جهان در بحران-۵

زندگی در دنیای خسته

مارک کلیتون۱ 

اشاره:
شاید در هیچ دوره از دوران‌های بی‌شماری که کره خاک در عمر طولانی خود شاهد آنها بوده، چون عصر ما، جهان این‌گونه دست‌خوش بحران‌ها و التهاب‌های گوناگون و فراگیر نبوده است؛ بحران‌های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اخلاقی، زیست‌محیطی و …. فقط کافی است یکی از روزنامه‌های صبح یا عصر را ورق بزنید تا در صفحات مختلف آن با نمودهای مختلفی از این بحران‌های فزاینده روبه‌رو شوید.

جنگ، نبردهای داخلی، کودتا، نسل‌کشی، جنایت علیه بشریت، تروریسم، قاچاق زنان و کودکان، تجارت مواد مخدر، قحطی، گرسنگی، فقر، شکاف طبقاتی، قتل، جنایت، ناامنی، آدم‌ربایی، شکنجه، روسپی‌گری، هم‌جنس‌بازی، سقط جنین، گرم شدن کره زمین، کمبود منابع آب، خشک‌سالی، زلزله، بیماری‌های کشنده و … سرفصل خبرهایی است که هر روز از گوشه و کنار جهان مخابره می‌شود.

راستی چه اتفاقی افتاده است؟ بشر در چه باتلاق خود ساخته‌ای گرفتار آمده که هرچه بیشتر دست و پا می‌زند بیشتر در آن فرو می‌رود؟

آیا برای این بحران‌های فراگیر جهانی می‌توان پایانی تصور کرد؟ آیا بشر متمدن خواهد توانست راهی برای برون رفت از این بحران پیدا کند؟ آیا این همه بحران و التهاب، این همه ظلم و بی‌عدالتی، این همه فساد و تباهی، این‌همه … برای بازگشت انسان از راهی که برای اراده جهان در پیش گرفته کافی نیست؟! آیا وقت آن فرا نرسیده که بشر این فرموده پروردگار حکیم را مورد توجه قرار دهد که:

ظهرالفساد فی البّر و البحر بما کسبت أیدی الناس لیذیقهم بعض الّذی عملوا لعلّهم یرجعون.
به سبب آنچه دست‌های مردم فراهم آورده، فساد در خشکی و دریا نمودار شده است، تا [سزای] بعضی از آنچه را که کرده‌اند به آنان بچشاند، باشد که بازگردند.

آری، وقت بازگشت فرا رسیده است. دیگر وقت آن رسیده که بشر با اعتراف به عجز و ناتوانی خود در مهار این بحران‌ها و اظهار پشیمانی از پشت کردن به «ولیّ خدا» ـ که تنها نجات‌بخش او از این همه ظلم و فساد و تباهی است ـ سر به آستان پروردگار خویش ساید و ناله سر دهد که:
خداوندا! به سبب آنچه دست‌های مردم فراهم آورده، فساد در خشکی و دریا نمودار شده است، پس ولیّ خود و پسر دختر پیامبرت را ـ که هم‌نام رسول توست ـ بر ما آشکار ساز، تا آن‌که همه مظاهر باطل را نابود سازد و حق را ثابت گرداند.

در سلسله مقالاتی که تاکنون با عنوان «جهان در بحران» تقدیم شما خوانندگان عزیز شده، نمادهای مختلف بحران‌هایی که امروز جهان با آنها دست به گریبان است، مورد بررسی قرار می‌گیرد تا عمق و گستردگی این بحران‌ها بیش از پیش روشن شود و عجز و ناتوانی انسان امروز در مهار آنها افزون از گذشته معلوم گردد. باشد تا از این رهگذر همه ما به ضرورت ظهور آخرین حجت برای پایان دادن به همه این آشفتگی‌ها، سرگردانی‌ها، رنج‌ها و بلاها واقف و فرج آن حضرت را با همه وجود از خداوند متعال خواستار شویم.

دیگر شکی وجود ندارد که آدمی‌بزرگ‌ترین مسئول مشکلات و فجایع زیست محیطی در دهه‌های اخیر بوده است. بشر جدید در راستای تأمین منافع زودگذرش به هر ابزاری متوسل می‌شود تا به آسودگی و رفاه بیشتر نایل آید و این در حالی است که هزینه‌های غالباً نامحسوس چنین رفتاری بر محیط زیست، کمتر مورد بررسی قرار می‌گیرد.  از همین روست که بشر در حال تجربه زندگی در دنیایی خسته و وارفته است که هر روز بر دامنه آن افزوده می‌شود.
در این شماره ابعاد مختلف این بحران را که یکی دیگر از مصادیق بحران‌های آخرالزمان است بررسی می‌کنیم.

قرن‌ها شاهد عبور دسته‌های عظیم «ماهی روغن» در سواحل ناهموار نیوزیلند بودیم، اما در سال ۱۹۹۲ بود که صید گسترده این نوع ماهی، به شدت از تعداد آن‌ها کاست و به مشکلات بی‌شماری برای ساکنان این مناطق دامن زد. هزاران نفر شغل خود را از دست دادند و مجدداً مبالغ عظیمی صرف اشتغال‌زایی در این منطقه شد.

سال گذشته، یک ماهواره هواشناسی، توده عظیم گرد و غباری را برفراز آفریقا شناسایی نمود که گستردگی آن حدود پنج‌هزار مایل بود. اصولاً قطع درختان در شمال آفریقا و نابودی جنگل‌ها، یکی از دلایل تشکیل چنین توده‌هایی است که از این نواحی برمی‌خیزد و با عبور از اقیانوس اطلس، در نواحی ساحلی ایالات متحده فرود می‌آید و البته مشکلات متعددی را برای آمریکاییان به همراه دارد که معمول‌ترین آن، گسترش مشکلات تنفسی در بین ساکنان این نواحی است.

اگرچه بین این پدیده‌ها یعنی کاهش میزان ماهی‌ها و شکل‌گیری توده‌های گرد و غبار هیچ ارتباطی وجود ندارد، اما همراهی مواردی از این دست در مناطق مختلف، پیامدهای گسترده‌ای بر اکوسیستم داشته که حداقل میزان این‌گونه پیامدها در پنجاه سال اخیر، در طول تاریخ حیات بشر بی‌سابقه بوده است. افزایش نیاز آدمی‌به آب، سوخت، غذا، الوار، الیاف و غیره، همه و همه بخشی از گسترش اقتصاد جهانی است که به مشکلات متعددی در عرصه محیط زیست دامن زده است. اگرچه نتایج کوتاه مدت چنین توسعه اقتصادی‌ای، افزایش منافع کوتاه مدت بشر، کاهش گرسنگی و افزایش ثروت بوده است، امّا از سویی دیگر، با نابودی گسترده تنوع حیات در عرصه گیتی همراه شده است.

کریستن سمپر، مدیر مؤسسه موزه ملی تاریخ آمریکا، در این باره می‌گوید: «امروزه گزارش‌های متعددی بیان‌گر نابودی محیط‌زیست است و این برای نخستین بار است که می‌توانیم بر پایه این گزارش‌ها، به رابطه رفاه بشری و شرایط اکوسیستم موجود پی ببریم.»

طبق نظر وی، خشک شدن نواحی شمال آفریقا و شکل‌گیری چنین توده‌هایی و نیز خالی شدن آب‌های ساحلی نیوزیلند از ماهی‌های بومی این منطقه، تنها دو نمونه از موارد بی‌شماری است که بیان‌گر نابودی شصت درصدی اکوسیستم‌های سراسر جهان است. امروزه از جمله اکوسیستم‌هایی که می‌توان گستره نابودی‌اش را با رفاه بشری مرتبط دانست، در این موارد خلاصه می‌شود:

زمین: از سال ۱۹۴۵ به بعد، شاهد تبدیل زمین‌های بایر به زمین‌های کشاورزی بوده‌ایم، به طوری که روز به روز از حجم این‌گونه زمین‌ها کاسته می‌شود. امروزه حدود یک چهارم سطح زمین را زمین زراعی فراگرفته است.

صخره‌های مرجانی: حدود ۲۰% صخره‌های مرجانی زمین به طور کامل نابود شده است و حدود ۲۰% دیگر، در دهه‌های گذشته در معرض نابودی قرار گرفته‌اند.

رودخانه‌ها و دریاچه‌ها: به رغم این واقعیت که میزان آب پشت سدها از سال ۱۹۶۰ تاکنون چهار برابر شده، اما استفاده از این آب‌ها در عرصه کشاورزی، به همین میزان افزوده شده است.

مناطق ساحلی: استفاده فزاینده کشاورزان از کودهای نیتروژنی از سال ۱۹۰۵، مجاری آب‌ها و اکوسیستم سواحل را در سراسر زمین آلوده ساخته است. به علاوه، حدود ۳۵% باتلاق‌ها در آمریکا، در راستای تصفیه آب، با خاک یکسان شده‌اند.

اقیانو‌س‌ها: افزایش فزاینده صید ماهی در اقیانوس‌ها سبب شده است که میزان ذخیره ماهی‌های جهان در مقایسه با پیش از آغاز ماهی‌گیری صنعتی به‌طور متوسط بین ۹۰ تا ۹۹ درصد کاهش یابد.

تنها در مورد همین صید ماهی، برای نخستین بار، توندی آگاردی، مدیر گروه سیاست‌گذاری طرح‌های ساحلی آمریکا می‌گوید: «همواره تصورمان برآن بود که صید فزاینده ماهی و کم شدن میزان آن‌ها، پس از چندی قابل جبران است، اما واقعیت آن است که در بسیاری از موارد، به واسطه وجود برخی مسائل دیگر همچون آلودگی، تخریب زیستگاه‌ها و تغییرات جوّی، دیگر چنین بازگشتی امکان‌پذیر نیست.»

به عنوان نمونه، نابودی مرجان‌ها غالباً به واسطه تغییر شرایط آب‌های ساحلی است که به مرور زمان آلوده شده‌اند. تخریب باتلاق‌ها که به مثابه فیلترهای زیستی عمل می‌کنند و آلودگی‌های آب‌های سواحل را تصفیه می‌کنند، نتیجه گسترش شهرسازی بوده است. مضاف بر آن‌که در دهه‌های اخیر، برمیزان اسکان در سواحل نیز روز به روز افزوده شده است و همین موضوع نیز با مشکلاتی برای اکوسیستم‌های سواحل همراه بوده است. تنها افزایش میزان جلبک‌ها در برخی مناطق، صرفاً به واسطه صید فزاینده ماهی‌هایی بوده است که غذای اصلی‌شان جلبک است.

پی‌نوشت‌ها:
منبع: Christian Science Monitor 
به نقل از: سیاحت غرب، ش ۲۳، خرداد ۱۳۸۴.
۱. « Mark Clayton » روزنامه‌نگار آمریکایی عضو هیأت تحریریه نشریه
«Christian Science Monitor»

 
ماهنامه موعود شماره ۵۵ 
 

همچنین ببینید

ویژه نامه آخرالزمان

component/k2/item/28006-%D9%88%DB%8C%DA%98%D9%87-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%A2%D8%AE%D8%B1%D8%A7%D9%84%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86.html ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *