امام مهدی، غیبت و چایگاه ما

گفت‌وگو با حجت‌الاسلام و المسلمین حبیب‌الله رهبر

 
حضرت حجت‌الاسلام و المسلمین شیخ حبیب‌الله رهبر از جمله کسانی هستند که روح و عشق و پیوند با حضرت مهدی(ع) را در میان جوانان شهر اصفهان خاصه طلاب حوزه علمیه ترویج می‌دهند. ایشان مدت ۱۵ سال در تحصیل سطح خارج فقه از محضر آیات عظام گلپایگانی، شیخ هاشم آملی، مرتضی حائری یزدی و وحید خراسانی،   و در آموختن فلسفه از درس خواجه انصاری شیرازی و حاج آقا رضا صدر  بهره‌گرفته‌اند. این مدرس اخلاق در حال حاضر به تدریس فلسفه و معارف و تفسیرقرآن در حوزه علمیه اصفهان مشغول و عهده‌دار مسئولیت سازمان تبلیغات اسلامی ذوب‌آهن می‌باشند. و حتی در آنجا هم کرسی درس را تشکیل داده‌اند و خارج فقه تدریس می‌نمایند. جلسات ایشان با نام و یاد حضرت امام زمان(ع) شروع و خاتمه می‌یابد و اشک‌ روان مشتاقان در پای منبر و درس ایشان زینت بخش جلسات می‌باشد. این همه موجب بود تا به گفت‌ وگویی صمیمانه با ایشان بنشینیم که حاصل آن‌را به حضور خوانندگان محترم موعود تقدیم می‌کنیم.

لطفاً در ابتدا برای ما درباره وجود حضرت مهدی(ع) و باور به ایشان بفرمایید که چرا این موضوع در زمره ضروریات دین اسلام است؟
مسئله وجود مقدس امام زمان(ع) از ضروریات اسلام است، اینکه می‌گوییم از ضروریات اسلام، نه از ضروریات شیعه، یعنی همه فرق اسلامی، متفقند که در آخرالزمان مهدی موعود(ع) خواهد آمد.
حتی از آیات قرآن استفاده می‌شود که مهدی، مخصوص اسلام نیست و وجود مقدس امام زمان(ع) مهدیّ امم است. امت‌های دیگر هم وعده آمدن مهدی(ع) را در آخرالزمان خبر داده‌اند از جمله آیه‌ای که در ابتدا آمد.
بنابراین تمام پیغمبران صاحب شریعت و غیر صاحب شریعت، آنهایی که مروج شریعت قبلی بوده‌اند، در آخر به امت‌هایشان وعده می‌دادند که اگر آن آرمانی که ما در نظر داشتیم تحقق پیدا نکرد در آخرالزمان تحقق پیدا خواهد کرد. اما اعتقاد به این مسئله در اسلام مانند اعتقاد به پیامبر و امامان(ع) است. ما از کجا به وجود پیغمبر و ائمه(ع) علم پیدا کرده‌ایم؛ جز از راه تاریخ و روایات؟ ما که زمان پیغمبر را درک نکرده‌ایم، چطور وجود و بعثت پیامبر(ص) برای ما امری قطعی است. در مورد ائمه(ع) هم همان‌طور است که وجود ائمه دیگر(ع) را اثبات می‌کنیم که از راه تاریخ و روایات است. بیشتر از این‌مقدار در مورد امام زمان(ع) روایت داریم. حتی ما کتاب‌هایی داریم که قبل از ولادت امام زمان(ع) نوشته شده از قبیل غیبت نعمانی. اینها روایاتی را که پیغمبر درباره مهدی موعود(ع) خبر داده‌اند جمع‌آوری کرده‌اند و به صورت کتاب در آورده‌اند و در مورد اصل وجود امام زمان(ع) یک بحث است که امام چه نقشی در عالم هستی دارد. یک نکته این است که امام واسطه فیض است؛ یعنی فیض از مبدأ فیاض بدون واسطه لایق به ماسوی نمی‌رسد. و بر این مطالب دلیل عقلی و برهان فلسفی داریم. برای اینکه « أبی الله ان یجری الامور الا باسبابها؛ خدا هر کاری را در این عالم با اسبابش انجام می‌دهد.» فیض هم از مبدأ فیاض باید یک واسطه و سببی باشد که شایستگی دریافت فیض را داشته باشد و بعد از گرفتن فیض به ماسوی برساند. از این ارتباط به ربط بین حادث و قدیم تعبیر می‌کنند. یک رابطی می‌خواهد که ماسوی را به قدیم (یعنی خداوند تبارک و تعالی) ارتباط دهد و این واسطه باید دو جنبه داشته باشد: یک جنبه «یلی الربی؛ از جانب پروردگار» که فیض را دریافت کند و یک جنبه «یلی الخلقی؛ به سوی مخلوقات» که فیض را توزیع کند. بنابراین اگر در دعاها و روایات ما آمده است:
بیمنه رزق الوری و ببقائه بقیت الدنیا و بوجوده ثبتت الأرض و السماء.
[به میمنت او خلایق روزی داده می‌شوند و به واسطه وجود او زمین و آسمان برجا ایستاده‌است.] همواره ما برای این مضامین برهان داریم که بالاخره باید یک رابطی باشد. بدون رابط نمی‌شود عالم طبیعت را با ربّ متعال ارتباط داد و وجود امام عمده‌ترین نقشش واسطه فیض است؛
أین السبب المتّصل بین الأرض و السّماء.
[کجاست آن عامل اتصال میان زمین و آسمان.]
و اما اینکه گاهی به عنوان یک شبهه در اذهان القا می‌کنند که: چه کسی از ولادت امام زمان(ع) خبر داده جز یک زن به نام حکیمه خاتون؛ اینها مغلطه‌ای است که دشمنان اسلام و شیعه داشته‌اند. اصل ولادت را یک زن نقل نکرده. معمولاً، مخصوصاً در قضیه ولادت حضرت مهدی(ع) دشمنان در پی آن بودند تا نگذراند آن مهدی که پیغمبر خبر داده بود به وجود بیاید، و مترصد بودند. و زمان‌های سابق معمولاً تنها زن قابله و کمک کاران او از کیفیت ولادت خبر داشته‌اند و پس از تولد اگر شخصیت مهمی‌بوده باشد همه شهر می‌فهمیدند. پس درباره اصل وجود مقدس امام زمان(ع) روایات بی‌حد و حصری داریم که عرض کردم خیلی از آنها از طریق عامه و اهل سنت است و این مربوط به کیفیت ولادت است که در آن شب چه حادثه‌ای واقع شد، و آن‌را حکیمه خاتون نقل کرده است.
 و چند جهت درباره امام زمان(ع) هست؛ یکی امکان طول عمر، چون از طرفی روایاتی داریم که فرموده‌اند: انکار کنید کسی را که مدعی رؤیت است، و از طرفی ما بسیاری از بزرگان خبر از تشرف به حضور آن حضرت(ع) داده‌اند. و اینکه جمع بین اینها چگونه است.
گاهی جوانان ما از طول عمر حضرت مهدی(ع) می‌پرسند، چه پاسخی در این‌باره می‌شود ارائه کرد؟
 مسئله طول عمر را اول باید ببینیم ممکن است یا ممتنع(غیر ممکن). قطعاً ممتنع نیست. وقتی ممکن شد، خدای متعال هم که قادر مطلق است، قدرت هم که به امر ممکن تعلق می‌گیرد بنابراین امکان طول عمر از نظر عقلی هیچ مشکلی ندارد. از نظر طبیعی و علوم روز هم که ثابت شده که اگر کسی آگاهی کامل به حفظ صحت، بهداشت، اسرار خوراک، و اسرار زیست‌شناسی داشته باشد، زنده می‌ماند. پیری یک امر عارضی است، یک علل طبیعی دارد. اگر کسی این علل طبیعی را پیشگیری کند، یعنی آشنایی کامل به حفظ صحت داشته باشد، دنیای علم می‌گوید چنین کسی ممکن است سالیان سال عمر طولانی بکند. و حتی دانشمندی می‌گوید که آن ملکه‌ای که در کندوی عسل است، زنبورانی که مأمور تهیه غذا هستند، شیره‌ای به نام «ژله رویال» برای ملکه درست می‌کنند. اگر غذاشناسی انسان به پای زنبور عسل برسد، ده‌ها هزار سال ممکن است عمر کند که بیشترش را جوان باشد، این را علم می‌گوید و خلاصه پیری چیزی جز فرسودگی سلول‌های بدن نیست و اگر کسی آشنایی کامل داشته باشد ممکن است از راه طبیعی نه از راه اعجاز عمرش طولانی بشود.
این یکی، وانگهی می‌گویند «اقوی دلیل علی شیء وقوعه؛ یعنی قوی‌ترین دلیل بر وجود چیزی این است که واقع شده.» و در طول تاریخ گذشته ما معمرین( کسانی که عمر طولانی کرده‌اند) داشته‌ایم.
افرادی که دو هزار و سه هزار سال عمر کرده‌اند. از نظر قرآنی اگر کسی به ما ایراد بگیرد ما می‌بینیم که خداوند راجع به حضرت نوح می‌فرماید، ۹۵۰ سال در قومش درنگ کرد و دعوت کرد، حالا در چند سالگی به نبوت رسیده؟ راجع به حضرت یونس می‌گوید: «فلو لا أنّه کان من المسبّحین للبث فی بطنه إلی یوم یبعثون؛ یعنی اگر جزء تسبح کنندگان نبود و بر ذکر یونسیه (لا إله إلّا أنت سبحانک إنّی کنت من الظالمین) مداومت نداشت، در دل ماهی تا روز قیامت درنگ می‌کرد.» پس امکان طول عمر حتی تا قیامت در قرآن تصریح شده است.
بنابراین نه از نظر عقلی، نه ازنظر وقوعی مشکلی نداریم. در جلد ۱۳ بحارالانوار قسمتی اختصاص دارد به معمرین تاریخ. وانگهی طبق تصریح آیه قرآن ما اعتقاد داریم حضرت عیسی زنده است. خضر (عبد صالح) زنده است، و الیاس نیز زنده است. ما افرادی داریم که اینها چندین برابر عمر امام زمان(ع) عمر کرده‌اند. پس طول عمر مسئله‌ای غیر طبیعی نیست ولی مسئله‌ای است غیرعادی. اگر از نظر اعجاز بخواهیم؛
خدایی کاین جهان پاینده دارد
تواند حجتی را زنده دارد

آیا در گذشته و در میان انبیا و اوصیای الهی(ع) سابقه غیبت از مردم را می‌توان سراغ گرفت؟
از نظر غایب بودن، به گونه ای که کسی در بین مردم باشد و زندگی کند و مردم او را نبینند یا نشناسند، باز در بین انبیا عده‌ای بوده‌اند که مدتی از چشم امتشان غائب بودند. حضرت موسی(ع) از وقتی که رفتند پیش حضرت شعیب(ع) از بنی‌اسرائیل خبر نداشتند. حضرت موسی بود، ولی از او خبر نداشتند. حضرت یوسف(ع) زنده بود، پدرش هم خبر داشت ولی نمی‌دانستند کجا است؟ این غیبت بود یعنی از انظار عده‌ای غایب باشند، ولو عده‌ای او را ببینند. حضرت صالح پیغمبر(ع) مدتی غایب شد که وقتی برگشت امت او، او را نمی‌شناختند. در میان اوصیای پیامبران نیز، حضرت موسی دوازده وصی داشتند که زن موسی با وصی اول او مخالف بود، مانند عایشه با حضرت علی(ع). و وصی دوازدهم نیز ۴۰۰ سال از انظار غایب بود. پس مسئله غیبت مشکلی نیست. وانگهی مگر مردم امام زمان(ع) را یکبار دیده‌اند که ببینند و بشناسند. حضرت(ع) قدرت ولایت دارد و تصرف در دید افراد می‌کنند. معروف است که می‌گویند شیخ بهایی انگشتری داشتند که وقتی آن را برمی‌گرداند کسی او را نمی‌دید و وقتی دوباره برمی‌گرداند همه او را می‌دیدند. خوب امام که حجت خداست نمی‌تواند در دید افراد تصرف کند؟ مثلاً من و شما امام زمان(ع) را ببینیم ولی نشناسیم. به صورت دیگری امام در جامعه هستند ولی برای شناختن اولاً افراد باید یکبار امام را دیده باشند تا بشناسند. ثانیاً امام(ع) تصرف در دید دیگران می‌کنند. پس غیبت هم مسئله قابل ردّی نیست که بگوییم چطور فردی ۱۲۰۰ سال زندگی کند و مردم او را نبینند؟ چرا عده‌ای دیده‌اند ولی همه ندیده‌اند، دیدن همه شایستگی و لیاقت می‌خواهد.
اما درباره مسئله امکان رؤیت ما روایتی از خود امام زمان(ع) داریم به آن نماینده آخرشان «علی بن محمد سیمری» که فرمودند: بعد از این مرا نخواهی دید و کسی اگر ادعای مشاهده بکند «کذّبوه؛ او را تکذیب کنید» او کذاب است. از طرفی ما می‌بینیم عده‌ای از بزرگان مثل سید بن طاووس، شیخ انصاری و مقدس اردبیلی که در ایمان و صداقت آنها کسی تردید ندارد، ادعا کرده‌اند که ما امام زمان(ع) را دیده و شناخته‌ایم. و جمع بین این دو این است که آنجا که حضرت(ع) به علی بن محمد می‌گویند؛ یعنی این‌گونه که تو مرا می‌بینی دیگر کسی مرا نمی‌بیند. یعنی به عنوان نائب خاص که از مردم پیغام می‌آوری و من پیغام می‌دادم رؤیت دیگر این‌گونه ممکن نیست ولی از آن طرف روایاتی هم داریم که خواصّ از موالی (شیعه و دوستان ما) در زمان غیبت می‌توانند خدمت حضرت برسند، بنابراین ادعای این بزرگان دلیل بر وقوع است. خود روایات تعبیر دیگری دارد، می‌گوید «من ادّعی المشاهده» یعنی اینکه کسی بخواهد دکانی باز کند و عده‌ای را دور خودش جمع نماید. نوعاً کسانی بوده‌اند که حضرت را دیده‌اند یا شناخته‌اند اما اگرشخص دیگری متوجه شده، سپرده‌اند تا زنده‌ایم به کسی نگویید.

 چرا امام زمان(ع) به غیبت رفتند و اکنون باید غایب باشند؟
 جناب خواجه نصیر طوسی در عبارت لطیفی در کتاب  تجرید الاعتقاد می‌فرماید: «وجوده لطف و تصرفه لطف آخر و عدمه منّا» یعنی وجود امام از جانب خدا لطفی است که امام در عالم تکوین واسطه فیض است. حالا نقش امام در عالم تشریع که چه اضافاتی از پشت پرده می‌کند و دل‌های مستعد را رهبری می‌کند خود بحثی است که نمی‌خواهیم وارد شویم. نقش عمده امام ولایت است و ولایت یعنی امام دل‌های مستعد را غیر مستقیم به سوی خدا سوق می‌دهد و تصرفش در دین و دنیای مردم لطف دیگر است. در این مورد دیده‌ایم یکی از مدارک احکام ما اجماع علما است و اجماع را هم ما وقتی حجت می‌دانیم که کاشف از قول معصوم(ع) باشد، یعنی به یک نحوی امام در بین آن اجماع‌کنندگان دخالت کند و اگر بر خلاف اتفاق کردند به عنوان یک مخالف نمی‌گذارند آن اجماع منعقد شود.
ولی غیبتش از جانب ما است. ما شایستگی نداریم. ائمه دیگر(ع) که آمدند، افراد استعداد نداشتند یا عده‌ای اهل ظلم و جور و معصیت بودند بنابراین وقتی امام می‌خواست عدالت و احکام اسلام را پیاده کند مخالفت می‌کردند و ممکن بود در معرض خطر واقع شوند و به قتل برسند. کما اینکه ائمه دیگر(ع) ما یا مسموم شدند یا مقتول که فرمودند: «ما منّا إلّا مسموم او مقتول.»
خدا می‌خواهد این آخرین حجت را نگهدارد تا افراد مستعد در آخرالزمان بیایند و قابلیت پیدا کنند و ضمناً عده‌ای مورد آزمایش و امتحان قرارگیرند. خود مسئله غیبت آزمایش است. یک وقت مثلی در مورد لیاقت افراد می‌زدند: اینکه لامپی سر کوچه بزنند، مردم بشکنند. لامپ دومی‌بزنند و باز بشکنند. لامپ سوم همین‌طور. اگر لامپ دوازدهم را هم بزنند مردم می‌شکنند. پس می‌گویند، حالا که شما لیاقت و شایستگی ندارید  از نور استفاده کنید، ما آن را نگه می‌داریم تا وقتی رشد کنید و بتوانید از این نور استفاده کنید. اما چراغ هدایت است. وقتی مردم لیاقت ندارند، او را نگه می‌دارند تا وقتی لیاقت پیدا کردند و آشنایی و استعداد، آن وقت آن چراغ هدایت را می‌آورند بین مردم.

 آیا به عنوان مثال نمی‌شد که خداوند برای امام حفاظی قرار دهد تا به او آسیبی نرسد ولی در بین مردم آشکار و شناخته‌شده باشد؟
 بالاخره لیاقت و شایستگی می‌خواهد. وقتی امام باشند، نور باشد ولی مردم نخواهند استفاده کنند، مانند شب پره است که از نور خورشید پنهان می‌شود. امام به قدرت الهی محفوظ هم باشند ولی چون عالم، عالم اسباب است و باید روی حساب اقتضا، عرضه و تقاضا باشد. آب را از نظر حکمت باید به آدم تشنه داد که قدر آن را می‌داند. وقتی کسی قدر آب را نمی‌داند، آب را به او دادن خلاف حکمت است. حکمت الهی ایجاب می‌کند که مردم باید آمادگی و لیاقت داشته باشند تا این آب حیات معنوی در اختیارشان قرار گیرد.

 یکی از القاب امام زمان(ع) در روایات لفظ حجت است. لطفاً در مورد معنا و مفهوم لغوی حجت توضیح دهید.
 حجت یعنی آنچه که دلیل است، اصلاً حجت به معنای دلیل است. «ما یحتجّ به؛ یعنی انچه به وسیله آن احتیاج می‌شود و دلیل آورده می‌شود.» امام حجت در بین مردم است. در قرآن داریم: «و لله الحجه البالغه». حجت یعنی یک انسان نمونه که به افراد دلیل تمام شود که می‌شود به طور انسانی زندگی کرد. می‌شود انسان ارتباط با خدا داشته باشد، می‌شود امانت را، راستگویی را، عدالت را رعایت کند و در تمام امور روی خط فرمان الهی حرکت کند. خب اگر دیگران بگویند نمی‌شود و ما نمی‌توانستیم امام حجت است، دلیل است و دلیل آنها را از کار می‌اندازد.
مثلاً درباره غیر امام، ما می‌بینیم که آسیه زنی است، و زن فرعون است. اگر زنان دیگر در قیامت به خدا بگویند محیط اجازه نمی‌داد، ما می‌خواستیم پاکدامنی، تقوا، عدالت، عفت و عصمت را رعایت کنیم ولی محیط غالب بوده بر ما، خداوند، آسیه را به عنوان حجت به رخ آنها می‌کشد. یا مثلاً مؤمن آل فرعون را که اینها در زمان فرعون بودند و از اطرافیان او ولی ایمان آوردند. این دلیل آنها را که می‌گویند محیط ما را مجبور کرد از کار می‌اندازد، امام هم حجت است به این معنا که می‌تواند انسان زندگی کرد، هرچند که محیط نامساعد باشد، به این معنا حجت گفته می‌شود.

 با توجه به اینکه هر کس برای خود حجتی دارد، واقعی یا خیالی،   بشر امروز در قرن بیست ویکم چه حجتی دارد، و با چه دلیلی می‌تواند احتجاج و استدلال کند؟
 منظور شما زندگی صحیح اسلامی است. کلاً در زندگی بشریت عقل یک حجت است. حجت باطنی. منتها این حجت باطنی کافی نیست. زیرا اگر کافی بود ما دیگر نیازی به دین و پیغمبر و وحی نداشتیم. در زمانی که حجت ظاهر که امام معصوم(ع) است از انظار غائب است، نواب امام همان کار را انجام می‌دهند. یعنی ما می‌بینیم مراجع تقلید که تالی تلو معصوم هستند. ما اگر زمان امیرالمؤمنین(ع) نبودیم و در تاریخ می‌خواندیم و می‌گفتیم امام می‌توانست، امام چون معصوم بوده و از جانب خدا از گناه و خطا و اشتباه بیمه شده بوده. ولی ما می‌بینیم نمایندگان امام هم همان‌گونه‌اند. همان ابعاد و جهات را دارند، همان زهد، شجاعت، تیزبینی و مردم داری را دارند.
پس در زمان غیبت علما و فقهای عادل حجت بر مردمند و افرادی که زیر نظر اینها تربیت می‌شوند، چه زنان و دختران پاکدامن و چه جوان‌های درستگار در همین زمان.

 آیا علومی‌که اثر و مولود دوران جدید در غرب می‌باشند، حجیت دارند؟
 اینها نوعاً ظنی است، و قطعی نیست چون احتمال خطا و اشتباه در اینها داده می‌شود و دلیلش این است که حامل انظار مختلفی هست. در روان‌شناسی و جامعه‌شناسی، و… اگر اینها جوابگو و کافی بود، می‌توانستند در کشورهای غربی با اینکه مهد پرورش و نشر این افکار و علوم است، جامعه صالحی داشته باشند و حال آنکه ناامنی، قتل، سرقت، فساد در آن جوامع بیشتر است و به همین دلیل آنها نارسا است، و علم باید پشتوانه‌اش وحی باشد. این حجیت علما و فقهای شیعه، پشتوانه‌اش عصمت است، امام معصوم و آیات و روایات است که اینها معصوم از خطا و اشتباه هستند.
دستوراتی که از ائمه دیگر به ما داده شده، ما را کفایت می‌کند و خود وجود مقدس امام زمان(ع) هم که تشریف بیاورند همان احکام جدشان و اجدادشان را ترویج می‌کنند. منتهی بعضی از اینها در تاریخ دستخوش تحریف‌هایی واقع شده است.
امام زمان(ع) می‌آیند و آنچه را که رسیده به طور ناب در اختیار مردم می‌گذارند و عرض کردم که خود امام(ع)، مردم را به فقیهان حواله داده و فرموده‌اند: «و امّا الحوادث الواقعه فارجعوا فیها إلی رواه حدیثنا؛ درباره مسائلی که پیش می‌آید به فقهای روایات ما مراجعه نمایید.» خود او ارجاع داده ما را به فقهای عدول و ما باید به اینها مراجعه کنیم و اینها حجتند برای ما و برای حفظ اساس دین چون قرآن هم می‌فرماید: «نحن نزّلنا الذّکر و إنّا له لحافظون؛ ما قرآن را نازل کردیم و همانا خود آن‌را حفاظت می‌نماییم. » و یک راه حفظ دین هم به واسطه همین زنده بودن حجت است که اگر یک روزی فقهای شیعه بر مسئله‌ای اجماعی منعقد کردند و احتمالش هست که حالا این اتفاق خلاف واقع باشد، امام به نحوی در جمع آن اجامع کنندگان وارد می‌شود ولو به صورت یک آدمی و مخالفت می‌کند و نمی‌گذارد اجاع بر سر این مسئله‌ای که خلاف واقع است منعقد شود، این نوع حجیت و حفظ دین است.

 انتفاع مردم از وجود امام عصر( صلوات الله علیه)چطور است، آیا فقط صالحان از آن حضرت بهره می‌گیرند؟
 نه، فرمود که استفاده در زمان غیبت مثل استفاده‌ای است که از خورشید می‌کنیم، پشت پرده ابر. می‌دانید حیات موجودات به نور و حرارت آفتاب است. یک وقت آفتاب مستقیماً می‌تابد و یک وقت پشت پرده ابر است. پشت ابر که هست نور و حرارتش می‌رسد ولو مستقیماً هم نباشد و اگرمردم نسبت به  امام(ع) معرفت پیدا کنند و ارتباط قلبی با وجود مقدس امام زمان(ع) پیدا کنند همه می‌توانند بهره ببرند. چون عرض کردم امام نقش دومی‌که دارند ولایت است؛ ولایت یعنی تصرف در باطن‌ها. یعنی الان که رغبت به نماز، روزه و بندگی خدا داریم، این دل ما را چه کسی به طرف خدا سوق می‌دهد؟ ما الان متوجه نیستیم، حال آنکه پشت پرده، امام دل ما را که مستعد و سالک الی الله است را رهبری به سوی خدا می‌کند ما از این امر به امامت باطنی  تعبیر می‌کنیم. و  هر کسی که نسبت به امام(ع) معرفت پیدا کند و آن حضرت را بشناسد و تهذیب نفس بکند و ارتباط قلبی با امام زمان پیدا کند امام زمان(ع) او را رهبری می‌کند و چه بسا شایستگی و عشق و محبت پیدا کند و در خواب حضرت را ببیند، کم‌کم ممکن است در مکاشفه حضرت را ببیند، کم‌کم ممکن است در بیداری ببیند. چنانچه اینها همه هست. بزرگانی که حالاتشان نوشته شده، اینها در اثر تهذیب نفس و خواستن از خدا و یک سری دستوراتی که داده شده امکان تشرف برایشان حاصل شده و تشرف پیدا کرده‌اند. اگر هم تشرف هم پیدا نکنیم با ارتباط قلبی با امام زمان(ع) ما می‌توانیم از فیوضات امام به طور غیر مستقیم استفاده کنیم.

 وظیفه ما در این زمان که دوران غیبت است، چیست؟
 در عصر غیبت وظیفه تهذیب نفس، تصفیه اخلاق وتبعیت از نائبان امام زمان(ع) می‌باشد و ارتباط قلبی با خود حضرت.
یعنی اول ما وظیفه داریم معرفت نسبت به امام پیدا کنیم، بعد بدانیم که اگر بخواهیم به کمال برسیم باید به رهبری امام باشد. رهبری امام هم لازم نیست مستقیم باشد. با همین ارتباط قلبی که با امام زمان(ع) پیدا می‌کنیم و در مقام تبلیغ دین خدا باشیم، ما می‌شویم رهرو امام زمان و مبلغ. چون امام زمان هم باید بیایند و هدف امام زمان هم مثل سایر ائمه(ع) ترویج اسلام است. ما وقتی خودمان مسلمان واقعی شدیم، اسلام را شناختیم، معرفت درحق امام پیدا کردیم آنگاه مردم را سوق دهیم به طرف امام زمان و اینکه اگر ما درست  در خانه امام زمان برویم و حاجاتمان را از حضرت بخواهیم -حالا چه حاجات مادی و معنوی- برآورده می‌شود. امام حیّ است و اگر حوائجی داشته باشیم و از ائمه(ع) بخواهیم، ما را ارجاع می‌دهند به امام زمان(ع)، چون سِمَت امامت و ولایت با ایشان است، در روایات هم داریم اگر شما به هر امامی متوسل شدید و شفیع در خانه برای حوائج قرار دادید، بالاخره او باید به امام زمان(ع)  ارجاع دهد.

 آیا انتظار ظهور امام(ع) مسئله‌ای فردی است یا اجتماعی؟
 انتظار هم صورت فردی دارد و هم اجتماعی. یعنی باید خود افراد خودسازی کنند به عنوان انتظار ظهور چون امام زمان(ع) که ظاهر شوند به عنوان یک مصلح جهانی ظاهر می‌شوند. کسی که انتظار مصلح را دارد، لازمه انتظار، مصلح شدن است. یعنی ما باید خودمان را بسازیم تا در جند امام زمان(ع) و در لشکر آن حضرت(ع) باشیم و امام زمان(ع) جندش، جندالله است، و حزب الله است. یعنی خودمان را باید آن‌گونه بسازیم که شایستگی داشته باشیم در لشکر امام زمان(ع) باشیم، نه اینکه خدای نکرده در لشکر مقابل امام  باشیم. این وظیفه هم فردی است و هم باید روی افراد دیگرکار شود و دستور هم داده‌اند که:
و أکثروا الدعاء بتعجیل الفرج فإنّ ذلک فرجکم.
 و اینکه به آخرین نایب فرمودند، زیاد دعا کنید که فرج شما در فرج من است. وقتی خوب بررسی کنیم می‌بینیم انتظار ظهور یعنی خودسازی، مثل اینکه در یک پادگانی بگویند: آماده‌باش.  این یک آماده‌باش کامل است که شیعه باید پیدا کند. پس انتظار اگر افضل اعمال حساب شده  و فرموده‌اند:
أفضل الأعمالإانتظار الفرج.
 یعنی افضل اعمال به طور مطلق. یعنی افضل از نماز، روزه، زکات، حج.  چون لازمه انتظار ظهور همه آنها را داشتن است. یعنی لازمه انتظار ظهور اسلام این است که به تمام احکام پایبند باشد و عمل کند و خود را بسازد و فردسازی هم بکند. آگاهی دهیم که بالاخره این مکاتبی که تا به حال به عنوان اصلاح جامعه بشر آمده، امتحان خود را داده، این ایسم‌ها و مکاتب -‌چه شرقی، چه غربی، چه الحادی و چه غیرالحادی همه اینها مدعی بودند که ما برای اصلاح جامعه بشر آمده‌ایم. همه هم آمده‌اند ولی موفق نشده‌اند. باید تفهیم کنیم که باید یک رجل الهی باشد برای اصلاح جامعه بشری و این اتفاق را در دانشمندان غربی هم پیش‌بینی کرده‌اند و گفته‌اند که بالاخره این کشتی باید یک‌کشتی‌بان الهی داشته باشد تا بتواند به ساحل نجات برسد و همان است که در آیات و روایات ما هست که «و نرید أن نمنّ علی الذین استضعفوا فی الأرض و نجعلهم أئمّه و نجعلهم الوارثین».

 مگر نه این است که آن زمانی حضرت مهدی(ع) ظهور می‌کنند که فساد همه‌گیر شده باشد؟
 این یک واقعیتی است که اکثر افراد خودشان می‌روند به طرف فساد و شهوات. این خبر از یک واقعیتی داده، ولی در این بین هم فرموده همین‌طوری که دارند در اطراف سیل‌آسا به طرف فساد و الحاد و شرک و نفاق می‌روند شما شیعیان خود را بسازید و آماده باشید و در آینده حکومت الهی به دست شما به رهبری امام معصوم(ع) خواهد انجامید. که امام(ع) می‌دیدند که اکثریت رو به فساد می‌روند، و به ما خطاب کردند که شما خودتان را بسازید، شما همرنگ آنها نشوید، شما با آنها هم‌نوا نشوید و آماده باشید که از بین شما یک فرد امام معصوم قیام می‌کند و خودتان را شایسته سربازی آن امام معصوم قرار دهید.

 حضرت امام عصر(ع) چه خصوصیت‌هایی دارند که می‌توانند عدالت را در جهان حاکم کنند؟
 اینکه او یک فرد الهی است و معصوم و عدالت‌گستر است، یکی مسئله عصمت است چون بالاخره به هر جا آدم برود، مصونیت کامل از خطا در او نیست. آن کسی که مصونیت کامل از گناه دارد، امام معصوم است که از طرف خدا حفظ می‌شود و یکی اینکه قدرت اجرای عدالت در همه نیست و او چون قوای طبیعی در اختیارش هست و امدادهای غیبی هم همراهش هست، می‌تواند جامعه را از این فساد عالمگیر نجات داده و عدالت را در بشر پیاده کند. حالا دیگران هم ممکن است در پی آن باشند ولی قدرتش را ندارند. یک کسی باید باشد قدرتمند، و کسی که قوای طبیعی در اختیارش است.
امام زمان(ع) جوری است که حتی طوفان، زمین و قوای طبیعت به امر خدا در اختیار او است و لذا ائمه دیگر این قدرت را نداشتند و بنا نبود و خدا اجازه نمی‌داد که این قوا در اختیارشان باشد و استفاده کنند ولی وعده داده که ما این قدرت را در اختیار حجت آخرین قرار می‌دهیم. پس این سه چیزی که می‌شود برای مردم روی آن کار کرد: یکی پیاده کردن عدالت کامل، دیگری عصمت از گناه، و دیگری ارتباط با عالم غیب. این موارد در مورد جوانان هم درست است. جوانان تشنه عدالتند، و از تبعیض گریزانند. حال اگر ما فردی را معرفی کنیم که صددرصد از اشتباه مصون است، جوانانی که مایه دینی دارند و از بازی‌های سیاسی خسته شده‌اند آمادگی دارند که ما آنها را به امام زمان(ع) ارجاع دهیم.

 آیا بهتر نیست ما بگذاریم خود آن حضرت(ع) عدالت را در جهان محقق کنند؟
 این سفسطه‌ای است. واقعیت آن است که این جوری هست و الان دنیا رو به طرف ظلم می‌رود و انسان‌ها تشنه عدالتند. ما می‌توانیم عدالت نسبی را پیاده کنیم، به عنوان مثال، همین تشکیل حکومت در آخرالزمان که الان شده، من مدعی نیستم که ما  عدالت صددرصد را پیاده می‌کنیم، ولی تا همین اندازه که می‌توانیم عدالت نسبی پیاده کنیم و زمینه‌سازی کنیم برای آمدن صاحب که او باید عدالت مطلق را پیاده کند.

 با جوانان از چه چیز درباره حضرت مهدی(ع) می‌توانیم سخن بگوییم؟
 چون اعتقاد جوان‌های مسلمان و شیعه به امامت امام عصر(ع)، اعتقاد قلبی هست، ما باید این اعتقاد قلبی را تقویت کنیم و آثار وجودی حضرت را برای آنان بگوییم. مثلاً اینکه فرمودند، عنایت ما به شما می‌رسد، شما چرا ملاحظه ما را نمی‌کنید و اعمال شما به ما می‌رسد. توجه به این معنا که اولاً اعمال ما به امام زمان(ع) عرضه می‌شود و اینکه خود حضرت فرموده‌اند، «اگر دعاها و عنایات من نبود، بلاها شما را فرا می‌گرفت.» اینها را ما تفهیم کنیم به جوانانمان که خوب آثاری را که می‌بینید عمده‌اش از وجود مقدس امام زمان(ع) است. روی بحث اول که گفتم یعنی درباره نقش امام بحث کنیم و اینکه امام از پشت پرده مراقب ما هستند و عنایاتشان – بدون واسطه یا باواسطه – به ما می‌رسد.
 وقتی ما اینها را تفهیم کنیم، قهراً آنها هم علاقمند می‌شوند. از همین اعتقاد قلبی که دارند و نقش وجود امام را هم در عالم کنه و هم عالم تشریح و هم اینکه اعمال ما به او عرضه می‌شود خیلی اثر سازندگی و تربیتی دارد. راه رسیدن به خدای تبارک و تعالی و سلوک الی الله منحصر است از طریق ارتباط با وجود مقدس قطب عالم امکان و معنای اعتصام هم همین است. تا به حال نوعاً آیه «واعتصموا بحبل الله جمیعاً» را برای مسئله وحدت و اتحاد عنوان می‌کردند ولی بنده برداشتم از این آیه، این است که: «واعتصموا» یعنی ارتباط و تمسک به معصوم پیدا کردن، مثل یک آب قلیلی که اگر بخواهد منفعل نشود باید به آب مرتبط باشد. یعنی آبی که منفعل نمی‌شود مثل آب دریا، آب باران، آب چاه یعنی آبی که از انفعال حفظ می‌کند. ما به هر اندازه‌ای که ارتباط با معصوم داشته باشیم ایمنی از لغزش و گناه داریم یعنی ما آب قلیل هستیم باید مرتبط شوم به آب کثیر. وجود مقدس امام زمان(ع)، دریای رحمت و نور است، به دلیل «أرأیتم إن أصبح ماؤکم غوراً فمن یأتیکم بماء معین» آن آب گوارایی که هست وجود مقدس امام زمان(ع) است، اعتصام یعنی ارتباط با معصوم پیدا کردن برای مصونیت از گناه ما وقتی دستمان را به دست امام زمان بدهیم مثل یک بچه‌ای که دستش در دست پدر است و می‌آید در جمعیت. اگر دستمان در دست پدر نباشد گم می‌شویم. حال کسی ما را می‌رباید، کجا سردرگم کی شویم. ما اگر دستمان در دست امام زمان(ع) باشد مصونیت داریم. او نمی‌گذارد که ما زمین بخوریم، اگر هم زمین بخوریم باز ما را بلند می‌کند.
در زیارت حضرت دارد «باب الله الذی منه یؤتی» اصلاً رحمت، مغفرت، فیض از آنجا باید به ما و عالم برسد. «یا سبیل الله الذی من سلک غیره هلک» راهی است که هر که غیر از این را طی کند به هلاکت می‌رسد. پس برای سالکین الی الله باید متوجه این معنا باشند که خودشان به تنهایی نمی‌توانند به طرف خدا بروند، ما هر عملی که انجام می‌دهیم به سوی خدا باید صعود کند «إلیه یصعد الکلم الطّیّب و العمل الصّالح یرفعه.»
حالا کیست رهبری که این اعمال را به سوی بالا سوق می‌دهد، آن وجود مقدس امام زمان(ع) است و اصلاً معنای امامت باطن همین است که امام از پشت پرده قلب‌های مستعد، یعنی آن قلب‌هایی که در اختیار امام قرار گرفته و خودشان را ارتباط داده‌اند به امام زمان(ع). او یکی از کارهای مهمش و اصل کارش هم این است که این دل‌های مستعد را سوق می‌دهد، آن وجود مقدس امام زمان(ع) است و اصلاً معنای امامت باطن همین است که امام از پشت پرده قلب‌های مستعد، یعنی آن قلب‌هایی که در اختیار امام قرار گرفته و خودشان را ارتباط داده‌اند به امام زمان، او یکی از کارهای مهمش و اصل کارش هم این است که این دل‌های مستعد را سوق بدهد به طرف خدای متعال، اینکه حافظ می‌گوید:
طی این مرحله بی همرهی خضر مکن
ظلمات است بترس از خطر گمراهی
معنایش همین است در سلوک الی الله، رهبر دل‌ها به سوی خدا امام زمان(ع) است.
یک چشم زدن غافل از آن شاه نباشیم
شاید که نگاهی کند آگاه نباشیم
ان شاء الله سعی کنیم خود را مهذب کنیم، عشق و محبت حضرت را در دل بگیریم، خود محبت امام زمان کیمیا است، انسان را بیمه می‌کند. یک کسی از رفقا می‌گفت من در این فکر بودم چگونه می‌شود آدم از گناه بدش بیاید، شب خواب وجود مقدس امام زمان(ع) را دیدم، مستقیماً امام فرمود کسانی که زیاد به یاد ما هستند از گناه بدشان می‌آید. بیدار شدم، اتفاقاً در کوچه یک زمینه‌ای پیش آمد، من که همیشه با زحمت چشم می‌پوشیدم دیدم اصلاً رغبت ندارم نگاه کنم. سرش این است وقتی انسان ارتباط با امام زمان(ع) دارد، قلبش ارتباط با نور دارد، قلب وقتی نورانی است آدم رغبتی به گناه ندارد، قلب وقتی تاریک شود رغبت دارد. پس رمز و راز مصونیت از گناه و خطا ارتباط قلبی با امام زمان(ع) است. ان شاء الله شایستگی پیدا کنیم و از خود حضرت نیز دیده‌ای وام کنیم و او را ببینیم.
دیده‌ای وام کنم از تو و رویت نگرم
چونکه شایسته دیدار تو نبود بصرم
ألّلهمّ اجعلنا من أنصاره و أعوانه و محبیّه و شیعته و منتظریه و، صلّی الله علیه و آبائه الطاهرین.

با تشکر از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.

ماهنامه موعود شماره ۶۴ 

همچنین ببینید

بحران حیرت در دوره غیبت

واژه حیرت به معنای سرگردانی از ریشه «ح‌ی‌ر» است. از این ریشه، در «قرآن کریم» تنها واژه «حیران» و در «آیه 71 سوره انعام» آمده است.1 در روایات، ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *