انقلاب مصر، انقلابي نافرجام

حوادث این روزهای مصر را می توان با عنوان «فتنه» به معنای واقعی کلمه مورد تحلیل قرار داد که در آن نه امکان دخالت وجوددارد، نه امکان حمایت از یکی از طرف ها و نه امکان بی تفاوت نشستن . تحولاتی که این روزها در این کشور می‌گذرد به ویژه پس از سرکوب خونین معترضان به دست ارتش و نیز دستگیری رهبران اخوان المسلمین که…

حوادث این روزهای مصر را می توان با عنوان «فتنه» به معنای واقعی کلمه مورد تحلیل قرار داد که در آن نه امکان دخالت وجوددارد، نه امکان حمایت از یکی از طرف ها و نه امکان بی تفاوت نشستن . تحولاتی که این روزها در این کشور می‌گذرد به ویژه پس از سرکوب خونین معترضان به دست ارتش و نیز دستگیری رهبران اخوان المسلمین که یادآور دوران سرکوب نیروهای مخالف در زمان حاکمیت دیکتاتوری مبارک بود از نظر برخی تحلیل گران به عنوان کوبیدن آخرین میخ ها بر تابوت انقلاب مردم مصر تلقی می‌شود به گونه ای که در این کشور گویی هرگز انقلابی رخ نداده و هیچ خونی در راه انقلاب ریخته نشده و حاکمیت مبارک همچنان در قالب و رهبری جدید و البته خشونت بارتر ادامه یافته است و روزهای شیرین پیروزی انقلاب مردم مصر نیز تنها خوابی شیرین بود که فاقد هر گونه تعبیری می‌باشد.
این روز ها در مورد عللی که باعث شد تا انقلاب مردم مصر اینچنین به حال احتضار بیفتد تحلیل های فراوانی گفته می‌شود اما با نگاهی به روند اوضاع می توان گفت که پیش بینی چنین وضعیتی با توجه به روند غلطی که در پیش گرفته شده بود چندان هم مشکل نبود و به همین دلیل شخصیت هایی همچون مقام معظم رهبری از همان آغاز تحولات مربوط به انقلاب مصر و به ویژه در مقطع پیروزی اولیه این انقلاب، نسبت به روند تحولات این کشور حساسیت ویژه ای نشان داده و در همایش های برگزار شده با موضوع بیداری اسلامی و نیز خطبه های نماز جمعه تحلیل های دقیقی از روند انقلاب و نیز آسیب هایی که می تواند این پیروزی ها را دچار مشکل سازد ارائه کردند که متاسفانه در برخی موارد مورد توجه انقلابیون سرمست از پیروزی قرار نگرفت و نهایتا به این وضعیت فلاکت باری دچار شدند که شاهدش هستیم که در ادامه به برخی از این آسیب ها و اشکالات اشاراتی خواهیم کرد . از طرفی بخشی از این اشکالات به ماهیت خود انقلاب مصر و بخشی دیگر به عملکرد انقلابیون و روندی که در تداوم انقلاب در پیش گرفتند باز می‌گردد که اجمالا به شرح ذیل می توان از آنها یاد کرد :
۱ – مشکل فقدان رهبری واحد و فصل الخطاب در انقلاب : یکی از رازهای پیروزی انقلاب اسلامی و حتی اکثر انقلاب های دنیا این بود که همگی دارای یک رهبر واحد بودند که هم از قدرت سازماندهی نیروها برخوردار بود و هم فصل الخطابی میان نیروها تلقی می‌شد و هم توانایی این را داشت که استراتژی ها و تاکتیک های مسیر انقلاب را به خوبی ترسیم نماید . اما متاسفانه در جریان انقلاب های عربی و از جمله انقلاب مردم مصر، فاقد هر گونه رهبری واحد و جامعی بودیم که بتواند انقلاب را رهبری و به سرانجام برساند و حتی همراهی رسمی جریان اخوان المسلمین با انقلاب، بعد از مدتی که از آغاز انقلاب گذشت شروع شد . با این حال حتی این جریان نیز نتوانست به گونه ای نیروهای انقلابی را متشکل سازد که در زیر چتر واحدی جمع شده و حکم رهبری را داشته باشد . بر این اساس این انقلاب از همان ابتدا انقلابی «بی سر» و فاقد هر گونه مرجع واحدی که عنوان فصل الخطاب و جامع نیروها داشته باشد بود که همین نیز ترسیم خط مشی های آن را در شرایط اختلافات شدید داخلی به ویژه میان خود انقلابیون با مشکل مواجه می ساخت و یکی از دلایلی که باعث شد تا در نهایت این انقلاب به این روز بیفتد همین موضوع بود .
