مسیحیان صهیونیست و جریانهای ضد اسلامی

e9ae0245049d79b5077bf649700e117c - مسیحیان صهیونیست و جریانهای ضد اسلامی

یکی از جریانهایی که باعث و تقویت کننده بسیار ی از فشارها و مشکلات جهان اسلام محسوب می‌گردد رژیم اسراییل و صهیونیسم جهانی است .علاوه بر بحث اشغال سرزمین مسلمانان و انبوه مشکلات و معضلات منطقه ای که این رژیم برای جهان اسلام ایجاد کرده است یکی از اصلی ترین دلایل سیاستهای ضد اسلامی آمریکا که تنها ابرقدرت موجود خوانده می‌شود نیز ریشه در حمایت آین کشور از اسراییل دارد. ریشه جریانهای ضد اسلامی در کشورهای اروپایی و فشارهایی که بر حرکتها و کشورهای اسلامی میاید نیز در ارتباط مستقیم با همین مساله است .

جهان اسلام نیز با درک این خطر و ابعاد آن بیشترین حساسیت را بر روی صهیونیسم دارا می‌باشد اما یکی از خطرهایی که شاید بتوان گفت جهان اسلام از آن غفلت کرده است و این خطر حتی در ایجاد و تقویت صهیونیسم نقشی اصلی ایفا کرده است و امروزه نیز در تحریک و حمایت و تقویت جریانهای ضد اسلامی و حتی در بقای و قوت رژیم اسراییل نقشی اساسی دارد جریانهای افراط گرای مسیحی هستند.در این مقاله می‌کوشیم نشان دهیم که بخشی از جریانهای تندرو مسیحی که مسیحیت صهیونیستی نام دارند پیش از تشکیل صهیونیسم یهودی با رویکردی موعودگرایانه در فکر ایجاد و زمینه سازی تشکیل کشور اسراییل و اشغال فلسطین بوده‌اند.امروز نیز بدون حمایت این گروه، لابیهای اسراییل توان چندانی در بسیج جامعه و دولت مریکا در حمایت از اسراییل ندارند و اسراییل بدون پشتیبانی آنان نمی تواند به بقای خود ادامه دهد .

دیدگاههای مسیحیت صهیونیسم

از زمان پیدایش پروتستانیسم و از قرن ۱۶ میلادی، این مذهب آمیخته با اعتقادات یهودی بود و اصولگرایی پروتستانی که بعدا در آمریکا نیز حاکم گردید اعتقاد داشت که بر خلاف کاتولیکها که دستگاه کلیسا و شخص پاپ را مقدس و بری از خطا می دانستند، این کتاب مقدس است که مصون از اشتباه و خطا است و مومنین باید به کتاب مقدس رجعت کنند و آنرا فرا گیرند.کتاب مقدس شامل دو بخش عهد عتیق(تورات ) و عهد جدید (انجیل) است. مسیحیان باید زبان این کتاب یعنی عبری را فراگیرند و بدان احترام گذارند. بدین ترتیب نوعی ترویج زبان عبری و روایتهای تورات در جوامع مسیحی اوج گرفت . در جوامع مسیحی بویژه در جامعه اصولگرای پروتستانی آمریکا خواندن روایات و ادعیه تورات رواج گرفت و این موارد به اضافه اسطوره های یهودی از آغاز بخش تعیین کننده شکل دهنده هویت و شخصیت جامعه آمریکا را شکل داد.[۱ ]

بر اساس این روایت از تورات و مسیحیت، یهودیان ملت برگزیده خدا هستند که در کتاب مقدس وعده داده شده که آنها به فلسطین باز خواهند گشت[۲] و با تبدیل شدن به یک ملت متحد بر کل فلسطین بزرگ حکومت می‌کنند. آنها بر این باورند که در این مساله جای تردید نیست و خدا به وعده ای که داده است وفا خواهد کردو باید زمینه های تحقق آن فراهم گردد. مضافا آنکه در این روایت از کتاب مقدس شرط ظهور حضرت مسیح تشکیل حکومت یهودی در فلسطین است. نکته جالب در این رابطه آن بود که هم مسیحیان و هم یهودیان معتقد بودند که منتظر ظهور حضرت مسیح هستند و تنها در این تفاوت داشتند که یهودیان آنرا برای نخستین بار می دانند و مسیحیان آنرا رجعت دوباره حضرت مسیح می داند. پس بر اساس وعده الهی فلسطین متعلق به یهودیان بوده که در اشغال اعراب قرار داشته است.تحقق وعده الهی و زمینه ظهورحضرت مسیح بازگشت یهودیان به فلسطین و تشکیل دولت اسراییل است .

همانگونه که مشخص است یهودیان به برکت میراث اسطوره ایشان خود را بر مسیحیان تحمیل کردند.این تحمیل از طریق متون مقدس آنقدر نافذ بوده است که عمده مسیحیان اصولگرای پروتستان بویژه در آمریکا تصور نمی‌کردند که اصولا ملتی غیر از یهود در فلسطین وجود و یا حق داردو بعدا کشور اسرائیل نیز بر اساس همین تصور و با شعار” یک سرزمین بی ملت برای ملتی بی سرزمین “شکل گرفت.[۳]به دلیل اصرار پروتستانها و مسیحیان انجیلی بر تقدس کتاب مقدس و حضور همه جانبه عهد عتیق در شکل دهی به هویت و مبانی فرهنگی پروتستانها، این گروه بیش از سایر مذاهب مسیحی بر خمایت از یهودیان و حق بازگشت انها اصرار داشته‌اند.به همین دلیل است که لوسین ولف مورخ یهودی می‌گوید اکثر مبلغان صهیونیسم تا زمان هرتزل مسیحی بودند.[۴ ]

پروتستانها و فرق منشعب از آنها بیش از هر طایفه و فرقه مسیحی دیگری به عهد عتیق کتاب مقدس عنایت داشتند.ودر نتیجه بیش از دیگر شاخه های مسیحیت به یهودیان و اندیشه های آنها نزدیک بودند.این ارتباط با تصمیم گیری سران پروتستانیسم در چاپ هر دو کتاب در یک جلد تقویت شد.حتی اسامی اسطوره ها و قهرمانان یهودی جایگاه ویژه ای در بین پروتستانها بر ای نامگذاری فرزندان خود وحتی شهرها و خیابانها پیدا کرد.[۵] تشکیل جامعه آمریکا و مهاجرت اولین گروههای تشکیل دهنده آمریکای نوین آمیخته با اعتقادات موعودگرایانه مذهبی پروتستانی بود . مهاجرین خود را پیوریتن[۶] یا پاکدینانی می خواندند که از دنیا گرایی و فساد اروپا گریخته‌اند و برای تشکیل جامعه ای مسیحی به آمریکا آمده‌اند.[۷] جامعه آمریکا از بدو پیدایش جامعه ای مذهبی محسوب می‌شد .آنها وظیفه خود را ایجاد زمینه ظهور حضرت مسیح می دانستند که اینکار را باگردآوردن یهودیان در سرزمینشان یعنی فلسطین امکان پذیر می‌شد.ایده جمع کردن یهودیان در فلسطین در قرنهای ۱۷ و ۱۸ شکل گرفت و در قرن ۱۹ بهبخش جدایی ناپذیر اعتقادات مسیحی تبدیل شد و در تصمیم گیریهای مقامات سیاسی نقش قاطعی پیدا کرد .

نقش مسیحیت صهیونیستی انگلیسی در پیدایش و اجرای ایده تشکیل دولت اسراییل

ایده تشکیل دولت اسراییل در فلسطین بسیار پیش از آنکه توسط یهودیان مطرح شود توسط فرقه های خاصی از مسیحیان انگلیسی مطرح شد و آنها توانستند از قرن ۱۷ با نوشتن کتابهای متعدد و با طرح این مساله در الهیات و مباحث عقیدتی خود زمینه لازم برای مقامات دولت استعماری انگلیس که حضور پر رنگی در منطقه خاورمیانه کنونی داشتند فراهم سازند. این مباحث در حالی صورت می‌گرفت که بر اثر فشار بر یهودیان در اواخر قرن ۱۳ انگلستان تمام یهودیان ر ا از این کشور اخراج کرده بود و یهودیان در این کشور حضوری نداشتند.[۸ ]

از قرن ۱۷ و همزمان با پیوند مباحث و منافع استعماری و مباحث مذهبی در انگلستان، طرح بحث دفاع از حقوق یهودیان و ضرورت اسکان آنها در فلسطین در بین جوامع مسیحی انگلستان آغاز گردید. یک نویسنده مشهور انگلیسی در ۱۷۹۹ می نویسد که اراده خداوند بر تعلق فلسطین به یهودیان تعلق گرفته است و مانع اصلی کنترل ترکها بر آن منطقه است و ما باید در گام نخست آنها را در هم شکنیم. [۹] پس از آن نویسنده دیگری در ابتدای قرن ۱۹ نوشت انگلستان باید همانند یک کوروش جدید ابزار خداوند در بازگرداندن یهودیان به سرزمین خود باشد[۱۰]در سال ۱۸۱۹ در کتاب دیگری بیان می‌شود که یهودیان و مسیحیان باید در بازگرداندن یهودیان به فلسطین تشریک مساعی کنند .[۱۱ ]

در سال ۱۸۳۹ و تحت فشار یک مسیحی صهیونیست دیگر به نام لرد شافتز بری * انگلستان کنسولگری خود در بیت المقدس را افتتاح می‌کند.در سال ۱۸۵۸ انگلستان امپراطور عثمانی را وادار میکند در معاهده صلح جنگ کریمه (با روسیه ) بندی را بگنجاند که بر اساس آن حق مسیحیان و یهودیان برای استقرار در بیت المقدس تضمین شده بود. این مساله کام نخست در ارسال یهودیان به فلسطین و تشکیل دولت اسراییل محسوب می‌گردد که بدون فشار مسیحیان صهیونیت انگلیس به دست نمیامد. گام اساسی در این چارچوب با انتصاب بنیامین دیسراییلی **به مقام نخست وزیری انگلستان در سال ۱۶۶۸ برداشته شد . دیسراییلی یک مسیحی صهیونیست بود که به شدت به ریشه یهودی خود پابند بود .

وی در سال ۱۸۷۷ در مقاله “مساله یهود یک مساله شرقی است ” نوشت: در ۵۰ سال آینده یک میلیون یهودی باید با هدایت انگلستان در فلسطین مستقر شوند.[۱۲ ] در سال ۱۸۹۷ یک مسیحی صهیونیست توانست قیصر آلمان و سپس نخست وزیر نگستان را متقاعد کند با هرتزل رهبر صهیونیستها دیدار کند و خود در هر دو دیدار با هرتزل همراه بود.[۱۳] در این دیدار نخست وزیر انگلیس به علت حساسیتهای موجود در خاورمیانه کوشید هرتزل را متقاعد سازد یهودیان را در اوگاندا مستقر سازد و در چند سال بعد نیز همین مساله سیاست انگلستان بود تا آنکه در اتفاقی مهم و تاثیر گذار رهبر یهودیان وایتزمن با یک مسیحی صهیونیست به نام لرد آرتور بالفور که وزیر امور خارجه انگلستان بود دیدار کرد. در این دیدار وایتزمن توانست بالفور را متقاعد کند که یهودیان به فلسطین بروند این دیدار به وعده بالفور منتهی شد که اساس تشکیل دولت اسراییل است .

همانگونه که در این مرور تاریخی مشخص است گروههای مسیحی صهیونیست بسیار پیش از تشکیل جنبش صهیونیسم زمینه ها ی تشکیل دولت اسرایل را فراهم آوردند .

نقش مسیحیت صهیونیستی آمریکا در پیدایش و اجرای ایده تشکیل دولت اسراییل

نظریه حمایت از یهودیان برای بازگشت به فلسطین،از همان آغاز تشکیل جامعه آمریکا در این کشور(تحت تاثیر جامعه مذهبی انگلستان) حضوری قدرتمند داشت.در سال ۱۸۴۴ کشیشی به نام جرج بوش ) جد روسای جمهور بعدی آمریکا)که استاد زبان عبری دانشگاه نیویورک و نویسنده کتاب زندگی محمد(ص)[۱۴] بود خواستار ارتقای یهودیان در جهان با ایجاد کشور یهودی در فلسطین شد . [۱۵] از جمله در سال ۱۸۶۳ وزیر امور خارجه آمریکا دستور داد تا از تمام ابزار موجود برای نجات ” اسراییلیها از ستم وحشیانه” دولتشان در مراکش استفاده شود.[۱۶] همین عقیده مسیحیان نو انجیلی(صهیونیست مسیحی) باعث شد تا تعداد زیادی از گروههای میسیونری و مردان و زنان آمریکایی مومن که احساس تکلیف می‌کردند تمام تلاش خود را برای تحقق این وعده الهی به کار برند و تعداد زیادی از آنها برای فراهم آوردن مقدمات آن عازم فلسطین شدند .

از معروفترین آنها می توان به خانم هاریت لیورمن[۱۷] که خطیب برجسته ای بود و در سال ۱۸۳۷ کوشید مستعمره ای در فلسطین بنا کند وخانم کلوریندا مینور[۱۸] که در سال ۱۸۵۱ کوشید یک مدرسه کشاورزی مورد نیاز دولت یهودی در فلسطین ایجاد کند و جرج آدامز[۱۹] اشاره کرد.[۲۰] آدامز که یک مسیحی مورمونی آمریکایی بود در سال ۱۸۶۲ دهها(۱۵۶) تن از پیروانش و افرادی راکه بدین منظور استخدام کرده بود برای ایجاد مستعمره جدید برای یهودیان به فلسطین ببرد.[۲۱] وی ادعا می‌کرد شرط ظهور حضرت مسیح بازگشت یهودیان به فلسطین است.آنها در آغاز به سختی و تحت حمایت کنسولگری آمریکا موفق به مالکیت ۵۰ هزار متر مربع زمین و احداث دهها خانه در نزدیکی شهر یافا شدند.آنها بیش از ۵ سال در این منطقه دوام نیاوردند و به دلیل مشکلات مالی مجبور به ترک این مستعمره جدید و بازگشت به آمریکا شدند .

از همان آغاز برنامه های منظم برای بازدید زایران از سرزمین مقدس یعنی فلسطین ترتیب داده شد. آبراهام لینکلن در سال ۱۸۶۳در پاسخ به درخواست یک رهبر کلیسای کانادا در مورد یهودیان گفت:”بازگرداندن یهودیان به فلسطین یک هدف شرافتمندانه بسیاری از آمریکاییهاست”.[۲۲]هر چند ایجاد مستعمرات جدید در فلسطین جزو برنامه های گروههای متعدد نو انجیلی بود ولی شکست تجربه آدامز آنها را از اینکار منصرف کرد و لی برنامه های توریستی و ایجادکلیسا، کنیسه، مدرسه و کلینیک در سرتاسر فلسطین توسط آنها تداوم یافت تا رویای بازگشت یهودیان را محقق سازند. [۲۳ ]

آمریکاییها فعالیتهای میسیونری خود در قالبهای مختلف را در سرتاسر خاورمیانه گسترش دادند.همچنین در سال ۱۸۶۳ اولین کالج آمریکایی در شهر استانبول افتتاح شد که نقش زیادی در تحولات آتی عثمانی ایفا کرد و از جمله پنج نخست وزیر ترکیه از این کالج فارغ التحصیل شدند.[۲۴]مدتی بعد نیزکالج پروتستانی سوریه که بعدا دانشگاه آمریکایی بیروت نامیده شد، توسط یک گروه میسیونری نوانجیلی دیگر شروع به کار کرد.این دانشگاه به سرعت هزاران فارغ التحصیل پیدا کرد که در میان آنها دهها شخصیت سیاسی و فرهنگی جهان عرب دیده می‌شوند .

هرچند جدایی دین از سیاست در خود آمریکا به شدت رعایت می‌شد ولی این مساله در سیاست خاورمیانه ای آمریکا کاملا معکوس بود. ترکیب سیاست خارجی آمریکا و تعصب نوانجیلی را بیش از هر مورد می توان در مورد ایران مشاهده کرد.[۲۵]میسیونرهای امریکایی از مدتها پیش در ارومیه، همدان و تبریز مشغول به فعالیت بودندو دو کشور در سال ۱۸۵۶ معاهده تجاری امضا کرده بودند که اجرایی نشده بود و رابطه دیپلماتیک هم برقرار نبود.در سال ۱۸۸۳ ناصرالدین شاه ایران از آمریکا در برابر تلاش روس و انگلیس برای سلطه برکشور تقاضای کمک کرد که دولت آمریکا به این درخواست به علت فرصتی که در آن می دید و همچنین هراس از به خطر افتادن جان و ماموریتهای هیاتهای میسیونری آمریکا در ایران پاسخ مثبت داد[۲۶].آمریکا در همان سال اولین هیات رسمی دیپلماتیک خودرا به ریاست ساموئل گرین ویلی بنجامین[۲۷] که پسر یک میسیونر بود به ایران اعزام کرد .

اهداف میسیونری نفوذ گسترده ای بر سیاست آمریکا در منطقه و ایران داشت.هیاتهای میسیونری نوانجیلی همچنین ارتباط نزدیک خود با دانشگاههای آمریکا و بویژه دانشگاه پرینستون و خاندانهای مهم آمریکا همانند راکفلر،مورگان و روزولت را حفظ کردند.این ارتباط با مراکز تصمیم گیری،ابزار لازم برای تاثیرگذاری در سیاست خارجی آمریکابویژه در منطقه خاورمیانه را به نوانجیلی ها می داد .

امروزه هم آمریکا نقش گسترده ای در گسترش دیدگاههای نزدیک به مسیحیت صهیونیستی دارد. به طور مثال در حالیکه مذهب مردم رومانی همواره ارتدکس بوده گروه قابل توجهی از مسیحیان شمال این کشورمذهب پروتستانیسم با روایت نزدیک به نوانجیلیهی آمریکا گرویده‌اند و از طرف نهادهای آمریکایی حمایت می‌شوند ..

نتیجه گیری: نقش مسیحیت صهیونیستی در تداوم و توان رژیم اسراییل

همانگونه که در این مقاله مشخص شد ایده بازگشت یهودیان به فلسطین و سپس تشکیل دولت اسراییل از ابتدا ایده ای موعودگرایانه بوده که توسط محافل تندرو مسیحی از قرون ۱۷ و ۱۸ میلادی طرح، گسترش و سپس اجرایی شده است و سپس یهودیان با پشتگرمی این حمایت در قرن بیستم به اجرای آن پرداختند. حمایت بی چون و چرای آمریکا از اسراییل و پرداخت غرامتهای سنگین به خاطر سیاست اشغالگری اسراییل دلیل اصلی تداوم رژیم اسراییل محسوب می‌گردد.(هر چند نباید از سستی و عدم توان دولتهای کشورهای اسلامی نیز به راحتی عبور کرد.) در مورد علت اصلی حمایت آمریکا از نظام اسراییل و پرداختن این حجم از هزینه در این چارچوب نظراتی مطرح می‌گردد. از جمله می توان به پیوند استراتژیک، منافع اقتصادی، قدرت لابیهای یهودی و… اشاره کرد ولی با توجه به موارد پیش گفته با نگاهی به قدرت روزافزون گروههای نوانجیلی و مسیحیان صهیونیستی و عزم ایدئولوژیک آنها در حمایت بی چون و چرا از نظام اسراییل بهتر از هر مساله دیگر می توان علت حمایتهای همه جانبه آمریکا از اسراییل را تبیین کرد. این مساله خود نیاز به بحث مفصلی دارد که انشالله در جای خود طرح می‌گردد .

بنابراین یکی از ریشه های اصلی مشکلات و مصایب جهان اسلام،اعتقادات و برنامه های این گروههای تندرو مسیحی است که امروزه نقشی بسیار تعیین کننده در جامعه و سیاست آمریکا پیدا کرده‌اند و نقشی تعیین کننده در شکل دهی به حمایت از اسراییل و سیاستهای خاورمیانه ای آمریکا دارند. این مساله به مشکلات جهان اسلام و همچنین حمایت از اسراییل و خصومت آمریکا با جریانهای اصیل اسلامی‌شکلی ایدئولوژیک و مذهبی داده است .

