نمادهای آویخته بر شهر

4c0d8e17c6658fd7c6470f86113e2c9d - نمادهای آویخته بر شهر

روزهای آخر سال ۹۱ بود، با یکی از دوستان که گفته بود در خرید و فروش تابلو فرش اشتغال پیدا کرده، تماس گرفتم و برای خرید ۳ عدد تابلو فرش، سفارش دادم؛ امّا ظاهراً درخواستم عجیب یا خاص بود؛ چون با چند بار تماس و قول و قرار، به من گفت: پیشنهاد می‌کنم و ان یکاد… بخرید بهتر هم هست. امّا درخواستم عجیب نبود،

 

روزهای آخر سال ۹۱ بود، با یکی از دوستان که گفته بود در خرید و فروش تابلو فرش اشتغال پیدا کرده، تماس گرفتم و برای خرید ۳ عدد تابلو فرش، سفارش دادم؛ امّا ظاهراً درخواستم عجیب یا خاص بود؛ چون با چند بار تماس و قول و قرار، به من گفت: پیشنهاد می‌کنم و ان یکاد… بخرید بهتر هم هست. امّا درخواستم عجیب نبود، سه تا تابلو فرش می‌خواستم با نقش «من کنت مولاه فهذا علی مولاه»؛ با هر طرح و کیفیّتی … تأکیدی هم بر تشابه این سه نداشتم، فقط تابلوهایی باشند که از لحاظ محتوا، ارتباط با نام مبارک یا یکی فضائل بی‌شمار امیرالمومنین، علیّ بن ابی طالب(ع) داشته باشد؛ امّا پیدا نشد!
برایم جالب شد؛ به یکی از نقاط مرکزی شهر تهران که تقریباً بورس تابلو فرش و صنایع دستی است، رفتم و تقریباً تمام تابلو فرش‌های مغازه‌ها را با حوصله دیدم. تابلوها دو دسته بودند: مذهبی و غیر مذهبی؛ غیرمذهبی‌ها اغلب تصاویر طبیعت و حیات وحش و چهره و … بودند ـ که از نقد آنها می‌گذرم ـ و تابلوهای مذهبی هم منحصر بود، در انواع گوناگون و پرتیراژ «و ان یکاد» و در مواردی «چهار قل» و «دو قل»! و «آیـ[ الکرسی»، البتّه همه در حاشیه، آیه شریفه و «ان یکاد» و تعدادی هم تصویر «مسجدالحرام».
امّا نکته نگران کننده اینجا بود که از نمادها و شعارهای شیعی خبری نبود.
دایره درخواستم را گسترده‌تر کردم و گفتم: اگر اسامی خمسه طیّبه (علیهم السلام) (پنج تن) یا چهارده معصوم یا تابلوهایی مثلاً با تصویر بارگاه آقا علیّ بن موسی الرّضا (علیه السلام) یا نام یکی از اهل بیت و … باشد هم خوبه. خلاصه تابلوهایی که وقتی بر دیواری نصب می‌شود نمادی و شعاری از شیعه بودن اهل منزل باشد. فروشندگان محترم و متدیّن با دلسوزی همراهی کردند و حتّی برخی با دیگران تماس گرفتند و یک عزیز هم همراهم شد، در سایر فروشگاه‌ها و… امّا یافت نشد! در آخر سه تابلوی متفاوت از انواع گوناگون «و ان یکاد» انتخاب کردم و …
آن روز دیدم که گویی مولا در بازار تابلو فرش و بین صاحبان تقاضا و کاسبان عرضه هم غریب است. یک سینه حرف موج می‌زند در دهان ما…
همان ماجرای تلخ همیشگی که یوسفی بود ولی هیچ خریدار نداشت! ولی اینجا چرا؟! در مملکتی که محبّت علی و اولاد علی(ع) سکّه رایج بوده و هست.
آن روز برای چندمین بار دیدم که مدیریّتی فرهنگی در این امور نیست و بافنده و دلّال و فروشنده، همه چشم به تقاضای بازار دارند و بازار هم ـ بخش خارجی و غیر مذهبی‌اش که هیچ ـ بخش مذهبی هم به فکر دغدغه‌های شخصی و کاملاً فردی خودش هست؛ می‌خواهد چشم نخورد! و کم توجّه به هویّت شیعی …
چشم زخم را رد نمی‌کنم؛ «العینُ حقٌ»، امّا با توجّه به اینکه تلاوت یا نصب آیه شریفه و ان یکاد … هیچ تأثیری در جلوگیری از چشم زخم ندارد، این نکات مطرح است:
۱. چرا این‌قدر این آیه را همه جا می‌بینیم از کارت تبریک و پلاک طلا برای نوزادان و کودکان تا روی آثار هنری گوناگون؛ از جمله همین تابلوفرش‌ها و…؟
۲. اغلب مردم عزیز ما، در هر وضع و وضعیتی که هستند؛ زیبا و زشت، غنی و فقیر، از هر دَهک اقتصادی؛ بر این باورند که دیگران حتماً آنها را چشم خواهند زد! امّا چرا؟! گویی غباری از جنسِ خودپسندی و خود خاص پنداری بلند شده و بر سر و کلّه همه ما نشسته!
۳. این نگاه، فاصله‌ها را بین خانواده‌ها بیشتر کرده و بیشتر می‌کند. متأسّفانه خیلی می‌بینم که افراد، معمولاً موفّقیت‌های مالی و اقتصادی خود را حتّی المقدور از فامیل خود مخفی می‌کنند که مبادا چشم زخم و حسادت و سایر مزاحمت‌های احتمالی و… امّا بدبختی‌ها و نگرانی‌هایشان را راحت‌تر به اشتراک می‌گذارند! به قولی ختم‌ها شلوغ‌تر از عروسی‌هاست!
۴. چرا اغلب، همین جماعتی که همیشه در هراس، از بلیّه چشم خوردن نگران و هراسان هستند، به دیگران و نعمت‌های خدا به آنها، یا به دیده تحقیر و تمسخر نگاه می‌کنند یا حسادت و حسرت؟ به عبارتی با واکنش خود یا دل می‌شکنند یا ترسِ چشم زخم خوردن را در جان همنشین خود بیشتر می‌کنند؛ زیرا معمولاً کسانی که تنگ نظر هستند، بیشتر نگران حسد و آفات آن هستند.
۵. چرا در ادبیات عامّه مردم در کوچه و بازار و فیلم و سریال عبارت‌هایی مؤثّر و نورانی مانند: سبحان الله، ماشاءالله و تبارک الله و … کمتر شنیده می‌شود. مثلاً شما در روز اگر با مردم، زیاد معاشرت دارید، چند بار خسته نباشید می‌شنوید؟ و چند بار ماشاء‌الله لا حول و لا قوه الا بالله العلیّ العظیم و یا حدّاقل ماشاءالله؟
۶. بحث چشم زخم از لحاظ اجتماعی و فرهنگی بحث مهمّی است و نقش باورها و اضطراب‌ها و افکار وسواسی در آن، بسیار اساسی است. ان‌شاءالله بعداً به آن می‌پردازم؛ امّا سؤالاتم را این گونه
ادامه می‌دهم.
۷. کاشی‌های سردر منازل را جوان‌ها شاید کمتر به یاد داشته باشند، ما هم از کودکی به یاد داریم که نام پنج تن بر آنها بود یا حدیث «ولایه علیّ بن ابی طالب حصنی» … یا «بسم الله» و یکی از آیات کریمه قرآن، امّا در معماری امروزه ما به کلّی فراموش شده. بچّه‌های ما دیگر کاشی‌های «ادخلوها بسلام آمنین» یا «هذا من فضل ربّی» و … را دیگر نمی‌بینید.
۸. چه شده که خانم‌های ایرانی که در دوره پهلوی و قبل از آن و حتّی در دربار قاجار، از گردنبند «الله» و «پنج تن» و «شمایل (تمثال) آقا علیّ بن ابی طالب» (علیه السلام) با عشق و ارادت استفاده می‌کردند، امروزه به سنگ‌های مثلاً انرژی زا رو آورده‌اند و ادبیات امروزشان مملوّ است از کلماتی از جنس چاکرا و انرژی و انرژی درمانی و موج مثبت و یوگا و فنگشویی و … به کجا رسیده‌ایم؟!
۹. راستی سخت‌گیری های شبهِ طالبانیِ برخی از دین‌داران، به دین‌داری مردم کمک کرده یا در بی‌دینی و بی‌قیدی و التقاط برخی موثّر افتاده؟ مثلاً ایرادهای بنی اسرائیلی که گردنبند اسامی اهل بیت(ع) یا «الله» گردنت نیانداز، چون شاید بی وضو باشی و … از این جور حرف‌ها! خُب ملاحظه می‌فرمایید، چی شد؟ نمادهای بت‌پرستی و بودیسم و کوفتیسم جایش را گرفت!
یاد پرده‌های تعزیه و پرده‌های قهوه‌خانه‌ای به خیر که به آنها هم بی‌مهری و جفا شد!
۱۰. بدون هیچ رودرواسی همه ما شیعیان و هر دولتی و هر مجلسی که هر وقت در این مملکت بر سر کار بیایند بر اساس قانون اساسی موظّفند و همه مردم موظّفیم که پاسدار مذهب حقّه جعفری باشیم و این مذهب را ترویج و تبلیغ کنیم؛ حتّی اگر دشمن را خوش نیاید!
۱۱. سهم من و تو از این وظیفه و تکلیف چقدر است؟
راستی این نامه‌ای به وزیر و وکیل نیست! با خود شما هستم، برادر و خواهرم که این متن را می‌خوانی و الّا مسئولان امور فرهنگی ما، مشغول جلب نظر از ما بهترون بوده و اغلب مثل اهالی هنر اصلی، در سودای سیمرغ و آرزوی اسکار و خرس و گاو طلایی هستند. شاید هم دغدغه‌های سیاسی مهم‌تری دارند یا… که اگر این چنین نبودند که این وضع فرهنگ و هنر ما نبود.

شهاب مرادی

همچنین ببینید

روز جهانی حجاب

امروز اول فوریه روز جهانی حجاب است؛ برنامه‌های مختلفی به همین مناسبت در کشورهای مختلف اجرا می‌شود و هدف از گرامیداشت آن به رسمیت شناختن ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *