جواد شمقدری، کارگردانی که او را با آثاری چون طوفان شن، آفتاب و زمین و … میشناسیم، در فرازی از یک مقاله بلند به این مهم اشاره کرده و میگوید:
«آپوکالیپس و آرماگدون دو واژهای است که در دودهه اخیر در سینمای هالیوود بارها تکرار شده است. براساس بخشهایی از متن انجیل یوحنا و مکاشفات او و همچنین کتاب حزقیال نبی، بشر اکنون به دوران «آپوکالیپس» یعنی آخرالزمان نزدیک شده است. مختصات و مشخصات این دوران براساس آیات این دو متن، مملو از ترس و وحشت و مرگ و خونریزی و قتلعام بشری است.
به روایت آنان نبرد نهایی نیروهای خیر و شر در آرماگدون، که در فلسطین اشغالی و شمال حیفاست، روی میدهد. از نشانههای این نبرد، آغاز جنگ اتمی و کشته شدن میلیونها انسان غیریهودی و غیرمسیحی است. در جایی اشاره میکند، از شدت خونریزی تا به زیرپای اسبان، خون زمین را فرامیگیرد. پس از این نبرد هراسناک منجی ظهور میکند و حکومت هزارساله مسیح آغاز میشود. پیشگوییها محل این نبرد سهمگین را منطقه خاورمیانه وکشورهای اسلامی، از نیل تا فرات، میدانند. بابل (عراق) اولین نقطه و آغاز این نبرد مذهبی است. آنچه امروز پس از تجاوز امریکا و انگلیس به سرزمین عراق روی داده، در واقع، تلاش برای وقوع پیشگوییهای کتاب مقدس است. سردمداران هالیوود، سالها جرائت نمیکردند با صراحت این جزئیات را مطرح کنند؛ اما با این حال از اصل نبرد نهایی و شرایط هولناک آن غافل نماندند. در بیشتر این فیلمها، امریکا و شهرهای امریکا از سوی یک دشمن فرضی و خیالی به شدت مورد تهدید و هجوم قرار میگیرند و سپس دنیا و تمدن بشری رو به نابودی و نیستی میرود.»
واقعاً چه اتفاقی افتاده که در مقابل این خیل افکار سرطانی، هنرمندان ما کاری شایسته انجام ندادند.
جواد هاشمی، بازیگر سینما و تلویزیون درباره علت این کمتوجهی میگوید:
«شک نباید کرد که کارکردن در این حوزه، ساده نیست. با توجه به حساسیتهایی که شاید برگرفته از احادیث و روایات شیعه باشد، کارکردن در این زمینه سخت است. تقریباً میشود با اطمینان گفت نوشته خیلی خوب و نویسنده توانایی که بتواند به موضوع مهدویت بپردازد، وجود ندارد و اگر هم نویسندهای یافت شود، نمیتوان اطمینان داشت که کار کمنقصی در این زمینه ارائه کند.»
البته این نکته دور از ذهنی نیست. داریوش ارجمند، بازیگر سینما و تلویزیون که خیلیها او را با نقش مالک اشتر در سریال امام علی(ع) به یاد میآورند، در مصاحبهای به این نکات اشاره کرده و گفته است: «هنرمندان به افراد روشنفکر و صاحب ذوق و اندیشه در هر جامعهای معرفی شدهاند و افرادی هستند که تأثیر بسزایی بر مردان جامعه خود میگذارند. از همین رو توجه به نظر برخی از هنرمندان بزرگ کشورمان در عرصه تئاتر، سینما و تلویزیون درباره مسأله غیبت و انتظار و بیتوجهی به فقدان آثار هنری نسبت به این جنبه مهم از فرهنگ اعتقادی ـ دینی ما میتواند ایدههای جدیدی را در ذهنهای خلاق و هنرمند شکوفا کند.»
اما سعید رحمانی، نویسنده سریالهایی چون: رسم عاشقی، همراز و سایه آفتاب، علت کمکاری هنرمندان سینما و تلویزیون را در این خصوص، در چیزهای دیگری چستجو میکند: «دلیلش این است که وقتی موضوع از لحاظ مذهبی خاص میشود، متولی آن دیگر تنها هنرمند نیست، بلکه مشاور مذهبی هم هست.
در آن صورت است که مشکل به مشاور مذهبی و هنرمند عرصه درام مربوط میشود و از آنجا که معمولاً در این موارد هیچ تعامل سازندهای برقرار نمیشود، نتیجهگیری دلخواه نیز به دست نمیآید. کارشناس مذهبی میگوید، این عرصه، عرصه مطلقی است و هنرمند درام هم معتقد است که با مطلقها نمیشود قصه گفت و مخاطب را جذب کرد. به نظرم اگر این تعامل دوسویه برقرار شود، هم میشود یک اثر خلاق ساخت که با اصول مذهبی در تعارض نباشد و هم در آن قوانین درام سازگار باشد.»
حمید بهمنی، کارگردانی که از او ریشه در زمان، شهر آفتاب و دولت عشق را دیدهایم به موضوع از منظر دیگری نگاه میکند. او میگوید: «در مملکت امام زمان(عج) نام امام زمان را میبریم، نانش را میخوریم، زیر سایهاش هستیم، اما هیچ نشانی از او در جماعت فیلمساز ما وجود ندارد؛ چه در تلویزیون، چه در سینما. این نشان میدهد در جامع، کوچک بصری ما، امام زمانمان چقدر مظلوم است. به همین دلیل وجود مقدس آقا امام زمان در تأثیرات هنری ما متبلور نشده است و شناخت ایشان نزد هنرمندان پیش از این که قلبی و ایمانی باشد، سطحی و ظاهری است.»
حسین مختاری، کارگردان مجموعه نیستان نیز درباره علت این کمکاری میگوید:
«برای اینکه مدیران حوزههای تصویری به این مقوله بسیار مهم کمتوجهی نشان میدهند و سراغ کارهایی میروند که بیشتر عامهپسند است، در حالیکه مکتب تشیع و انتظار مهدی موعود(ع) میتواند بستر مناسبی برای همه برنامهسازان و فیلمسازانی باشد که به حقیقت دریافتهاند ظهور او جهان بحران زده را به ساحل امن نجات برساند.»
اما آیا واقعاً راه تولید اثری با موضوع آقا امام زمان(عج) در سینما و تلویزیون پیداست؟ داریوش ارجمند، در این باره میگوید:
«هنرمندان ما نمیدانند از چه راهی میتوانند درباره یک شخصیت غایب اما بزرگوار که دریا دریا معنویت و عظمت دارد، فیلم بسازند. شما ببینید در ادبیات که جوهره آن کلمه است چقدر آثار عمیق و تأثیرگذاری با موضوع آقا امام زمان(عج) وجود دارد، همینطور در نقاشی؛ اما در تئاتر، سینما و تلویزیون راه را هنوز نیافتهایم.»
با وجود این در پارهای از آثار، رگههایی از حضور آن یگانه دوران را میشود، دید. در آثاری چون: وعده دیدار، (ساخته جمال شورجه)، اینجا چراغی روشن است (ساخته رضا میرکریمی) و البته اثری که این حضور در آن کمیگسترده دیده میشود یعنی، قدمگاه (ساخته محمد مهدی عسگرپور) که خیلی خوب توانست با یک داستان امروزی، پیوندی قابل قبول را با آنچه از آن سخن گفتیم برقرار کند.
جواد هاشمی درباره ارائه راهکاری دز این زمینه میگوید:
«ما متأسفانه تحقیقات کافی و وافی حول محور زندگی امام زمان(ع) نداریم که بشود آن را دستمایه ساخت و تولید آثار قوی و کمنقص کنیم. راهکاری که پیشنهاد میکنم این است که بزرگان حوزه علم و دین بیایند و کتابها و منابع تحقیقاتی با این موضوع برای ایجاد بستری که بتوانیم کارهای تصویری در خوری بسازیم ارائه کنند.»
هاشمی البته در ادامه، به یک نکته مهم دیگر هم اشاره میکند و میگوید:
«فکر میکنم هنرمندان ما ترس دارند که وارد این حیطه بشوند در حالیکه لزومی ندارد کسی بترسد. هنرمندان متعهد ما باید درباره مهمترین موضوع عصر حاضر یعنی وجود مقدس حضرت صاحبالامر، صاحب دیدگاه و اثر باشند.»
این همان موضوعی است که مهدی عظیمی، مدیر اسبق گروه تلویزیونی بسیج نیز به آن اشاره دارد: «یکی از کارهای بسیار برجسته که ضرورت دارد اندیشمندان و هنرمندان مسلمان و بهویژه شیعیان به آن اهتمام ویژه داشته باشند، مسئله امام زمان(عج) است. ما در دوره دفاع مقدس افراد بسیاری را داشتیم که وقتی در کوران حوادث جنگ قرار میگرفتند، به آن حضرت اقتدا میکردند و به اشکال گوناگون با آن حضرت در ارتباط بودند. متأسفانه به خاطر افراط و تفریطی که همیشه با آن مواجهیم به این گونه مسائل آنگونه که باید پرداخته نشد. با این استدلال که خدای ناکرده امکان سوءاستفادههای افراد را بگیریم. در سینمای ما، امام زمان(عج)، مسئله معجزه و شفا و اصولاً تمام آن چیزهایی که با معنویات سر و کار دارند، غایب است.»
سعید رحمانی، بهترین راهکار را تعامل میداند و میگوید:
«وقتی تعامل خوب و سازنده وجود داشته باشد میشود در تمام عرصههای مذهبی آثار جذاب و مقبول عرضه کرد و این تعامل انرژی میخواهد، وقت میخواهد، حوصله میخواهد، سعهصدر میخواهد که باز هم باید گفت متأسفانه این اتفاق تا حالا نیفتاده است.
رحمانی سالها پیش نویسندگی سریال «یلدای قدر» را به عهده داشته است که در آن کنار روایت زندگی یک جانباز، به مسئله انتظار نیز اشاره کرده بود؛ سریالی که برگزیده سال امام علی(ع) شد، اما به دلیل پخش نامناسب مهجور ماند.
حمید بهمنی، بهترین راه رسیدن به نتیجه مورد نظر را درک معانی و معنویت محضر ایشان میداند و میگوید: چگونه است که وقتی میخواهیم فرهنگی یا هنری را خوب درک کنیم میبایست حواشی یا علوم مربوط به آن هنر را اول درک و بعد به آن شناخت پیدا کنیم. به همین دلیل برای شناخت ولی امرمان باید به خودمان زحمت تحقیق و جستجو بدهیم؛ چرا که دریافت برای شناخت این گوهر یکدانه تنها از راه زبانی و ظاهری میسر نمیشود، بلکه این علاقه باید درونی و ذاتی باشد.
با اینهمه چنان که آمده، ساخت آثاری با موضوع یاد شده تا چهاندازه میتواند سخت و ناممکن به نظر آید. همین که بحثی درباره لزوم ساخت چنین آثاری در میان فرهیختگان درگیرد، به خودی خود میتواند جرقهای باشد برای شروع یک حرکت تازه، خوشایند است و لازم تقدیر. مهم این است که همه تلاش کنند آنچه را که درستتر است و غاییتر، به کارگاه عمل آورند تا نتیجه و محصول بیش از پیش به شایستگی و مقبولیت نزدیک باشد.
پینوشت:
٭ جامجم، ۲۳/۶/۸۴.
ماهنامه موعود شماره ۵۷