ماجرای جالب شیعه شدن شاعر بلوچ

خطاب به امام زمان گفتم اگر واقعا حق هستی و زنده، حقانیتت را به من نشان بده وگرنه من مطمئن می‌شوم که کارهایم در تبلیغ علیه شیعیان درست است، برمی‌گردم و تا آنجا که می‌توانم با اشعارم ضد شیعیان و شما تبلیغ می‌کنم.

به گزارش موعود به نقل از فارس، شب گذشته همزمان با سالگرد شهادت امام جعفر صادق (ع) عصرشعری با حضور انجمن فرات تهران و شاعران جوان قم در سالن اجتماعات هتل صادقیه قم برگزار شد.

در این جلسه ابتدا سید مهدی حسینی با تسلیت شهادت امام جعفر صادق (ع) به ضرورت توجه بیشتر شاعران به بیان فضایل و مناقب این امام همام اشاره کرد و از شاعران خواست تا در سروده‌هایشان از امام صادق (ع) بگویند. پس از آن شاعران حاضر در جلسه به شعرخوانی در مدح و مراثی امام صادق (ع) پرداختند و شعرهایشان نذر این امام را قرائت کردند.

قاسم صرافان، جواد هاشمی، محمد رضا شمس، احمد علوی، سید محمد رضا شرافت، محمد غفاری از شاعرانی بودند که به شعرخوانی پرداختند.

اما بخش دیگر و جالب توجه این جلسه بیان خاطراتی از دو هم وطن بلوچ بود. حمید شیرانی و محمد امین سپاهیان دو میهمان ویژه‌ی این عصر شعر بودند که از تشرف به مذهب تشیع و شرایط زندگی‌شان پس از آن و تبلیغات خود در منطقه برای حاضران سخن گفتند.

محمد امین سپاهیان که شاعران شهر ایرانشهر است و در وصف ائمه معصوم علیهم السلام شعرهایی دارد و علاوه بر این به تبلیغ مذهب تشیع با اشعارش می‌پردازد، در بیان اینکه چه طور شیعه شده است، گفت: سال ۸۵ برای تحقیق درباره شیعیان و دانستن بیشتر درباره اعتقاداتشان به شهر قم آمدم. از بعضی خرافه‌ها درباره اعتقادات شیعیان شنیده بودم و برای اینکه این موارد را با چشمم ببینم به مسجد جمکران و به خصوص چاهی که شنیده بودم مردم نامه‌هایشان را در آن می‌ریزند رفتم.

وی افزود: وقتی به جمکران رسیدم، چیزی از دلم گذشت و خطاب به امام زمان گفتم اگر واقعا حق هستی و زنده، حقانیت شیعیان را به من نشان بده وگرنه من مطمئن می‌شوم که کارهایم در تبلیغ علیه شیعیان درست است، برمی‌گردم و تا آنجا که می‌توانم با اشعارم ضد شیعیان و شما تبلیغ می‌کنم.

این شاعر در ادامه در بیان خاطراتش به آشنایی با فردی در جمکران اشاره کرد که اتفاقا با او درباره اعتقادات شیعیان صحبت می‌کند و به تعدادی از سوال‌هایش پاسخ می‌دهد. بعد با هم به شهر قم بر می‌گردند و برای اقامه نماز به فیضیه می‌روند. پیشنماز نمازی که سپاهیان آن شب به او اقتدا کرد، حجت الاسلام محمدی اشتهاردی بود که در سجده و بین نماز و مغرب و عشاء از دنیا می‌رود و همین اتفاق تاثیر عمیقی در روحیه این شاعر می‌گذارد و آن را نشانه‌ای برای خود می‌بیند و باعث می‌شود بعد از آن به جای تبلیغ و شعر گفتن علیه شیعیان به تحقیق درباره شیعیان بپردازد و سرانجام در همان سال به مذهب تشیع مشرف می‌شود.

محمد امین سپاهیان در بخشی از شعر زیر که خطاب به امام رضا (ع) سروده است، به ماجرای شیعه شدنش اشاره می‌کند:

خوش به حالت ای کبوتر در حرم/ با دعا گشتی رها از دام غم

من رضایت از رضا آموختم/ ای کبوتر در حرم هم سوختم

قرب خاصی با خدا دارد رضا/ بارگاهی با صفا دارد رضا

این علی موسی الرضا دانی که کیست/هشتمین از جانشینان نبی است

عشق او در قلب هر آزاده است/ او به غربت جان به جانان داده است

ای کبوتر محرم راز منی/خوش به حالت در حرم پر می زنی

ای کبوتر اه جانسوزم ببین/ عاشقی دلداده ام نامم امین

آمدم رازی مرا در سینه است / انعکاس نور از آیینه است

عشق مولایم مرا مجنون کرد/ بامن این افسون گری او چون کرد

راز عشقم را ز گل باید که جست/ آن گل زیبا چنین زارم بکشت

شبنمی از روی گل دیدم که ریخت /عقل من ایمان من از من گریخت

اهل مسجد بودم و عاشق شدم/من به زعم دشمنان فاسق شدم

از بلا نوشان چنین شیدا منم/هم اسیر عشق تو مولا منم

جام من را از بلا پر کر ده‌اند /نام من بی کربلا حر کرده‌اند

از غم ای دل بار دیگر جوش کن/ ای کبوتر قصه ام را گوش کن

گر رضا را دشمنان سم داده‌اند / این همه عاشق به او دل داده‌اند

جز گلم ای دل مرو همراه کس /لحظه ای ای دل مشو گمراه کس

ای کبوتر آمدم پیش رضا/ تا بخواهم از خدایم این قضا

در قضایم عشق پاکان را نهد/ صدق نیت در عبادت‌ها دهد

من توسل بر امامم می‌کنم/ توبه از سوء کلامم می‌کنم

با رضا دینم سلامت می‌شود/ هم شفیعم در قیامت می‌شود

همچنین ببینید

لوشاتو

لوکاشنکو: به پریگوژین گفتم که نیروهای واگنر مثل حشره له خواهند شد

رئیس جمهور بلاروس تأکید کرد که به رئیس واگنر در مورد نابودی اعضای گروه هشدار …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *