از آنجا که مادر بزرگوار امام رضا(ع) و حضرت فاطمه معصومه(س)، در یک کشور و فرهنگ دیگری غیر از ممالک اسلامیبه دنیا آمده است و تا موقعی که ایشان، توسط یک کاروان برده فروش به عنوان یک کنیز وارد مدینه نشده بود، اطلاع چندانی از زندگی او در دسترس نیست، به همین خاطر نام اصلی او که موقع تولد، توسط پدر و مادرش انتخاب شده است، به طور قطع معلوم نیست، ولی آنچه که در میان بیشتر تاریخنویسان و محققان در این زمینه مشهور شده است، این است که اولین نامیکه این بانوی بزرگوار، پس از ورود به منزل امام به آن نام شناخته شده بود، «تکتم» بوده است.
«تکتم» در کلام عرب، در اصل از معنای پوشیده شدن و مخفی اتخاذ شده است و در عرف مردم عرب، بیشتر به عنوان یکی از نامهای چاه «زمزم» در مکه مکرمه که در واقع معجزهای از معجزات حضرت هاجر و فرزندش اسماعیل(ع) محسوب میشود، به کار رفته است. یکی از لقبهای معرفی که مورخین و محدثین برای آن بانو ذکر کردهاند، «سمانه» است، سمانه در کلام عرب از «سمین» و «سمینه» به معنای چاق و فربه آمده است و نام مادر حضرت امام هادی(ع) نیز «سمانه» بوده است.
البته برخی از محققین، از این لقب، معنای رفعت مقام و بلندی مرتبه انسانیت را نیز اراده کردهاند، ولی به نظر ما، این معنا با علم لغت عرب چندان سازگاری ندارد.
بنابراین از این لقب، فهمیده میشود که آن حضرت از لحاظ شکل و شمایل جسمانی، زنی نسبتاً چاق و فربه بوده است.
یکی دیگر از لقبهای آن بانوی مکرمه که در برخی از منابع مربوطه معرفی شده «خیزران» است، خیزران، در کلام عرب معنای متعددی دارد همچون، گیاهی نرم که در بلاد روم میروید، عودی معروف، نی، تیر و پیکان، هر گونه شاخهای که نرم باشد، گیاهی که دارای شاخههای نرم باشد، درخت و یا گیاهی که راست قامت و استوار باشد، سکّان کشتی و امثال آن.
موقعی که امام کاظم(ع) میخواستند آن بانو را به عنوان کنیز خریداری کنند، ایشان بهاندازهای بیمار بودند که گویا آثار بیماری او در اندام و حالات ظاهری او نمایان بوده است و به همین خاطر هم، صاحب کاروان آن بانو را به خریداران عرضه نمیکرد و همچنین اطرافیان امام(ره) نیز از خریدن کنیزی مریض و بیمار متعجب شده بودند.
ولی از این لقب، اگر معنای دوم اراده شود، چنین فهمیده میشود که این بیماری، پس از گذشت مدتی، دیگر رفع شده بود و آن بانو دیگر هیچ آثار بیماری در ظاهر حالش پیدا نبود و او بانویی راست قامت و استوار بود.
همچنین یکی از لقبهای مهم آن بانوی مخدره، که بسیاری از مورخین و محققین به آن اشاره کردهاند، «شقراء» است، «شقراء» در کلام عرب، به معنای زن سرخگون آمده است و این لقب، نشان میدهد که رنگ چهره آن بانوی بزرگوار، سرخگون بوده است، همانگونه که رنگ غالب مردم حوالی اندلس و شمال آفریقا، سرخ و یا سیاه بوده و هم اکنون هم اینگونه است.
نجمه، اَروی، صَقَر، طاهره، سَلامه، رشیده، مریسیّه، نَوبیّه و سُکَن از دیگر القاب مادر ثامنالحجج(ع) است.