قرآن کریم علاوه بر کاربرد واژههای کلّی مربوط به رنگها از قبیل لون، الوان و صبغه، از برخی رنگها مانند زرد، سبز، آبی، قرمز، سفید و سیاه نیز به طور ویژه نام برده و رنگ خدایی را بهترین رنگ معرفی کرده است.
بخش اول
چکیده
قرآن کریم از جنبههای گوناگون معجزه است و اعجاز علمییکی از این ابعاد میباشد. در این میان «اعجاز رنگها» موضوعی است که کمتر مورد توجه و بحث قرار گرفته است؛ در حالی که با اثبات آن، گوشهای دیگر از اعجاز علمی قرآن روشن میشود. این مقاله در پی اثبات این ادعا است که خداوند در بسیاری از آیههای مربوط به رنگها، به آثار روانی رنگ بر شخصیت انسان اشاره کرده است.
نویسنده پس از بیان جایگاه و ضرورت موضوع، آیههایی را که واژه «الوان» و «لون» در آنها به کار رفته است میآورد، سپس جداگانه رنگهای زرد، قرمز، آبی، سبز، سفید و سیاه را در قرآن بررسی میکند و توضیح میدهد که قرآن از یک رنگ معنوی، ورای همه رنگها، نام برده است که «رنگ خدایی و توحید» و بهترین رنگهاست. آیات مربوط به رنگها، گاه اعجاز علمیاند و در مواردی شگفتیها علمی قرآن به شمار میآیند؛ ضمن این که اختلاف رنگ در جهان آفرینش، هم نشانه توحید ربوبی است و هم میتواند نشانه حکمت الهی باشد.
کلید واژه: قرآن، اعجاز، اعجاز علمی، اعجاز رنگها، رنگ.
مقدمه
اعجاز علمییکی از ابعاد گوناگون اعجاز قرآن است که از جنبههای متفاوتی قابل بررسی است. یکی از شگفتیهای مطرح شده در قرآن، مسائل مربوط به رنگها است که در مورد برخی از آنها ادعای اعجاز شده است؛ چون قرآن شاید برای اولین بار به برخی آثار رنگها اشاره کرده است و بشر تا زمان نزول قرآن، به آنها پینبرده بود. با اثبات اعجاز علمی در پدیده «رنگها» میتوان پرده از روی یکی دیگر از ابعاد اعجاز علمی این کتاب آسمانی برداشت.
مفهومشناسی رنگ
رنگ یک انعکاس مرئی است که در اثر عبور یا انتشار یا بازتاب ترکیب رنگها توسط اشیاء به وجود میآید (بلوردی، رنگها و پیامها در قرآن، نشریه مشکات). از دیدگاه علمی ثابت شده که همه رنگها از تشعشعهای نور خورشید است و هر شیء به میزان شفافیت و خاصیت جذب پرتوها، بعضی پرتوها را جذب میکند و برخی را باز میتاباند، در نتیجه آن شیء را به رنگ پرتوهای بازتاب شده میبینم.
از سوی دیگر این پرتوها با ترکیب شدن، نورهای دیگری را میسازند که بریافتههای مخروطی شکل اعصاب چشمی اثر میگذارد و سبب دیدن آن نور میشود. وقتی جسمی همه نورها را بازتاباند، سفید و زمانی که همه نورها را جذب کند، سیاه دیده میشود.
چشم انسان نسبت به آن دسته از امواج که طول موجشان بین ۴۰۰ تا ۷۰۰ میکرون است، حساسیت دارد.بخش دیدنی طیف نور سفید دقیقاً از ۳۸۰ تا ۷۷۰ نانومتر است. امواج فراسوی بنفش طول موجی کمتر از ۳۸۰ و امواج مادون قرمز، بیشتر از ۷۷۰ نانومتر (هر نانومتر یک میلیونیم میلیمتر است) دارند (آیت اللهی، رنگ در قرآن، فصل نامه دانشور، ش۲۱، س ششم، ص ۱ و ۲).
نیوتن در سال ۱۶۶۶م کشف کرد که همه رنگهای طیف نوری در نور سفید موجودند. (پائولین، رنگها و تأثیرات درمانیشان، ص ۱۵). نور سفید از ترکیب همه امواج نوری تشکیل میشود؛ ولی وقتی آن را با یک منشور به طول موجهای مختلف میشکنیم، کوتاهترین موج در ورای تجزیه بنفش و امواج بلندتر در ورای تجزیه، قرمز میباشد. طول موجهایی که در وسط این دو حد قرار میگیرد، باعث درک ما نسبت به رنگ آبی، سبز و زرد میشوند. به این رنگها و رنگهای دیگر که از ترکیب آنها به دست میآید، لون (Hue، رنگ) گفته میشود (نرمال، اصول روانشناسی، ج۲، ص۳۴۱).
رنگ سفید از آمیزش همه طول موجها به دست میآید. رنگ به ادراک ما از دنیا نه تنها جلوه با شکوهی میدهد؛ بلکه آگاهیهای بیشتری درباره آن در اختیار ما میگذارد. چشم دارای قدرت ترکیبکننده رنگ است و رنگها را با تغییر دادن نسبت فعالیت عصبی در این سه نوع گیرنده، ترکیب میکند و گیرندههای چشم به قرمز، سبز و آبی حساسترند (وین روانشناسی عمومی، ص ۷۵).
حاصل سخن این که رنگ، تأثیر فیزیولوژی بر شبکیه چشم است، گاهی نتیجه ماده رنگی است و گاهی در اثر شعاع نور رنگی میباشد و جذب نشدن یکی از طول موجهای متفاوت طیف، و دفع آن توسط جسم، رنگ اشیا را میسازد و تحریک سلولهای عصبی چشم نسبت به رنگهای مختلف متفاوت است (همو، ص ۲).
تاریخچه
دانشهای گوناگونی از جمله، فیزیک، شیمی، روانشناسی، طب و هنر، متصدی بررسی مسأله رنگها شده و هر کدام از یک جنبه درباره رنگها بحث کردهاند و کتابهایی هم درباره تأثیرهای روانی رنگها بر انسان و درمان با رنگها نوشته شده است، مانند کتاب «روانشناسی رنگها از دکتر ماکی، ترجمه ویدا أبیزاده» و کتاب «رنگها و تأثیرات درمانی شان از پائولین ویلز، ترجمه مینا اعظامی». در عرصه «رنگ در قرآن مجید» نیز کتابها و مقالاتی نوشته شده است، مانند کتاب «الاعجاز اللونی فی القرآن الکریم».
دکتر شهید رضا پاکنژاد در کتاب «اولین دانشگاه و آخرین پیامبر» که رساله دکترای اوست، در چند مورد ادعای اعجاز میکند؛ از جمله در ذیل آیه «۶۹ سوره نحل» که قدرت شفا دهندگی عسل را مربوط به رنگارنگ بودن مواد اولیه عسل میداند و این را اعجاز قرآن میشمارد.
وی در ذیل آیات ۲۸ سوره فاطر و سوره ۶۹ بقره نیز معجزههای مربوط به رنگشناسی قرآن را میآورد. بحث مفصلی هم در جلد سوم راجع به تأثیرهای روانی رنگها دارد و متذکر میشود که بقراط حکیم گفتاری راجع به رنگها دارد (پاکنژاد، اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، ج ۵، ص ۱۵۴).
در قرن یازدهم میلادی پزشک ایرانی، بوعلی سینا، در کتاب قانون با اشاره به کاربرد درمانی رنگها، بار دیگر بحث رنگ درمانی را زنده کرد. از جمله میگوید: رنگ قرمز فشار خون را بالا میبرد و رنگ آبی آن را پایین میآورد و رنگ زرد التهاب و درد را کاهش میدهد (پائولین، همان، ص ۱۵). یاد آوری این نکته لازم است که پس از جستوجوی فراوان در کتاب قانون بو علی، به منبع اصلی این نکته دست نیافتیم.
مقاله بیست و سه صفحهای «الألوان فی القرآن رؤیه فنیه و مدلول» از دکتر أشرف فتحی عبدالعزیز استادیار دانشگاه قناه سوئیس در سایت موسوعه الاعجاز العلمی فی القرآن هم از جمله کارها در حوزه اعجاز رنگهاست. وی تمام آیات مربوط به رنگها را بررسی میکند و اشارههایی به اعجاز عددی رنگها دارد.
برخی دیگر از مقالهها عبارتاند از:«رنگ در قرآن» از احمد محمودی در مجله بینات؛ «نگاهی به مقوله رنگ در قرآن» از سید محمد جواد صداقت کشفی، در پایگاه اینترنتی مرکز فرهنگ و معارف قرآن؛ «رنگها و پیامها در قرآن» نوشته طیبه بلوردی؛ کتاب «هنر چیست؟» و مقاله «رنگ در قرآن» نوشته دکتر «حبیب الله آیت اللهی» با کمک حکیمه گوهریان، چاپ شده در نشریه علمی پژوهشی دانشوردانشگاه شاهد تهران (ش ۲۱، س ششم).
بیشتر کارهای انجام شده تنها درباره اصل رنگ در قرآن است و درباره معجزه بودن آن کمتر کار شده است؛ حتی مقالاتی که عنوان «اعجاز رنگها» را دارند، تنها به عنوان یک شگفتی از آن یاد کردهاند و در پی اثبات و ادعای اعجاز علمیبه معنایی که ما بیان کردیم، نبودهاند؛ لذا جا دارد این کمبود جبران شود.
رنگ در قرآن
مجموع الفاظ قرآنی که بر رنگها دلالت دارند، سی و پنج ۳۵ کلمهاند (اشرف فتحی، الألوان فی القرآن، موسوعه الاعجاز العلمی فی القرآن و السنّه، .قرآن از رنگهای قرمز، زرد، سبز، آبی، سفید و سیاه یاد میکند. علاوه بر آن، رنگ معنوی (رنگ خدایی) هم در قرآن آمده است.
قرآن در بسیاری از آیهها عنوان کلّی رنگ (الوان) را به کار میبرد و در مواردی از رنگهای گوناگون یاد میکند، بنابراین آیات در برگیرنده رنگ را میتوان به دو دسته کلی تقسیم کرد:۱. آیاتی که از واژه «لون» یا «الوان» یا «صبغه» استفاده کردهاند.۲. آیاتی که از رنگهای مختلف استفاده بردهاند.
ابتدا به بررسی کلی آیاتی که از عنوان کلی رنگ بهره بردهاند، میپردازیم.واژه «لون» و جمع آن «الوان» به معنی رنگها، نه مرتبه، در هفت آیه ذکر شده است؛ هفت مورد به صورت جمع و دو مورد به صورت مفرد؛ اما واژه «صبغه» دو مرتبه و در آیه ۱۲۸ سوره بقره آمده است.یاتی مشتمل بر واژههای «الوان»، «لون» و «صبغه»:
۱. قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّکَ یُبَیِّنْ لَنَا مَا لَوْنُهَا قَالَ إِنَّهُ یَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَهٌ صَفْرَاءُ فَاقِعٌ لَوْنُهَا تَسُرُّ النَّاظِرِینَ (بقره/۶۹)؛ «گفتند: «براى ما از پروردگارت بخواه تا روشن بیان کند برایمان که رنگ آن (گاو) چگونه است؟» (موسى) گفت که او مىگوید: در حقیقت آن گاوى زرد است که رنگش یک دست است که بینندگان را شاد مىسازد».
۲. وَمِنْ آیَاتِهِ خَلْقُ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلاَفُ الْسِنَتِکُمْ وَأَلْوَانِکُمْ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَاتٍ لِلْعَالِمِینَ (روم/ ۲۲)؛ «و از نشانههاى او آفرینش آسمانها و زمین و تفاوت زبانهایتان و رنگهاى شماست. قطعاً، در آن[ها] نشانههایى براى دانایان است».
۳. وَمَا ذَرَأَ لَکُمْ فِی الْأَرْضِ مُخْتَلِفاً أَلْوَانُهُ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَهً لِقَوْمٍ یَذَّکَّرُونَ (نحل/ ۱۳)؛ «و آنچه را در زمین براى شما، با رنگهاى متفاوتش، آفرید و منتشر کرد (مسخّر شما ساخت)، قطعاً، در آن[ها] نشانهاى است براى گروهى که متذکّر مىشوند».
۴. ثُمَّ کُلِی مِن کُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُکِی سُبُلَ رَبِّکِ ذُلُلَاً یَخْرُجُ مِن بُطُونِهَا شَرَابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِیهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَهً لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ (نحل/۶۹)؛ «سپس از همهى محصولات بخور و راههاى پروردگارت را فروتنانه بپیما.» از شکمهایشان نوشیدنى (= عسل) بیرون مىآید که رنگهایش متفاوت است [و]در آن براى مردم درمانى است؛ قطعاً در آن[ها]نشانهاى است براى گروهى که تفکّر مىکنند».
۵. أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنزَلَ مِنَ السَّماءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ ثَمَرَاتٍ مُخْتَلِفاً أَلْوَانُهَا وَمِنَ الْجِبَالِ جُدَدٌ بِیضٌ وَحُمْرٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهَا وَغَرَابِیبُ سُودٌ (فاطر/۲۷)؛ «آیا نظر نکردهاى که خدا از آسمان، آبى فرو فرستاد، به وسیلهى آن محصولاتى که رنگهایش متفاوت است (از زمین) خارج ساختیم و از کوهها راهها (و رگهها) ى سپید و سرخ، که رنگهایش متفاوت است و سیاه سیاه (آفریدیم)؟!».
۶. وَمِنَ النَّاسِ وَالدَّوَابِّ وَالْأَنْعَامِ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ کَذلِکَ إِنَّمَا یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ غَفُورٌ (زمر/۲۱)؛ «و از مردم و جنبندگان و دامها (انواعى هستند) که رنگهایشان همانگونه متفاوت است. از میان بندگان خدا، فقط دانشوران از او هراس دارند؛ [چرا]که خدا شکست ناپذیرى بسیار آمرزنده است».
۷. أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنزَلَ مِنَ السَّماءِ مَاءً فَسَلَکَهُ یَنَابِیعَ فِی الْأَرْضِ ثُمَّ یُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً مُخْتَلِفاً أَلْوَانُهُ … (زمر/ ۲۱)؛ «آیا نظر نکردهاى که خدا از آسمان آبى فروفرستاد و آن را به چشمههایى که در زمین است وارد نمود، سپس به وسیلهى آن زراعتى را با رنگهاى متفاوتش بیرون مىآورد». ۸ . صِبْغَهَ اللّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللّهِ صِبْغَهً وَنَحْنُ لَهُ عَابِدُونَ (بقره/ ۱۳۸)؛ «رنگ (و نگار) خدایى (بپذیرید)؛ و خوش رنگ (و نگار) تر از خدا کیست؟ و ما تنها پرستشکنندگان اوییم».
راجع به اعجاز عددی مربوط به بحث رنگها، ادعا شده است که واژه «الوان» هفت بار به صورت جمع[۱] در قرآن به کار رفته است که شاید اشاره به طیفهای هفتگانه نور سفید باشد و احتمال دارد حکمت ذکر هفت مرتبه واژه الوان از این جهت باشد که نور سفید شامل هفت رنگ درکپذیر با حس بینایی انسان است که پس از برخورد نور با منشور، و شکست نور این الوان هفت گانه به چشم میخورد (ر.ک. به: دکتر فتحی عبدالعزیز الوان فی القرآن، ص ۴). این ادعا خدشهپذیر است؛ چون نمیتوان ادعای قطعی کرد که بین عدد هفت آیهها با طیفهای هفتگانه نور رابطهای هست.
اول) بررسی آیات گروه اول
۱. وَمِنْ آیَاتِهِ خَلْقُ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلاَفُ الْسِنَتِکُمْ وَأَلْوَانِکُمْ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَاتٍ لِلْعَالِمِینَ (روم/ ۲۲)؛ «و از نشانههاى او آفرینش آسمانها و زمین و تفاوت زبانهایتان و رنگهاى شماست. قطعاً، در آن[ها] نشانههایى براى دانایان است». رنگشناسی از راههای خداشناسی است (در این نشانههایی برای دانایان است). وقتی انسان به اختلاف رنگها بیشتر دقت میکند، قدرت خدا را بهتر درک میکند.
فخر رازی میگوید:شناسایی انسان نسبت به انسان دیگر یا باید با چشم باشد یا گوش و خدا برای تشخیص گوش، اختلاف آوازها و آهنگهای صدا، و برای تشخیص چشم، رنگها و صورتها و شکلهای مختلف را آفریده است؛ به گونهای که در تمام دنیا نمیتوان دو انسان را پیدا کرد که از نظر چهره و آهنگ صدا از تمام جهتها یکسان باشند! (مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج ۱۶، ص ۳۹۵).
علامه طباطبایی در المیزان فی تفسیر القرآن میفرماید:«ظاهر این است که مراد از اختلاف الوان، اختلاف امتها در رنگهای مختلف است، مثل سفید و سیاه و زرد و قرمز و ممکن است مراد از تفاوت رنگها تفاوت هر فردی با دیگر افراد، به حسب رنگ پوستش باشد» (طباطبایی، تفسیر المیزان، ج ۱۶، ص ۱۶۷).
تفاوت رنگ پوست انسانها مربوط به میزان «ملانین» در پوست انسان است (محمودی، احمد، پیشین، ص۸). رنگ پوست حیوانها و انسانها به سازش آنها با نور آفتاب و آب و هوای محیط خود بستگی دارد. میزان تیره یا روشن بودن پوست، میزان نیاز بدن را به اشعه ماورای بنفش نشان میدهد. تأثیر نور آفتاب باعث تحریک رنگ دانه ملانین در پوست و تولید ویتامین D میشود. پوست با تغییر رنگ، میزان ویتامین D بدن را متعادل میکند (بن بوا، زیبایی نور، ص ۹۱).
بررسی
طبق یک تفسیر که الوان به معنای «رنگهای پوست انسانها» باشد، آیه یکی از نشانههای وجود خالق هستی را ذکر میکند؛ این که خداوند برای شناسایی افراد، این گونه قرار داده است تا مردم همدیگر را بهتر تشخص دهند.به نظر میرسد با توجه به اینکه در صدر و ذیل آیه به نشانه آیه ـ آیاته … لآیاتٍ… ـ بودن آفرینش زمین وآسمان و گوناگونی زبانها و رنگهای انسانها اشاره شده است؛ به خصوص این که خداوند در ذیل آیه فرمود: «إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَاتٍ لِلْعَالِمِینَ»، شاید با دقت بیشتر بتوان به اسراری پی برد که خداوند آن را به عنوان «آیه» مطرح کرده است.
۲. وَمَا ذَرَأَ لَکُمْ فِی الْأَرْضِ مُخْتَلِفاً أَلْوَانُهُ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَهً لِقَوْمٍ یَذَّکَّرُونَ (نحل/ ۱۳)؛ «و آنچه را در زمین براى شما، با رنگهاى متفاوتش آفرید و منتشر کرد (مسخّر شما ساخت)، به قطع، نشانهاى در آن[ها] براى گروهى که متذکّر مىشوند، هست».
قرآن مجید رنگها را محدود به گلها، میوهها، عسل و انسانها نمیداند؛ بنابر این در آیه میفرماید آنچه را برای شما آفرید، به انواع گوناگون و رنگارنگ (مراد از الوان در آیه همان رنگها است و نیزممکن است به معنای انواع باشد) درآورد. نقاش چیره دست هستی، پدیدهها را متناسب با روح و روان آدمی نقاشی کرد، لذا تنوع رنگها انسانها را از کسالت بیرون میآورد و فضایی دلپذیر را برای زندگی فراهم میسازد. به راستی اگر تمام دنیا یک رنگ بود، چه میشد؟ دانستن تأثیر روانشناختی رنگها بر انسان، فهم این دسته از آیات را آسانتر میسازد.
به نظر میرسد این که در پایان آیه فرمود «گوناگونی رنگها نشانهای است برای کسانی که اهل تذکّر و تفکر و یادآوری و تدبّرند»، به اجمال اشارهای به اعجاز رنگها در قرآن باشد که میتواند دانشمندان را به سمت تحقیق گستردهتر پیرامون آثار رنگها رهنمون شود؛ البته بهتر است این آیه را جزء اشارات علمی قرآن بگیریم. علامه طباطبایی با توجه به مفرد بودن «آیه» در آخر این آیه، استفاده کرده است که آیه بر توحید ربوبی دلالت میکند (طباطبایی، همان، ج۱۲، ص۲۱۵).
۳. ثُمَّ کُلِی مِن کُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُکِی سُبُلَ رَبِّکِ ذُلُلَاً یَخْرُجُ مِن بُطُونِهَا شَرَابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِیهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَهً لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ (نحل/ ۶۹)؛ «سپس از همهى محصولات بخور و راههاى پروردگارت را فروتنانه بپیما.» از شکمهایشان نوشیدنى (= عسل) بیرون مىآید که رنگهایش متفاوت است [و] در آن براى مردم درمانى است؛ قطعاً، در آن[ها]نشانهاى است براى گروهى که تفکّر مىکنند».
تنوع رنگ عسلها از دیگر آیاتی است که واژه الوان را در بر میگیرد. در این آیه سخن از وحی به زنبور عسل است که چه مسیری را طی میکند و مادهای رنگارنگ را تولید میکند که شفای برای مردم است. رنگهای مختلف عسل، به رنگهای مختلف گلهایی مربوط است که زنبور از آن بهره میبرد. چند ماده قندی رنگ گلها را درست میکنند و چون این دو (رنگ عسل و رنگ گلها) ارتباط مستقیم با هم دارند، پس هر عسل با رنگ مخصوص خود، ماده قندی ویژهای دارد. فاصلهای که بین «شَرَابٌ» و ویژگی خاصیت شفادهندگی آن هست (مختلف الوانه)، از نکات زیبای قرآن است. کتابهای گیاهشناسی نیز خواص درمانی گیاهان را به عناصر قندی موجود در آن مربوط میدانند (پاکنژاد، رضا، همان، ج ۳، ص ۱۴۹ و ۱۶۹). در تفسیر المیزان آمده است:
«از شکم زنبور عسل نوشیدنی به نام عسل بیرون میآید که دارای رنگهای گوناگون، بعضی سفید، بعضی زرد، بعضی قرمز سیر و بعضی مایل به سیاهی است که برای بیشتر امراض شفاست. عسلها رنگهای متفاوتی دارند که مربوط به تنوع موادی است که از آنها استفاده میکنند و مناسب ذوقهای مختلف نیز هست» (طباطبایی، همان، ذیل آیه ۶۹، سوره نحل).
شهید دکتر پاکنژاد در جلد پنجم کتاب اولین دانشگاه و آخرین پیامبر که مربوط به عسل است، فصلی با عنوان رنگهای گوناگون عسل میگشاید و یادآور میشود که رنگ عسلها به رنگ گیاهانی بستگی دارد که زنبورها بر آنها مینشینند. آنگاه چگونگی به وجود آمدن رنگ گلها را یادآور میشود (پاکنژاد، همان، ج ۵، ص ۱۳۵). وی میگوید:«این که قرآن پس از اشاره به رنگهای گوناگون عسل، خاصیت شفابخشی آن را ذکر فرموده، خود اعجاز به شمار رفته و رنگها در غذا و شفا و درمان رُل مهم و اساسی را دارند» (همان، ص ۱۴۵).
پس در این آیه، به خواص غذایی و شفابخشی رنگها توجه شده است. وی در جای دیگر مینویسد:«به مفهوم علمی پیوند بین کلمات شَرَابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِیهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ دقت کنید. از آیه فهمیده میشود که در صورتی عسل شفا است که آشامیده شود، آیا رنگ مواد قندی که موجب رنگ شدن گلها میشود، خاصیت شفا دهندگی دارد که قرآن در فاصله بین شراب (عسل) و خاصیت شفادهندگی آن جمله «مختلف الوانه» را آورده است؟
آری اگر این مطلب اعجاز آمیز ۱۵ قرنی قرآن را پذیرفتید، شما را به کتابهای گیاهشناسی طبی راهنمایی میکنم که بسیاری از خاصیتهای گیاهی مربوط به عناصر قندی موجود در گیاه است؛ همان عناصر قندی که باعث رنگین شدن گلها میگردد» (همو، ص ۱۴۹). آنگاه از کتاب «دکتر رنگ را تجویز میکند» مطالب فراوانی راجع به تأثیر رنگها نقل میکند. به نظر میرسد دکتر پاکنژاد این آیه را نوعی اعجاز علمی قرآن میداند که قرآن برای اولین بار پانزده قرن پیش به اثر شفا بخشی رنگ عسل اشاره کرده است.
بررسی
با توجه به اینکه ضمیر «فیه» به «شرابٌ» برمیگردد و شراب باوصف «مختلف الوانه» توصیف شده است میتوان از این آیه چنین برداشت کرد: در نوشیدنی که دارای رنگهای مختلف است، برای مردم شفاست. آیه در این صورت به یک مطلب علمی اشاره دارد؛ این که رنگها میتواند نقش تعیین کنندهای در درمان بیماریها داشته باشند. بنابراین اگر بپذیریم که قرآن درمان با رنگ را برای اولین بار مطرح کرده است، میتوان گفت این آیه از آیات مربوط به اعجاز علمی قرآن در رابطه با رنگهاست.
کتابهای فراوانی درباره رنگ درمانی نوشته شده است، از جمله کتاب «رنگها و تأثیرات درمانیشان» از «پائولین ویلز» ترجمه مینا اعظامی. نویسنده تاریخچه درمان با رنگ را نیز آورده و بوعلیسینا را احیاگر رنگ درمانی در قرن یازده میلادی معرفی میکند (پائولین ویلز، همان، ص ۱۵).
أَلَمْ تَرَأَنَّ اللَّهَ أَنزَلَ مِنَ السَّماءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ ثَمَرَاتٍ مُخْتَلِفاً أَلْوَانُهَا وَمِنَ الْجِبَالِ جُدَدٌ بِیضٌ وَحُمْرٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهَا وَغَرَابِیبُ سُودٌ وَمِنَ النَّاسِ وَالدَّوَابِّ وَالْأَنْعَامِ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ کَذلِکَ إِنَّمَا یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ غَفُورٌ (فاطر/۲۷ و ۲۸)؛
«آیا نظر نکردهاى که خدا از آسمان، آبى فرو فرستاد، به وسیلهى آن محصولاتى که رنگهایش متفاوت است (از زمین) خارج ساختیم و از کوهها راهها (و رگهها) ى سپید و سرخ، که رنگهایش متفاوت است و سیاه سیاه (آفریدیم)؟! و از مردم و جنبندگان و دامها (انواعى هستند) که رنگهایشان همانگونه متفاوت است. از میان بندگان خدا، فقط دانشوران از او هراس دارند؛ [چرا] که خدا شکست ناپذیرى بسیار آمرزنده است».
در این آیه نیز از موضوع رنگ سخن به میان آمده و برخی رنگها ذکر شده است. در این جا نیز سخن از اختلاف الوان است که سرانجام سبب معرفت ـ به خصوص برای دانشمندان خداترس ـ میشود؛ البته تفسیرهای مختلفی در باره اختلاف رنگها شده است از جمله اینکه مقصود، نعمتهای مختلف با رنگهای گوناگون است یا اختلاف در نوع رنگها، اعم از طعم و ساختمان و خواص گوناگون آنها، است؛ هرچند که ظاهر واژه الوان همان رنگها است.
رنگهای مختلف کوهها نیز برقدرت خداوند گواهی میدهد و علاوه بر زیبایی، وسیلهای برای پیدا کردن راهها در پیچ و خمهای کوهستان است. این رنگها که در آیه بیان شده، بیض، حُمر، غرابیب و سود میباشد. «بیض» جمع أبیض، به معنای سفید، «حُمر» جمع أحمر، به معنای قرمز، «غرابیب» جمع غربیب، به معنای سیاه پررنگ، و «سود» جمع أسود، به معنای سیاه است. پشت سرهم قرار گرفتن غرابیب و سود تأکیدی بر سیاهی شدید بعضی از جادههای کوهستانی است (مکارم شیرازی، همان، ج ۱۸، ص ۲۳۴).
درباره اختلاف تفسیر در مورد اختلاف الوان، نویسنده المیزان، به دلیل وجود رنگهای بیض (سفید) و حمر (قرمز) در بحث کوهها، اختلاف رنگهای ظاهری را تأیید میکند؛ نه تفاوت طعم و خاصیت و نوع آنها را که ممکن است در میوهها مراد باشد (در کوهها اختلاف انواع نیست و تنها اختلاف الوان است) (طباطبایی، همان، ج ۱۷، ص ۵۸).
«آغاز آیه سخن از نزول باران است و به دنبال آن ابتدا به رنگهای نباتات و بعد جمادات و آنگاه انسان و جنبدگان اشاره میشود و ما میدانیم رابطه نباتات با آب باران و رنگها بیشتر از جمادات و جمادات بیشتر از انسان و جنبندگان و انعام (چهارپایان) است، بدین معنا که با نزول باران که در هر عمل شیمیایی وجود آب لازم است، گیاهان رابطه رنگی فتوسنتزی کلروفیلی داشته و جمادات با عوالم شیمیایی رنگین شده و حیوانات و انسان نیز با اعمال شیمیایی مخصوص رنگدانههای خود را میسازند» (پاکنژاد، همان، ج ۵، ص ۱۶۹).
ظاهراً مراد از اختلاف رنگ میوهها، تفاوت خود رنگها است، ولی لازمهاش اختلافهای دیگری از جهت طعم، بو و خاصیت نیز میباشد. بعضی مفسران گفتهاند: اصلاً منظور از اختلاف الوان، اختلاف انواع موجودهاست؛ چون بسیار میشود که واژه الوان بر انواع میوهها و طعامها اطلاق میشود، پس در حقیقت تعبیر به «الوان»، کنایی است؛ ولی جمله «ومن الجبال جُدّدٌ بیض وحُمرٌ مختلف الوانه» تا اندازهای وجه اوّل را تأیید میکند که مراد خود رنگها باشد؛ نه طعم و خاصیت (طباطبایی، همان، ترجمه، ج۱۷، ص۵۷)، زیرا همان گونه که گفته شد در کوهها اختلاف رنگها و نیز چند رنگ مشخص نام برده شده است.
واژه «جُدَد» جمع جُده، به معنای جاده و راه است و دو واژه بیض و حُمر، جمع أبیض و أحمر، به معنای سفید و سرخ است. ظاهراً واژه مختلف، صفت جدد و ألوانها، فاعل «مختلف» است؛ زیرا اگر جمله مبتدا و خبر بود میفرمود: «مختلفه الوانها» (آلوسی، تفسیر روحالمعانی، ج۲۲، ص۱۸۹) و واژه غرابیب، جمع غربیب (سیاهی شدید) است و غراب را به همین جهت غراب (کلاغ سیاه) میگویند.
واژه سود بدل یا عطف بیان برای غرابیب است و معنای آیه چنین است: آیا نمیبینی که در بعضی از کوهها راههای سفید و سرخ و سیاه و با رنگهای مختلف هست؟ مراد از این راهها یا راههایی است که در کوهها قرار دارد و رنگارنگ است یا مراد خود کوههاست که به صورت خطوطی کشیده شده، روی کره زمین قرار دارد، بعضی از این سلسله جبال به رنگ سفید، بعضی سیاه، بعضی چند رنگیاند (همو).
آنچه ما در طبیعت میبینیم رگههای رنگی از جنس خود کوههاست و به صورت سنگهای زینتی سفید، سیاه، سرخ و دیگر رنگها در معماری ساختمان به کار میرود؛ بنابراین جُدَد در آیه شریفه نمیتواند تنها به معنای راهها یا رشته کوهها باشد و مراد رگههای رنگی کوهها نیز میباشد.
در تأیید این تفسیر که مراد از رنگ کوهها در آیه، همین رنگهای ظاهری است، میتوان به آیه ۵ سوره واقعه: وَتَکُونُ الْجِبَالُ کَالْعِهْنِ الْمَنفُوشِ «و کوهها کاملاً خرد میشوند!» اشاره کرده تشبیه به پشم رنگین حلاجی شده، ارتباط کامل با رگههای رنگارنگ کوهها دارد و رنگین بودن پشم که کوهها در قیامت، چنان خواهند شد، به خاطر این است که اکنون نیز برخی قسمتهای کوهها رنگین میباشد.
با اینکه کوهها رنگهای دیگری غیر از سفید و سیاه پررنگ و قرمز دارند، خداوند در این آیه رنگهای دیگر را به صورت «مختلف الوانها» آورده و نام نبرده است. در این آیه جمله «مختلف الوانها» بعد از «حُمر» آمده است. گویا در این مطلب اشارهای است به این که رنگ کوهها درجه و ترکیبهای مختلفی از رنگ قرمز است (فتحی، الوان فیالقرآن، ص۱۴)؛ یعنی امکان دارد رنگ سفید به بقیه رنگها تبدیل شود؛ نه این که نور سفید در اثر شکست نور، به انواع رنگها تبدیل گردد؛ بلکه مراد ما این است که معادنی که به رنگ سفیدند، میتوانند اصل و مصدر سایر رنگها باشند و خود سنگها و صخرهها نیز به مرور در اثر اکسیده شدن و سایر فعالیتها و تغییرهای شیمیایی تغییر رنگ میدهند (همو، ص ۱۵).
سنگهایی مانند گرانیت از ابتدا قرمزند، سنگ بازالت هم سیاه است و این سنگها را نمیتوان به رنگهای دیگر تجزیه کرد؛ نه با حرارت و نه با چیز دیگری؛ اما برخی سنگها مثل سنگهایی که از کربونات کلسیم تشکیل یافتهاند، سفیدند و در اثر حرارت و اکسید شدن، به قرمز تبدیل میشوند و قرمز در ترکیب اصلی همه رنگها هست (همو، ص ۱۶).
خلاصه اینکه دکتر فتحی عبدالعزیز، «اختلاف الوان» را که بعد از «حمر» ذکر شده است، به اختلاف رنگهای قرمز مربوط میداند و مختلف را صفت حُمر میگیرد؛ در حالیکه طبق تفسیری که گفته شد، صفت «جددٌ» میباشد. آنگاه ایشان طبق تفسیرش نتیجه میگیرد که سایر رنگها از همین رنگ قرمز به دست میآید و قرمز اصل برای رنگهای دیگر است و آن را با برخی فرضیههای علمی اثبات میکند (همو، ص ۱۷ و ۱۶). دکتر پاکنژاد نیز آیه ۲۸ سوره فاطر (اختلاف رنگهای کوهها) را معجزه قرآن میداند (پاکنژاد، همان، ج ۵، ص ۱۶۹).
بررسی
در این قسمت از آیه که مربوط به اختلاف رنگ کوهها میباشد، تفسیری که میگفت رنگها به معنای خود رنگها است؛ نه انواع، ترجیح داده میشود؛ به دلایلی که ذکر شد؛ اما در مورد این که مراد از اختلاف رنگها، گوناگونی رنگهای راههای کوهها (جُدَد) است یا انواع گوناگون رنگقرمز و درجات مختلف این رنگ خاص، به نظر میرسد تفسیر دوم بهتر باشد؛ یعنی مراد درجات مختلف قرمزی کوهها باشد؛ چرا که در غیر این صورت باید میگفت این رگهها در کوهها رنگهای گوناگون دارد؛ نه این که بگوید برخی از آنها سفید، برخی قرمز و برخی رنگهای مختلف است.
در این صورت ذکر سفید و قرمز زاید به نظر میرسد. شاید هم «مختلف الوانها» حکم کلی کوهها نسبت به رنگهای مختلف را بیان میکند تا بگوید اگر جادهها به رنگ سفید، قرمز و سیاه شدید است، به خاطر رنگارنگ بودن کوههاست و گرنه رنگهای جادهها از خودش نیست. به هر حال اگر به طور قطعی از نظر دانشمندان رنگشناسی ثابت شود که رنگهای دیگر (غیر از سفید و سیاه) از تجزیه رنگ قرمز به دست میآیند و در اصل به قرمز برمیگردند، میتوان گفت این آیه به یک نکته اعجاز گونه اشاره دارد و از سرّی از اسرار خلقت پرده برداشته است.
أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنزَلَ مِنَ السَّماءِ مَاءً فَسَلَکَهُ یَنَابِیعَ فِی الْأَرْضِ ثُمَّ یُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً مُخْتَلِفاً أَلْوَانُهُ ثُمَّ یَهِیجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرّاً ثُمَّ یَجْعَلُهُ حُطَاماً إِنَّ فِی ذلِکَ لَذِکْرَى لِأُوْلِی الْأَلْبَابِ؛ (زمر/۲۱) «آیا نظر نکردهاى که خدا از آسمان آبى فرو فرستاد و آن را به چشمههایى که در زمین است وارد نمود، سپس به وسیلهى آن زراعتى را با رنگهاى متفاوتش بیرون مىآورد؛ سپس خشک مىگردد، پس آن را زرد مى بینى؛ سپس آن را درهم شکسته مىگرداند؟! قطعاً، در این (مطلب) تذکّرى براى خردمندان است».
هم انواع گیاهان مختلف است، هم کیفیتهای آنها و هم رنگ ظاهریشان؛ بعضی سبز تیره وبعضی سبز کمرنگ میباشند (مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۹، ص۴۲۳). با قبول این دو تفسیر که در سایر آیات مربوط به رنگها نیز ذکر شده است. آیه نکته خاصی از حیث اعجاز علمی ندارد.
منابع
۱. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، دارصادر، بیروت، ۲۰۰۵.
۲. ابوطالبی، الهه، مفاهیم نمادین رنگها، اداره پژوهشهای اسلامی سیما، بیجا ۱۳۷۲.
۳. ابوعلی سینا، قانون فی الطب، ترجمه عبدالرحمن شرفکندی، سروش، تهران، ۱۳۶۷.
۴. أشرف فتحی عبدالعزیز، الألوان فی القرآن، موسوعهالاعجاز العلمی فی القرآن، www.55a.tet.
۵. اصغری نژاد، محمد، تأثیر رنگها بر رفتار انسانها، سایت آفتاب.
۶. اعجاز رنگها در قرآن، وبلاگ نویسان مذهبی، از تبار گل یاس (اینترنت).
۷. آلوسی بغدادی، تفسیر روح المعانی، احیاء التراث العربی، بیروت ۱۴۰۵.
۸. آیت اللهی، حبیب الله و حکیمه گوهریان، رنگ در قرآن، فصلنامه علمی پژوهشی دانشگاه شاهد، س ششم، ش ۲۱.
۹. بِلوَردی، طیبه، رنگها و پیامها در قرآن، نشرء مشکات، بیجا، ش ۹۸.
۱۰. بن بوا، زیبایی نور، ترجمه پرویز قوامی، نشر سروش، بیجا، ۱۳۷۶، چ اول.
۱۱. بوهانس، اینتن، هنر رنگ، ترجمه عربعلی شروه، انتشارات سیاولی، بیجا، ۱۳۸۲.
۱۲. پائولین ویلز، رنگها و تأثیرات درمانیشان، ترجمه مینا اعظامی، نشر صورتگر، تهران، ۱۳۸۵.
۱۳. پاکنژاد، رضا، اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، ج۳ و۵، بنیاد فرهنگی شهید دکتر پاکنژاد، یزد، ۱۳۶۳.
۱۴. حویزی، علی بن جمعه عروسی، تفسیر نورالثقلین، تصحیح سید هاشم رسولی محلاتی، المطبعه العلمیه، قم، ۱۳۸۳.
۱۵. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق: صفوان عدنان داودى، بینا، دمشق، بیروت، ۱۴۱۲ ق، چ اول.
۱۶. رضائی اصفهانی، محمد علی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، انتشارات پژوهشهای تفسیر و علوم قرآنی، قم، ۱۳۸۶ هـ ش، چ دوم.
۱۷. رضایی اصفهانی، محمد علی و جمعی از پژوهشگران، تفسیر قرآن مهر، ج۱، قم، پژوهشهای تفسیر و علوم قرآن، ۱۳۸۷.
۱۸. سایت aftab، تأثیر رنگها بر رفتار انسان.
۱۹. سایت قرآن و طیف اعجاز رنگها، رامین (وبلاگ).
۲۰. صداقت کشفی، سید محمد جواد، نگاهی به مقوله رنگ در قرآن، سایت مرکز فرهنگ و معارف قرآن.
۲۱. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیرالمیزان، دارالکتب الاسلامیه، قم، ۱۳۷۲، چ پنجم، ۱۳۸۴، چ هشتم.
۲۲. طباطبایی، سید محمدحسین، سننالنبی (آداب زندگی پیامبر۹)، انتشارات تهذیب، قم، ۱۳۸۵.
۲۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، دارالمعرفه، بیجا، ۱۴۰۶ هـ .
۲۴. طوسی، محمد بن الحسن، التبیان فی التفسیرالقرآن، احیاء التراث العربی، بیتا، بیروت.
۲۵. قرائتی، محسن، تفسیر نور، در راه حق، قم، ۱۳۷۴.
۲۶. گزارش خواندنی از اعجاز رنگها (اینترنت، نشریه اعتدال).
۲۷. لوثر ماکس، روانشناسی رنگها، ویدا أبی زاده (مترجم) نشر درسا، بیجا، ۱۳۸۳، چ ۱۹.
۲۸. مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، مؤسسه الوفاء، بیروت، ۱۴۰۳ هـ، چ سوم.
۲۹. مجلسی، محمد باقر، حلیهالمتقین، تصحیح مرتضی جنتیان، کانون پژوهش، اصفهان، ۱۳۷۸.
۳۰. محمودی، احمد، رنگ در قرآن، فصلنامه بینات، ش ۵۷، س پانزدهم.
۳۱. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، تهران ۱۳۶۳، چ بیستم و بیست و یکم.
۳۲. نرمال، ل، اصول روانشناسی، ترجمه دکتر محمود ساعتچی، امیرکبیر، تهران، ۱۳۶۳.
۳۳. نساجی زواره، اسماعیل، رنگ سبز رنگ تعلق و آرامش، درسهایی از مکتب اسلام، ش ۸، س چهل و هشتم.
۳۴. نوری زاده، آنسوی آیهها، (نگرش بر اعجازهای پزشکی قرآن) آیت عشق، قم، ۱۳۸۳.
۳۵. وین ویتن، روانشناسی عمومی، ترجمه یحیی سید مهدی، نشر روان، بیجا، ۱۳۸۳.
حجتالاسلام دکتر مهدی رستمنژاد/عضو هیئت علمی جامعه المصطفی العالمیه
مهدی نوید/کارشناس ارشد علوم قرآنی و حدیث دانشگاه علوم اسلامی رضوی
مجله قرآن و علم شماره ۷
ادامه دارد…….