ویژگی‌ها و شرایط نماز مقبول “شرح حدیثی از امام صادق(ع) “

انسان هرچه بیش‌تر موفق به درک عظمت خدا شود، تواضعش در مقابل ذات اقدس احدیّت بیش‌تر خواهد شد و به کوچکى و ناچیزى خود پى خواهد برد…

امام صادق علیه السلام در حدیث مفصلی خطاب به عبدالله جندب به ویژگی‌های مومن واقعی و برخی آداب دینی وآثار آن پرداخته‌اند .

آیت‌الله مصباح یزدی در شرح بخشی از این حدیث ویژگی‌های نماز مقبول را تشریح کرده است.

یَا ابْنَ جُنْدَب قال اللّهُ جلّ و عزّ فى بَعضِ ما اَوْحى: اِنَّما اَقْبَلُ الصَّلاهَ مِمَّنْ یَتَواضَعُ لِعَظَمَتى و یَکُفُّ نَفْسَهُ عَنِ الشَّهَواتِ مِنْ اَجْلى و یَقْطَعُ نَهارَهُ بِذِکْرى و لایَتَعَظَّمُ عَلى خَلْقى و یُطْعِمُ الْجائِعَ و یَکْسوُ الْعارِىَ وَ یَرْحَمُ المُصابَ و یُؤْوِى الْغَریبَ فَذلِکَ یُشْرِقُ نورُهُ مِثْلَ الشَّمسِ اَجْعَلُ لَهُ فى الظُّلْمَهِ نوراً و فِى الجَهالهِ حِلْماً اَکْلَأُهُ بِعِزَّتى وَ اَسْتَحْفِظُهُ ملائکتى یَدْعُونى فَاُلَبّیهِ و یَسْأَلُنى فَاُعْطیهِ فَمَثَلُ ذلک الْعَبدِ عندی کَمَثَلِ جَنّاتِ الفِردَوسِ لا یُسْبَقُ اَثمارُها و لاتَتَغَیَّر عن حالِها. بحار الانوار (ج ۷۸، کتاب الروضه، باب ۲۴، روایت ۱، ص ۲۷۹ ـ ۲۸۶

*شرط اول قبولى نماز

انسان براى پیمودن راه صحیح تکامل و سعادت، باید از یک سو رابطه خود را با خدا و از سوى دیگر با خلق خدا تقویت نماید. بهترین راه تقویت رابطه با خدا، نماز است. البته مسأله عمل به تکالیف دینى و از جمله اقامه نماز و پرداخت زکات، بحثى است و رسیدن به مراتب عالى کمال بحثى دیگر. مرتبه‌اى از نماز و زکات که همین نماز و زکات ظاهرى و معمولى است، تنها موجب اسقاط تکلیف مى‌شود؛ یعنى انسان با آن از عذاب الهى نجات مى‌یابد. اما این بدان معنا نیست که لزوماً موجب کمال وى و نزدیکى اش به خداوند گردد. رسیدن به مقام قرب الهى از طریق گزاردن نماز، مستلزم رعایت نکات خاصى است که با صِرف عمل به تکلیف، آن هم از روى عدم توجه به مفاهیم بلند آن، محقق نمى‌گردد.

امام صادق(علیه السلام) در این بخش از سخنان خود با بیان حدیثى قدسى، برخى از شرایط قبولى نماز را یادآور مى‌شوند. اولین شرط این است که نمازگزار در هنگام نماز، عظمت خدا را به یاد آورد. انسان هرچه بیش‌تر موفق به درک عظمت خدا گردد، تواضعش در مقابل ذات اقدس احدیّت بیش‌تر خواهد شد و به کوچکى و ناچیزى خود پى خواهد برد.

در اینجا براى درک بهتر عظمت خدا، روایتى را از رسول خدا (صلى الله علیه وآله) نقل مى‌کنیم: در زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله) زنى به نام زینب عطاره زندگى مى‌کرد که به شغل عطرفروشى اشتغال داشت. آن زن عطرهاى خوبى را که تهیه مى‌کرد، ابتدا خدمت پیامبر (صلى الله علیه وآله) مى‌آورد و حضرت نیز آنها را خریدارى مى‌کردند. آن زن روزى از پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) خواست تا عظمت خدا را برایش تشریح نمایند. حضرت فرمودند: تو نمى‌توانى عظمت خدا را درک کنى، مگر اینکه ابتدا به عظمت مخلوقات خدا پى ببرى. سپس پیامبر (صلى الله علیه وآله) درباره عظمت آفرینش آسمان و زمین فرمودند: این زمین پهناور با تمام دریاها، کوه‌ها و شهرهاى بزرگى که دارد، نسبت به آسمان اول به مانند حلقه‌اى است که در یک بیابان بى‌کران افتاده باشد. همین طور نسبت آسمان اول به آسمان دوم تا برسد به آسمان هفتم، و آسمان هفتم نیز نسبت به عرش خدا، هم چون حلقه‌اى است در یک بیابان بسیار وسیع.

امروزه کیهان شناسان، کهکشان‌هایى را کشف کرده‌اند که میلیاردها سال نورى با کهکشان ما فاصله دارند؛ یعنى کل منظومه شمسى با همه عظمتش در برابر کهکشان راه شیرى و نیز این کهکشان، در برابر کهکشان‌هاى دیگر بسیار ناچیز هستند. حضرت به زینب عطاره فرمودند: وقتى به این مسایل خوب بیندیشى، متوجه مى‌شوى که در برابر عظمت مخلوق خدا، هیچ به حساب نمى‌آیى تا چه رسد به عظمت خدا. وقتى انسان به این مسایل توجه کند، خودش را در برابر عظمت بى نهایت خداوند بسیار کوچک مى‌شمارد و حالت تواضع براى او پیش مى‌آید.

*شرط دوم

شرط دوم از شرایط قبولى نماز این است که نمازگزار به خاطر خدا از هوا و هوس‌هاى باطل خود دست بردارد: وَ یَکُفُّ نَفْسَهُ عَنِ الشَّهَواتِ مِنْ اَجْلى. بگوید: خدایا! به خاطر اینکه تو را دوست دارم، دنبال شهوت‌رانى و گناه نمى‌روم. همان‌طور که انسان به خاطر دوستان خود، از برخى خواسته هایش صرف نظر مى‌کند، به خاطر خدا هم، باید از شهوات نامشروع خود چشم پوشد. بین نمازِ خوب خواندن و دنبال شهوات نامشروع رفتن، نسبت معکوس وجود دارد؛ به این معنا که انسان هر قدر نمازش را بهتر بخواند، به همان میزان از شهوات نامشروع دور مى‌شود و به عکس، هر چه بیش‌تر شهوت‌رانى کند، از نماز دور مى‌شود. قرآن کریم درباره برخى اقوام گذشته این مطلب را به زیبایى بیان کرده است؛ پس از ذکر نام تعدادى از انبی(علیهم السلام) مى‌فرماید: إِذا تُتْلى عَلَیْهِمْ آیاتُ الرَّحْمنِ خَرُّوا سُجَّداً وَ بُکِیًّا؛ (۱) هرگاه آیات [خداى] رحمان بر ایشان خوانده مى‌شد، سجده‌کنان و گریان به خاک مى‌افتادند. سپس در ادامه مى‌فرماید: فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا الصَّلاهَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ؛ (۲) آن گاه پس از آنان جانشینانى به جاى ماندند که نماز را تباه ساخته و از هوس‌ها پیروى مى‌کردند. انسان اگر بخواهد بداند که چرا آن طور که باید و شاید نمى‌تواند در نماز با خدا انس بگیرد، باید ببیند چقدر به شهوات نامشروع و افکار باطل دل بسته است.

*شرط سوم

شرط سوم این است که نمازگزار، روز خود را با یاد خدا سپرى کند. هستند کسانى که همیشه و در همه حال به یاد خدا هستند و هرگز از یاد خدا غافل نمى‌شوند: رِجالٌ لا تُلْهِیهِمْ تِجارَهٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللّهِ؛(۳) پاک مردانى که هیچ کسب و تجارت آنان را از یاد خدا غافل نگرداند. خداوند چنین مردانى دارد که حتى اشتغالات مادى دنیا، آنان را از یاد خدا بازنمى‌دارد. مرحوم علامه طباطبایى(رحمه الله) در این باره که چگونه انسان هم مى‌تواند به یاد خدا باشد و هم به امور زندگى خود بپردازد، مى‌فرمودند: مثل این است که هیچ گاه از دست دادن عزیزى و یا محبت داشتن به دوستى، مانع از کار و فعالیت روزانه نمى‌شود و انسان على رغم این که به امور دنیوى خود مشغول است، به یاد عزیز از دست رفته و یا دوست خود نیز هست. مردان الهى نیز به همین صورت همواره و در تمام حالات به یاد خدا هستند: وَ یَقْطَعُ نَهارَهُ بِذِکْرى.

*شرایط دیگر

انسان همان‌گونه که در پیشگاه الهى متواضع است، باید به بندگان خدا هم بزرگى نفروشد و به آنها خدمت کند؛ مثلاً اگر گرسنه‌اى را دید که توان سیر کردن شکم خود را ندارد، او را اطعام کند. این خود یکى از مصادیق زکات است. زکات در اصطلاح قرآن، فقط آن زکات واجبى که به اموال خاصى تعلق مى‌گیرد نیست، بلکه مفهوم زکات در قرآن، انفاق در راه خدا است. در اسلام، هم زکات واجب داریم و هم زکات مستحب؛ زکات واجب، فقط به برخى اموال تعلق مى‌گیرد، اما زکات مستحب، شامل صدقات، انفاق‌ها و مواردى نظیر آن مى‌شود. زکات و نماز هیچ گاه از یکدیگر جدا نمى‌شوند؛ نماز که هست، زکات هم باید باشد. قرآن از زبان حضرت عیسى(علیهم السلام) مى‌فرماید: وَ أَوْصانِی بِالصَّلاهِ وَ الزَّکاهِ ما دُمْتُ حَیًّا؛ (۴) و تا زنده‌ام من را به نماز و زکات سفارش کرده است. بنابراین، پرهیز از فخرفروشى به خلق خدا و نیز انفاق به نیازمندان، از دیگر شروط قبولى نماز است: ولا یَتَعَظَّمُ على خَلْقى و یُطعِمُ الْجائِعَ.

شرط دیگر قبولى نماز این است که انسان اگر برهنه‌اى را دید که توان پوشاندن خود را ندارد، او را بپوشاند. البته این سخن بدین معنا نیست که فرد حتماً باید برهنه باشد، یعنى ساتر عورت هم نداشته باشد، تا ما به او لباس بدهیم، بلکه منظور این است که اگر کسى احتیاج به لباس داشت، براى او لباس تهیه کنیم و نیز اگر کسى به مصیبتى دچار شده است، به کمک او بشتابیم و اگر سرپناهى ندارد، تا آن جا که برایمان مقدور است، براى وى مسکن تهیه کنیم: و یَکْسوُ الْعارِىَ و یَرْحَمُ المُصابَ و یُؤْوى الْغَریبَ .

*آثار نماز مقبول

کسى که شرایط قبولى نماز را رعایت کند، چهره اش در عالم معنا و ملکوت هم چون خورشید مى‌درخشد و این درخشش را کسانى که چشم باطن بین داشته باشند، در همین دنیا مى‌بینند. ممکن است امثال من و شما این درخشش را نبینیم، اما هستند کسانى که چشم دلشان به آن عالم باز است و به محض نگاه کردن به چهره کسى متوجه مى‌شوند که وى اهل معصیت است یا اهل عبادت. نورانیت دل و روح، یکى از آثار تکوینى عبادت است: فذلک یُشْرِقُ نورُهُ مِثْلَ الشَّمْسِ. خداوند ظلمت‌هاى زندگى را براى بنده‌اى که نمازش را قبول کرده است، روشن مى‌سازد: اَجْعَلُ لَهُ فى الظُّلْمَهِ نوراً. خداوند در قرآن مى‌فرماید: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّهَ وَ آمِنُوا بِرَسُولِهِ یُؤْتِکُمْ کِفْلَیْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ نُوراً تَمْشُونَ بِهِ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ وَ اللّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ؛ (۵)‌اى کسانى که ایمان آوردید، اینک خداترس شوید و به رسولش نیز ایمان آورید تا از رحمتش شما را دو بهره نصیب گرداند و براى شما نورى قرار دهد که بدان راه سپرید و بر شما ببخشاید و خدا بسیار آمرزنده و مهربان است. انسان‌هاى خداترس و متقى هنگامى که دچار ظلمت‌هاى مادى مى‌شوند، خداوند حتى نور حسّى هم به ایشان عطا مى‌فرماید. بوده‌اند افراد نابینایى که قرآن را از رو تلاوت مى‌کرده‌اند. یکى از این موارد که خود من از افراد مورد اعتماد شنیدم این است که یک شب خادم مدرسه مروى تهران در یکى از حجره‌ها دو شعاع نور مى‌بیند. وقتى نزدیک مى‌رود، مشاهده مى‌کند که فرد نابینایى مشغول تلاوت قرآن است و از دو چشمش، دو شعاع نور بر قرآن مى‌تابد.

انسان در دنیا خواه ناخواه با کسانى مواجه مى‌شود که با برخوردهاى نابخردانه شان، صبر و تحمل را از انسان مى‌گیرند. بسیار مشکل است که انسان بتواند در این شرایط خودش را کنترل نماید. اما خداوند به کسانى که نمازشان را پذیرفته است، بردبارى و حلمى عطا مى‌فرماید که در مقابل افراد نابخرد، بتوانند خودشان را کنترل کنند: و فى الجَهالهِ حِلماً. خداوند مادامى که ادامه حیات به نفع چنین بنده‌اى باشد، او را به وسیله فرشتگانش حفظ مى‌کند: اَکْلاَُهُ بِعزَّتى و اَسْتَحْفِظُهُ ملائکتى. و درخواست او را اجابت مى‌کند: یَدْعُونى فَأُلَبّیهِ و یَسأَلُنى فَاُعْطیهِ. چنین بنده‌اى هم چون گل‌ها و میوه‌هاى بهشتى که هیچ گاه پژمرده و پوسیده نمى‌گردند، همیشه با طراوت و سرزنده است: فَمَثَلُ ذلک العبدِ عندى کمَثَلِ جَنّاتِ الفِردَوسِ لا یُسْبَقُ اَثْمارُها و لا تَتَغَیَّرُ عَنْ حالِها. تفسیر عقلانى این مطلب این است که بنده آن چنان با آموزه‌هاى دینى خو گرفته است که هیچ گاه این حالت او تغییر نخواهد کرد؛ یعنى این حالات در او ملکه شده و به صورت صفتى ثابت براى نفس و روحش درآمده است.

منابع

(۱) – مریم (۱۹)، ۵۸

(۲) – همان، ۵۹

(۳) – نور (۲۴)، ۳۷

(۴) – مریم(۱۹)، ۳۱

(۵) – حدید (۵۷)، ۲۸

حوزه

Check Also

لوشاتو

لوکاشنکو: به پریگوژین گفتم که نیروهای واگنر مثل حشره له خواهند شد

رئیس جمهور بلاروس تأکید کرد که به رئیس واگنر در مورد نابودی اعضای گروه هشدار …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *