از آیات و روایات، به ویژه از روایات نقل شده از امام رضا(ع) استفاده میشود که پیامبر و امام دارای ویژگیهای مشترکی هستند که در ذیل به برخی از آنها اشاره میشود. در آغاز، دو حدیث از امام رضا(ع) استفاده میشود که بیشتر صفات پیامبر(ص) در امام وجود دارد، ذکر میکنیم. امام رضا(ع) میفرمایند:
«امامت مقام پیغمبران، میراث اوصیاء، خلافت الهی، جانشینی رسول خدا(ص)، مقام امیرالمؤمنین و یادگار حسن و حسین(ع) میباشد».
به راستی امامت زمام دین، مایه نظام مسلمانان، صلاح دنیا و عزّتمندی مؤمنان است. همانا امامت ریشه اسلام بالنده و شاخه بلند آن است. کامل شدن نماز، زکات، روزه، حج، جهاد و فراوانی غنایم و صدقات و اجرای حدود و احکام و نگهداری مرزها و اطراف کشور، به وسیله امام انجام میگیرد. امام است که حلال خدا را حلال و حرام او را حرام میکند و حدود الهی را برپا داشته و از دین خدا دفاع میکند و با بیان حکمتآمیز و اندرزهای نیکو و دلیلهای رسا، مردم را به سوی پروردگار خویش دعوت میکند.۱
اوصافی که امام رضا(ع) برای امام بیان میکند، نشان میدهد باید ویژگیهای پیامبر در امام باشد تا به اوصاف یاد شده در این روایت متّصف شود. در این روایت، امامت، مقام پیامبران به ویژه جانشینی رسول خدا(ص) ذکر شده است و روشن است که صفات پیامبر و ویژگیهای رسول خدا(ص) ـ به استثنای ویژگیهای خاص ـ باید در امامت باشد تا «مقام پیامبران» و «جانشینی رسول خدا(ص)» بر آن صدق کند. اگر امامت دارای صفات پیامبران و ویژگیهای رسول خدا(ص) نباشد، بر آن، «مقام پیامبران» و «جانشینی رسول خدا(ص)» صدق نمیکند. از سوی دیگر، ویژگیهای دیگری که در این روایت برای امام ذکر شده، مانند آنکه نماز و زکات به وسیله او کامل میشود و …، ویژگیهایی است که امام بدون صفات پیامبر، نمیتواند دارای آنها شود و آن برنامهها را عملی سازد؛ زیرا تحقّق کامل موارد یاد شده بر علم کامل و تقوای فوقالعاده (عصمت) وابسته است و این دو صفت تنها در پیامبر و شبیه به پیامبر (امام) وجود دارد. اگر امام دارای علم کامل و عصمت نباشد، نمیتواند ویژگیهای یاد شده را داشته باشد، بنابراین هرگاه امام دارای ویژگیهای پیامبر نباشد، به اوصاف یاد شده متصف نخواهد شد.
همچنین ایشان در حضور شیعیان، متکلّمان و دانشمندان «کوفه» که در میان آنان دانشمندان یهود و نصارا نیز حضور داشتند، فرمودند: «بدانید امام بعد از محمّد(ص) تنها کسی است که برنامههای او را تداوم بخشد، هنگامیکه امر (امامت) به او میرسد»۲.
از این روایت استفاده میشود که ویژگیهای امام همانند ویژگیهای رسول خدا(ص) است تا بتواند برنامههای او را تداوم بخشد و راه او را ادامه دهد؛ زیرا اگر امام دارای ویژگیهای ایشان نباشد، نمیتواند راه و هدف او را دنبال کند. اگر امام همانند رسول خدا(ص) عالم به علم الهی و معصوم از هر خطا و گناهی نباشد، به طور کامل نمیتواند برنامههای رسول خدا(ص) را ادامه دهد و راه و روش ایشان در هدایت بندگان را دنبال کند. بنابراین تداوم برنامههای رسول خدا(ص) که در این روایت برای امام بیان شده، بر وجود ویژگیهای رسول خدا(ص) در امام دلالت دارد.
در ذیل، به برخی از اشتراکهای پیامبر و امام از دیدگاه امام رضا(ع) اشاره میشود:
بندگی
براساس برهانهای عقلی و نقلی، تنها خداوند متعال خالق، ربّ و معبود است و غیر او بدون هیچ استثنایی، حتّی پیامبران و امامان(ع) مخلوق، مربوب، عابد و بنده خدا هستند. امام رضا(ع) بر بنده بودن پیامبران و امامان(ع) تأکید میکردند و مردم را از غلو بر حذر میداشتند. برای رعایت اختصار، به روایات نقل شده از امام رضا(ع) در این باره میپردازیم.
۱. مأمون به امام رضا(ع) گفت:
به من خبر رسیده که گروهی درباره شما غلو میکنند و از حدّ میگذرند. امام رضا(ع) فرمودند:
«پدرم موسی بن جعفر از پدرانش از علیّبن ابیطالب(ع) نقل میکنند که رسول خدا(ص) فرمودند: مرا از حق خودم بالاتر نبرید؛ به راستی خدای تبارک و تعالی مرا بنده قرار داد، پیش از آنکه مرا پیامبر قرار دهد».
خدای تبارک و تعالی میفرماید: «مَا کَانَ لِبَشَرٍ أَن یُؤْتِیَهُ اللّهُ الْکِتَابَ وَالْحُکْمَ وَالنُّبُوَّهَ ثُمَّ یَقُولَ لِلنَّاسِ کُونُواْ عِبَادًا لِّی مِن دُونِ اللّهِ وَلَکِن کُونُواْ رَبَّانِیِّینَ بِمَا کُنتُمْ تُعَلِّمُونَ الْکِتَابَ وَبِمَا کُنتُمْ تَدْرُسُونَ٭ وَلاَ یَأْمُرَکُمْ أَن تَتَّخِذُواْ الْمَلاَئِکَهَ وَالنِّبِیِّیْنَ أَرْبَابًا أَیَأْمُرُکُم بِالْکُفْرِ بَعْدَ إِذْ أَنتُم مُّسْلِمُونَ»۳.
حضرت علی(ع) نیز فرمود: «دو نفر درباره من هلاک شدند، در حالی که بر من گناهی نیست. دوستدار از حد گذرنده و کینهجوی کوتاهی کننده و من به سوی خدای تبارک و تعالی برائت میجویم از کسی که درباره ما غلو میکند و ما را از حدّمان بالا میبرد، همانند برائت عیسیبن مریم از نصاری». خدای تعالی میفرماید: «وَإِذْ قَالَ اللهُ یَا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ أَأَنتَ قُلتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِی وَأُمِّیَ إِلَهَیْنِ مِن دُونِ اللهِ قَالَ سُبْحَانَکَ مَا یَکُونُ لِی أَنْ أَقُولَ مَا لَیْسَ لِی بِحَقٍّ إِن کُنتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ مَا فِی نَفْسِی وَلاَ أَعْلَمُ مَا فِی نَفْسِکَ إِنَّکَ أَنتَ عَلاَّمُ الْغُیُوبِ٭ مَا قُلْتُ لَهُمْ إِلاَّ مَا أَمَرْتَنِی بِهِ أَنِ اعْبُدُواْ اللّهَ رَبِّی وَرَبَّکُمْ وَکُنتُ عَلَیْهِمْ شَهِیدًا مَّا دُمْتُ فِیهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّیْتَنِی کُنتَ أَنتَ الرَّقِیبَ عَلَیْهِمْ وَأَنتَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ»۴.
خدای عزّوجلّ همچنین میفرماید: «لَّن یَسْتَنکِفَ الْمَسِیحُ أَن یَکُونَ عَبْداً لِّلّهِ وَلاَ الْمَلآئِکَهُ الْمُقَرَّبُونَ»۵ و «مَّا الْمَسِیحُ ابْنُ مَرْیَمَ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ وَأُمُّهُ صِدِّیقَهٌ کَانَا یَأْکُلاَنِ الطَّعَامَ»۶ و معنایش آن است که آن دو قضای حاجت میکردند. پس کسی که برای پیامبران ربوبیّت را ادّعا کند و برای امامان ربوبیّت یا پیامبری را ادّعا نماید، برای غیر ائمه امامت را ادّعا نماید، ما از او در دنیا و آخرت بیزاریم۷.
۲. امام رضا(ع) ارواح ائمه(ع) را آفریده خدا بیان میکنند و میفرمایند:
«هنگامیکه فرشتگان ارواح ما را مشاهده کردند، امر ما را بزرگ یافتند، سپس ما تسبیح [سبحان الله] گفتیم تا فرشتگان بدانند که ما آفریده و آفریده شدهایم و خداوند منزّه از صفات ماست. سپس فرشتگان به جهت تسبیح ما، خدا را تسبیح گفتند و او را از صفات ما منزّه شمردند. هنگامیکه عظمت و بزرگی شأن ما را مشاهده کردند، «لا اله الّا الله» گفتیم تا فرشتگان بدانند که معبودی جز خدا نیست و ما بندگان خداییم و معبودی نیستیم که عبادت ما با خدا یا جز او واجب باشد. سپس فرشتگان «لا اله الّا الله» گفتند. هنگامیکه کِبَر و بزرگی جایگاه ما را مشاهده کردند، تکبیر [الله اکبر] گفتیم تا فرشتگان بدانند که خداوند بزرگتر از آن است که بر بزرگی جایگاه نیل شود، جز به وسیله او. هنگامیکه مشاهده کردند عزّت و قوّهای که خدا برای ما قرار داده، «لا حول و لا قوه الّا بالله» گفتیم، تا فرشتگان بدانند که نیرویی برای ما نیست و قدرتی جز به وسیله خدا نیست. هنگامیکه مشاهده کردند نعمتی که خدا به ما داده و برای ما واجب کرده از وجوب اطاعت، «الحمدالله» گفتیم تا فرشتگان بدانند که حمد نعمتهای الهی که شایسته خدای متعال است و ذکر آن بر ما واجب است، سپس فرشتگان «الحمدالله» گفتند… ۸.
۲ـ۳. برگزیده و نصب شدن
براساس آیات و روایات، خدای متعال برخی از انسانها را برگزیده و به پیامبری یا امامت نصب نموده است. مفهوم برگزیده شدن در منابع دینی با عنوان «اصطفاء» بیشتر بیان شده است؛ مانند آنکه میفرماید: «إِنَّ اللّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِیمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِینَ»۹، «قَالَ یَا مُوسَى إِنِّی اصْطَفَیْتُکَ عَلَى النَّاسِ بِرِسَالاَتِی وَبِکَلاَمِی»۱۰، «وَمَن یَرْغَبُ عَن مِّلَّهِ إِبْرَاهِیمَ إِلاَّ مَن سَفِهَ نَفْسَهُ وَلَقَدِ اصْطَفَیْنَاهُ فِی الدُّنْیَا وَإِنَّهُ فِی الآخِرَهِ لَمِنَ الصَّالِحِینَ»۱۱ و درباره برخی از پیامبران میفرماید: «وَإِنَّهُمْ عِندَنَا لَمِنَ الْمُصْطَفَیْنَ الْأَخْیَارِ»۱۲.
در توضیح این مفهوم باید گفت: «اصطفاء» از ریشه «صفو» به معنای «خالص کردن از هر آمیختگی» است۱۳ و «اصطفاء» عبارت است از: گرفتن خالص شئ و جدا ساختن آن از غیرش هنگامیکه آمیخته شده باشند. این معنا با توجّه به مقامات ولایت، بر خلوص عبودیّت منطبق میشود و آن، عبارت از این است که بنده در تمام شئونش طبق مملوکیّت و بندگی خود حرکت کند و تسلیم صرف پروردگارش شود و آن، تحقّق به دین در همه شئون است۱۴.
بنابراین براساس آیات یاد شده، خدای متعال پیامبران را برای خود و بندگی محض خود برگزیده است. این ویژگی در امام هم وجود دارد و خدای متعال امام را نیز برگزیده است. در روایات نقل شده از امام رضا(ع) به برگزیده شدن پیامبر و امام اشاره شده است. برخی از این روایات عبارتند از:
۱. امام رضا(ع) میفرمایند: خدای عزّوجلّ برای رسالت خود اختیار نمیکند و از بندگانش برنمیگزیند کسی را که میداند، وی به او و عبادتش کفر میورزد و جز او شیطان را میپرستد: «وَ لَا یَخْتَارُ لِرِسَالَتِهِ وَ لَا یَصْطَفِی مِنْ عِبَادِهِ مَنْ یَعْلَمُ أَنَّهُ یَکْفُرُ بِهِ وَ بِعِبَادَتِهِ وَ یَعْبُدُ الشَّیْطَانَ دُونَه».۱۵
۲. آن حضرت همچنین میفرمایند:
«امام تنها امام از سوی خدای متعال است و به این سبب امام است که خدا او را در آغاز آفرینش برگزیده: «… فَالْإِمَامُ إِنَّمَا یَکُونُ إِمَاماً مِنْ قِبَلِ اللَّهِ بِاخْتِیَارِهِ إِیَّاهُ فِی بَدْءِ الصَّنِیعَه…»۱۶.
۳. امام رضا(ع) در خطبه معروف در اوصاف امام میفرمایند:
«خدای تبارک و تعالی همواره برای [رهبری] آفریدههایش امامان را از فرزندان حسین(ع) از نسل هر امامی انتخاب میکند و برای امامت برمیگزیند: «… فَلَمْ یَزَلِ اللهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى یَخْتَارُهُمْ لِخَلْقِهِ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ (ع) مِنْ عَقِبِ کُلِّ إِمَامٍ یَصْطَفِیهِمْ لِذَلِکَ وَ یَجْتَبِیهِم…»۱۷.
۴. از برخی آیات مانند «ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْکِتابَ الَّذینَ اصْطَفَیْنا مِنْ عِبادِنا» چنین برمیآید که خدای متعال کتاب را به بندگان برگزیده داده است و براساس حدیث نقل شده از امام رضا(ع)، منظور از آن بندگان برگزیده، عترت طاهرین(ع) هستند. ایشان این تفسیر را در حضور دانشمندان عراق و خراسان بیان میکنند. نقل شده است گروهی از دانشمندان عراق و خراسان در حضور امام رضا(ع) بودند که مأمون معنای آیه «ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْکِتابَ الَّذینَ اصْطَفَیْنا مِنْ عِبادِنا فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَیْراتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذلِکَ هُوَ الْفَضْلُ الْکَبیر»۱۸ را از دانشمندان پرسید. آنان گفتند: خداوند متعال از آن، همه امّت را اراده کرده است. مأمون به امام رضا(ع) رو کرد و گفت: ای ابالحسن! شما چه میگویی؟ امام رضا(ع) فرمودند:
آن طور که میگویند، نمیگویم؛ بلکه میگویم خدای «عزّوجلّ» از آن، عترت طاهرین را اراده کرده است.» سپس ۱۲ آیه برای توصیف آنان بیان میکند که یکی از آن آیات آیه «تطهیر» است: (إِنَّمَا یُرِیدُ اللهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا»۱۹. ۲۰
به اعتقاد شیعه که مبتنی بر آیات و روایات فروان است، خدای متعال پیامبر و امام را نصب میکند هیچ کسی در تعیین فردی به عنوان پیامبر یا امام نقشی ندارد. از آیات و روایات استفاده میشود که انتخاب فرد برای پیامبری یا امامت تنها در دست خداست و خدای متعال میداند چه کسی برای منصب پیامبری یا امامت شایستگی دارد و چه کسی دارای این لیاقت نیست. دلیل اشتراط نصب پیامبر و امام این است که تنها خدا از پاکی افراد خبر دارد و برخی از عیوب و لغزشها و گناهان امری باطنی و نفسی بوده و هیچ کس نمیتواند وجود یا نبود آنها را تشخیص دهد و گاهی حتّی خود فرد نیز قادر به تشخیص آن نیست. تنها کسی که میتواند آن را تشخیص دهد، خدای متعال است که به ظاهر و باطن افراد آگاهی کامل دارد، چنانکه میفرماید: «وَهُوَ اللهُ فِی السَّمَاوَاتِ وَفِی الأَرْضِ یَعْلَمُ سِرَّکُمْ وَجَهرَکُمْ وَیَعْلَمُ مَا تَکْسِبُونَ»۲۱.
قرآن کریم در مورد گزینش فرد برای پیامبری میفرماید: (وَإِذَا جَاءتْهُمْ آیَهٌ قَالُواْ لَن نُّؤْمِنَ حَتَّى نُؤْتَى مِثْلَ مَا أُوتِیَ رُسُلُ اللّهِ اللّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسَالَتَهُ سَیُصِیبُ الَّذِینَ أَجْرَمُواْ صَغَارٌ عِندَ اللّهِ وَعَذَابٌ شَدِیدٌ بِمَا کَانُواْ یَمْکُرُونَ)۲۲؛ چون آنان را نشانهای آید، گویند: هرگز ایمان نیاوریم تا آنکه همانند آنچه به فرستادگان خدا داده شده است، به ما نیز داده شود. [بگو:] خدا داناتر است که پیامبری خویش را کجا بنهد. به زودی بدانها که گناه کردند به سزای آن نیرنگها که میکردند خواری و عذاب سخت از نزد خدا خواهد رسید.
این آیه به کسانی که درخواست نزول وحی داشتند، اینگونه جواب میدهد: «اللهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسالَتَه؛ خدا داناتر است که پیامبری خویش را کجا بنهد». مقصود خدای متعال این است که خدا میداند چه کسی شایستگی رسالت دارد.
علّامه طباطبایی میفرمایند:
آیه ظاهر در این است که موارد در قبول کرامت رسالت، مختلف است و خدا داناتر است به اینکه چه موردی لیاقت و اهلیّت رسالت را دارد و این مجرمان مکرکننده، اهلیّت رسالت و معجزه آوردن را ندارند؛ بلکه برعکس، در نزد خدا خواری و عذابی شدید دارند؛ چون مجرم و مکّارند۲۳.
همچنین میفرمایند:
رسالت از طهارت ذاتی و صلاحیّت تا چیزهایی نیاز دارد که نفوس مردم دیگر دارای آن نیست، همانگونه که از سخن مشرکان که میگفتند: «لَنْ نُؤْمِنَ حَتَّى نُؤْتى مِثْلَ ما أُوتِیَ رُسُلُ الله» با «اللهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسالَتَه» جواب میدهد۲۴.
بنابراین براساس تصریح قرآن، شکّی نیست که تنها خدای متعال میداند چه کسی شایستگی برای منصب رسالت دارد و تنها خدا فرد را برای رسالت انتخاب میکند. دلیل آن، این است که تنهای خدای متعال از اوصاف نفسانی انسانها آگاه است و شایستگی آنها را میداند.
این آیه در مورد امامت نیز قابل تطبیق و جریان است و میتوان ادّعا نمود که تنها خدا میداند چه کسی شایستگی امامت دارد و تنها خدا فرد را برای امامت انتخاب میکند. شاهد آن، روایتی است که ابیبصیر نقل میکند. ابیبصیر میگوید: نزد امام صادق(ع) بودم که از اوصیاء سخن گفتند و من اسماعیل را یاد کردم. امام صادق(ع) فرمودند: «نه ای ابامحمد! سوگند به خدا، این به ما واگذار نشده است و دست هیچکس نیست جز خدای عزّوجلّ که یکی پس از یکی را معیّن میکند.۲۵»
به اعتقاد شیعه، امام از طرف خدای متعال نصب میشود۵۰. مرحوم لاهیجی میفرمایند:
امامیّه چون در امام عصمت را شرط دانند و عقول را راهی نیست به معرفت عصمت، بنابر آنکه امری است باطنی خفی، پس واجب باشد ورود نص بر او مِن عندالله تعالی و مخالفان چون عصمت را شرط ندانند، قایل به وجوب نصّ نباشند.۲۶
از روایات امام رضا(ع) استفاده میشود که گزینش فرد برای پیامبری و امامت تنها در اختیار خداست. از جمله این روایات، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
۱. امام رضا(ع) میفرمایند:
«امامت به این دلیل نیست که امام به سبب کاری از سوی خرد خود نسبت به خود یا به سبب کاری از سوی مردم امام باشد که در آن، اختیار و برتری دادن و جز آن باشد و البتّه امامت به سبب کاری از سوی خدای متعال درباره اوست، همانگونه که به ابراهیم(ع) فرمود: «إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا»۲۷ و همانگونه که به داوود(ع) فرمود: «یَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاکَ خَلِیفَهً فِی الْأَرْضِ»۲۸.
… همانگونه که به فرشتگان درباره آدم(ع) فرمود: «إِنِّی جَاعِلٌ فِی الأَرْضِ خَلِیفَهً»۲۹، پس امام تنها امام از سوی خدای متعال است۳۰.
۲. ایشان در حدیث معروف «امامت» بعد از بیان ویژگیهای امام، در چندین مورد اختیار امام به دست مردم را نکوهش نموده و انتخاب امام را از توان آنان بیرون شمرده است؛ مانند آنکه میفرماید: «پس چگونه میتوانند امام را اختیار کنند؟» «فَکَیْفَ لَهُمْ بِاخْتِیَارِ الْإِمَام»۳۱.
افزون بر آن، ایشان بعد از بیان عصمت، تأیید، توفیق و تسدید امام و در امان ماندن ایشان از خطا و لغزش و گناه، ناتوانی مردم از انتخاب چنین فردی را به صورت پرسشی مطرح میکنند و میفرمایند:
«آیا مردم میتوانند چنین فردی را اختیار کنند؟! یا انتخاب شده آنان این گونه است تا او را پیشوای خود سازند؟!» «… فَهَلْ یَقْدِرُونَ عَلَى مِثْلِ هَذَا فَیَخْتَارُوهُ أَوْ یَکُونُ مُخْتَارُهُمْ بِهَذِهِ الصِّفَهِ فَیُقَدِّمُوه»۳۲ سپس خود ایشان جواب میدهند که «مردم چنین توانایی نداشتند؛ لیکن به گمان خود، امامی را اختیار کردند. به همین خاطر» از حق تجاوز نمودند و کتاب خدا را پشت سر انداختند، گویا که نمیدانند؛ حال آنکه در کتاب خدا هدایت و شفا وجود دارد: «تَعَدَّوْا وَ بَیْتِ اللهِ الْحَقَّ وَ نَبَذُوا کِتابَ اللهِ وَراءَ ظُهُورِهِمْ کَأَنَّهُمْ لا یَعْلَمُونَ وَ فِی کِتَابِ اللهِ الْهُدَى وَ الشِّفَاءُ»۳۳.
سپس امام رضا(ع) دلیل روی گرداندن مردم از اختیار و نصب الهی و دلیل انتخاب امام توسط خودشان را پیروی از هواهای نفسانی خود بیان میدارند: آن را پشت سر خویش افکندند و از هواهای خود پیروی نمودند: «فَنَبَذُوهُ وَراءَ ظُهُورِهِمْ وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُم»۳۴.
۳. همچنین میفرمایند:
«خدای تبارک و تعالی همواره برای [رهبری] آفریدههایش امامان را از فرزندان حسین(ع) از نسل هر امامی انتخاب میکند و برای امامت برمیگزیند … و هرگاه امامی از ایشان از دنیا برود، برای [رهبری] آفریدههایش از نسل او امام [دیگری] برمیگزیند: «… فَلَمْ یَزَلِ اللهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى یَخْتَارُهُمْ لِخَلْقِهِ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ (ع) مِنْ عَقِبِ کُلِّ إِمَامٍ یَصْطَفِیهِمْ لِذَلِکَ وَ یَجْتَبِیهِمْ … کُلَّمَا مَضَى مِنْهُمْ إِمَامٌ نَصَبَ لِخَلْقِهِ مِنْ عَقِبِهِ إِمَاما …»۳۵.
۴. در روایت دیگری میفرمایند:
«به من بگویید درباره کسی که امّت، او را برمیگزیند و خلیفه منصوب میکند؛ آیا جایز است به او گفته شود «خلیفه رسول خدا و از سوی خدای عزّوجلّ»، در حالی که رسول خدا(ص) او را جانشین خود قرار نداده است؟ پس اگر بگویید «بله»، ستیزه کردهاید خود میدانید که چنین چیزی نبوده است و از روی ستیزه این حرف را میزنید و اگر بگویید، نه حتمیشده که ابوبکر جانشین رسول خدا نباشد و نیز از سوی خدای عزّوجّل نباشد…۳۶.
۳ـ۳. حجّت الهی
براساس آیات و روایات که مطابق با برهان عقلی است، پیامبران و امامان، حجّت الهی هستند. خدای متعال به وسیله ایشان عذر را برای مردم تمام میکند و مردم با وجود آنان هیچ عذری از جهت ابلاغ معارف و احکام الهی ندارند، همانگونه که میفرماید: «رُّسُلاً مُّبَشِّرِینَ وَمُنذِرِینَ لِئَلاَّ یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللّهِ حُجَّهٌ بَعْدَ الرُّسُلِ.»۳۷
امام کاظم(ع) میفرمایند: «ای هشام! خداوند برای مردم دو حجّت دارد: حجّت آشکار و حجّت پنهان؛ امّا حجّت آشکار رسولان، پیامبران و امامان هستند و حجّت پنهان، عقلها هستند»۳۸.
در ذیل، به برخی از روایاتی که از امام رضا(ع) درباره حجّت بودن پیامبر و امام نقل شده، اشاره میشود:
۱. سلیمان بن جعفر حمیری میگوید: از امام رضا(ع) پرسیدم: آیا زمین بدون حجّت باقی میماند؟ ایشان فرمودند: «اگر زمین بهاندازه چشم زدن از حجّت خالی باشد، اهلش را فرو میبرد۳۹.» در این روایت، حجّت هم شامل پیامبر میشود و هم شامل امام.
۲. امام رضا(ع) میفرمایند:
«زمین از حجّتی از آنان [ائمه(ع)] در هر عصر و زمان و هر وقتی از اوقات خالی نمیماند»۴۰.
۳. امام رضا(ع) از امام صادق(ع) نقل میکنند که فرمودند:
«حجّت خدا بر خلقش تمام نشود، مگر با وجود امام تا شناخته شود۴۱.»
۴. امام رضا(ع) میفرمایند:
«و هرگاه امامی از ایشان از دنیا برود، برای آفریدههایش از نسل او امامیبرمیگزیند که نشانه روشن و هدایتگر نورانی و امام استوار و حجّت دانا باشد و از امامانی باشد که با حقّ هدایت میکنند و به حق و عدالت حکم میکنند [و از] حجّتهای الهی و دعوتکنندههای خدا و … باشد: «… کُلَّمَا مَضَى مِنْهُمْ إِمَامٌ نَصَبَ عَزّوَجَلَّ لِخَلْقِهِ مِنْ عَقِبِهِ إِمَاماً عَلَماً بَیِّناً وَ هَادِیاً مُنِیراً وَ إِمَاماً قَیِّماً وَ حُجَّهً عَالِماً أَئِمَّهً مِنَ اللهِ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ یَعْدِلُونَ حُجَجُ اللهِ وَ دُعَاتُهُ و…»۴۲.
۵. همچنین در مورد امام میفرمایند:
«امام، حجّت بالغه است: «و الحجه البالغه»۴۳.
۶. امام رضا(ع) یکی از آثار معصوم بودن امام از خطاها و لغزشها را حجّت بودن امام بر بندگان خداوند و شاهد خداوند بودن بر بندگان الهی بیان میکنند و میفرمایند: «… هُوَ مَعْصُومٌ مُؤَیَّدٌ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ قَدْ أَمِنَ الْخَطَایَا وَ الزَّلَلَ وَ الْعِثَارَ وَ خَصَّهُ اللَّهُ بِذَلِکَ لِیَکُونَ حُجَّتَهُ عَلَى عِبَادِهِ وَ شَاهِدَهُ عَلَى خَلْقِه …»۴۴ امام معصوم، تأیید شده و تسدید شده است و از خطاها و لغزشها در امان است. خداوند او را به این ویژگی اختصاص داده تا حجّت بر بندگانش باشد و شاهد او بر آفریدههایش… .
خلافت الهی
بر اساس آیات و روایات، پیامبر و امام، خلیفه و جانشین خدا در روی زمین است. خدای متعال به فرشتگان اعلام کرد که میخواهد جانشینی قرار دهد: «وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلاَئِکَهِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الأَرْضِ خَلِیفَهً»۴۵.
خلافت همانگونه که از نام آن پیداست، تمام نمیشود؛ مگر به اینکه خلیفه نمایشگر مستخلف باشد، و تمامیشئون وجودی و آثار و احکام و تدابیر او را حکایت کند، البتّه آن شئون و آثار و احکام و تدابیری که به دلیل تأمین آنها خلیفه و جانشین برای خود معیّن کرده. خدای سبحان که مستخلف این خلیفه است، در وجودش مسمّا به اسماء حسنی، متصف به صفات علیایی از صفات جمال و جلال است و در ذاتش منزّه از هر نقصی و در فعلش مقدّس از هر شرّ و فسادی است جلّت عظمته۴۶.
از این آیه و آیات پس از آن، دو نکته اساسی استفاده میشود:
۱. منظور از خلافت، جانشینی خدا در زمین بوده است.
۲. خلافت مزبور اختصاصی به شخص حضرت آدم(ع) ندارد؛ بلکه فرزندان او نیز در این مقام با او مشترکند. دلیل و مؤیّد این عمومیّت خلافت، آیات ذیل است:
ـ «إِذْ جَعَلَکُمْ خُلَفَاء مِن بَعْدِ قَوْمِ نُوحٍ؛ ۴۷ که شما را بعد از قوم نوح خلیفهها کرد».
ـ «ثُمَّ جَعَلْنَاکُمْ خَلاَئِفَ فِی الأَرْضِ۴۸؛ و سپس شما را خلیفهها در زمین کردیم».
ـ «وَیَجْعَلُکُمْ خُلَفَاء الْأَرْضِ۴۹؛ و شما را خلیفهها در زمین کند۵۰».
بنابراین، از این آیه استفاده میشود که جانشینی الهی اختصاص به حضرت آدم(ع) ندارد و پس از ایشان انسانهای دیگر نیز این مقام را دارند. حال سخن در این است که چه کسانی به این منزلت میرسند؟ از برخی روایات امام رضا(ع) استفاده میشود پیامبران و امامان دارای مقام خلافت الهی در روی زمین هستند:
۱. امام رضا(ع) در یکی از پاسخهای خود به علیّ بن محمّد بن جهم که آیات گوناگونی درباره شبهاتی نسبت به عصمت پیامبران مطرح نمود، فرمود:
«به راستی خداوند آدم را حجّت در روی زمینش و جانشین در بلادش قرار داد و او را بری بهشت نیافریده بود… ۵۱.»
۲. امام رضا(ع) از رسول خدا(ص) نقل میکنند که خطاب به حضرت علی(ع) فرمودند: … «البتّه تو جانشین خدا بر بندگانش هستی… ۵۲.»
۳. همچنین میفرمایند: «امامان، جانشینان خداوند در روی زمین هستند۵۳.»
۴. در حدیثی میفرمایند: «امامت مقام پیغمبران، میراث اوصیاء، خلافت الهی، جانشینی رسول خدا(ص) و … است۵۴.»
عصمت
یکی از ویژگیهای پیامبر که در امام نیز وجود دارد، عصمت است. عصمت در لغت از ریشه «عصم» به معنای «بازداشتن۵۵ و امساک۵۶» است و «عصمت» به این معناست که خداوند بندهاش را بازدارد از بدی که در آن واقع شود۵۷.
«عصمت» در اصطلاح متکلّمان عبارت است از: نیرویی که انسان را از انجام دادن معصیت و واقع شدن در خطا باز میدارد۵۸. البتّه منظور از معصوم بودن پیامبران یا بعضی از انسانهای دیگر تنها عدم ارتکاب گناه نیست؛ زیرا ممکن است یک فرد عادی هم مرتکب گناه نشود (مثلاً، به دلیل کوتاهی عمر)، بلکه منظور این است که شخص، دارای ملکه نیرومندی باشد که در سختترین شرایط هم او را از ارتکاب گناه باز دارد۵۹.
از دیدگاه شیعه، پیامبران از آغاز تولّد تا پایان عمر از همه گناهان، اعمّ از کبیره و صغیره، معصومند و حتّی از روی سهو نسیان هم گناهی از ایشان سر نمیزند۶۰. علّامه حلّی میفرمایند: همه امامیّه عقیده دارند که پیامبران از گناهان کبیره و صغیره معصوم و از معاصر منزّهاند، چه پیش از نبوّت و چه پس از آن، چه از روی عمد و چه از روی نسیان، و از هر رذیله و منقصت و هر چیزی که بر خواری و زبونی دلالت کند۶۱.
دلیل اشتراط عصمت آن است که با نافرمانی پیامبر، وثوق و اعتماد از اعمال پیامبر از بین میبرد۶۲. افزون بر آن، هرگاه فردی در خلوت گناهی انجام دهد و کسی هم متوجّه نشود، چگونه میتواند واسطه میان مردم و خدا در هدایت مردم باشد و مردم را به ترک گناه سفارش کند؟ چقدر سخن چنین فردی در دیگران تأثیر دارد؟ آیا وی به گفته خود از عمق جان عقیده دارد؟ اگر عقیده دارد، چرا گناه میکند؟ و اگر عقیده ندارد، چگونه دیگران را به آن دعوت میکند؟
بیشتر اهل سنّت نه تنها عصمت را شرط امام نمیدانند۶۳؛ بلکه عدالت به معنای گناه نکردن یا ستم نکردن را نیز شرط نمیدانند و تصریح میکنند که امام با فسق و ظلم از امامت خلع نمیشود. باقلانی میگوید:
جمهور از اهل اثبات و حدیث گفتهاند: امام با فسق و ظلم به خاطر غصب اموال و … خلع نمیشود.۶۴ همچنین بیشتر اهل سنّت عقیده دارند پیروی از امام تا زمانی که با حکم شرع مخالفت نکند، واجب است، چه امام عادل باشد و چه جائر۶۵. البتّه برخی از اهل سنّت عدالت را شرط امام میدانند.۶۶
مبنای اختلاف میان شیعه و اهل سنّت را باید در تعریف «امامت» جست. شیعه بر اساس آنکه امامت را ادامه رسالت میداند، عدالت در بالاترین مرتبه (عصمت) را شرط میداند و اهل سنّت، چون سطح امامت را تنزّل میدهد و آن را در حدّ حکومت ظاهری میداند، امام را از افراد عادی تلقّی میکند یا عدالت (حتّی در مرتبه گناه نکردن یا ستم نکردن) را شرط نمیداند یا در حدّ اندک شرط میداند.
برخی از روایات نقل شده از امام رضا(ع) که بر عصمت پیامبر و امام دلالت دارند، عبارتند از:
۱. علیّ بن محمد بن جهم و مأمون شبهاتی درباره عصمت پیامبران مطرح کردند و امام(ع) به آنها جواب دادند. علیّ بن محمد بن جهم به امام رضا(ع) گفتند:
آیا شما به عصمت پیامبران عقیده دارید؟
امام رضا(ع) فرمودند: بله.
سپس علی بن محمد بن جهم آیات گوناگونی درباره شبهاتی نسبت به عصمت پیامبران مطرح میکند و امام رضا(ع) پاسخ آنها را میدهند۶۷. امام رضا(ع) در آغاز خطابه به او میفرمایند:
کتاب خدا را با رأیت تأویل مکن. خداوند عزّوجلّ فرموده است: «وَمَا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلاَّ الله وَالرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ۶۸»…۶۹.
بر اساس حدیث دیگر، مأمون به امام رضا(ع) میگوید:
آیا شما به عصمت پیامبران عقیده دارید؟
امام رضا(ع) میفرمایند: «بله». سپس مأمون آیات فراوانی درباره شبهاتی نسبت به عصمت پیامبران مطرح میکند و امام رضا(ع) پاسخ آنها را میدهند۷۰.
۲. امام رضا(ع) میفرمایند:
«خدای عزّوجلّ اطاعت کسی را که میداند او انسانها را گمراه و اغوا میکند، واجب نمیشمارد… ۷۱.»
۳. ایشان در حضور شیعیان، متکلّمان و دانشمندان «کوفه» که در میان آنان دانشمندان یهود و نصارا نیز حضور داشتند، فرمودند:
بدانید امام بعد از محمّد(ص) تنها کسی است که برنامههای او را تداوم بخشد، هنگامیکه امر (امامت) به او میرسد و امامت تنها شایسته کسی است که بر تمام امّتها به وسیله برهان بر امامت احتجاج کند.
رأس الجالوت گفت:
«نشانه چنین امامی چیست؟ امام رضا(ع) فرمودند: به تورات و انجیل و زبور و قرآن حکیم آگاه باشد و برای اهل تورات با تورات خودشان و برای اهل انجیل با انجیل خودشان و برای اهل قرآن با قرآن خودشان حجّت آورد و دانا به همه زبانها باشد؛ حتّی یک زبان بر او پنهان نباشد و به هر قومیبا زبان خودشان برهان آورد و افزون بر همه این ویژگیها، باتقوا و پاکیزه از هر آلودگی و پاک از هر عیبی، عدالتپیشه، باانصاف، حکیم، مهربان، باگذشت، پرمحبّت، راستگو، نیکوکار، خیرخواه، امین، درستکار و مدبّر باشد»۷۲.
۴. امام رضا(ع) در تعریف امام این اوصاف را به کار میبرند:
«امام از همه گناهان پاک شده است و از همه عیبها برکنار است: «الْإِمَامُ الْمُطَهَّرُ مِنَ الذُّنُوبِ الْمُبَرَّأُ عَنَ الْعُیُوب.»۷۳ کانون قداست و پاکی و پرستش و زهد و علم و عبادت است: «مَعْدِنُ الْقُدْسِ وَ الطَّهَارَهِ وَ النُّسُکِ وَ الزَّهَادَهِ وَ الْعِلْمِ وَ الْعِبَادَه»۷۴ امام معصوم است، تأیید شده، توفیقیافته، استوار گشته، از هر گونه خطا و لغزش و افتادنی در امان است: «وَ هُوَ مَعْصُومٌ مُؤَیَّدٌ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ قَدْ أَمِنَ الْخَطَایَا وَ الزَّلَلَ وَ الْعِثَار»۷۵.
۵. امام رضا(ع) میفرمایند:
«تنها امام از سوی خدای متعال است و به این سبب امام است که خدا او را در آغاز آفرینش برگزیده و در نسب شرافت داده و در منشأ، پاک و در آینده معصوم است…»۷۶.
۶ـ۳. علم الهی
از آیات و روایات استفاده میشود که پیامبر علم الهی دارند و علوم آنان به امامان معصوم(ع) انتقال یافته است. خدای متعال در آیه ۳۱ سوره «بقره» از یاد دادن اسمای الهی به حضرت آدم(ع) گزارش میدهد و میفرماید: «وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها».
منظور از «الاسماء» مسمَّیات اسماء، یعنی خود موجودات است و با توجّه به اینکه «الاسماء» جمع محلّی به ال است، استفاده میشود که حضرت آدم(ع) دانا به حقیقت همه موجودات بود۷۷. این علم اختصاص به حضرت آدم(ع) نداشت؛ بلکه خدای متعال این علم را در انسانها به ودیعه سپرده، به گونهای که آثار آن، به تدریج و به طور دائم، از این نوع موجود سر بزند و هر وقت انسان به راه راست هدایت شود، انسان بتواند آن ودیعه را از قوّه به فعلیت درآورد۷۸. بنابراین افرادی که شایستگی پیامبری داشته باشند، از این علم بهرهمند میشوند، همانگونه که از روایات استفاده میشود، علمیکه با حضرت آدم(ع) فرود آمد، بالا نرفت و به ارث منتقل میشود و ائمه(ع) نیز آن علم را از یکدیگر به ارث میبرند۷۹.
برخی از روایاتی که از امام رضا(ع) درباره علم پیامبر و امام نقل شده، چنین است:
۱. امام رضا(ع) میفرمایند:
«به راستی خداوند پیامبران و امامان(ع) را موفّق میکند و از مخزون علم و حکمتش به آنان میدهد چیزی [علمی] را که به غیر آنان نمیدهد. پس علم آنان فوق هر علم اهل زمانشان است»۸۰.
۲. امام رضا(ع) از پدرشان از امام صادق(ع) نقل میکنند که فرمودند: «برای خداوند عزّوجلّ علم مخزون مکنونی است که نمیداند آن را جز او. از آن علم، «بداء» است و علمیکه به فرشتگان و پیامبرانش یاد داده است. پس علمای از اهلبیت پیامبرمان آن را میدانند»۸۱.
۳. امام رضا(ع) به عبدالله بن جندب نوشتند: «امّا بعد، به راستی محمد(ص) امین خدا بود، در خلقش و چون وفات کرد ما خانواده وارثانش بودیم و ما امنای خداییم در زمین خدا. نزد ماست علم بلاها و مرگ و میرها و انساب عرب و علم پیدایش اسلام (یا زایش بر اسلام) نزد ماست و به راستی ما هر مردی را ببینیم میشناسیم که از روی حقیقت مؤمن است یا منافق. شیعیان ما به نام خودشان و پدرشان ثبت شدهاند، خدا از ما و آنها تعهّد گرفته است. شیعیان ما از سرچشمه ما آب نوشند و به راه ما میروند. جز ما و آنها کسی در کیش اسلام نیست. ما نجیب و ناجی هستیم و ما بازماندگان پیغمبرانیم و ما زادگاه اوصیاییم و ما برگزیده شده در کتاب خدای عزّوجلّ هستیم. ما از همه مردم به کتاب خدا شایستهتریم و ما از همه مردم به رسول خدا نزدیکتریم»۸۲.
از این روایت استفاده میشود که اهل بیت(ع) پس از رسول خدا(ص) وارثان ایشان هستند و روشن است که یکی از ابعاد مهمّ وراثت، وراثت علمی است که در جملههای بعدی آن را تفسیر میکند و میفرماید: «علم بلاها و مرگ و میرها و انساب عرب و … نزد ماست…» همچنین در ادامه، اهل بیت(ع) را بازماندگان پیغمبران معرفی میکند: «وَ نَحْنُ اِفراطُ الاَنبیاء» و روشن است که یکی از جلوههای بارز وراثت پیامبران، وراثت علمی آنهاست.
۴. امام رضا(ع) علم را یکی از نشانههای امام میشمارند: «دلالت امام در دو ویژگی است: علم و استجابت دعا…»۸۳.
۷ـ۳. لازمالاطاعه بودن
براساس ادلّه فراوان، همه وظیفه دارند از پیامبر۸۴ و امام۸۵ اطاعت کنند و هیچ عذری برای مخالفت با آنها ندارند. در روایات نقل شده از امام رضا(ع) نیز لازمالاطاعه بودن پیامبر و امام بیان شده است که برخی از آنها عبارتند از:
۱. امام رضا(ع) میفرماید:
«خداوند تبارک و تعالی پیامبرش محمّد(ص) را بر همه آفریدههایش از پیامبران و فرشتگان برتری داد و طاعت او را طاعت خود و پیروی از او را پیروی از خود قرار داد و زیارت او در دنیا و آخرت را زیارت خود قرار داد و فرمود: «مَّنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ الله»۸۶ و فرمود: «إِنَّ الَّذِینَ یُبَایِعُونَکَ إِنَّمَا یُبَایِعُونَ الله یَدُ اللهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ»۸۷ .۸۸
در این روایت، طاعت رسول اکرم(ص) طاعت خدای متعال ذکر و به آیه «مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ الله» استدلال کردهاند. با توجّه به آیات دیگر، مانند «وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ لِیُطَاعَ بِإِذْنِ الله»۸۹
اطاعت و لزوم آن، اختصاص به شخص رسول اکرم(ص) ندارد و شامل همه پیامبران نسبت به مردم عصر خود میشود.
۲. محمّد بن زید طبری میگوید:
من در خراسان بالای سر امام رضا(ع) ایستاده به خدمت بودم و جمعی از بنیهاشم که اسحاق بن موسی بن عیسی عبّاسی همراه آنها بود، در حضور ایشان بودند. آن حضرت فرمود: «ای اسحاق! به من خبر رسیده که مردم میگویند: ما عقیده داریم که همه مردم بندههای ما هستند، نه، سوگند بدان خویشی و قرابتی که با رسول خدا(ص) دارم، من هرگز چنین چیزی نگفتم، و از پدران خود هم نشنیدم و به من نرسیده است که یکی از نیاکان من چنین گفته باشد؛ ولی من میگویم که مردم بندگان ما هستند، در اینکه اطاعت ما بر آنها واجب است و در دین، پیرو ما هستند، باید حاضران به غایبان برسانند.۹۰»
۳. معمّر بن خلّاد نقل میکند: مردی پارسی به امام رضا(ع) گفت: اطاعت از شما واجب است؟ امام(ع) فرمودند: «بله». او گفت: مانند اطاعت علیّ بن ابیطالب(ع)؟ امام رضا(ع) فرمودند: «بله».
حسن صادقی
پینوشتها در دفتر نشریه موجود میباشد