تضعیف حجاب در سینما (۱)

6cddb40e9484f734ee65b71f05c3e74d - تضعیف حجاب در سینما (1)

نزدیک به یک دهه است که رشد پدیده بدحجابى، در سینماى ایران به شکل محسوس سرعت گرفته است. به گونه اى که امروزه پدیده غالب در فیلمهاى ایرانى، زنان مو باز و بلوز و شلوارى است. گویى حجاب، ارزان ترین کالایى است که در قایق بر گل نشسته سینماى ایران سنگینى مى کند؛

 

 

مقدمه
نزدیک به یک دهه است که رشد پدیده بدحجابى، در سینماى ایران به شکل محسوس سرعت گرفته است؛ به گونه اى که امروزه پدیده غالب در فیلمهاى ایرانى، زنان مو باز و بلوز و شلوارى است. گویى حجاب، ارزان ترین کالایى است که در قایق بر گل نشسته سینماى ایران سنگینى مى کند؛ چرا که برخى از سینماگران، قصد دارند با دور ریختن این ارزش، فیلمهایشان را از فرو رفتن در باتلاق ورشکستگى نجات دهند.
ما در این مقاله، صرفاً به دنبال بررسى نمودهاى مختلف پدیده بدحجابى در سینماى ایران نیستیم؛ بلکه قصد داریم چگونگى تأثیرگذارى این پدیده را بر پوشش بانوان بررسى کنیم. البته پرواضح است که گسترش بدحجابى در جامعه امروز ما عوامل گوناگونى دارد و ما تنها به یکى از این عوامل، یعنى روشهاى تأثیرگذارى سینما بر حجاب خواهیم پرداخت؛ بنابراین، قصد ما از منحصر کردن موضوع مقاله به سینما و بررسى آثار آن بر حجاب، این نبوده است که سینما را به عنوان تنها متّهم پرونده رواج بدحجابى معرفى کنیم. امید است که با ارائه این تحقیق بتوانیم گامى در مسیر رشد حجاب و ارزشهاى اسلامى در جامعه برداریم.
در این بخش، از روشهاى سینما براى تغییر در تصورات رایج از حجاب در جامعه و همچنین تضعیف حجاب بحث مى کنیم و در قسمت بعد مباحث طبقاتى کردن حجاب و معرفى شخصیتهاى بدحجاب به عنوان الگو توسط سینما را مورد بررسى قرار خواهیم داد.

تغییر تصورات رایج
امور زیر مى تواند موجب تغییر در تصورات رایج جامعه از حجاب گردد:

۱. تغییر در مفهوم

حفظ اصالت ملّى، وظیفه اى است بر دوش تک تک افراد جامعه. البته، همان اندازه که پافشارى بر سنّتهاى غلط نشان دهنده جمود فکرى و مانع از پیشرفت است، دست برداشتن از سنّتهاى زیبا و صحیح هم حماقتى است که دامن گیر افراد به ظاهر روشنفکر و غرب زده مى شود.
حجاب یکى از شاخصه هاى فرهنگ ایرانى است که سابقه آن حتى به قبل از اسلام نیز برمى گردد. متانت، وقار و حیا خصایص جداناشدنى زن ایرانى است. با وجود این، عده اى از فیلم سازان به قیمت رونق یافتن گیشه فیلمهایشان، چوب حراج به این سنّت حسنه زده و هرگاه به خاطر ساخت این گونه فیلمها مورد اعتراض افراد متدین قرار گرفته‌اند، جواب آنها تنها یک جمله بوده است: «اینها واقعیتهایى است که در اطراف ما وجود دارد. »
اى کاش میدان دید این فیلم سازان کمى بیش از این بود و اندکى آن طرف تر از محیط زندگیشان را هم مى دیدند. شاید به این وسیله در مى یافتند که واقعیت خارجى ملت ایران، چیزى غیر از تصوّر آنها است و اینکه تمام ایرانیان مانند آنها و اطرافیانشان زندگى نمى کنند.
سینماى متعهّد، سینمایى است که در آن ملاک اصلى براى انتخاب موضوع فیلم، اهمیت اجتماعى یک موضوع است، مثلاً: اعتیاد به عنوان یکى از مهم ترین پدیده هاى اجتماعى ایران، به خاطر گستره شمول و لزوم اطلاع رسانى درباره آثار مخرب آن، شایسته است یکى از اصلى ترین موضوعاتى باشد که درباره اش فیلم ساخته مى شود.
با توجه به این احوال، از فیلم سازى که درباره دختر اصیل ایرانى فیلم مى سازد و حتى یک زن چادرى هم در فیلم او یافت نمى شود، نمى توان انتظار داشت که بازیگر محجبه اى را به عنوان دختر اصیل ایرانى معرفى کند. موضوع یکى از این فیلمها، پیرامون دو شخصیت مرد است که بعد از چند سال زندگى در خارج از کشور، براى پیدا کردن همسر مورد علاقه خود به ایران باز گشته‌اند. همسرى که هر دوى این شخصیتها به دنبال آن مى گردند، دخترى است اصیل و ایرانى؛ اما فردى را که این دو شخصیت – و یا به عبارت بهتر، تهیه کنندگان فیلم – به عنوان دختر اصیل ایرانى مورد توجه قرار مى دهند، دخترى است که حجاب او در پالتویى کوتاه و شلوارى تنگ خلاصه مى شود. بدتر از همه، اینکه او در عین حالى که صفت اصیل بودن را به یدک مى کشد، به مخالفت با آداب و رسوم سنّتى جامعه نیز برمى خیزد.
در فیلم به این نکته اشاره مى شود که خواستگار پولدار این خانم، در روند رشد و بیدارى اى که طى کرده است، از تمام مسائل مادى متنفر شده و به فلسفه و عرفان رو آورده است. تا آنجا که حتى شروع به نماز خواندن هم کرده است. این خواستگار جوان، در نوعى سردرگمى و آشفتگى روحى به سر مى برد و در حالى که به دنبال حقیقت مى گردد، به صورت اتفاقى جلوى یک مغازه آنتیک فروشى با دختر یاد شده روبرو مى شود و با دیدن او یک دل نه، بلکه هزار دل عاشق مى شود. گویى گم گشته سالیان دور خود را پیدا کرده است. او در سکانسهاى پایانى فیلم، آن دختر را مظهر عشق و پاکى خطاب مى کند و درباره او به نحوى حرف مى زند که گویى نهایت عشق و عرفان است.
دختران ایرانى تحت تأثیر این فیلم، دیگر اصیل بودن را مساوى تقید به مسائل سنّتى مانند حجاب نمى دانند. بلکه همان گونه که در فیلم مطرح مى شود، تصور خواهند کرد که مى توان اصیل بود و در عین حال علیه آداب و رسوم سنّتى هم قیام کرد.

۲. تغییر در فرهنگ پوشش
یکى از راههاى تغییر فرهنگ پوشش در جامعه، ترویج لباسهاى نامناسب براى کودکان است.
فرهنگ هر ملت، میراثى است که از نسلى به نسل دیگر منتقل مى شود. اگر بزرگ ترهاى یک جامعه وظیفه اى را که پدر و مادرانشان در حق آنها انجام داده‌اند در حقّ فرزندان خود به درستى به جا نیاورند، باعث از بین رفتن فرهنگ آن ملت خواهند شد.
کودکان به عنوان آینده سازان یک ملت، باید از همان کودکى به یادگیرى این سنّتها تشویق شوند. البته نباید از آنها انتظار داشته باشیم به همه آموزه هاى موجود در فرهنگ یک ملت پایبند باشند. در عین حال، نباید عکس العمل بزرگ ترها در برخورد با خطاهاى آنها به گونه اى باشد که کودکان احساس تأیید رفتارشان را از سوى بزرگ ترها داشته باشند.
حجاب به عنوان یک ارزش اجتماعى از این قانون مستثنا نیست. رعایت نکردن فرهنگ اسلامى – ایرانى حجاب در پوشش کودکان، باعث از بین رفتن آن در نسلهاى بعدى خواهد شد؛ ولى با کمال تأسف دیده مى شود که عده اى از فیلم سازان، لباسهایى به تن هنرپیشگان خردسال فیلمهایشان مى پوشانند که با فرهنگ و ارزشهاى اجتماعى ما مخالف است.
کودکان با مشاهده لباسهاى یاد شده در تن شخصیتهاى محبوبشان، این گونه لباسها را از والدینشان طلب مى کنند. طبیعى است که هر کس در دوران کودکى این لباسها را بپوشد، قبح آنها در نظرش از بین خواهد رفت؛ چرا که این سن، زمان شکل گرفتن شخصیت کودکان است.
البته امکان دارد که این کودکان در سنین بزرگ سالى، لباسهاى یاد شده را به دلیل فشار اطرافیان و یا پیدایش تمایلات مذهبى نپوشند؛ ولى لزوماً معلوم نیست که پوشیدن لباسهاى یاد شده را قبیح مى دانند.
اگر نوع لباسهاى مورد استفاده در زمان کنونى را با ۲۰ سال قبل مقایسه کنید، خواهید دید که لباسى را که امروزه دختران جوان مى پوشند، لباسى است که ۲۰ سال پیش اکثراً کودکان از آن استفاده مى کردند. مثل مانتو شلوار که بعد از گذشت چند سال از انقلاب، یکى از لباسهاى مرسوم در بین بزرگ ترها شده است. و یا بلوز شلوار که در جامعه فعلى ما، به مرور در حال رسمى شدن به عنوان لباس بانوان است.
شاید بتوان این اتفاق را این گونه تبیین کرد که در اثر استفاده زیاد از یک لباس نامناسب، قبح آن در ذهن فرزندان یک نسل کم مى شود؛ ولى قبح پوشیدن این لباسها توسط افراد بزرگ سال هنوز در ذهن والدین آن نس ل پا بر جا است. و این مخالفت والدین است که باعث مى شود وقتى کودکان بزرگ تر مى شوند، دیگر از آن لباسها استفاده نکنند؛ هر چند این کار به خاطر ذهنیت پدید آمده در دوران کودکى شان دیگر قبیح نیست؛ اما در نسل بعدى دیگر همه موانع برداشته مى شود؛ زیرا کودکان دیروز در این نسل جدید، نقش پدر و مادر را بازى مى کنند و از آنجا که آنها و فرزندانشان بر قبیح نبودن این لباسها هم رأى خواهند بود، بنابراین، پوشیدن لباسهایى که در نسل گذشته براى بزرگ ترها قبیح شمرده مى شدند، در این نسل رایج خواهد شد.

۳. ترویج پوششهاى نامطلوب در محیط خانه

در جامعه امروز ما، شاید دختران جوان از شنیدن این مسئله تعجب کنند که در گذشته نه چندان دور، تا مدتى بعد از ورود عروس به خانواده جدیدش، پدر شوهر صورت او را نمى دید. علت این مسئله هم حجب و حیایى بود که در این نوعروسان وجود داشت. آنها نه تنها در مقابل پدر شوهر خود با حجاب کامل ظاهر مى شدند، بلکه با گوشه روسرى بخشى از صورتشان را هم مى پوشاندند.
امروزه این روابط کاملاً تغییر کرده است؛ به گونه اى که نوعروسان، همان روز اوّل با صورتى آرایش کرده و موهایى باز در مقابل پدر شوهر خود حاضر مى شوند. البته مسلم است که افراط و تفریط در هر پدیده اى از جمله حجاب قبیح است و این نکته را فقط از باب توجه دادن خوانندگان به سابقه حجاب در خانواده هاى ایرانى بیان کردیم.
در تولیدات سینمایى سالهاى اخیر، دختران جوان در اکثر صحنه هایى که محیط داخلى خانه به نمایش در مى آید، با بلوز و شلوار ظاهر مى شوند. به این ترتیب، اگر روزى دختران ایرانى به احترام بزرگ ترهاى فامیل، لباس محفوظترى در مقابل آنها مى پوشیدند، امروزه با ساخت این فیلمها، قبح پوشیدن بلوز و شلوار در مقابل بزرگ ترها و همچنین پسرهاى جوان خانواده از بین مى رود. تا آنجا که عده اى این نوع رفتارها را به صمیمیت بین اعضاى خانواده تعبیر مى کنند.
این امر مى تواند به رشد فساد در برخى محیطهاى خانوادگى دامن بزند و اگر کمى خوش بین باشیم، تحریکهاى کاذب پیدا شده در این خانواده ها، اعضاى آنها را به دامن مفاسد اجتماعى خواهد کشاند.
مشکل دیگرى که این پدیده به وجود مى آورد این است که گاهى این نوع پوششها، از «چهار دیوارى اختیارى» خانواده ها پا را فراتر مى گذارند و به میهمانیهاى خانوادگى و گاهى به جمع دوستان و آشنایان کشیده مى شوند.

۴. تغییر در مفهوم غیرت مردان
غیرت، ویژگى مردان مسلمان و یکى از عوامل ماندگارى حجاب است که در تاریخ، ماجراهاى عجیبى از آن نقل شده است. براى مثال، نقل شده است که یکى از مسلمانان، شب ازدواجش وقتى عروس خود را با اسب به خانه مى برد، به خادمان خود دستور مى داد زین اسبى را که همسرش بر روى آن نشسته بود، آتش بزنند که مبادا بعدها مرد غریبه اى روى آن بنشیند. البته باز تأکید این نکته ضرورى است که ما طرفدار افراط و تفریط در زمینه حجاب نیستیم و این مصادیق را هم مانند مثال پیشین، براى آشنایى با گذشته پدیده حجاب و همچنین چگونگى غیرت در بین مردان مسلمان بیان کردیم.
برخلاف سابقه اى که گفته شد، سینماى امروز چهره و شخصیتى از مردان ایرانى معرفى مى کند که اثرى از غیرت در آنها وجود ندارد؛ به گونه اى که زنان منصوب به این مردان، در محیطهاى عمومى به صورت بدحجاب همراه آنها حاضر مى شوند. بعضى از فیلمها در بدنام کردن جلوه مرد ایرانى پاى خود را از این فراتر نهاده‌اند. در این فیلمها، خود مرد است که هنگام بیرون رفتن با همسرش، به او توصیه مى کند که به خودش برسد و آرایش نماید.
البته تولیدات سینمایى سالهاى اخیر هم خالى از مردان با غیرت نیست. با این تفاوت که غیرت در این فیلمها، به صورت یک پدیده منفى تصویر شده است. این تصویر منفى یا در قالب به مسخره گرفتن غیرت ارائه شده و یا با منتسب کردن غیرت به شخصیتهاى منفى فیلم، باعث تخریب جلوه آن شده‌اند. نهایت تلاش این فیلم سازان در مثبت جلوه دادن غیرت، به اینجا ختم شده است که مردى به خاطر ایجاد مزاحمت چند جوان نسبت به یک خانم بدحجاب، با آنها درگیر شده و کتک مفصلى به آنها مى زند. این در حالى است که معدن غیرت ما در این فیلم (مرد مذکور) اصلاً به ذهنش هم نمى رسد که از آن خانم بدحجاب بخواهد تا سر و وضعش را مرتب و پوشش اسلامى را رعایت کند.
عادى کردن بدحجابى زنان در ذهن مردان ایرانى و همچنین سعى در از بین بردن غیرت آنها به گونه اى که خود پیشنهاد آرایش کردن را به همسرانشان بدهند، یکى از اهداف این صحنه ها است.
واژه هایى همچون «اُپِن» و «امروزى بودن»، تعبیراتى است که به مردانى با این گونه تفکرات نسبت داده مى شود، و خود عاملى براى گسترش بى غیرتى است.
به مضحکه گرفتن غیرت باعث مى شود که حتى مردان با غیرت نیز جرأت ابراز غیرت را هم نداشته باشند.
«دفاع از زنان بدحجاب» با غیرت در ستیز است؛ چون با این عمل، وجود زنان بدحجاب را در جامعه تجویز مى کنیم؛ بنابراین، غیرت که باید عاملى براى جلوگیرى از بدحجابى باشد، به عامل گسترش و دفاع از حریم آن تبدیل مى شود.

۵. تغییر در شکل ظاهرى حجاب

تغییر در شکل ظاهرى حجاب – بدون توجه به معیارهاى حجاب کامل – عامل دیگرى است که به فرهنگ حجاب صدمه مى زند. این کار از طریق طراحى مدلهاى جدید لباس براى بازیگران زن انجام مى شود. به عنوان نمونه، امروزه در برخى از فیلمها، شکل جدیدى از پوشش مو براى بانوان مطرح شده است. به این صورت که یک کلاه پارچه اى براى پوشاندن موها بر روى سر بازیگر گذاشته مى شود، سپس یک روسرى یا شال نازک کم عرض را از روى آن بر سر او مى آویزند.
این روش شاید در برخى از اوقات باعث کامل شدن حجاب هنرپیشگان شود؛ اما این کار اثرات سوئى داشته است. از آن جمله مى توان به موارد زیر اشاره کرد:
الف. به مرور زمان در برخى از فیلمها و همچنین در بین افراد جامعه شاهد حذف کلاه زیرین و اکتفا به روسرى رویى هستیم. پر واضح است که این روسرى هم به خاطر شکل ظاهرى اش و هم به خاطر ضخامت کمش، نمى تواند یک حجاب کامل باشد.
ب. متأسفانه اخیراً در کشور تلاشهایى براى عوض کردن نوع حجاب زنان آغاز شده است که از آن جمله مى توان به ترویج چادرى موسوم به چادر ملى ۱ اشاره کرد. استفاده از این نوع حجابهاى تازه وارد در فیلمها، باعث ترویج سریع تر آنها در جامعه مى شود. به نظر مى رسد که هر گونه طراحى و دست بردن در حجاب بانوان، بدون داشتن معیار مناسب براى طراحى، باعث تخریب حجاب وکم فایده کردن آن مى شود.

تخریب حجاب

در فیلمهاى سینمایى، امور ذیل موجب تخریب حجاب در جامعه است.

۱. کارهاى ضد ارزشى محجّبه ها
مثال ۱: دختر چادرى در یکى از جشنهاى ملى مشغول نواختن موسیقى است. دور تا دور سالن را پرچم ایران و پرچمهاى «یا مهدى ادرکنى» و «السلام علیک یا على بن ابى طالب» پوشانده است. از جمله میهمانان جلسه، چند نفر مرد هستند که از ظاهر مذهبى شان معلوم است که از مسئولان نظام هستند. در تمام مدتى هم که موسیقى نواخته مى شود، این میهمانان سرهایشان را پایین انداخته‌اند.
مثال ۲: دخترى محجّبه مشغول آموختن گیتار از یک پسر نامحرم است. این دختر به قدرى مقید به حفظ حجاب است که وقتى چادر از سرش به سمت پایین مى لغزد، گیتار را در بین هوا و زمین رها مى کند تا مانع افتادن چادر سرش بشود.
هر بیننده ساده اى متوجّه تضاد در رفتار این شخص مى شود؛ چرا که او از طرفى تقید شدید به حفظ حجاب دارد و از طرف دیگر به یادگیرى گیتار – که یکى از وسایل لهو و لعب است – از یک مرد نامحرم اقدام مى کند. و از سوى دیگر حجاب را مانع آموزش هنر معرفى مى کند.

پیامدها
الف. بدین سان حرمت چادر و شخص چادرى در این نوع صحنه ها شکسته مى شود.
ب. در این صحنه ها، منکرات یاد شده به خاطر قرین شدن با افراد متدین قبح خود را از دست مى دهند.
ج. این صحنه ها توجیهى براى اعمال افرادى مى شود که اهل این گونه مسائل هستند.
د. صحنه هاى یاد شده، مذهبیهایى را که در مسیر خود سست هستند به سوى محرّمات مى کشاند.

۲. بى فایده نشان دادن حجاب
در برخى از فیلمها، نوع بکارگیرى چادر در طراحى لباس بانوان باعث مى شود تا چادر به لحاظ تأثیرش در کیفیت حجاب، وسیله اى بى فایده جلوه کند، به عنوان مثال: در برخى از فیلمها از بازیگر خواسته مى شود تا چادر را صرفا از سر آویزان کند و بازیگران نیز چادر را در پشت سر مانند شنل رها مى کنند و یا آن را صرفاً دور کمر مى بندند.
در مواردى دیگر هم گرچه در ابتداى صحنه چادر به درستى روى سر بازیگر قرار دارد، اما هر از چند گاهى از سر او سُر مى خورد و پایین مى افتد. در این مواقع، بازیگر بدون اعتنا به پایین افتادن چادر، به نقش آفرینى خود ادامه مى دهد؛ به گونه اى که انگار نه انگار چیزى از حجابش کم شده است.
این نوع برخوردها با مسئله حجاب، به مرور زمان چادر را به وسیله اى تشریفاتى تبدیل مى کند که بود و نبود آن هیچ تأثیرى در کیفیت حجاب ندارد؛ به گونه اى که دیگر فقط در مراسمهاى خاصّ از چادر استفاده خواهد شد.

۳. تلقین دست و پا گیر بودن حجاب

در برخى از فیلمها، سعى بر آن است که حجاب وسیله اى دست و پاگیر نمایش داده شود. برخى از این صحنه ها خنده دار و مضحک هم مى نمایند. همانند زنى که مقدار زیادى میوه و سبزى خرید نموده و هر دو دستش را پر کرده است. او سعى دارد با این حال چادرش را هم با کمک دندان نگهدارد.
این فیلمها زنانى را نمایش مى دهند که چادر مانع فعالیتهاى اجتماعى آنها است؛ همچون خانم پلیسى که چادرى است؛ ولى وقتى مى خواهد به تعقیب مجرم بپردازد، به خاطر دست و پاگیر بودن چادر، این کار را بدون آن انجام مى دهد.
این قسم از فیلمها، این تصور را در اذهان بینندگان به وجود مى آورند که «چادر با جامعه مدرن و زندگى شلوغ شهر نشینى که امروزه رواج دارد، سازگار نیست».
بى رغبتى بانوان به چادر نیز پیامد تخریبى دیگر این فیلمها است.

۴. اعمال خشونت از جانب محجّبه ها
حجاب زنان بازیگر در فیلمها، یک ماهیت طیف گونه دارد. هر چه در طراحى لباس یک هنرپیشه، این طیف رنگ بیش ترى به خود بگیرد، انتظار بینندگان از آن شخصیت در جهت دینى تر شدن رفتارهایش بیش تر مى شود؛ چون آنها حجاب حداکثرى داشتن یک شخصیت را نمودى از کمال دیندارى او مى دانند. حال اگر بازیگرى با وجود داشتن حجاب حداکثرى، اعمالى مانند ظلم و خشونت را که خلاف آموزه هاى دینى است انجام دهد، بینندگان یک نوع ناهمخوانى در شخصیت او خواهند یافت.
این صحنه ها از طرفى باعث ایجاد تردید در صحّت گفتار متدینین مى شود؛ به گونه اى که بینندگان آموزه هاى اسلامى را تنها لقلقه اى در دهان متدینین خواهند دانست و از طرف دیگر، صحنه هاى یاد شده در مخاطبانش شک و تردیدى نسبت به توانمندى آموزه هاى اسلامى در پرورش و اعتلاى روح بشر به وجود مى آورد.
به عنوان نمونه، در فیلم «زندان زنان» در شخصیت پردازى رئیس زندان، او را فردى کاملاً محجّبه و در عین حال تندخو مشاهده مى کنیم. از نمونه هاى خشونت او در این فیلم مى توان به مجبور کردن زندانیان به ماندن در حیاط زندان در هواى سرد و زیر بارش برف اشاره کرد. در حالى که در بین این زندانیان، زنان پیر و کودکان خردسال هم هستند؛ کودکانى که به علت سنّ کمشان به همراه مادران خود در زندان زندگى مى کنند.
او (رئیس زندان) اعتراضهاى منطقى زندانى را با گفتن «این مقرّرات من است» نادیده مى گیرد. و یا زمانى که مى خواهد سر و سامانى به وضع زندان بدهد، با گفتن جمله «من وقت زیادى براى تلف کردن ندارم»، چهره اى بسیار تند و خشن از خود در ذهن مخاطب ایجاد مى کند. »
آیا بکار بردن تعبیر «جانورهاى داخل بند» بر عدم حرمت زندانیان در نزد او دلالت نمى کند؟ به این ترتیب سازندگان این فیلم با صحنه هاى یاد شده و ده ها صحنه دیگر سعى مى کنند ظالمانه بودن رفتار این فرد محجّبه را به تصویر بکشند.
به تصویر کشیدن ظلمهاى این شخص محجّبه و عدم تفکیک بین آموزه هاى اسلامى و سلایق شخصى او، باعث مى شود تا تنفّر بینندگان از رفتار و شخصیت این زن، منجر به تنفّر از اسلام و آموزه هاى آن و داشتن چادر به عنوان پوشش اسلامى شود.

۵. دادن نقش افراد محجّبه به بازیگران زشت

یکى دیگر از روشها که بکارگیرى آن آثار منفى اى بر حجاب دارد، دادن نقش افراد محجّبه به بازیگران زشت است، مثلاً: در فیلمى که همه شخصیتهاى زن آن آرایش کرده و اغلب بدحجاب هستند، تنها فرد محجّبه بین آنها یک زن زشت رو است. البته تذکر این مطلب لازم است که منظور ما این نیست که به منظور جذّاب سازى چهره افراد محجّبه، آنها را به گونه اى گریم کنند که این بار قیافه آرایش کرده آنها با شخصیت مذهبى شان سازگار نباشد؛ بلکه منظور آن است که اگر آنها را مانند سایر هنرپیشگان با آرایشهاى حرام زیبا نمى کنند، لااقل با گذاشتن خال و زگیلهاى زشت روى صورت این بازیگران، چهره آنها را وقیح تر نکنند. ویا به عمد بازیگرانى را که نسبتاً قیافه نازیبایى دارند براى این نقش انتخاب نکنند.
زشتى زن چادرى – در فضایى که توصیف شد – به صورت ناخودآگاه جلوه چادر را هم زشت مى کند. و دیدن این فیلم باعث مى شود که بانوان احساس کنند در صورت به سر کردن چادر، قیافه زشتى پیدا خواهند کرد.

۶. استفاده از چادر براى تلقین وحشت
دیده شده است که در گروهى از فیلمها، براى به وجود آوردن یک صحنه وحشتناک، از زنانى با چادر مشکى استفاده مى شود. مسلّم است که این دسته از بازیگران، در واقع وحشتناک نیستند، ولى بر اساس موضوع و اجراى فیلم، گروهى از تماشاگران، آنها را وحشتناک مى پندارند و نهایتاً در پایان فیلم متوجه مى شوند که آنان نه تنها وحشتناک نبوده، بلکه بسیار هم مهربان اند.
بعد از مشاهده این نوع از فیلمها، کودکان با یاد آورى آن صحنه ها، از زنان چادرى که در کوچه و خیابان مى بینند وحشت خواهند کرد.
آسیب دیگر این صحنه ها، نفرتى است که از همان دوران کودکى در ذهن بچه ها نسبت به چادر به وجود مى آید.

۷. استفاده از زنان محجّبه براى بازى در نقش هاى منفى

بازى کردن زنان محجّبه در نقشهایى همچون «زندان بان» و یا «مأموران اجراى حدود» که از لحاظ اجتماعى جلوه منفى اى دارند، روش دیگرى است که در جامعه تأثیر نامطلوبى بر حجاب خواهد گذاشت.
این گونه از صحنه ها باعث مى شوند تا مردم در محیط واقعى زندگیشان هم با دیدن زن چادرى، سریعاً به یاد مأموران عذاب بیفتند. همان گونه که زنى با شنل سفید، براى آنها به یاد آورنده نقش فرشته است. (البته توجه داشته باشید که این نوع از پیامدها ناشى از تکرار زیاد این نقشها توسط افراد با حجاب است.)
ادامه دارد…

پی نوشت:
۱) قبل از پرداختن به ویژگیهاى این چادر، تذکر چند مورد لازم به نظر مى رسد: اوّل اینکه در جامعه امروز ما افرادى از چادر استفاده مى کنند که حاضر نیستند از مانتو به عنوان پوشش بیرون از خانه استفاده کنند؛ بنابراین، شباهت زیاد این طرح جدید به مانتو و نداشتن برخى از ویژگیهاى چادر، در واقع نوعى فریب متدینین است؛ یعنى با اسم «چادر ملى» چادرى را به آنها پیشنهاد مى دهند که قابلیتهاى چادر سنّتى را ندارد. در واقع با این کار، حجاب برتر گروهى از زنان جامعه که حاضر به کنار گذاشتن چادر نیستند از آنها گرفته مى شود. نکته دیگر، در رابطه با اسمى است که براى این طرح جدید انتخاب شده است. چادر مشکى با طرح سنّتى اى که از قدیم الایام در ایران استفاده مى شود، حجابى است مختص زنان ایرانى. در واقع این مدل از چادر، چادر ملى زنان ایرانى به حساب مى آید؛ بنابراین، نامگذارى چادر طرح جدید به نام «چادر ملى» روشى است براى جا انداختن این مدل از چادر در بین بانوان ایرانى.
چادرى که امروزه با نام چادر ملى در بازار عرضه مى شود، در واقع نوعى الگو بردارى از چادر مرسوم در بین زنان عرب است. تغییراتى هم که نسبت به طرح اصلى آن (چادر عرب) در الگوى جدید به وجود آمده است، نه تنها حسنى به این چادر اضافه نکرده، بلکه باعث از بین رفتن بسیارى از محاسن «چادر عرب» هم شده است.
از جمله آن محاسن، روبندى است که در چادرهاى عرب وجود دارد. از آنجا که در چادرهاى سنّتى ایرانى، قسمت جلوى چادر بسته نیست، بانوان مى توانستند در مواقع لزوم صورتشان را با گوشه چادر بپوشانند و به اصطلاح «رو بگیرند». درحالى که این امکان در «چادر ملى» وجود ندارد.
از محسّنات دیگر «چادر عرب» که این طرح جدید فاقد آن است، بسته بودن جلوى چادر درمدل عربى آن است. چادر به اصطلاح ملى از این لحاظ در دو مدل عرضه مى شود. در برخى از مدلهاى آن براى بستن جلوى چادر از زیپ استفاده مى شود، در حالى که در برخى دیگر این امکان هم براى بستن جلوى چادر وجود ندارد. علاوه بر این، به منظور تأمین راحتى بانوان به هنگام راه رفتن، زیپهاى بکار گرفته شده در این چادرها هم یک سره تا پایین چادر قرار داده نمى شود؛ به همین خاطر، معمولاً در موقع راه رفتن قسمت پایین چادر کنار مى رود.
این مشکل در چادرهاى سنّتى ایران وجود ندارد؛ زیرا پارچه بکار گرفته شده در این چادرها، داراى قواره بزرگى است و این امر باعث مى شود تا بر خلاف طرح جدید، دو لبه چادر در بخش جلو روى هم قرار بگیرند. همین امر در موقع راه رفتن مانع از کنار رفتن چادر مى شود.
نکته دیگرى که در این زمینه قابل مطرح کردن است، ویژگى جادستى «چادر عرب» است. جاى دست بکار گرفته شده در این چادرها، بر خلاف لباسهاى دیگر آستین ندارد. همین امر باعث مى شود تا «چادر عرب» با نچسبیدن به بدن، باعث نمایان شدن حجم بدن بانوان نشود؛ اما افزودن آستین در چادر طرح جدید، این مزیت را نیز از بین برده است. علاوه بر این، گشاد بودن سر آستینها در این چادر، عاملى است که باعث کنار رفتن آستینها در موقع فعالیتهاى روزانه مى شود.

 

حسین نقی زاده

همچنین ببینید

تولد دوباره بت‌ها!!

انسان‌ امروز، دلخوش‌ است‌ به‌ اینکه‌ چون‌ گذشتگان‌ بت‌پرستی‌ نمی‌کند، بر لات و عُزّی‌ و هبل‌ می‌خندد و در مقابل‌ خدایان‌ سنگی‌ و ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *