یکی از گناهان خطرساز و کلیدی که گناهان متعدّدی را در پی میآورد، حسد است. راغب اصفهانی در تعریف حسد، چنین میگوید: حسد، آرزوی زوال نعمت از مستحقّ آن است و گاه همراه این آرزو، تلاشی هم در زوال نعمت انجام میگیردخداوند متعال در «سوره نساء»، جریان یهودیان حسود را که از «شامات» به انتظار ظهور حضرت ختمی مرتبت( ص) به مدینه کوچ کردند، مطرح میکند که بعد از ظهور حضرت، بر اثر به خطر افتادن منافع مادّی به شدّت با او مقابله نمودند.
یکی از گناهان خطرساز و کلیدی که گناهان متعدّدی را در پی میآورد، حسد است. راغب اصفهانی در تعریف حسد، چنین میگوید: حسد، آرزوی زوال نعمت از مستحقّ آن است و گاه همراه این آرزو، تلاشی هم در زوال نعمت انجام میگیرد.۱
در روایات نیز به این معنی اشاره شده است. از جمله امام علی (ع)میفرماید: «حسود زوال نعمت را از دیگران آرزو میکند و فکر میکند زوال نعمت از دیگران و کسی که به او حسادت ورزیده، نعمتی برای اوست؛ در حالی که چنین نیست».۲
در «چهل حدیث» امام خمینی (ره) میخوانیم: «حسد، حالتی است نفسانی که صاحب آن آرزو میکند سلب کمال و نعمت متوهّمی را از غیر؛ چه آن نعمت را خود دارا باشد یا نه و چه بخواهد به خودش برسد یا نه. و آن غیر از غبطه است؛ زیرا صاحب آن (غبطه) میخواهد از برای خود نعمتی را که در غیر توهّم کرده است، بدون آنکه میل زوال آن را از او داشته باشد.»۳
آنچه از گناهان کبیره شمرده میشود، حسدی است که همراه با تخریب و ظهور باشد. امّا حالت نفسانی حسادت با آنکه زیانها و ضررهای فراوانی را برای روح و جسم انسان دارد، ولی تا زمانی که ظهور و بروز نیافته، از گناهان کبیره محسوب نمیشود.۴
خطر حسد در قرآن
در «قرآن» بیش از هفت مورد، سخن از حسادت و خطر آن به میان آمده است؛ در «سوره مائده آیه ۲۷ الی ۳۰»، جریان فرزندان آدم (ع) مطرح شده که قابیل بر اثر حسادت نسبت به برادرش هابیل، دست به قتل او میزند. در بخشی از این آیات میخوانیم:
«وَ اتْلُ عَلَیهِمْ نَبَأَ ابْنَی آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبا قُرْباناً فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِما وَ لَمْ یتَقَبَّلْ مِنَ الآْخَرِ قالَ لَأَقْتُلَنَّکَ قالَ إِنَّما یتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقینَ؛ ۵ و داستان دو فرزند آدم را به حق، بر آنها بخوان! هنگامیکه هر یک کاری (نذری) برای تقرّب [به پروردگار] انجام دادند، امّا از یکی پذیرفته شد و از دیگری پذیرفته نشد. [قابیل که عملش مردود شده بود، به خاطر حسودی به برادر دیگر] گفت: به خدا سوگند! تو را خواهم کشت. [هابیل] گفت: [من که گناهی ندارم؛ زیرا] خدا تنها از پرهیزکاران قبول میکند.»
و در بخش پایانی داستان میخوانیم: «فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخیهِ فَقَتَلَهُ فَأَصْبَحَ مِنَ الْخاسِرینَ؛ ۶
نفس [سرکش]، او را ترغیب به قتل برادر نمود. پس او را کشت و از زیانکاران شد.»
بر اساس مضمون این آیه، حسادت آن قدر خطرناک است که انسان حسود حتّی به برادرش هم رحم نمیکند تا چه رسد به همسایه و هملباس و همنوع و….
همچنین قرآن کریم در «سوره یوسف»۷ داستان برادران یوسف (ع) را مطرح نموده که بر اثر حسادت، برادر خود را کتک زده، داخل چاهانداختند. این حسادت باعث شد که چندین گناه مرتکب شوند؛ گناهانی مانند کتک زدن، مجروح ساختن (بر اثر انداختن در چاه)، دروغ گفتن، اهانت کردن به پدر و….
از این آیه هم استفاده میشود که حسادت باعث میشود انسان به برادر و حتّی پدرش نیز رحم نکند و حاضر شود برای خاموش کردن آتش حسادت، گناهان متعدّدی را مرتکب شود.
خداوند متعال در «سوره نساء»، جریان یهودیان حسود را که از «شامات» به انتظار ظهور حضرت ختمی مرتبت( ص) به مدینه کوچ کردند، مطرح میکند که بعد از ظهور حضرت، بر اثر به خطر افتادن منافع مادّی به شدّت با او مقابله نمودند. قرآن در این باره میفرماید:
«أَمْ یحْسُدُونَ النَّاسَ عَلی ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَینا آلَ إِبْراهیمَ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَهَ وَ آتَیناهُمْ مُلْکاً عَظیماً؛ ۸
یا اینکه نسبت به مردم (پیامبر و خاندانش) بر آنچه خدا از فضلش به آنان بخشیده، حسد میورزند؟ ما به آل ابراهیم [که یهود نیز از خاندان او هستند، ] کتاب و حکمت دادیم و به آنها (پیامبران بنی اسرائیل) حکومت عظیمی عنایت نمودیم.»
این آیه نیز اعلام خطر میکند که انسان بر اثر حسد به آنجا میرسد که پیامبر خدا (ص)را با همه نشانههای حقّانیتی که به همراه دارد، تکذیب میکند و برای همیشه خود را از سعادت ابدی محروم میسازد.
و در آیه دیگر، گوشزد میکند که اهل کتاب بر اثر حسادت، خود کافر و گمراه شدند؛ بلکه آرزو میکنند که مسلمانان نیز از حق و اسلام دست برداشته، راه گمراهی را در پیش گیرند: «وَدَّ کَثیرٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ لَوْ یرُدُّونَکُمْ مِنْ بَعْدِ إیمانِکُمْ کُفَّاراً حَسَداً مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَینَ لَهُمُ الْحَقُّ؛ ۹
بسیاری از اهل کتاب، از روی حسد [که در وجود آنها ریشه دوانده] آرزو میکردند که شما را بعد از اسلام و ایمان، به حال کفر باز گردانند؛ با اینکه حق برای آنها کاملاً روشن شده است.»
و متأسّفانه همان دشمنیها و حسادتها در این دوران از طرف دشمنان بیشتر شده است.
و در «آیه پنجم»، در ستایش انصار چنین میفرماید:
«وَ الَّذینَ جاؤُ مِنْ بَعْدِهِمْ یقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا وَ لِإِخْوانِنَا الَّذینَ سَبَقُونا بِالْإیمانِ وَ لا تَجْعَلْ فی قُلُوبِنا غِلاًّ لِلَّذینَ آمَنُوا رَبَّنا إِنَّکَ رَؤُفٌ رَحیمٌ؛ ۱۰
کسانی که بعد از آنها (مهاجران) آمدند، میگویند: پروردگارا! ما و برادرانمان را که در ایمان آوردن بر ما سبقت گرفتند، بیامرز و در دلهایمان حسد و کینهای نسبت به مؤمنان قرار مده! پروردگارا! تو مهربان و رحیمی.»
آیه فوق؛ تنها خواسته پیشگامان اسلام را دوری و رها شدن از حسد و کینه میداند؛ زیرا جامعه اسلامی آنگاه پا میگیرد که از حسد و کینه دور باشد.
و در«آیه ششم»، برترین صفات بهشتیان را این میداند که از حسد و کینه منزّهاند: «وَ نَزَعْنا ما فی صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْواناً عَلی سُرُرٍ مُتَقابِلینَ؛ ۱۱
هر گونه غل (حسد و دشمنی) را از سینههای آنها برگرفتیم [و آنها را پاکیزه ساختیم؛ لذا] همه برادروار بر تختهایی [در بهشت] رو به روی یکدیگر قرار دارند.»
غل را بسیاری از مفسّران، همچون فخر رازی در «تفسیر الکبیر» و مراغی در تفسیرش و قرطبی در «الجامع لاحکام القرآن» به حسد تفسیرکردهاند.۱۲
و سرانجام در «سوره فلق»، از سورههای پایانی قرآن، به پیامبر اعظم (ص)با آن عظمتش دستور میدهد که از خطر حسد حسودان به خدا پناه بَرد:
«وَ مِنْ شَرِّ حاسِدٍ إِذا حَسَدَ؛ ۱۳
و [بگو] از شر هر حسودی، هنگامیکه حسد میورزد [به خدا پناه میبرم].»
خطر حسد به بیان روایات
در روایات معصومان (ع)تعبیرات هشدار دهندهای درباره خطرناک بودن حسد وارد شده که به نمونههایی اشاره میشود:
۱. ریشه تمامی رذایل
علی (ع)میفرماید:
«رَأْسُ الرَّذَائِلِ الْحَسَدُ؛ ۱۴
ریشه تمامی رذیلتها [و صفات ناپسند] حسادت است.»
برخی گناهان حالت تولیدی و زایش گناه دارد که یکی از آنها حسادت است و توسط آن، تهمت، دروغگویی، نفاق، غیبت، اهانت، کتک زدن، قتل و نابودی دیگران و… به وجود میآید از اینرو میتوان آن را امّ الرّذائل و ریشه صفات رذیله خواند. به همین جهت است که پیامبر اکرم (ص) از حسد بر امّتش چنین احساس خطر میکرد:
«اَخْوَفُ مَا اَخَافُ عَلَی اُمَّتِی اَنْ یکْثُرَ لَهُمُ الْمَالُ فَیتَحَاسَدُونَ وَ یقْتَتِلُونَ؛ ۱۵
بدترین چیزی که بر امتم ترس دارم، این است که مال آنها فراوان شود. پس بر همدیگر حسودی کنند و به جنگ و قتال بپردازند.»
۲. آفت دین
در «صحیفه» معاویه بن وهب آمده است که امام صادق (ع)فرمود:
«آفَهُ الدِّینِ الْحَسَدُ وَ الْعُجْبُ وَ الْفَخْرُ؛ ۱۶
آفت دین [و ایمان سه چیز:] حسد، خودبزرگبینی و فخرفروشی است.»
وقتی ریشه رذایل در جان و روح انسان جا گرفت و دین و ایمان را آفت زده کرد، انسان دنیا و آخرتش را از دست میدهد.
۳. ریشه کفر
اگر انسان حسادت را درمان نکند، ممکن است به کفر دچار شود؛ چنانکه در ضمن آیات قرآن اشاره شد که یهودیان با اینکه منتظر ظهور پیامبر خاتم (ص) بودند، حسادتشان باعث شد به کفر خود باقی بمانند. عامل مهم رفتار آنها هم که بعد از پیامبر اکرم (ص) راه ارتداد را در پیش گرفتند و خلافت حضرت علی (ع) را غصب کردند و جنگ و مخالفت با او را پیشه خود ساختند، جز حسادت و کینهجویی نبود.
امام صادق (ع)فرمود:
«إِیاکُمْ أَنْ یحْسُدَ بَعْضُکُمْ بَعْضاً فَإِنَّ الْکُفْرَ أَصْلُهُ الْحَسَدُ؛ ۱۷
بر شما باد که از حسادتورزی برخی به برخی دیگر اجتناب کنید؛ زیرا ریشه کفر، حسادت ورزی است.»
هنگامیکه رسول خدا (ص)، علی (ع)را در غدیرخم به خلافت انتخاب نمود، نعمان بن حارث فهری۱۸ خدمت پیامبر اکرم (ص)آمد و عرض کرد: تو به ما دستور دادی شهادت دهیم به یگانگی خدا و اینکه تو فرستاده او هستی. ما هم شهادت دادیم. سپس دستور به جهاد و حج و روزه و نماز و زکات دادی. ما همه اینها را نیز پذیرفتیم؛ امّا به اینها راضی نشدی تا اینکه این جوان [علی (ع)] را به جانشینی خود منصوب کردی. آیا این سخن از ناحیه خودت است یا از سوی خدا؟
پیامبراکرم (ص) فرمود: «قسم به خدایی که معبودی جز او نیست! این از ناحیه خدا است.» نعمان روی بر گرداند و گفت: خداوندا! اگر این سخن حق است، سنگی از آسمان بر ما بباران! اینجا بود که سنگی فرود آمد و او را کشت.۱۹
۴. بدترین بیماری
در بین بیماریهای روحی، یکی از بدترین بیماریها که معالجه آن سالها طول میکشد، حسادت است. علی(ع) فرمود:
«اَلْحَسَدُ شَرُّ الْاَمْرَاضِ؛ ۲۰
حسد بدترین بیماری است.»
خطر حسد برای دانشمندان
هر قشر و صنفی دچار حسادت است و هر انسانی که خود را نسازد، حسودی در او رشد و ریشه میکند؛ امّا خطر این صفت رذیله را برای علما بیشتر گوشزد کردهاند.
در حدیثی از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است که آن حضرت فرمود:
«سِتَّهٌ یدْخُلُونَ النَّارَ قَبْلَ الْحِسَابِ بِسِتَّهٍ؛
شش گروه به خاطر شش صفت، قبل از حساب [الهی] وارد آتش میشوند.»
«قِیلَ یا رَسُولَ اللَّهِ مَنْ هُمْ قَالَ الْأُمَرَاءُ بِالْجَوْرِ وَ الْعَرَبُ بِالْعَصَبِیهِ وَ الدَّهَاقِینَ بالتَّکَبُّرِ وَ التُّجَّارُ بِالْخِیانَهِ وَ أَهْلُ الرُّسْتاقِ بِالْجَهَالَهِ وَ الْعُلَمَاءُ بِالْحَسَدِ؛ ۲۱
عرض کردند ای رسول خدا! آنها چه کسانی هستند؟ فرمود: «زمامداران به خاطر ستم و بیدادگری، عرب به خاطر تعصّب [ناروا]، کدخدایان و خانها به خاطر تکبّر، تجّار به خاطر خیانت [به مردم]، روستاییان به خاطر جهل و نادانی و دانشمندان به خاطر حسادت.»
با اینکه کار علما و دانشمندان بیشتر مربوط به امور معنوی است که هیچ مزاحمتی در آن راه ندارد و هر کس بدون کوچکترین ضرر و زیانی به دیگری، میتواند به بالاترین مرتبه صعود کند و افزونی علم فردی، تهجّد و معنویت والای انسانی، زیبا سخنرانی نمودن فردی و… هیچ مانع و زیانی به دیگر همصنفان نمیرساند.
پینوشتها:
۱. المفردات فی غریب القرآن، راغب اصفهانی، تهران، نشر الکتاب، دوم، ۱۴۰۴ ق، ص ۱۱۸.
۲. غرر الحکم، ح ۱۸۳۲، به نقل از: منتخب میزان الحکمه، محمدی ری شهری، دار الحدیث، دوم، ۱۳۸۰ ش، ص ۱۴۲، ح ۱۶۰۶.
۳. شرح چهل حدیث، امام خمینی(ره)، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام، چاپ سیزدهم، ۱۳۷۶، ص ۱۰۴.
۴. ر. ک: گناهان کبیره، دستغیب شیرازی، ج ۲، ص ۲۸.
۵. سوره مائده(۵)، آیه ۲۷.
۶. همان، آیه۳۰.
۷. سوره یوسف(۱۲)، آیات ۴ – ۵.
۸. سوره نساء(۴)، آیه ۵۴.
۹. سوره بقره(۲)، آیه ۱۰۹.
۱۰. سوره حشر(۵۹)، آیه ۱۰.
۱۱. سوره حجر(۱۵)، آیه ۴۷.
۱۲. ر. ک: پیام قرآن، ناصر مکارم شیرازی، مدرسه الامام علی ابن ابی طالب(ع)، اول، ۱۳۷۸، ج ۲، ص ۱۳.
۱۳. سوره فلق(۱۱۳)، آیه ۵.
۱۴. پیام قرآن، ج ۲، ص ۱۳۳؛ شرح فارسی غرر الحکم، ج ۱، ص ۹۱، ح ۶۸۰۳.
۱۵. المحجه البیضاء، فیض کاشانی، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ج ۲، ص ۳۲۶؛ مجموعه ورام، ج ۱، ص ۱۲۷.
۱۶. پیام قرآن، ج ۲، ص ۱۳۳؛ المحجه البیضاء، فیض کاشانی، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، دوم، ۱۴۰۳ ق، ج ۵، باب حسد، ص ۳۲۷؛ اصول کافی محمّد بن یعقوب کلینی، ترجمه مصطفوی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ج ۳، باب حسد، ص ۴۱۸، ح ۵.
۱۷. بحار الانوار، ج ۷۵، ص ۲۱۷.
۱۸. برخی «جابر بن نذر» یا «حارث بن نعمان» را گفتهاند.
۱۹. مرحوم علامه امینی این جریان را از سی نفر از علمای عامه نقل کرده است. ر. ک: الغدیر، ج ۱، صص ۲۳۹ – ۲۴۶؛ تفسیر نمونه، ج ۲۵، صص ۷ – ۸.
۲۰. غرر الحکم، ح ۱۳۳۲؛ شرح فارسی غرر الحکم، ج ۱، ص ۹۱؛ منتخب میزان الحکمه، ص ۱۴۲، ح ۱۶۰۲؛ پیام قرآن، ج ۲، ص ۱۳۲.
۲۱. المحجه البیضاء، ج ۵، ص ۳۲۷.
ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره۹۳.