* عضو هیات علمی دانشگاه و سفیر ایران در رومانی

________________________________________
[۱] انتشارات موعود، ۱۳۸۶) ص ۱۹ -جورجی کنعان، میراث اسطوره ها :اصولگرایی مسیحی در نیمکره غربی، ترجمه موسسه فرهنگی موعود(تهران :
[۲] Stephen sizer, zion’s Christian soldiers? , Notttingham,Inter varsity Press,2008)p.43
در سومین کنگره بین الملللی مسیحیان در اورشلیم که بیش از ۱۵۰۰ هیات از سراسر جهان شرکت داشتند تاکید شد که خدا غضب و بخشایش همه مردم را بر اساس رفتارشان نسبت به یهودیان و اسرائیل قرار داده است(چگونه می توان به اسرائیل لطف کرد ؟دعا، کمک مالی، آمدن به اسرائیل به عنوان داوطلب )

[۳] – همان کنعان پیشین، ص۳۷
[۴] – همان، ص ۱۰۴
[۵] – همان کنعان پیشین،ص۱۰۸
[۶] – puritan
[۷] – جواد منصوری، آمریکا و خاورمیانه (تهران:مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی،۱۳۸۵) ص ۲۱
[۸] Jamie Cowen ,”THE UNTOLD STORY:The Role of Christian Zionists in the Establishment of Modern‐day Israel”,leadership,july 2002
www.leaderu.com/common/ [۹] -opcit
[۱۰] , Thomas Witherby ,The Restoration of the Jews ‐ the Crisis of All Nations
[۱۱], Theaetetus, Call to the Christians and theHebrew و۱۸۱۹و
*-lord shaftezberry
**- Benjamin Disraeli
[۱۲]IVAN DAVIDSON KALMAR, Benjamin Disraeli, Romantic Orientalist,University of Toronto
[۱۳] Cowen op.cit
[۱۴] – George Bush ,The Life of Muhammed: Founder of the Religion of Islam and of the Saracens (New York: Harper&Brothers , 1837)
[۱۵] -Oreon, op.cit. p.141
[۱۶] -OP.CIT. P. 219
[۱۷] -Harriet Liverman
[۱۸] -Clorinda Minor
[۱۹] -GEORGE ADAMS
[۲۰] -op.cit. pp.129-155z
[۲۱] -op.cit. p.219
[۲۲] – op. cit. p. 221
[۲۳] –
کشیش گری فالول، موسس گروه اصولگرا و از گروههای راست مسیحی ” اکثریت اخلاقی ” می‌گوید: ” هر کس که واقعا به کتاب مقدس ایمان داشته باشد،مسیحیت و کشور نوظهور اسرائیل را به گونه ای جداناپذیر با یکدیگر مرتبط می‌بیند. تاسیس کشور اسرائیل در سال ۱۹۴۸، از دید هر مسیحی که به کتاب مقدس ایمان دارد، تحقق پیش گویی های دو کتاب عهد قدیم و عهد جدید است.، به نقل از : عماد فوزی و دیگران، بررسی جریانهای راست مسیحی، ترجمه مرکز اندیشه سازان نور (تهران : اندیشه سازان نور ۱۳۸۴)ص ۱۸
[۲۴] -Oren, op. cit. p. 216
[۲۵] -op.cit. ,p.290
[۲۶] -OP.CIT.P.290
[۲۷] -Samuel Green Wheeler Benjamin

منبع: رهبران شیعه، دکتر بهادر امینیان

همچنین ببینید

پروتستانتیزم ، روشنگری و میستی‌سیزم عبرانی

شاید عنوان این نوشته در برخورد اول بسیار تعجب‌برانگیز باشد. همچنین ممکن است این سؤال مطرح شود که قرار گرفتن واژه «میستی‌سیزم (نهان‌گرائی) ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *