دوستیهای خیابانی که بر پایۀ هوس بهوجود میآید، با وعدههای پسران برای ازدواج و در ادامه، با سوء استفادهها و حتی آزارهای جنسی توسط آنان همراه میشود که لطمههای جسمی و روحی وسیعی را برای دختران باقی میگذارد. پسران نیز در این روابط متضرر میشوند؛ ازجمله آثار منفی این دوستی در درازمدت برای مردانی که مدتی را با زنی و مدتی دیگر را با زنی دیگر سپری میکنند، ارضانشدن عاطفی با شریک واحد اصلی زندگی آیندۀ آنان (درصورت ازدواج) است. این وضعیت به تلاطم روحی در این افراد منجر میشود.
هر عقل سلیمی میپذیرد که اصل برقراری ارتباط دو جنس مخالف (زن و مرد) بهدلیل ویژگیهای جسمی و روحی متفاوت هریک از این دو و نیاز متقابل آنها به تکمیل کمبودهای موجود، فرصتی طلایی و استثنایی برای رسیدن به آرامش است؛ اما به شرطی که این پیوند در چارچوب عرف و شرع و قانون باشد و همه چیز روال متداول خود را طی کند. حال، اگر این مسیر بهدرستی طی نشود و روابطی ساختارشکنانه برقرار شود و مشکلاتی را برای طرفین پدید آورد و عاقبت خوبی را رقم نزند، اساس این اصل درنظر رابطه برقرارکنندگان با تردید روبهرو میشود. از همین جا میتوان فهمید چرا کسانی که تجربۀ داشتن اینگونه روابط را دارند، کمتر میل به ازدواج دارند یا در پس از انجام ازدواج دچار مشکلات ریشهای میشوند. اصولاً دوستی با جنس مخالف ناشی از حالات هیجانی و شهوانی دوران جوانی و قبل از آن مقطع نوجوانی است. امروزه، ارتباطات خارج از عرف و ضابطۀ دختران با پسران ازطریق چتهای اینترنتی، پارتیها، پارکها، خیابانها و… شروع و بعد از طی مراحلی که دور از چشم خانوادههاست، به نقاط تلخی میرسد.
در دوستیهای خیابانی بهدلیل اینکه پیمانی (عقدی) بسته نمیشود، احساسی سراسر غیرمعتمدانه در روابط دختر و پسر جریان پیدا کرده و امنیت خاطرنداشتن را در ذهن افراد ایجاد میکند؛ در این شرایط استرس خیانتکردن همیشه وجود دارد و غالباً آیندهای مبهم و نامعلوم برای پسر و دختر ترسیم میشود؛ این حالت احساس بلاتکلیفی و سردرگمی را بهدنبال خود میآورد. این درحالی است که روابط مشروع دختر با پسر در میثاق ازدواج، وجههای تقدسآمیز دارد و همراه با امید، نشاط، برنامۀ زندگی و… است.
مهمترین دلایل شکلگیری این دوستیها در نگاه پسران، این است که چنین رابطۀ متأثر از سبک زندگی غربی را برای خود امتیاز میدانند و به آن افتخار میکنند! ازسویدیگر، دختران نیز تجربهکردن داشتن دوست پسر را نشانهای بر داشتن قابلیتها و جاذبههای ظاهری خود بهحساب میآورند! اما آمارها و فرجام بسیاری از این روابط حکایت از وارونگی این تصورات دارد و انتهای این موضوع چیزی جز لکهدارشدن حیثیت و آبرو نیست. ازجمله انگیزههای دیگر افراد در قوامدادن به این دوستیها، خوشگذرانی در ایام فراغت است؛ بههمین دلیل است که در ایام تعطیلی مدارس و دانشگاهها (بهخصوص فصل تابستان و تعطیلات نوروز) میزان این روابط افزایش پیدا میکند. برخی جوانان این نوع از دوستیها را بهمنظور تسکین بحران بیهویتی برقرار میکند. درحالیکه، پناهگاه نامطمئنی برای جبران کمبودهای عاطفی درون خانوادهها، برای خود انتخاب میکنند.
با نگاه دینی به این مسئله هم باید گفت در قرآن با صراحت از ممنوعبودن برقراری این نوع روابط سخن آمده است؛ در قرآن میخوانیم: «مُحْصِنِینَ غَیرَ مُسَافِحِینَ وَلَا مُتَّخِذِی أَخْدَانٍ» [۱]و زنان پاکدامن از مسلمانان و زنان پاکدامن از اهل کتاب حلالاند، هنگامیکه مهر آنان را بپردازید و پاکدامن باشید، نه زناکار و نه دوست پنهانی و نامشروع گیرید. از منظر اسلامی در دوران جوانی که تمایلات بهسوی جنس مخالف تشدید میشود، توصیههایی برای تعامل سالم و عفیف میان مردان و زنان نامحرم در خانواده و جامعه وجود دارد. این توصیهها برای مسلمانان، «خیر» معرفی میشود. خیری که برکات دنیوی و اخروی را با خود همراه میکند. از بدیهیات این خیرها، رهایی فکر از روابط مخاطرهآمیز غیرمتعارف دختر و پسر با هم است.
در جامعۀ دینی ما و میان خانوادههای اصیل متدین کمتر پسری تمایل پیدا میکند، برای ازدواج سراغ دخترانی برود که این روابط را تجربه کردهاند. برای آقایان بکارت روحی دختران سوای بکارت جسمی آنان موضوع مهمی است که ناشی از خصلت غیرت در آنان است؛ بنابراین دوستیهای خیابانی دختر و پسر از این حیث نیز امتیازی منفی در پیشانی دختران و شانسهای تشکیل زندگی مشترک بهجا میگذارد و نگرانیهایی بهوجود میآورد. ازطرفدیگر، دختران آمادۀ ازدواج کمتر حاضر میشوند به پسری که سابقۀ ارتباط با دختر دیگری را داشته، بله بگویند. آنها بنای این رابطه را هوسبازبودن خواستگار خود میگذارند و بههمین دلیل به او خوشبین نیستند و جواب مثبتی نمیدهند.بودن خواستگار خود میگذارند و بههمین دلیل به او خوشبین نیستند و جواب مثبتی نمیدهند.