۲ – اعوجاجات در حمایت مقامات دینی رسمی و مورد قبول مردم از این انقلاب و روند آن به گونه ای که برخی از مقامات دینی در کنار انقلاب و برخی دیگر بر علیه آن ایستادند . برخی بر له آن فتوا دادند و برخی بر علیه آن . نظیر چنین تعارضاتی را در حمایت های علمای داخل و خارج از مرزهای مصر نیز شاهد بودیم . به عنوان مثال پس از سرنگونی دولت مرسی شاهد بودیم که مفتی الازهر مصر، مخالفان مرسی را رسماً به عنوان خوارج خطاب می‌کرد و آنان را به تمکین از دولت نظامی فرا می خواند و در مقابل، قرضاوی مفتی مصری الاصل قطری ها، دولت نظامی را مصداق خوارج معرفی کرده و حمایت از بازگشت مرسی را واجب شرعی می داند . نتیجه چنین دیدگاه های متعارضی سر درگمی مردم در اتخاذ موضع درست و به جا در قبال انقلاب این کشور می‌باشد . همچنین وابستگی نهاد دینی در کشور مصر به دولت این کشور نیز باعث شده است تا سازماندهی مردمی‌که در برخی انقلابها همچون انقلاب اسلامی‌بر عهده نیروهای دینی بود با مشکل مواجه شود به ویژه اینکه شیخ الازهر درآخرین موضع گیری های خود، رسماً در کنار کودتاگران بر علیه مرسی موضع گیری کرد و همین مساله تشکل مردم در تقابل با حکومت کودتا را با مشکلات فراوانی مواجه نمود .
۳ – میدان دادن به جریانات سلفی در این کشور که با توجه به جنایت هایی که در این کشور به ویژه بر علیه شیعیان و محبان اهل بیت انجام دادند وخط و نشان هایی که برای آنها کشیدند باعث ریزش بخش عمده ای از نیروهای انقلابی شیعه و نیز هواداران اهل بیت شدند که از جمله این جنایت ها به شهادت رساندن علامه شیخ حسن شحاته به طرز فجیع در نیمه شعبان امسال بود .
۴ – برقراری روابط نزدیک به حامی اصلی دیکتاتوری و ارتجاع در جهان عرب و ضد انقلابی ترین نظام حاکم یعنی عربستان سعودی به جای برقراری روابط نزدیک با کشورهای انقلابی از جمله جمهوری اسلامی ایران که از نظر تفکرات انقلابی بسیار به این کشور نزدیک بود . این روابط به گونه ای بود که محمد مرسی پس از انتخاب به ریاست جمهوری، در نخستین سفر خارجی خود به دست بوسی ملک عبدالله پادشاه عربستان سعودی رفت در حالی که سفر وی به ایران برای شرکت در اجلاس سران جنبش عدم تعهد با شک و تردیدهای فراوانی صورت گرفت و پس از سفر به ایران نیز بر خلاف اکثر روسای دولت های دنیا با مقام معظم رهبری که از اصلی ترین حامیان بیداری اسلامی در منطقه می‌باشد هیچ گونه برنامه دیداری نداشت . نتیجه چنین اعتمادی این بود که پادشاه عربستان علاوه بر کمک یک میلیاردی به ارتش مصر برای سرنگونی دولت مرسی، بلافاصله پس از کودتا با ارسال پیام تبریک برای دولت موقت مصر، وعده کمک ۵ میلیارد دلاری به آنها داد و در روزهای بعد نیز از کشتار انقلابیون این کشور به دست ارتش رسماً حمایت کرد.
۵ – موضع گیری ها بر علیه یکی از اصلی ترین محورهای مقاومت یعنی سوریه و میدان دادن به تروریست ها و حامیان تکفیری آنان که همین موضوع نیز به نوبه خود باعث ریزش بخشی از نیروهای انقلابی حامی جریان مقاومت در این کشور گردید .
۶ – عدم برخورد قاطعانه با بقایای رژیم مبارک به ویژه در ارتش و قوه قضائیه که همین نیروها نیز در روند سرنگونی و محاکمه دولت انقلابی مرسی و در مقابل تبرئه مبارک از جنایت هایش که در واقع مُهر پایان بر انقلاب مردم مصر بود، اصلی ترین نقش را ایفا کرده و می‌کنند .
۷ – اعتماد به آمریکا و غرب و ژست های به ظاهر حامیانه آنان، این در حالی بود که این رژیم ها همواره مواضع منافقانه ای از خود نسبت به تحولات مصر اتخاذ می‌کردند به طوری که روزی از رژیم مبارک حمایت می‌کردند، اما پس از سقوط مبارک در کسوت حمایت از انقلابیون ظاهر شدند و امروز نیز رسماً از دولت کودتا حمایت کرده و غیر دموکراتیک ترین راهکار انتقال قدرت در جهان را به عنوان اقدامی دموکراتیک مورد تائید قرار دادند . این در حالی است که مقام معظم رهبری چند سال قبل، این نکته را به عنوان یکی از آسیب های انقلاب به رهبران انقلاب مصر گوشزد کرده و فرمودند : « اعتماد به دشمن و در دام لبخندها و وعده‌ها و حمایتهاى آنها افتادن نیز آسیب بزرگ دیگرى است که به طور ویژه باید پیشروان و نخبگان از آن بر حذر باشند. دشمن را با علاماتش در هر لباس باید شناخت و از کید او که در مواردى در پسِ ظاهرِ دوستى و کمک پنهان می‌شود، باید ملت و انقلاب را مصون ساخت. »[۱]۸ – نادیده گرفتن خواست انقلابیون در قبال اسرائیل که در کنار تحرک دولت بر علیه محور مقاومت در سوریه باعث دلسرد شدن بسیاری از هواداران انقلابی از جمله جوانان از دولت مرسی شد . در این زمینه دولت انقلابی به جای قطع رابطه با رژیم صهیونیستی، به تداوم این روابط پرداخت و مرسی ضمن اعزام سفیر به این کشور جعلی در نامه ای رئیس جنایتکار این رژیم را با عنوان «عزیزم و دوست بزرگوارم» خطاب کرده و آرزوی رفاه، شکوفایی و آسایش برای این رژیم جعلی نمود[۲]، علاوه بر این دولت مرسی به قرار داد ذلت بار کمپ دیوید وفادار ماند، صدور گاز به رژیم صهیونیستی -که انقلابیون در طول انقلاب خود با انفجار خط لوله انتقال گاز، خواستار قطع آن شده بودند – را ادامه داد و در مجموع روابط این رژیم با مصر را همچون دوران مبارک ادامه داد .
۹ – حفظ شاکله نظام سابق که در واقع مانعی بزرگ در راه به ثمر نشستن درخت انقلاب بود و این آسیب بزرگ به‌اندازه ای در توفیق یا عدم توفیق انقلاب دخیل بود که تحلیلگران از همان زمان نسبت به این موضوع هشدار می دادند . ولی متاسفانه با بی توجهی دولت بر آمده از انقلاب این کشور مواجه شد و در نهایت همین مساله نیز یکی از اصلی ترین عوامل سقوط دولت مصر و بازگشت به دوران سابق گردید . مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای در یکی از سخنان خویش در روزهای التهاب مصر در باره این آسیب بزرگ چنین هشدار داده و فرمودند : « آمریکائى‌ها تلاش کردند شاکله‌ى آن نظام را حفظ کنند. این تزویرها و ترفندهاى آمریکائىِ غربى است، موذیانه و خباثت‌آلود، اما در عین حال سطحى؛ که اگر ملتها هوشیار باشند، می توانند این تزویرها را رو کنند، این ترفندها را باطل کنند. آمریکائى‌ها سعى کردند حالا که حسنى مبارک را در مصر یا بن‌على را در تونس از دست دادند، شاید بتوانند شاکله‌ى نظام را حفظ کنند. آدمها عوض بشوند، اما نظام باقى بماند؛ لذا اصرار و پافشارى کردند که در آن کشورها یک نخست‌وزیر حتماً باید بماند؛ اما ملتها قیام خودشان را ادامه دادند، بر این ترفند هم فائق آمدند و این دولتها را هم ساقط کردند. »[۳]آنچه از این فرمایش رهبر معظم انقلاب می توان دریافت این است که حفظ شاکله نظام سابق یکی از توطئه های آمریکا برای مصون نگهداشتن نظام دیکتاتوری از زوال نهایی بود که این ترفند اگر چه در انقلاب مصر تا حدود زیادی در مورد بخش اصلی نظام مورد توجه قرار گرفت اما در مجموع کلیت شاکله نظام از هم فرو نپاشید و بخش های مهمی از نظام به ویژه در بخش های نظامی و قضایی همچنان دست نخورده باقی ماند و حتی رئیس جمهور جدید مصر در برابر دادگاه عالی قانون اساسی مصر که از جمله بقایای رژیم مبارک بود سوگند خورد بدون اینکه به این نکته توجه کند که اساس این دادگاه به دلیل وابستگی به نظام دیکتاتوری سابق، فاقد هر گونه مشروعیتی می‌باشد . البته در آن مقطع تلاش هایی به منظور ابراز نامشروع بودن دادگاه قانون اساسی صورت گرفت از جمله اعلام سوگند خوردن مرسی در پارلمان و یا در جمع مردم انقلابی . اما متاسفانه این قبیل کارها نیز همچون بسیاری از ادعاهای دیگر دولت انقلابی در حد حرف و حدیث باقی ماند و در نهایت دولت مرسی نیز با سوگند خوردن در برابر دادگاه قانون اساسی این کشور، از برخی مواضع انقلابی اعلام شده، عقب نشینی کرد .
۱۰ – عقب نشینی از شعارها و ادعاهای انقلابی در مقابل فشارهای داخلی و خارجی که به یکی از موارد آن در بند قبل اشاره شد یعنی عقب نشینی از سوگند خوردن در پارلمان این کشور به جای دادگاه قانون اساسی مصر که از بقایای رژیم مبارک بود . علاوه بر آن موارد متعددی وجود داشت که در آنها بقایای نظام سابق اقدام به توطئه هایی بر علیه پیروزی های انقلابیون به اجرا در آوردند که در ابتدا با مقاومت انقلابیون، اعلام می‌شد که با توطئه ها مخالفت خواهد شد اما پس از مدتی، آن را به عنوان یک واقعیت به رسمیت می‌شناختند و در واقع به جای پایداری محافظه کاری را پیشه خود می ساختند همچون انحلال پارلمان این کشور و تعلیق قانون اساسی جدید و درواقع نادیده گرفتن رای و نظری که مردم با حضور پر شور خود اعلام کرده بودند و همین زمینه را برای نادیده گرفتن آخرین رای و نظر مردم درباره زمامدار سکان سیاسی کشور فراهم کرد و به این ترتیب عقب نشینی در برابر کودتاهای آرام و نیمه آرام بقایای نظام سابق بر علیه نهادهای دموکراتیک و فرایند دموکراتیکی که پس از پیروزی اولیه انقلاب در اداره سیاسی کشور آغاز شده بود منجر به شکل گرفتن امید به پیروزی در کودتای نهایی بر علیه انقلاب مردم این کشور شد و همین عامل سبب شد تا این جرئت در ارتش پیدا شود تا رئیس جمهوری که توانسته بود حداقل رای بیش از پنجاه درصد مردم این کشور را به دست آورد به راحتی کنار زده و نظام دیکتاتوری را بار دیگر به این کشور باز گرداند .
