حج تجدید عهد ولایت

9d9dd195ffadf92e3147b6f02a29187d - حج تجدید عهد ولایت

و چون برای ابراهیم(ع) جایگاه کعبه را آماده کردیم، گفتیم ـ در این کانون توحید ـ چیزی را شریک من نکن و خانه ام را برای طواف‌کنندگان،
قیام‌کنندگان، رکوع کنندگان و سجده کنندگان پاک دار و میان مردم ندای حج ده تا پیاده و سوار بر مرکب‌های لاغر از هر راه دوری به سوی تو آیند. تا ناظر منافع خود باشند و نام خدا را در روز‌های معّین بر ذبح آنچه از چهارپایان روزی‌شان کرده است یاد کنند، پس از آنها بخورید، و به درمانده مستمند بخورانید…۴

 

نویسنده: اسماعیل حاجیان

وَ اَتِمُّوا الحَجَّ وَ العُمرَهَ لِلّهِ۱
سلام بر امام سجاد(ع)، امام آزاده‌ای که در برابر رژیم دیکتاتوری اموی فریاد بر آورد:
اَنَا ابنُ مَکَّهَ وَ مِنی، اَنَا ابنُ زَمزَمَ وَ الصَّفا…؛
من فرزند مکه و مِنی هستم، من پسر زمزم و صفا هستم…۲


این خانه را باید خدا در اصل معماری کند
آدم بنایش بر نهد، جبرئیل هم یاری کند
آید خلیل الله در او، یک چند حجّاری کند
او را اولوالعزمی دگر، منقوش و گچکاری کند
این سان خدا از خانه اش چندی پرستاری کند
وز مهمان‌داری مگر، امر قوی جاری کند
پس نقش‌های ما سَلَف، بُد بهر این زیبا هدف

پیشگفتار:
قرن‌ها از بنای کعبه به عنوان «اوّلین خانه‌ای که به فرمان خداوند برای انسان‌ها ساخته شده‌ است، » می‌گذرد.۳
قرآن چه روشن و زیبا در وصف این خانه گزارش می‌دهد:
و چون برای ابراهیم(ع) جایگاه کعبه را آماده کردیم، گفتیم ـ در این کانون توحید ـ چیزی را شریک من نکن و خانه ام را برای طواف‌کنندگان،
قیام‌کنندگان، رکوع کنندگان و سجده کنندگان پاک دار و میان مردم ندای حج ده تا پیاده و سوار بر مرکب‌های لاغر از هر راه دوری به سوی تو آیند. تا ناظر منافع خود باشند و نام خدا را در روز‌های معّین بر ذبح آنچه از چهارپایان روزی‌شان کرده است یاد کنند، پس از آنها بخورید، و به درمانده مستمند بخورانید…۴
در تفسیر این آیات، علی بن ابراهیم از معصومان(ع) نقل می‌کند که:
هنگامی‌که حضرت ابراهیم چنین دستوری را دریافت داشت، عرض کرد: خداوندا، صدای من به گوش مردم نمی‌رسد، امّا خدا به او فرمود: «تو اعلام کن و من به گوش آنها می‌رسانم.»
ابراهیم(ع) بر محلّ مقام برآمد و انگشت در گوش گذارد و رو به سوی شرق و غرب کرد و صدا زد و گفت: «‌ای مردم، حجّ خانه کعبه بر شما نوشته شده، دعوت پروردگارتان را اجابت کنید و خداوند صدای او را به گوش همگان، حتّی کسانی که پشت پدران و رَحِم مادران بودند، رسانید و آنها در پاسخ گفتند:
لَبَّیکَ، اَللّهُمَّ لَبَّیکَ…
و تمام کسانی که از آن روز تا روز قیامت در مراسم شرکت می‌کنند، از کسانی هستند که در آن روز دعوت ابراهیم(ع) را اجابت کردند..۵
آری، قرن‌هاست کعبه، محور پرواز پروانه‌های دلباخته محبوب است، دل‌های سرشار از ایمان که از تمام نقاط دور و نزدیک به این کانون نور جذب می‌شوند، پیر و جوان، کوچک و بزرگ، زن و مرد از هر تیره و نژاد و قبیله از راه دور و نزدیک، لَبّیک گویان، عاشقانه به سوی او می‌آیند، تا جلوه‌های ذات پاک خدا را در آن سرزمین مقدّس با چشم جان تماشا کنند و خود را غریق رحمت بی دریغش ببینند. و همان‌طور که در آیات اشاره شد (تا منافع خویش را با چشم خود مشاهده کنند)
روشن است که هیچ گونه محدودیّتی در لفظ منافع نیست. تمام برکات و منافع معنوی و نتایج مادّی، فواید فردی و اجتماعی، فلسفه‌های سیاسی و اقتصادی و اخلاقی را شامل می‌شود و به تعبیر امام صادق(ع):
«منافع دنیا و منافع آخرت، هر دو را در بر می‌گیرد…»۶
این مناسک عظیم در حقیقت، دارای چهار بُعد است که هر یک از دیگری ریشه‌دارتر و پرسودتر است:

بُعد اخلاقی حجّ
مهم‌ترین فلسفه حج، همان دگرگونی اخلاقی است و بی جهت نیست که در روایات اسلامی می‌خوانیم:
«کسی که حج را بطور کامل انجام دهد، از گناهان خود بیرون می‌رود همانند روزی که از مادر متولّد شده است.»۷
سخنان بیدارگر امام سجّاد(ع) خطاب به شبلی بزرگترین کلاس اخلاق حجّ است و آنها که توفیق این سفر را یافته‌اند. با تمام وجود لمس کرده‌اند که دوباره برای یک زندگی دیگر متولّد شده‌اند.

بُعد سیاسی حجّ
روح عبادت، توجّه به خدا و روح سیاست، توجّه به خلق است، این دو در حج مانند تار و پود یکپارچه به هم آمیخته‌اند.
حج، عاملی بسیار قوی برای توحید کلمه و وحدت جوامع مسلمان است.
حج، عامل مبارزه با تعصّبات ملّی و نژادی و محدود شدن در حصار مرزهای جغرافیائی است.
حج، وسیله‌ای برای شکستن سانسورها و از بین بردن خفقان‌های نظامی ظالمانه است.
حج، عامل مؤثّری است برای انتقال اخبار سیاسی کشورهای اسلامی و شکستن زنجیرهای اسارت، استعمار و آزادی مسلمانان.
علی(ع) درباره حجّ می‌فرمایند:
«اَلحَجُّ تَقوِیَهً لِلدّین؛ ۸
حج عامل تقویت و نیرومندی دین است.»
و حضرت صدّیقه کبری(س) در «خطابه فدک» می‌فرمایند:
«وَ الحجّ تَشییداً لِلدّین؛ ۹
خداوند حج را برای استحکام بخشیدن به دین مقرّر فرمود.»
و بی جهت نیست که یکی از سیاست‌مداران معروف بیگانه در گفتار پرمعنای خود می‌گوید:
وای به حال مسلمانان اگر معنای حج را نفهمند و وای بر حال دشمنان‌شان اگر معنای حج را درک کنند.

بُعد فرهنگی حج
ارتباط قشرهای مسلمان در ایّام حج می‌تواند به عنوان مؤثّرترین عامل مبادله فرهنگی و انتقال فکرها درآید.
هشام بن حکم می‌گوید:
از امام صادق(ع) درباره فلسفه حج و طواف کعبه سؤال کردم، حضرت فرمودند:
خداوند این بندگان را آفرید… و فرمان‌هایی در طریق مصلحت دین و دنیا به آنها داده، از جمله اجتماع مردم شرق و غرب را در آئین حج مقرّر داشت تا مسلمانان به خوبی یکدیگر را بشناسند و از حال هم آگاه شوند و هر گروهی سرمایه‌های تجاری را از شهری به شهری منتقل کنند… و برای اینکه آثار پیامبر(ص) و اخبار او شناخته شود، مردم آنها را به خاطر آورند و هرگز فراموش نکنند.۱۰
به همین دلیل در دوران‌های خفقان خلفای اموی و عبّاسی، مردم در مراسم حج با امامان(ع) شیعه تماس می‌گرفتند تا با ارتباط با سرچشمه‌های علم الهی مشکلات فکری و فرهنگی خود را حلّ کنند.

بُعد اقتصادی حج
استفاده از کنگره عظیم حج برای تقویت پایه‌های اقتصادی کشورهای اسلامی‌با روح حج منافات ندارد؛ بلکه طبق متون اسلامی، یکی از فلسفه‌های آن را تشکیل می‌دهد.
چه مانعی دارد که مسلمانان در آن اجتماع بزرگ، پایه یک بازار مشترک اسلامی را بگذارند… که این دنیا پرستی نیست؛ بلکه عین عبادت است.
امام صادق(ع) در تفسیر آیه : «لَیسَ عَلَیکُم جُناحٌ اَن تَبتَغوا فَضلاً مِن رَبِّکُم؛ بر شما گناهی نیست که بعد از مراسم حج از فضل خدا بجوئید)۱۱ می‌فرمایند:
«منظور از این آیه کسب روزی است، هنگامی‌که انسان از إحرام بیرون آید و مناسک حج را به‌ جا آورد و در همان موسم حج خرید و فروش کند.»۱۲
و امام زین العابدین(ع) می‌فرمایند:
«حج و عمره به‌ جای آورید که باعث سلامتی جسم شما و توسعه روزی شما و اصلاح ایمان‌تان و کفایت روزی مردم و روزی خانواده‌تان خواهد شد.»۱۳
همه اینها دلیل بر عظمت حج، به عنوان یکی از پایه‌های توحید و اسلام است که امام صادق(ع) فرمودند:
«مادام که خانه کعبه برپاست، اسلام هم برپاست.»۱۴
و از همان حضرت در سخنی دیگر نقل شده است که:
«بر شما باد توجّه به حجّ خانه خدا، آن را دائماً به پا دارید، زیرا پایداری شما در مراسم حج، عامل دفع گرفتاری‌های دنیا از شما و ترس‌های روز قیامت خواهد شد.»۱۵
و امام علیّ بن ابیطالب(ع) در وصیّت‌نامه خویش به فرزندانش فرمودند:
«خدا را، خدا را در مورد خانه پروردگارتان در نظر بگیرید. هرگز این خانه تا زمانی که زنده اید از شما خالی نماند. زیرا اگر این خانه رها شود، هرگز مهلت نخواهید یافت.»۱۶
و از رسول گرامی اسلام(ص) روایت شده است که:
«کسی که حج را به تأخیر بیاندازد تا بمیرد، خداوند روز قیامت، او را یهودی یا مسیحی محشور می‌کند.»۱۷
امّا یک سؤال؟:
با همه عظمت حج و خانه خدا، آیا فقط توجّه به ظاهر مراسم حج و شرکت گسترده در این کنگره عظیم الهی کافی است؟
کمال حج، تمامیّت آن، و روح کعبه و حج چیست؟ این سؤالی است که نوشته حاضر در پی یافتن پاسخ آن است.۱۸

تمام الحج
بر اساس احادیث و روایات، کمال و تمامیّت حج در گرو ولایت اهل بیت(ع)، لقاء امام(ع) و زیارت آنهاست، آن‌چنان‌که حجّه الوداع با اعلام ولایت علی(ع) و فرزندانش در غدیر به پایان و کمال خود رسید، حتّی دین کامل شد.
این موضوع مهم و اساسی چگونه قابل اثبات و قابل درک است؟ برای رسیدن به این امر مهم، به چند نکته اساسی در حج اشاره می‌شود:

۱. روح و جان کعبه ولایت است
اوّلین و مهم‌ترین مسئله اینست که کعبه و حُرمتش، زمزم و شرافتش، صفا و مروه و صفایش، قربانگاه و تقوای قربانی‌اش، رمی جمرات و طرد شیطانش، عرفات و نیایش خالصانه‌اش و سرزمین حرم با تمام برکاتش در پرتو ولایت و امامت رسول خدا(ص) و اهل بیت(ع) اوست، اگر کعبه به همه این شرافت‌ها مزیّن است، روح عمل و مناسکش، ولایت، امامت و شناخت امام(ع) و محبّت به او و خضوع در برابر اوست.
خداوند متعال به مکّه‌ای سوگند یاد می‌کند که پیغمبر در آن باشد و اهل بیت(ع) او ادامه دهنده رسالتش در کنار خانه خدا باشند. مکّه‌ای که پیامبر(ص) و امام(ع) در آن نباشند، جز سنگ و گل نیست. امّا چرا و چگونه؟
الف: قرآن خطاب به پیامبر(ص) می‌فرماید:
«لا اُقسِمُ بِهذَا البَلَدِ وَ اَنتَ حِلٌّ بِهذَا البَلَدِ وَ والِدٍ وَ ما وَلَدَ…؛ ۱۹
قسم به این سرزمین در حالی که تو در آن ساکنی و قسم به پدر و فرزندانش»
اگر به کعبه و مکّه و حرم خداوند سوگند یاد می‌کند، به پاس احترام معصوم (ع) است.
جابر بن یزید جُعفی می‌گوید:
از امام باقر(ع) سؤال کردم، مقصود از این سخن خداوند (وَ والِدٍ وَ ما وَلَدَ) چه کسانی هستند؟ حضرت فرمودند:
«علی(ع) و أئمّه از فرزندان او…»۲۰
و از امام صادق(ع) در مورد این آیه سؤال می‌کنند: حضرت می‌فرمایند:
«وَ أنتَ حِلٌّ بِهذَا البَلَدِ؛ یعنی تو‌ای رسول خدا(ص)، وَ والِدٍ وَ ما وَلَدَ؛ یعنی علی(ع) و فرزندانش۲۱
ب: در «سوره حج آیه ۲۵ می‌خوانیم:
«وَ مَن یُرِد فیهِ بِالحادٍ بِظُلمٍ نُذِقهُ مِن عَذابٍ اَلیمٍ، کسی که نسبت به کعبه و حرم اراده و قصد سوء و الحاد کند، ما او را به عذاب دردناک گرفتار می‌کنیم.»
امام صادق(ع) در تفسیر این آیه می‌فرمایند:
«کسی که در کعبه و حرم غیر خداوند را عبادت کند یا ولایت غیر اولیاء را بپذیرد، او مُلحد است و ظالم، و بر خداست که او را از عذاب دردناک بچشاند.»۲۲
و در «تفسیر علی بن ابراهیم» از امامان معصوم(ع) نقل شده که فرمودند:
«این آیه در مورد دشمنان اهل بیت(ع) نازل شده است، آن زمان که داخل کعبه شدند، با هم عهد و پیمان بستند و قرارداد کفر و انکار در مورد آنچه در مورد امیرمؤمنان نازل شده بود (بعد از واقعه غدیر) امضاء کردند. در خانه خدا با ظلم به رسول خدا و ولیّ او مُلحد شدند، پس گروه ستمگران از رحمت خدا دور باشند.»۲۳

حضرت قمر بنی هاشم(ع) روز هشتم ذیحجّه سال ۶۰ هجری که قافله امام حسین(ع) قصد ترک «کعبه» را داشت، با اشاره امام حسین(ع) بر بالای بام کعبه رفتند و ضمن خطابه‌ای عزّاء در جمع حج گزاران فرمودند:
«حمد وستایش مخصوص خدائی است که این خانه را به قدوم پدر امام حسین(ع) شرافت داد، خدائی که دیروز گذشته اینجا برای او بیت بود، ولی امروز به یمن قدوم پدرش قبله گردیده است.‌ای کافران فاجر و فاسق، آیا ادامه امر حج را برای امام پاکان و نیکان مانع می‌شوید؟ چه کسی سزاوارتر از او به خانه کعبه است؟ چه کسی از او به کعبه نزدیک تر است؟ و اگر حکم خداوند بزرگ و اسرار بلند الهی و آزمایش مردم در مورد کعبه نبود، خانه خدا به سوی امام(ع) پرواز می‌کرد قبل از اینکه حضرت به سوی خانه بیاید. مردم استلام حَجَر می‌کنند؛ ولی حَجَر دست او را استلام می‌نماید.»۲۴

آری امام حسین(ع) و برادران و یارانش حجّ خانه خدا را نیمه رها می‌کنند که حجِّ بدون حضور امام معصوم(ع)، حج نیست.
افرادی مثل ابن زبیر که امام حسین(ع) و امام زین العابدین(ع) را تنها گذاشت و به یاری شان نشتافت اگر به درون کعبه هم پناه ببرد، کعبه با همه قداستی که دارد دیگر حرم امن خدا نیست و با منجنیق حجّاج بن یوسف ویران می‌شود.
خدایی که روزی با طیر ابابیل جلوی ابرهه را گرفت، این مهلت داد تا حجّاج از بالای «کوه ابوقبیس»، با نصب منجنیق و سنگ‌های آن کوه، کعبه را ویران کند.
حرمت کعبه به احترام امامتِ امام است، جان کعبه ولایت است، روح کعبه امامت است.
ج: در«آیه ۳ سوره توبه» آمده است:
«وَ اَذانٌ مِنَ اللهِ وَ رَسُولِهِ اِلیَ النّاسِ یَومَ الحَجِّ الاَکبَرِ…؛
و این اعلانی است از ناحیه خدا و رسول او به مردم در روز حجّ اکبر که خدا و رسولش از دشمنان بیزارند.»
امام زین العابدین(ع) در توضیح این آیه می‌فرمایند:
«مقصود از این اذان، امام علیّ بن ابیطالب(ع) است.»۲۵
و امام علی(ع) می‌فرمایند:
«من همان اذان در بین مردم هستم.»۲۶
و همان حضرت(ع) در احتجاج در برابر ابوبکر می‌فرماید:
«من تو را در برابر خدا شاهد می‌گیرم که آیا من اذانِ از جانب خدا و رسولش برای اهل موسم حج و همه امّت با سوره برائت بودم یا تو؟ ابوبکر عرض کرد: تو همان اذان بودی.»۲۷
آری، آیات برائت را هم در موسم حجّ اکبر، امام معصوم(ع) ابلاغ فرمودند.
و از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) در مورد این آیه نقل شده است که:«مقصود از این اذان، قیام قائم هم هست، و اذان، دعوت مردم است به سوی آن حضرت.»۲۸
۲. شمیم عطر ولایت در کعبه، حرم، حَجَر… و مناسک حجّ:
نقطه‌ای از کعبه و منی و مشعر و عرفات، گوشه‌ای از حرم، مروه، صفا، زمزم… و عملی از مناسک حج نیست؛ مگر اینکه آکنده از عطر ولایت و امامت است:
الف: هشام بن عبدالملک از خلفای «بنی‌امیّه» در سفر حج به خاطر ازدحام جمعیت نتوانست استلام حجر کند. در این بین امام سجّاد(ع)، در طواف به طرف حجرالاسود آمدند، و به خاطر هیبت او، مردم راه دادند و کنار رفتند، و حضرت استلام حجر فرمودند.شخصی از هشام پرسید این کیست؟ هشام به‌رغم اینکه امام(ع) را می‌شناخت، گفت، نمی‌شناسم. امّا فرزدق شاعر بزرگ آن زمان گفت: من او را می‌شناسم و قصیده‌ای در ۴۱ بیت در وصف امام(ع) سرود که به ترجمه بخش کوتاهی از آن بسنده می‌شود:
این کسی است که سرزمین بطحا جای جای گام‌هایش را می‌شناسند،
او شخصیّتی است که کعبه و حِلّ و حرم او را می‌شناسند.
رکن و حطیم اورا می‌شناسند،
وهرگاه رکن را لمس کند، رکن کف دستش را رها نمی‌کند.۲۹
آری همه حرم، و همه فضای معطّر آن در طول تاریخ امام و ولیّ خدا را می‌شناسند.

ب: امام باقر(ع) نقل می‌فرمایند:
آن زمان که امام حسین(ع) به شهادت رسید، محمّد بن حنفیّه به سراغ امام زین العابدین(ع) فرستاد و در خلوتی به حضرت گفت: ای فرزند برادرم، می‌دانی که رسول خدا(ص) وصایـت و امامت را بعد از خود به امیرالمؤمنین و پس از او به امام حسن(ع) و سپس به امام حسین(ع) سپرد، و پدر تو که خدا از راضی باشد و درود و صلوات بر روح او باد به شهادت رسید و به کسی وصیّت نکرد، و من عموی تو و همتای پدر تو هستم، و ولادت من از علی(ع) است، و از نظر سِنّی و قدمت از تو که جوان هستی در امر امامت شایسته‌ترم پس در موضوع وصایت و امامت با من مخالفت و محاجّه نکن.
امام سجاد(ع) به او فرمودند: «ای عمو تقوای الهی را پیشه کن و آنچه را که برای تو شایسته نیست ادّعا نکن، من تو را نصیحت می‌کنم که مبادا از جاهلان باشی، ‌ای عمو، پدر من که درود خدا بر او باد، قبل از اینکه به عراق بیایند به من وصیّت فرمودند و یک ساعت قبل از شهادت‌شان با من عهد و پیمان امامت بستند و این است اسلحه رسول الله(ص) که نزد من است. متعرّض این مقام نشو، من از تو می‌ترسم که گرفتار نقص عمر و بدحالی شوی. خداوند وصایت و امامت را در نسل امام حسین(ع) قرار داده، پس اگر می‌خواهی به این موضوع واقف شوی، با من به سوی حجرالاسود بیا تا اینکه آن را حَکَم قرار دهیم و از او در مورد این موضوع بپرسیم. این موضوع در بین آنها در مکه ادامه داشت تا به حجرالاسود رسیدند.
امام زین العابدین(ع) به محمد بن حنفیه فرمود: تو شروع کن از خدا بخواه و زاری کن که حجرالاسود با تو سخن بگوید، و سپس از حجرالاسود بپرس. محمد بن حنفیه دعا کرد و از خدا درخواست نمود و سپس حجرالاسود را صدا زد، حجرالاسود جوابی به او نداد. پس امام علیّ بن الحسین(ع) فرمودند: ای عمو اگر تو وصیّ و امام بودی حجرالاسود پاسخت را می‌داد. محمد بن حنفیّه به حضرت عرض کرد: تو ای برادرزاده‌ام از خدا درخواست کن و دعا نما. امام علیّ بن الحسین(ع) از خدا آنچه را می‌خواست، درخواست کرد و سپس خطاب به حجرالاسود فرمود: از تو می‌خواهم به حقّ کسی که در تو میثاق انبیاء و عهد اوصیاء و پیمان همه مردم را قرار داده است، به من از وصیّ و امام بعد از حضرت امام حسین(ع) خبر بدهی.
در این زمان، حجرالاسود به حرکت درآمد به طوری که نزدیک بود از محلّ خود کنده شود، خداوند او را به زبان عربی روشن به نطق آورد و گفت:
خداوندا وصایت و امامت بعد از امام حسین(ع) به علی بن الحسین بن ابی‌طالب و فرزند فاطمه دختر رسول الله(ص) می‌رسد. محمّدبن حنفیه با دیدن این صحنه ازسخن خویش منصرف شد، و ولایت امام سجّاد(ع) را پذیرفت.»۳۰

مقام حجرالاسود مرهون معرفت امام(ع) است.
ج: بکیر بن اعین یکی از اصحاب بزرگوار امام صادق(ع) سؤالاتی را در مورد حجرالاسود از امام(ع) پرسیدند که حضرت به طور مفصّل به آنها پاسخ داده‌اند. در این قسمت به بخشی از آن پاسخ‌ها خواهیم پرداخت:
بُکَیر از حضرت می‌پرسد؟ چرا حجرالاسود در این رکن کعبه قرار داده شده؟ و چرا آن را می‌بوسند و استلام می‌کنند و چرا عهد و پیمان بندگان با آن قرار داده شده و در مورد دیگر مطرح نشده است؟
امام(ع) در پاسخ سؤالِ محلّ قرار داده شدن حجرالاسود می‌فرمایند:
«خداوند تبارک تعالی، حجرالاسود را در جایگاه خود قرار داد در حالی که آن جواهری بود که از بهشت با آدم(ع) فرود آمد و در این رکن مستقر شد، به خاطر میثاق عالم ذر آنگاه که خداوند از بنی آدم و ذریّه آنها در این مکان پیمان گرفت و در این مکان خود را به انسان‌ها نمایاند و در همین مکان است که پرنده‌ای بر قائم(ع) فرود می‌آید و اوّلین کسی است که با قائم(ع) بیعت می‌کند و به خدا قسم! آن پرنده جبرئیل است و همین رکن و حجر، حجّت و دلیل بر قائم(ع) است و شاهد بر کسانی است که در این مکان به عهد خود وفا می‌کنند، و شاهد است بر کسی که ادای عهد و میثاق خداوند کرده است.»
و در پاسخ سؤال علّت بوسیدن و استلام حجر می‌فرمایند:
«امّا بوسیدن و استلام به خاطر تجدید این عهد و میثاق و تجدید بیعت با خداست که اداء عهدی بکنند که خداوند از آنها پیمان گرفته است…
و به خدا قسم این عهد و پیمان را جز شیعیان ما اداء نمی‌کنند و این عهد و میثاق را احدی غیر از شیعیان ما حفظ نمی‌نمایند.»
و در مورد سؤال عهد و پیمان بندگان با حجر الاسود می‌فرمایند:
خداوند عهد و میثاق عاالم ذر را در حجرالاسود قرار داد، جدای از فرشتگان دیگر؛ زیرا خداوند عَزَّوجلّ زمانی که از این فرشته در ربوبیّت خویش و در نبوّت محمّد(ص) و وصایت علی(ع) عهد و پیمان گرفت، ارکان وجودی فرشتگان به لرزه درآمد. پس اوّلین فرشته‌ای که با سرعت اقرار کرد همین فرشته بود، و در بین فرشتگان کسی در محبّت محمّد(ص) و آل او قوی تر از این فرشته نبود و به همین خاطر خداوند او را از بین فرشتگان برگزید و به صورت حجرالاسود در رکن قرار داد و این فرشته در روز قیامت می‌آید؛ در حالی که زبان گویا و گوش شنوا دارد و در مورد کسانی که در این مکان وفاء به عهد کرده‌اند و میثاق را حفظ نموده‌اند شهادت می‌دهد.۳۱
د: آری، در استلام حجر و طواف کعبه، عهد و پیمان و میثاق توحید و ولایت را تجدید می‌کنی، در سعی صفا و مروه هَروَله کنان به دنبال یافتن ماءِ مَعین می‌دوی که به تعبیر امام هفتم، ماء مَعین، سرچشمه زمزم و کوثر، امام زمان(ع) است.۳۲
در عرفات، به همراه زمزمه‌ دعای عرفه امام حسین(ع) در دامنه جبل الرَّحمه به توحید می‌رسی و به این حقیقت که امام باقر(ع) فرمودند:
«بِنا عُبَد الله وَ بِنا عُرِفَ الله، به وسیله ما خدا عبادت می‌شود و با ما خداوند شناخته می‌شود.»۳۳ دست می‌یابی.
در «صحرای مشعر»، صحنه حضور در محضر خدا را در محشر به یاد می‌آوری که هرکس به دنبال امامش رهسپار آن‌ جائی است که امامش هدایتش می‌کند: (یَومَ نَدعُوا کُلَّ اُناسٍ بِامامِهِم)۳۴. و شیعه به دنبال امام حاضر غایب خود.
به سوی «منی» رهسپار می‌شوی، آماده برای پیکار با شیطان بزرگ به همراه میلیون‌ها مسلمان، مانند سیل جاری به یاد آیات قرآن می‌افتی که وَالعادیاتِ ضَبحاً…۳۵، که میر کاروان و امیرالحاج و قافله سالار این نبرد رودررو با شیطان، کسی جز امام معصوم نیست و آن کس که این را نداند و معرفت نداشته باشد؛ به مرگ جاهلیّت مرده۳۶ و اعمال حجّش، اعمال جاهلیّت است.
و باز، طواف، و سعی و… کجاست که امام حضور ندارد، کجاست که روح ولایت نیست، که اگر نباشد، حاجیان جز جنازه‌های متحرّک و (اَکثَرَ الضَّجیج)۳۷ نیستند.
گر شود دیده دل باز عیان می‌بیند
کعبه پیوسته طواف حرم یار کند

۳. تمامیّت و کمال حجّ
– قرآن در «آیه ۱۹۶ سوره بقره» می‌فرماید:
وَ اَتِمُّوا الحَجَّ وَ العُمرَهَ لِلّهِ، حج و عمره را برای خدا تمام و کامل کنید.
مقصود از تمام و کامل کردن حج چیست؟ روایات گوناگونی به این مطلب پرداخته و پاسخ داده‌اند؛ از جمله:
الف: امام صادق(ع در مورد این آیه فرمودند:
«هرگاه یکی از شما حج را به جا آورد، حج خود را با زیارت ما به پایان ببرد و این وسیله تمام بودن حج است.»۳۸
ب: امام باقر(ع) در مورد زیارت خانه خدا می‌فرمایند:
«مردم فرمان داده شده‌اند که به طرف همین سنگ‌ها بیایند و دور آنها طواف کنند، سپس به سوی ما بیایند و از ولایتشان نسبت به ما خبر بدهند و یاری خودشان را نسبت به ما عرضه کنند.»۳۹
ج: امام رضا(ع) در توصیف امام(ع) می‌فرمایند:
به وسیله امام است که نماز و زکات و روزه و حج و جهاد و پرداخت بیت المال و صدقات تمام و کامل می‌شود.۴۰
د: علی(ع) در مورد حج می‌فرمایند:
حجّ خود را به رسول خدا که درود پروردگار بر او باد کامل کنید، آن زمان که به سوی بیت الله الحرام می‌روید؛ زیرا ترک زیارت رسول خدا(ص) جفاکاری است و به همین نکته فرمان داده شده است و حجّ خود را با زیارت قبرهائی که خداوند زیارت و ادای حقّ آنها را برای شما الزامی‌کرده است، کامل و تمام کنید، و در محضر آنها به دنبال روزی باشید.۴۱
– و قرآن در آیه ۲۹ سوره حج می‌فرماید:
«ثُمَّ لیَقضُوا تَفَثَهُم وَ لَیوُفُوا نُذُورَهُم…؛ سپس باید آلودگی خود را بزدایند و به نذرهایشان وفا کنند و خانه کهن را طواف نمایند.»
در توضیح آیه :
الف: امام باقر(ع)، در دیدن مردم مکّه و اعمالی که انجام می‌دادند فرمودند:
«کارهایی مانند افعال عصر جاهلیّت، به خدا قسم به این کارها فرمان داده نشده‌اند. و فرمان داده نشده‌اند جز اینکه آلودگی را از خود بزدایند، و به نذرهایشان وفا کنند، و به محضر ما برسند، و ولایتشان را به ما خبر دهند و یاری خود را به ما عرضه کنند.»۴۲
ب: شخصی به نام ذریح محاربی می‌گوید:
به امام صادق(ع) عرض کردم: مفهوم آیه ثُمَّ لیَقضُوا… چیست؟ امام(ع) فرمودند: لِقاء امام(ع) است.۴۳
حضور امام(ع) در موسم حج:
بنابراین چون تمام الحجّ و قبولی اعمال حج در گرو حضور امام(ع) در مراسم حج است مسلّماً امام غایب، حجّت بن الحسن االعسکری(عج) هر سال در مراسم حج حضور خواهد یافت، روایات و شواهد مختلفی مؤیّد این واقعیت هستند:
الف: امام صادق(ع) می‌فرمایند:
«مردم امام خود را گم می‌کنند، امامشان در مراسم حج حضور می‌یابد، حضرت آنها را می‌بیند؛ ولی آنها او را نمی‌بینند.»۴۴
ب: از محمّد بن عثمان عمروی، دومین نایب خاصّ امام زمان(عج) نقل شده که:
«به خدا قسم صاحب این امر در مراسم حج هر سال حضور می‌یابد، مردم را می‌بیند و آنها را می‌شناسد، اما مردم او را نمی‌شناسند.»۴۵
ج: امام صادق(ع) می‌فرمایند:
«سالی که صاحب این امر در مراسم حاضر نشوند، مردم حجّ‌شان مقبول نیست.»۴۶
د: و تاریخ طولانی و پر فراز و نشیب عصر غیبت، پر است از ماجرا‌های آنها که توفیق زیارت امامشان را در مراسم حج داشته‌اند. حال یا مانند علیّ بن مهزیار اهوازی، مولای خویش را در زمان ملاقات شناختند و به طور رسمی‌به حضورش بار یافتند و یا در ملاقاتی بعد از جدا شدن از حقیقت را یافتند یا اینکه در طواف، در سعی صفا و مروه، در عرفات، مشعر و مِنی زمزمه شان مَتی تَرانا وَ نَریکَ بود اما اگر دیدند، نشناختند.
«حجراسماعیل»، «رکن»، «زمزم»، «بیت» و «مقام»
جبهه می‌سایند بر درگاه هر حجّت مدام
استلام سنگ اسود را کند حاجی ولی
می‌نماید این حجر، دست ولی را استلام
حاجیان را باز شد گر چشم دل، خواهند دید
در طواف حجّت بن العسکری(ع) بیت الحرام
چون که او باشد امام اوّلین و آخرین
اقتدا بر او نماید در نماز خود مقام
صوت جانبخش اَنَا المهدی او حین ظهور
از کنار کعبه می‌آید به گوش خاص و عام
با ظهور این گل زیبای گلزار امید
خلق را از عطر و بوی او شود، خوشبو مقام۴۷

پی نوشت
۱. آیه ۱۹۶ سوره بقره
۲. بحار الانوار ج۴۵ ص۱۳۷
۳. آیه۹۶ سوره آل عمران
۴. آیه۲۶تا۲۸ سوره حجّ
۵. نور الثقلین، ج ۳، ص ۴۸۸
۶. اصول کافی
۷. بحارالانوار، ج ۹۹، ص ۲۶
۸. نهج البلاغه کلمات قصار۲۸۲
۹. خطابه فدک، کتاب فاطمه از ولادت تا شهادت، ص ۴۶۳
۱۰. وسایل الشیعه، ج ۸، ص ۹
۱۱. سوره بقره(۲)؛ آیه ۱۹۸.
۱۲. المیزان، ج ۲، ص ۸۶.
۱۳. بحارالانوار، ج ۹۹، ص ۲۵.
۱۴. وسایل الشیعه، ج ۸، ص ۱۴.
۱۵. بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۱۶۷.
۱۶. بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۱۰۰.
۱۷. بحارالانوار، ج ۷۷، ص ۵۸.
۱۸. مجموعه پیشگفتار، برداشتی از تفسیر نمونه، ج ۱۴، ص ۶۹.
۱۹. آیات ۱ تا ۳ سوره بلد
۲۰. تفسیر کنزالدقائق، ج ۱۴، ص ۲۸۴.
۲۱. همان.
۲۲. تفسیر نور الثقلین، ج ۳، ص ۴۸۳.
۲۳. همان؛ تفسیر کنزالدقائق، ج ۹، ص ۷۱.
۲۴. کتاب خطیب کعبه، ص ۴۵.
۲۵. تفسیر کنزالدقائق، ج ۵، ص ۳۹۷.
۲۶. همان، ص ۳۹۸.
۲۷. همان.
۲۸. همان.
۲۹. شاگردان مکتب ائمّه، ج ۳، ص ۱۰۳.
۳۰. کافی، ج ۱، ص ۳۴۸ .
۳۱. کافی، ج ۴، ص ۱۸۴.
۳۲. کافی، ج ۱، ص ۳۳۷ در تفسیر آیه ۳۰ ملک
۳۳. کافی، ج ۱، ص ۱۹۵.
۳۴. آیه ۷۱ سوره اسراء.
۳۵. اول سوره عادیات که بیانگر داستان قهرمانی علی بن ابیطالب با قبیله کنانه است ـ بحارالانوار، ج ۲۱، ص ۶۶.
۳۶. وسایل الشیعه، ج ۱۶، ص ۲۴۶.
۳۷. اثبات الهداه، ج ۵، ص ۳۹ سخن امام سجاد(ع).
۳۸. بحارالانوار، ج ۹۶، ص ۳۷۴.
۳۹. بحارالانوار، ج ۹۶، ص ۳۷۴.
۴۰. کافی، ج ۱، ص ۱۹۸.
۴۱. بحارالانوار، ج ۱۰۰، ص ۱۳۹
۴۲. تفسیر کنز الدقائق، ج ۹، ص ۸۴.
۴۳. همان مدرک.
۴۴. کافی، ج ۱، ص ۳۳۷.
۴۵. من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۵۲۰.
۴۶. دلایل الامامه، ص ۲۶۱.
۴۷. قسمتی از شعر (ملتجی) کتاب خطیب کعبه، ص ۱۷۴.
منابع و مآخذ:
۱. قرآن مجید.
۲. نهج البلاغه.
۳. اثبات الهداه.
۴. بحار الانوار علامه مجلسی، نشر بیروت
۵. تفسیر کنز الدقائق، محمد رضا المشهدی، نشر ارشاد اسلامی.
۶. تفسیر نمونه، جمع نویسندگان، نشر جامعه مدرسین.
۷. تفسیر نورالثقلین، عروسی حویزی.
۸. تفسیر المیزان، علامه طباطبائی.
۹. خطیب کعبه، علی اصغر یونسیان، انتشارات منیر.
۱۰. دلایل الامامه.
۱۱. شاگردان مکتب ائمه(ع)، محمّدعلی عالمی.
۱۲. کافی؛ اصول؛ شیخ کلینی، دارالکتب الاسلامیّه.
۱۳. من لا یحضره الفقیه، شیخ طوسی.
۱۴. وسایل الشیعه، شیخ حرّ عاملی.

همچنین ببینید

غدیر

غدیر یک ضرورت راستین

بر اساس جهان بینی توحیدی و مکتبی ، غدیر ، یک ضرورت منطقی و عقلی …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *