروپا و زبان های خارجی تشویق کرده و در این راه پیشقدم بوده است. وی بر ضد استعمارگران ایتالیائی در حمله به لیبی (از متصرفات اسلامی، حمله متجاوزان روس به شمال ایران و کشتار آزادیخواهان، حمله متفقین به عثمانی و نیز تجاوز نیروهای انگلیسی به عراق و اشغال آن کشور مجموعا هشت فتوا صادر کرده است که در آنها مسلمانان سراسر جهان اسلام را به مقاومت در برابر استعمارگران و بیرون راندن آنها از سرزمین های اسلامی و شکستن هرگونه وابستگی های سیاسی، اقتصادی و نظامی تشویق می‌کند. او همراه سایر علما رهسپار جبهه های دفاع و نبرد با متجاوزان خارجی بود و هم چنین در مهاجرت بزرگ اعتراض آمیز علما به کاظمین که به رهبری آخوند خراسانی انجام شد شرکت کرد. شریعت اصفهانی سازمان دهی و تشکیلات را یکی از شرایط اصلی مبارزه با استعمارگران می‌شمرد و به همین جهت در اواخر ۱۹۱۸ میلادی، سازمان دینی- سیاسی «الهیه العلمیه» را در نجف اشرف تأسیس کرد.{mospagebreak}
وحدت علمای اسلامی عراق دولت انگلیس را بر آن داشت که اشغالگری و حکومت مستقیم خود بر عراق پایان دهد ولی سلطه گرائی و کنترل سیاسی، اقتصادی و نظامی آن کشور را تحت پادشاهی ملک فیصل را محفوظ نگاه دارد. اعطای حاکمیت عراق به یک شاهزاده دست نشانده از خاندان شریف حسین یک حیله و تزویر سیاسی امپراتوری انگلیس و به منظور آرام کردن مقاومت علما و مسلمانان عراق صورت می‌گرفت. بازیگران سیاست خارجی انگلیس بیم داشتند که مقاومت علما و امت اسلامی در عراق به سایر کشورهای مجاور سرایت کرده و منافع لندن در هند، ایران، سوریه، فلسطین، لبنان و مصر به خطر بیفتد. در ۲۳ اوت ۱۹۲۱ ملک فیصل از طرف انگلیس رسما به پادشاهی عراق منصوب شد ولی مطابق قراردادی که لندن با حکومت دست نشانده خود امضا کرد امور مربوط به سیاست خارجی، دفاع، تجارت و گمرگ، نمایندگی های سیاسی و به طور کلی امور نظامی، اقتصادی و سیاسی عراق تحت کنترل و نفوذ اشغالگران انگلیسی قرار گرفت. با وفات میرزا محمدتقی شیرازی در ۱۳ ذیحجه ۱۳۳۸ قمری و با درگذشت شریعت اصفهانی در ۸ ربیع الاخر ۱۳۳۹ قمری در کربلا و نجف مرجعیت بزرگ تقلید به فقیه عالی مقام آقا سیدابوالحسن اصفهانی و سپس به مجتهدان سرشناس و طراز اولی مانند شیخ محمدحسین نائینی انتقال پیدا کرد. آقاسیدابوالحسن اصفهانی به همراه شیخ محمدحسین نائینی و گروه دیگری از علمای عراق به منظور تشکیل حکومت مستقل از بیگانگان که پایه آن مبنی بر یک مجلس شورای اسلامی و ملی باشد، به مخالفت بانامزدی امیرفیصل برخاستند.
در نوامبر ۱۹۲۲ میلادی مطابق با ربیع الاول ۱۳۴۱ قمری آیات عظام مقیم عراق، سیدابوالحسن اصفهانی، شیخ محمدحسین نائینی، و شیخ محمدمهدی خالصی فتوای مشترکی به این شرح صادر کردند:«… آری حکم تحریم انتخابات (برای انتخاب ملک فیصل و نمایندگان فرمایشی) در وضعیت کنونی صادر شده است و آن فتوایی آشکار برای همه است چه شهرنشین باشند چه نباشند و کسی که در آن شرکت کند یا با آن همکاری داشته باشد مثل کسی است که به جنگ با خدا و رسول رفته باشد.» این فتوا بیش از پیش بر بسیج و وحدت مردم عراق علیه استعمارگران انگلیسی اضافه کرد و افکار عمومی مخالفت خود را با انتخابات فرمایشی و جلوس ملک فیصل به پادشاهی علنی ساختند. این وضع مقامات انگلیسی و فیصل را سخت خشمگین ساخت و یکی از اقدامات آنها تبعید شیخ محمد خالصی زاده فرزند مجاهد شیخ محمدمهدی خالصی وعده ای دیگر از کاظمین به ایران و تبعید خود شیخ محمدخالصی به حجاز بود. این اقدامات باعث آشفتگی اصفهانی و نائینی و سایر علمای شیعه قرار گرفت و به عنوان اعتراض از عراق خارج شدند و رهسپار تهران گشتند. اصفهانی و نائینی و دیگر علما در سال ۱۳۴۲ قمری وارد قم شدند و از سوی آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری مؤسس حوزه علمیه قم و سایر علما و فضلای آن شهر مورد استقبال قرار گرفتند.
شیخ محمدمهدی خالصی از برجسته ترین علمای مجاهد و ضداستعمار عراق بوده و کسی است که در کاظمین جنبش جهاد را علیه اشغالگران انگلیسی هدایت کرد و بر وجوب دفاع از سرزمین های اسلامی فتوا داد. رساله او به نام «السیف البتار فی جهادالکفار» یعنی شمشیر بران در جهاد با کفار، بر مسلمانان واجب می‌کند تا برای از بین بردن فتنه بیگانگان تمام دارائی خود را در راه جهاد هزینه کنند. حاج میرزا حسن نائینی از مراجع مجاهد و متفکر و نظریه پرداز سیاسی ایران نزدیکترین مشاور آخوند خراسانی در جریان جنبش مشروطه (۱۳۲۴ قمری) بوده و صاحب کتاب مهم و معروف خود «تنبیه الامه و تنزیه المله درباره حکومت اسلامی است.
در مبارزات مسلمانان علیه اشغالگران انگلیسی عده بسیار زیادی از علمای جوان اسلامی‌شرکت داشتند که سال های بعد به مقام مرجعیت دو رهبری مسلمانان ارتقا پیدا کردند و در بین آنها می توان از سید حجه الدین شهرستانی، سیدابوالقاسم کاشانی، میرزا احمد خراسانی، سید حسین قزوینی و میرزا عبدالحسین شیرازی (فرزند میرزای شیرازی) و شهاب الدین مرعشی نام برد. علمای بزرگ دیگر چون سید اسماعیل صدر از لبنان و سیدحسن صدر از عراق در کاظمین و سامرا اقامت داشته و در جنبش مسلمانان علیه استعمارگران اروپائی در مصر، لیبی و عراق کوشش فراوانی کردند. در مدت اقامت سیداسماعیل صدر در سامرا علماء و اهل فضل مانند سید علی سیستانی، شیخ عبدالحسین آل یاسین، سید میرزا علی شیرازی در مجلس درس او حاضر می‌شدند.
از پایان جنگ جهانی اول تا امروز حکومت های موجود در عراق، چه سلطنتی، چه نظامی و چه حزبی همه با بحران مشروعیت مواجه بوده و شکست خورده‌اند. ملک فیصل، نوری سعید، قاسم و صدام همه نتیجه رژیمی‌بودند که پس از اشغالگری انگلیس بر عراق تحمیل شد. فیصل و نوری سعید دست نشانده و مطیع لندن بودند و قاسم و صدام و همکاران نظامی و حزبی آنها نیز همیشه تحت نفوذ شوروی سابق و آمریکا بوده و نتوانستند با شعارهای ملی گرائی عربی و سوسیالیستی خود وحدت عراق تأمین کنند عراق امروز ساخته افکار لردهای انگلیسی بوده و قدرت های اروپائی و آمریکا در یک قرن اخیر نفاق و اختلاف بین اقوام و عشایر عراق و فرقه سنی و شیعه را دامن زده‌اند. کردها همیشه فدای طایفه گری، جاه طلبی و خودخواهی رهبران خود بوده و بدین ترتیب مورد استفاده و بهره برداری قدرت های خارجی و منطقه ای قرار گرفته‌اند و سیاست و استراتژی فعلی آمریکا و انگلیس و نقشه آنها این اختلافات را دامن می زند و اشغالگران کنونی عراق مایل هستند که سیستم آینده و سیاسی عراق طوری باشد که بتوانند در صورت لزوم کردها، ترکمن ها، سنی و شیعه را به نفع خود مانور دهند. تجربیات گذشته و شرایط حال مسئولیت علما و امت اسلامی را در عراق سنگین تر می‌کند.
مبارزات و فعالیت های علمای عراق در دوران جنگ جهانی اول و سال های بعد آن بیشتر در مسیر مقاومت و ایستادگی در مقابل اشغالگران انگلیسی و کمتر در بنیانگذاری و الگوی یک نظام مشروع و مستقل اسلامی صرف گردید. خوشبین ترین علمای مجاهد آن زمان انتظار داشتند که اگر با استبداد مبارزه کنند بالاخره از طریق سلطنت یا جمهوریت و مشروطیت به منظور خود خواهند رسید و این اشتباه بزرگی است که امام خمینی (ره) در سال های بعد در انقلاب اسلامی ایران بدان پی برد و آن را تکرار نکرد و الگوی مشخصی از نظام جمهوری اسلامی را معماری کرد.

نویسنده: حمید مولانا
منبع: روزنامه کیهان ۲/۱۱/۱۳۸۲

همچنین ببینید

عربستان سعودی در یمن

جنگ دیگر عربستان سعودی در یمن

به گزارش موعود دخالت عربستان سعودی در یمن  و اقتصاد آن در همه ابعاد چندین …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *