مقایسه کردن افراد در محیط خانوادگی موجب تحقیر گردیده و به عدم پذیرش فرد توسط همسر خویش تفسیر میشود. همسری که مورد مقایسه قرار میگیرد، نسبت به همسر خود بدبین میشود و گاه سوء ظن و افکار پارانوئید در او پدید می آید که درمان آن اغلب ساده نیست.
یکی از آسیب هایی که می تواند زندگی زناشویی را مورد تهدید قرار دهد مقایسه همسران است. مقایسه کردن هر کس با دیگران کار درستی نیست و کسی که بدین امر مبادرت می نماید، به یک نکته اساسی توجه نکرده و آن توجه به اصل تفاوت های فردی است. باید به خاطر داشت که قر آن نیز به امر متفاوت بودن انسان ها توجه داشت و در مقام بیان آن می فرماید: وقد خلقکم اطوارا (سوره نوح، آیه ۱۴ ) به تحقیق شما را گونه گون متفاوت آفریدیم.
اما این که چرا افراد متفاوت هستند، دلیلش آن است که از نظر وراثت و محیط با یکدیگر تفاوت دارند.یعنی هر کس از لحاظ ژنتیک با دیگری فرق دارد وواجد خصوصیاتی است که از نظر ارثی به او منتقل شده است و فرد در این گونه موارد شخصا نقشی ندارد. مثلا فرد در رنگ پوست و رنگ چشم خود و نظایر آن دخالتی ندارد. قبل از انتخاب همسر باید به این گونه امور دقت شود و بعد از عقد در این گونه امور سخنی به میان آورده نشود و مقایسه ای صورت نگیرد.
آدم قبل از ازدواج باید چشمانش را کاملا باز کند، اما بعد از ازدواج باید آنها را نیمه بسته نگاه دارد ویا گفتهاند:”انسان قبل از ازدواج باید دو چشم خود را باز کند، اما بعد از ازدواج باید یکی از آنها را ببندد. مردان باید بدانند که در این گونه موارد زنان واقعا حساس هستند و مقایسه آنان با دیگران موجب پیدایش دلسردی در محیط خانواده میگردد.
اگر چنین مقایسه ای در دوران عقد و به ویژه ابتدای آن صورت گیرد، بیم آن می رود که در مواردی زندگانی مشترک دستخوش تهدید قرار گیرد و در برخی موارد عقد به ازدواج نینجامد، زیرا زنان در این مسئله نسبت به مردان حساس تر هستند و عده ی قابل ملاحظه ای از آنها نیز این گونه مسائل را از یاد نمیبرند. به هر حال تکرار و تداوم مقایسه که معمولا با مذمت همسر همراه است، به قدری خطرناک است که می تواند او را دچار اختلا لات روانی و افسردگی سازد.
انجام چنین مقایسه ای اگر چه از ناحیه زنان در مقایسه با مردان کم تر صورت میگیرد، ولی باید دانست که این امر نباید صورت پذیردمثلا زنان در مواردی چون طاسی سر، بینی درشت و اموری از این نظیر از همسر خود ایراد گرفته و آنان را با دیگری مقایسه کردهاند و لذا ممکن است مرد نسبت به وفاداری همسر دچار تردید شود. پس مقایسه مرد با مردان دیگر در خصوص مسائل بدنی، برای تداوم حیات خانوادگی امری زیانبار است و باعث پیدایش افکار پارانوئیدی در مردان میشود.
به منظور پیشگیری از بروز سردی در محیط خانواده و نیز پرهیز از ایجاد سو ظن در همسر هرگز نباید بین او و دیگران مقایسه ای به عمل آورد. این امر همان گونه که در مورد زنان متذکر شده ایم در مورد مردان نیز مطلوب نیست و در مواردی موجب ناپایداری زندگانی میشود. اگر چه انجام چنین مقایسه ها در تمام دوران زندگی امرنامطلوبی است ولی در دوران عقد خطر آفرینی بیشتری در پی دارد، تا آنجا که در مواردی مانع شکل گیری ازدواج میگردد.
مسئله دیگر مقایسه فرد با دیگران در زمینه عوامل تربیتی است که ناشی از قرار گرفتن فرد در محیط تربیتی نامناسب میباشد. مثلا خانمی رفتار اخلاقی شوهر خود را با رفتار مردی دیگر مقایسه میکند و چون احساس میکند که همسرش در بروز چنین رفتاری نقش دارد و او نیز قصد تغییر رفتار همسرش را دارد، لذا سعی میکند که برای ایجاد تغییر در او از روش مقایسه کردن او با دیگری استفاده کند.
در ضمن باید توجه به تفاوت های فردی داشت و از روش های دیگر برای اصلاح همسر بهره جست که اتفاقا از کارایی بهتری می تواند برخوردار باشد. مثلا برای رفع و یا کاستن از رفتار نامطلوب می توان از روش های تقویت مغایر یا ناهمساز بهره گرفت. یعنی به جای حمله کردن به رفتار نامطلوب و یا مقایسه همسر با دیگری، می توان رفتار های خوب و مطلوب او را مورد تشویق قرار داد. با افزایش رفتارهای خوب و مناسب در همسر، دبگر جایی برای انجام رفتار های نامطلوب باقی نمی ماند.
معمولا مقایسه کردن همسر موجب دلسردی و کاهش انگیزه او در ادامه تلاش ها میگردد. ادامه مقایسه ها گاه موجب بروز دعوا و پرخاشگری در محیط خانه شده و آرامش را از میان میبرد.دوام دعواها در محیط خانواده، ادامه ی حیات آن را به طور جدی در معرض خطر قرار می دهدوگاه نتیجه مقایسه چیزی جز پیدایش ناپایداری و یا طلاق در خانواده نیست.