۱۱ – بروز اختلاف میان انقلابیون : یکی از آسیب های مهمی‌که از همان ابتدای شگل گیری حرکت های جدید در کشورهای اسلامی‌به عنوان آفت مهم این حرکت ها قابل پیش بینی بود بروز اختلاف میان انقلابیون بود و از آنجایی که این جنبش ها، جنبشی بی سر یعنی بدون رهبری واحد و جامع بودند لذا این خطر بیش از هر خطر دیگری در کمین این جنبش ها بود به طوری که حضرت آیت الله خامنه ای نیز در همان زمان نسبت به این خطر هشدار داده و فرمودند : « ایجاد اختلاف و به جان هم انداختن انقلابیون و رخنه در پشت جبهه‌ى مبارزه، نیز آفتى بزرگ است که با همه‌ى توان باید از آن گریخت. »[۴]در جریان تحولات اخیر مصر نیز مشاهده می‌شود که بروز اختلاف میان انقلابیون اصلی ترین زمینه ساز تحولات این کشور بود به طوری که زمینه را برای دخالت بقایای رژیم مبارک از جمله ارتش این کشور برای دخالت و شکست انقلاب فراهم کرد . در واقع جنبش تمرد مصر که اصلی ترین جنبش ضد مرسی در ماه های اخیر بود نه یک گروه ضد انقلابی بلکه یکی از گروه های انقلابی بود که با گروه اخوان المسلمین که اصلی ترین برنده تحولات سیاسی این کشور در طی دوران پس ازانقلاب بود دچار تنش هایی شد و ارتش نیز به پشت گرمی پتانسیل نیروهای مردمی‌که جنبش تمرد توانسته بود در خیابان های قاهره جمع آوری کند تلاش کرد تا اقدامات کودتاگرانه خود را به عنوان خواست مردمی تلقّی کرده و به راحتی دولت منتخب مردم را سرنگون نماید .
درمجموع تحولات این روزهای کشور مصر نتیجه دو عامل مهم بود : نخست توطئه های داخلی و خارجی (اعم از توطئه های بقایای مبارک و نیز دولت های غربی همچون آمریکا) که از همان ابتدای شکل گیری انقلاب در صدد خاموش ساختن، تحریف و یا مصادره روند انقلاب بودند و دوم آسیب هایی که متاسفانه از سوی نیروهای انقلابی کمتر مورد توجه قرار گرفت و همین بی توجهی ها نیز به روند شکست انقلاب کمک شایانی نمود .
با تمام این احوال نکته ای را نباید از نظر ها دور نگهداشت و آن اینکه اگر چه امروزه صدای انقلاب و انقلابیون مصر تا حد زیادی فرو خفته است اما این، به معنای پایان کار انقلاب مردم این کشور نیست . چرا که کشور مصر با توجه به ظرفیت هایی که دارد پتانسیل عظیمی‌برای خیزش دوباره و احیای انقلاب زخم خورده اش دارد و همین امر نیز مانع از بسته شدن پرونده انقلاب مصر می‌شود . مصر کشوری است که در طی سده های اخیر علیرغم قرائت های رسمی نهادهای دینی، اندیشه ها و اندیشمندان انقلابی را در خود پرورش داده است و این اندیشه ها بسان بذرهایی بارور قابلیت شکوفایی و نقش آفرینی در حیات سیاسی و اجتماعی این کشور را علیرغم همه سرکوب ها دارا می‌باشند و امید است که در شکوفایی دوباره این اندیشه ها، درس های لازم از تجربیات گذشته آموخته شود.

[۲]. باشگاه خبرنگاران جوان، تاریخ انتشار خبر ۲۹ مهر ۱۳۹۱
[۳]. بیانات در حرم مطهر رضوی در آغاز سال ۹۰
[۴]. بیانات در اجلاس بین‌المللی بیدارى اسلامى‌، ۲۶/۶/۹۰

مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات/ سید روح الله لطیفی

همچنین ببینید

لوشاتو

لوکاشنکو: به پریگوژین گفتم که نیروهای واگنر مثل حشره له خواهند شد

رئیس جمهور بلاروس تأکید کرد که به رئیس واگنر در مورد نابودی اعضای گروه هشدار …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *