اشاره:
جناب آقای مهدی نصیری را عموم کسانی که طی دهههای شصت و هفتاد با دقت و وسواس مباحث سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران را دنبال میکردند میشناسند. از آن زمان که سردبیری روزنامه کیهان را در اوج هجوم فرهنگی غرب و روشنفکران در عهده داشتند تا زمانی که هفته نامه مستقل، امّا پرخواننده «صبح» را منتشر ساختند؛ هفتهنامهای که در زمان خودش بسیاری از جوانان و به ویژه دانشجویان را شیفته خود ساخته بود و ذهن و زبان آنها را درگیر معضلات و مسایل جاری کشور میساخت.
اگرچه امروز از مهدی نصیری در عرصه مطبوعات خبر چندانی نیست و کمتر تن به گفت و گو میدهد اما چاپ کتاب اسلام و تجدد دیگر بار بسیاری را متوجه مواضع او درباره جهان امروز و بحران آخرالزمان و تمدن غربی ساخت.
برای گفت و گویی کوتاه، اما صمیمی در همین باره، «نشانههای بحران» به سراغ مهدی نصیری رفتیم و اینک حاصل این نشت را تقدیم خوانندگان موعود میکنیم.
احیاناً برخی از نکات مطرح شده در این گفتوگو با نظریهها و دیدگاههای رایج همخوانی نداشته باشد که در اینجا ضمن احترام نظرات صاحبنظر گفتوگو شونده از همه صاحبنظران دعوت میکنیم نقدهای خود بر این گفتوگو را برای ما ارسال دارد.
چرا شرایط «آخرالزمان» در همه جا و در میان همه منابع دینی و غیردینی قرین با «بحران» فرض شده و بر آن پای میفشارند. این بحران حاصل چیست؟
از روایات و نیز واقعیات ملموس چنین بر میآید که در «آخرالزمان» بیشترین و قویترین حجابها بین افراد و جوامع با حقیقت دین و وحی حائل میشود و بیش از هر مقطع زمانی دیگر، ساحت نفس اماره فردی و جمعی، عرصه را بر ساحت دین و آموزههای وحیانی تنگ میکند. جوامع فاصله گرفته از دین ممکن است در یکی از سه وضعیت زیر باشند:
الف) بیاعتنایی به ارزشها؛ ب) مقابله با ارزشها؛ ج) وارونگی ارزشها؛
تقسیمبندی فوق را از روایتی از رسول گرامی اسلام(ص) میتوان فهمید که روزی به اصحاب فرمودند:
زمانی خواهد آمد که امر به معروف و نهی از منکر را ترک خواهید نمود [وضعیت اول]، اصحاب با تعجب پرسیدند، آیا واقعاً چنین خواهد شد؟ حضرت(ص) فرمود، بله و بدتر از این خواهد شد، و آن روزی است که امر به منکر و نهی از معروف کنید [وضعیت دوم]، باز اصحاب با ناباوری پرسیدند، آیا چنین خواهد شد؟ حضرت(ص) فرمود، بله و بدتر از این خواهد شد، و آن روزی است که معروف را منکر و منکر را معروف میپندارید [وضعیت سوم].
آخرالزمان، وضعیت سوم است که به مراتب بدتر از دو وضعیت دیگر است. خواص و عوام اغلب در چنین وضعیتی، احساس رضایت از وضع موجود دارند:
خواجه پندارد که طاعت میکند لیکن او از معصیت جان میکند
با اینکه در وضعیت غلبه منکرات و انزوای معروفها هستند، ولی چون معیارها وارونه شده است، احساسشان بر این است که آنچه جاری است معروف است و مطلوب، بنابراین هیچ نیازی به اصلاح و بازنگری و تغییر نمیبینند.
شما اگر به شرایط کنونی عالم بنگرید به وضوح میتوانید نشانههای وضعیت سوم را مشاهده کنید. مفهوم بسیاری از واژهها تغییر و تحریف یافته، و معنایی وارونه پیدا کردهاند. در دنیای امروز، بر جهل نام علم، بر طغیان و فزونخواهی و ویرانگری نام عقل، بر اسارت نام آزادی، بر انحطاط نام پیشرفت، بر خرابی نام توسعه و آبادانی، بر غفلت نام بیداری، بر لهو و لعب و پردهدری نام هنر و خلاصه بر توحش نام تمدن نهادهاند.
آیا مصادیق و نشانههای بحران آخرالزمان را در شرایط کنونی حیات بشر، یعنی قرن ۲۱ میبینید و میشود مصادیق آن را مطرح کرد؟
فکر میکنم ما در اوج بحران آخرالزمان قرار داریم و بشر قرن ۲۱ بحرانزدهترین بشر تاریخ است. مهمترین بحران بشر معاصر، «بحران معنا» است. «آندره مالرو» گفته است:
تمدن ما (تمدن جدید) نخستین تمدنی، در تاریخ، است که به پرسش «معنی زندگی چیست؟» پاسخ داده است.
بشر قرن ۲۱ که به او «بشر مدرن» نیز گفته میشود، از حیث معنوی، تهیترین بشر تاریخ است و به همین دلیل هم سرگردانترین و مضطربترین. بشر مدرن ارتباطش را با خداوند قطع کرده است و خود، به جای خدا، نشسته است. «ظلمت» عقلِ خود بنیاد بشر مدرن جای «نور» عقلِ خدا بنیاد بشر دینی را گرفته است و در عرصههای سیاسی و فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و… فرمان میراند. بشر جدید مصداق بارز این آیه قرآن است که:
أفرأیت من اتّخد إلهه هواه.۱
آیا آنکه هوای نفسش را معبود خویش گرفته، مشاهده کردی؟
و نیز مصداق این آیه که:
ولاتکونوا کالذین نسوا الله فأنسیهم أنفسهم.۲
مانند کسانی که خدا را فراموش کردند، پس خداوند آنها را به خود فراموشی دچار کرد، نباشید.
بشر مدرن، که مولود رنسانس و تمدن جدید غرب است، بدجوری دچار مکر خداوند شده است و از خداوند در حال بازی خوردن است. بشر مدرن یعنی همین انسانهای موجود با معیارهای حاکم بر ذهنشان، که ما هم البته کم و بیش جزء آنها هستیم، مثلاً فکر میکند که تسلطش بر طبیعت و جهان و دریاها و کوهها و فضا و ژنها و امواج و… نشانه خوشبختی و تکامل و ترقیاش است و لذا بسی به خود میبالد و مینازد و درباره بشر اعصار پیشین که از چنین قدرتی برخوردار نبود، احساس ترحم میکند، اما بیچاره غافل از این است که این همه فتوحات مادی و تکنیکی، به خاطر تنبیه و مجازات اوست که از «ذکر» رویگردان شده است:
فلمّا نسوا ما ذکّروا به فتحنا علیهم أبواب کلّ شیء حتیّ إذا فرحوا بما اُوتوا أخذناهم بغته فإذا هم مبلسون.۳
آنگاه چون پند و هشدارها را فراموش کردند، همه درها [ی قدرت] را بر آنها گشودیم و چون بدانچه دست یافتند، سرمست شدند، ناگهان فروگرفتیمشان و آنگاه بود که نومید شدند.
بشر مدرن، سخت، گرفتار سنت الهی امهال و استدراج شده است و وقتی به اوج غرور و تفاخر رسید (حتیّ إذا فرحوا) آنگاه نوبت عذاب فرا میرسد (أخذنا هم بغته). جالب است بدانید که مصداق اصلی و نهایی این آیه آخرالزمان است و امام معصوم(ع) درتفسیر آیه میفرماید:
مقصود از أخذناهم بغته ظهور قائم (عج) ما است.
که چون صاعقه و طوفانی بر تمدن مقتدر و سلطهجوی کفر و مدرن فرود میآید و همه چیز را ویران میکند تا زمینه را برای استقرار تمدن باشکوه الهی و انسانی مهدوی(عج) فراهم نماید.۴
بحران معنا که اساسیترین بحران آخرالزمان است منجر به بحرانهای دیگری چون بحران اخلاق، بحران اجتماعی، بحران اقتصادی، بحران اطلاعات و آگاهی، بحران محیطزیست، بحران سلامتی و بحران امنیت شده است که هر روز میتوانیم مصادیق آن را در اخبار رسانهها و بلکه دور و برمان مشاهده کنیم.
در این میانه «مسلمین در چه وضعی هستند» بحرانزده؟ بحرانزا؟ و یا...
بحران آخرالزمان بحرانی فراگیر است و کمتر کسی از آن در امان است و تنها ممکن است در شدت و ضعف بحرانزدگی تفاوتهایی وجود داشته باشد. براساس روایت معروف «یملأ الله الأرض عدلاً و قسطاً بعد ما ملئت ظلماً و جوراً» آخرالزمان لبریز از بیتعادلی و بیتوازنی و بحران است، و جالب اینکه حتی معدود کسانی که به فهم این بحران نائل میآیند و از آن تبری میجویند نیز به نحوی گرفتار بحراناند. بنابراین ما شیعیان نیز بحران زدهایم . ما به میزانی که غربزده و علمزده و تکنیکزده و مغروق در مناسبات و ساختارهای تمدن غیرالهی مدرن هستیم، به همان میزان بحرانزدهایم و البته بحرانزا هم میتوانیم باشیم. اصولاً هر بحرانزدهای اگر بر بحرانزدگی خویش وقوف نداشته باشد، بحرانزا خواهد شد. ما به میزانی که امروز تمنای مدرنیته را (اعم از علم و تکنیک و دموکراسی و رسانه و هنر و فرهنگاش) داریم بحرانزده و بحرانزا هستیم و حتی اگر به لحاظ نظری به رد مدرنتیه بپردازیم و غیرالهی بودن این تمدن را درک کنیم، چون در میدان زندگی و عمل، مفرّی از ابزار و ساز و کارهای مدرن نداریم، پس باز بحرانزدهایم و اگر خیلی هنر داشته باشیم میتوانیم از بحرانزاییمان بکاهیم.
آیا میتوان وضع دیگری را برایشان فرض کرد و گفت ای کاش مسلمین چنین یا چنان بودند؟
بهترین وضعیت این است که در گام اول، ظلمت آخرالزمان و بهویژه دوره ظلمانی کنونی را درک نمایند که شرط آن فهم بحرانزده و بحرانزا بودن تمدن مدرن است و خلاصه اینکه از «وضع موجود» بیزار شده و تمنای «وضع موعود» را پیدا کنند، اگر گام اول به نحو مطلوبی محقق شود و خواص و عوام بر سر آن اجماع نسبی و مؤثری پیدا کنند آنگاه نوبت به گام بعدی میرسد و آن اصلاح وضعیت در حد توان است که البته پیوسته همراه با تمنای وضع موعود است که همان حادثه عظیم ظهور است و این تعبیری دیگر از همان استراتژی و راهبرد انتظار است که در ماهنامه ارجمند موعود نیز از آن بسیار سخن گفته میشود.
در چنین موقعیتی با دو جبهه بحرانزا و بحرانزده چه باید کرد؟ همراه شد؟ طرد کرد؟ یا اصلاح کرد؟
به پاسخ این سؤال، تا حدی در پاسخ به سؤال پیش پرداختم، اجمالاً اینکه گام اول فهم بحران موجود است، گام بعدی تسری و گسترش این فهم در میان خواص و عوام است و گام بعدی اقدام در حد وسع و توان است که البته با ویرانگریهای ایجاد شده توسط تمدن مدرن این وسع و توان محدود است و این سه گام البته باید در پرتو یک آرمان والا دنبال شود که همان انتظار فرج است و معنی «أفضل الأعمال إنتظار الفرج» نیز به نظر حقیر همین است.
وضع شیعیان را چگونه ارزیابی میکنید؟
همانگونه که گفتم ما شیعیان نیز بحران زدهایم و بسیاری از علائم و نشانههای انحطاط آخرالزمان که در روایات و احادیث شریف ما مطرح شده است، بیانگر وضع شیعیان است که البته تکلیف غیرشیعیان هم معلوم است که چیست. ردّ پای بحران و وضعیت وارونگی ارزشها را در عرصههای مختلف فرهنگی و سیاسی و اجتماعی و اقتصادی خودمان میتوانیم بیابیم. من چند نمونه را ذکر میکنم . مثلاً:
ـ نظام تعلیم و تربیت مدرن (مدارس جدید و دانشگاه)، محصول رنسانس و مبتنی بر مبانی فلسفی و معرفتشناسی مدرن است و در تقابل با مبانی دینی، اما همه ما این نظام را کم و بیش همان نظام تعلیم و تربیت مطلوب میدانیم و میخواهیم در این ظرف، نخبهپروری کنیم و انسان مؤمن و مسلمان تربیت کنیم. حالا البته اگر واقعیتهای عینی هم بیانگر این باشد که خروجی این نظام و تعلیم و تربیت به شدت آسیبدیده و تا حد زیادی سکولار و لاییک است، تغییری در دیدگاهمان نمیدهیم و باز هم بحران را نمیفهمیم.
ـ علم جدید و تکنولوژی جدید به دلایل بسیاری که این مقال جای شرح آنها نیست، از مصادیق علم مطلوب دین و کتاب و عترت نیست و بر آیند نهایی این علم و تکنولوژی از خدا و خودبیگانگی است اما ما اصرار داریم که بگوییم روایاتی چون «طلب العلم فریضه علی کل مسلم» و «أطلبوا العلم من المهد إلی اللحد» و «أطلبوا العلم و لو بالصین» ناظر به همین علم است.
ـ از نظر آموزههای اسلامی، مقدسترین جایگاه برای زن مسلمان خانه و خانواده است و زن به میزانی که مستور و محجوب باشد، ارزش والاتری مییابد و بیشتر مرضیّ خداوند است اما اکنون ما شیعیان و محبان حضرت فاطمه زهرا(س) در کار بیرون کشاندن زن از کانون خانواده و همدوشی او با مردان و حضور همه جانبه و مختلط او با مردان در دانشگاه و اداره و خیابان و ورزشگاه و مجلس و دولت هستیم و این منکر آشکار را معروف میپنداریم و با ادلهای واهی، آن را رسالت اسلامی و شیعی خویش میپنداریم و البته چون کبک هم سر در برف میکنیم و مفاسد حضور همه جانبه بانوان در همه عرصههای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی را که عبارت است از بیبند و باری و فساد و طلاق و فرار از ازدواج و… را نادیده میگیریم و از سیر روزافزون این مفاسد، لرزه بر انداممان نمیافتد.
ـ بدتر از همه این معضل فکری و نظری است که شدیداً بر ضد وظیفه انتظار و منتظر بودن است و آن اینکه، عصر جدید را مظهر تکامل و پیشرفت تاریخ بشری میدانیم و فیالمثل نظامات سیاسی جدید مثل دموکراسی را تکامل نظامات سیاسی گذشته حتی نظام ولایی میدانیم و یا اینکه رسانههای غفلتزا و تکثرزده و لهو و لعب مدار جدید را تکامل میدانیم و نیز معماری و شهرهای بیقواره و زشت و اضطرابآفرین افریت مدرن را تکامل معماری و شهرهای موزون و آرامشبخش سنتی میدانیم و بدتر از همه، فضای علمی و فرهنگی پر از تعارض و تکثر و اختلاف نظر و التقاطزده جدید را تکامل فضای علمی و فرهنگی نسبتاً واحد و منسجم و راهگشای سنتی میدانیم و… این نگاه به عصر جدید و این نوع زمانشناسیِ وارونه، بدترین آفت و گرفتاری بشر مدرن و نیز ما مسلمانان و شیعیان مدرنیتهزده است. این دیدگاه غلط در مسیر بسط و توسعه خودش به بدترین بحران و زشتی آخرالزمان میانجامد که عبارت است از تغییر دین خداوند و دگرگونی در احکام الهی که از آن با عنوان تکامل فهم معرفت دینی همپای با تکامل تمدن بشری، یاد میشود، پناه بر خدا. و البته برخی از فقها در چنین مداری قرار میگیرند. شما هم لابد این روایت تکاندهنده را شنیدهاید که آخرین مقاومت در برابر حضرت حجت(ع) از ناحیه گروهی از فقها انجام میپذیرد. از روایات دیگر چنین میشود که این فقها، فقهای نوگرا و تحولخواه هستند که با دیدن دوران جدید و تمدن جدید و عدم وصول به باطن غیردینی آن، در صدد انطباق دین با مشتهیات و تمنّیات بشر مدرن بر میآیند و پوستین وارونه بر تن اسلام میپوشانند.
از نقطه نظر معصومین(ع) شیعیان در چنین شرایطی چگونه باید باشند؟
معصومین(ع) پیش بینی چنین روزگاری را برای ما کردهاند که در روایات آخرالزمان منعکس است. اولاً هشدارهای متعددی نسبت به دشواریهای حفظ دین و اعتقاد صحیح در آخرالزمان بهویژه هرچه به اوج آن نزدیک میشویم دادهاند و در واقع خواستهاند بگویند که باید همههوش و حواس شیعیان نسبت به حفظ ایمانشان جمع باشد.
امام باقر(ع) در روایتی میفرمایند:
(در آخرالزمان) فرد در آغاز روز، بر روش ماست و در آخر روز، از آن خارج میشود و شب بر طریقت و شیوه ماست اما صبح از آن خارج شده است.۳
همین طور امام صادق(ع) میفرمایند:
وای بر شما، امروز صبح کتاب «جفر» را مطالعه میکردم و در زندگی مولودی میاندیشیدم که از دیدهها نهان میشود، غیبتش به درازا میانجامد و عمرش طولانی میشود و مؤمنین در آن زمان به سختی آزموده میشوند و از غیبت طولانیاش دچار تردید شده و بیشتر آنها از دینشان دست میشویند و طوق اسلام را از گردن خود، بر میدارند.۴
و نیز امام رضا(ع) فرمودهاند:
به خدا سوگند آنچه را انتظار میبرید [ظهور قائم (عج)] به وقوع نخواهد پیوست مگر آن که به سختی آزمایش شوید تا جایی که جز عدهاندکی از شما [بر ایمان و عقیده خود] استوار نماند.۵
همچنین در باب تنگناهایی که برای عمل به احکام خداوند و شریعت برای مؤمنین در آخرالزمان ایجاد میشود، که به نظر بنده اوج این تنگناها در دوران کنونی حاکمیت مدرنیته بر جوامع و جامعه ماست، پیشگویی کردهاند و به نوعی نیز به خاطر سختی شرایط، نحوی تساهل و تسامح در عمل را قائل شدهاند. رسول گرامی اسلام(ص) روزی خطاب به گروهی از اصحاب خود فرمودند:
در روزگار شما اگر کسی یک دهم وظایف دینیاش را ترک کند هلاک میشود اما روزگاری خواهد آمد که اگر کسی به یک دهم از تکالیفش عمل کند، نجات خواهد یافت.۶
از مجموعه روایات چنین فهمیده میشود که در چنین شرایطی شیعیان باید همه تلاش خود را برای حفظ عقیده و ایمان صحیح، که همان معارف کتاب و عترت(ع) است بهکارگرفته و دچار ارتداد و نفی اصول و احکام دینی نشوند و در حد وسع و توان عملیای که دارند، به احکام خدا عمل کنند و در شرایط اضطراری هم حرجی بر آنها نیست. به عبارت دیگر در آخرالزمان حفظ عقیده و نظر صحیح مقدم بر عمل است، چرا که ممکن است روز به روز شرایط عملی سختتر شود و خداوند هم به خاطر این شرایط سخت با دیده اغماض به برخی اعمال ما بنگرد اما اعتقادات صحیح داشتن چون امری قلبی است در سختترین شرایط هم قابل حفظ است و هیچ عذری برای دست برداشتن از آن پذیرفتنی نیست. رسول گرامی(ص) اسلام در روایتی فرمودند:
اعتقاد نیک در آخرالزمان بهتر از پارهای از کردار است.۷
این نکته را هم اضافه کنم که در روزگار ما یکی از مهمترین عوامل حفظ ایمان، فهم عمیق و دقیق مدرنیته و رسوخ به باطن شیطانی و بحرانزده تمدن جدید غرب (اعم از علم و تکنولوژی و ساختارهای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی مدرن) است و اینکه به قول اقبال لاهوری دریابیم که:
فساد عصر حاضر آشکار است سپهر از زشتی او شرمسار است
اگر پیدا کنی ذوق نگاهی دو صد شیطان تو را خدمتگزار است
همه کسانی که این موضوع مهم را در نیابند و فکر کنند که در عصر پیشرفت و ترقی و تکامل هستندـ حتی اگر این پیشرفت را فقط در علم و تکنولوژی و ساختارهای مادی غرب ببینند و فرضاً در بعد فرهنگی قائل به فساد غرب باشند ـ بالاخره در مقابل این دجال کوچک به نحوی کم و بیش به زانو در میآیند و یا حکم به کهنگی شریعت و دین ـ حداقل در پارهای از احکام ـ میدهند و یا آنکه در صدد تغییر احکام الله و ارائه قرائتهای امروزپسند از دین بر میآیند تا به زعم خود طراوت دین را حفظ کنند که هر دو از مصادیق ارتداد خواهد بود.
نکته دیگر اینکه شیعه در آخرالزمان در کنار تلاش برای اصلاح امور در حد وسع و توانش، باید پیوسته حالت انتظار و تمنای وضع موعود را در اندیشه و جان خویش زنده نگهدارد و پیوسته متذکر این نکته باشد که حیات طیبه دینی و جامعه مطلوب ایمانی، تنها با ظهور محقق خواهد شد، لذا باید شب و روز در فراق آن محبوب غایب از انظار ناله کند:
اللّهمّ إنّا نشکو إلیک فقد نبیّنا و غیبه ولیّنا و شدّه الفتن بنا و تظاهر الزمان علینا.
نکته دیگر در ارتباط با این سؤال این است که براساس روایات، پیش از ظهور گروههایی از شیعیان از آگاهی و آمادگی بیشتری نسبت به دیگران برای ظهور برخوردارند و با مشاهده اولین نشانههای ظهور برای پیوستن به حضرت(عج) تلاش میکنند مثل سپاه سید خراسانی، سپاه یمنی و سپاه مغربی.
شاید بیشترین یاران حضرت از کشور ما باشند که جای دارد همگان تلاش کنیم با حفظ اعتقادات اصیل و صحیح و آراستگی به اعمال و رفتار صالح در حدّ توان، انشاءالله در زمره یاران حضرتش(عج) قرار بگیریم.
از فرصتی که در اختیار موعود قرار دادید، سپاسگزاریم.
پینوشتها:
۱. سوره جاثیه (۴۵، آیه ۳.
۲. سوره حشر(۵۹)، آیه ۱۹.
۳. سوره انعام (۶)، آیه ۴۴.
۴. حسینی بحرانی، سیدهاشم، ترجمه سیدمهدی حائری قزوینی، سیمای حضرت مهدی(ع) در قرآن، صص ۱۲۲ـ۱۲۱.
۵. محمد بن ابراهیم، نعمانی، الغیبه، ص ۲۰۶.
۴. همان، ص ۱۶۹.
۶. همان، ص ۲۰۸.
۷. محمد بن علی الکراجکی، کنزالفوائد، ص ۹۷.
۸. الآداب المفرد، ص ۷۷۱.
ماهنامه موعود شماره ۵۶