نکتهای که نباید به فراموشی سپرد این است که برای از میان برداشتن عوامل کاهش جمعیت همه مسئول هستند، خانواده، دولت و تکتک افراد جامعه باید در این مسأله یکدیگر را یاری کنند تا نتیجه مطلوب حاصل گردد.
بررسی نقش دین و معنویت در افزایش جمعیت
افزایش جمعیت در اسلام یک اصل است؛ چرا که موجب قدرتمند شدن جهان اسلام در برابر دشمنان از جنبههای نظامی، علمی و اقتصادی میگردد. اما دشمنان مغرض و دوستان نادان در پی از بین بردن این رکن اساسی قدرت اسلامیبا روشهای تبلیغاتی و فرهنگی هستند تا مسلمانان را از تعالیم دینی خود غافل و حتی با دین خود معارض کنند، که در این مقاله به موارد مهمی از آنها پرداخته شده است.
آموزههای اسلامیبر افزایش جمعیت مسلمانان بدون هراس از فقر و اختلال در آسایش زندگی تأکید دارند و حتی فرزندان را نعمت، مایهی جلب رحمت و مغفرت خداوند و دفع کنندهی بلایا میداند: امام علی (ع) فرمودند: «هر گاه یکى از شما در برادرش، اهل و عیال، و یا رزق یا عمر یا فرزند و غیر از اینها زیاد دید، بداند که براى او فتنه و ابتلائى نیست و نباید به او حسادت بورزد.» (طریحی، ۱۳۷۵، ج۳، ص۴۳)
عوامل متعددی با منشأ اعتقادی و دینی، موجب کاهش جمعیت در جامعه اسلامی هستند که از سوی افراد مغرض یا جاهل ترویج میشوند، در این مقاله به مهمترین آنها پرداخته شده است. عمدهترین عوامل کاهش جمعیت در جوامع اسلامی و بهویژه کشور ایران که منشأ دینی و اعتقادی دارند به شرح ذیل است.
ضعف ایمان و اعتماد به خدا: همواره یک مسأله به نام فقر و نداری به عنوان مانع جدی بر سر راه فرزنددار شدن خانوادهها و بهویژه از نظر افزایش جمعیتی خانواده مطرح بوده است. با نگاهی به آموزههای قرآنی معلوم میشود که دو دسته اهل افزودن جمعیت خانوادگی بودهاند: اهل ایمان که معتقد به رزاقیت خداوند بودند و اهل تکاثر که برای دستیابی به قدرت بیشتر، از ثروت خود جهت افزایش اولاد بهره میبردند.
خانوادههای فقیر از افزایش جمعیتی خانواده نگران بودند. از این رو، گاه فرزندان آنان از یک تا دو فرزند بیشتر نمیشد تا هم به نیاز طبیعی و علاقهی خود به فرزند پاسخ داده باشند و هم بتوانند اوضاع اقتصادی خانواده را مدیریت کنند. از این رو، ایشان هنگامیکه با فرزند ناخواستهای مواجه میشدند در رحم آن را کشته و سقط میکردند یا پس از تولد، کودکان را میکشتند یا رها میساختند. خداوند در قرآن میفرماید: «و نکشید فرزندانتان را از بیم تنگدستى، ما روزى میدهیم ایشان را و شما را، بهدرستى که کشتن ایشان گناهى بزرگ است.»
این آیه در پی آن نازل گشت که عربها به علت بیم از فقر و گرسنگى، دختران خود را زنده بهگور مىکردند؛ لذا خداوند از این کار نهى و روزى آنها را ضمانت فرمود. (طبرسی، ۱۳۷۷، ج۳، ص۴۵۷) در حقیقت، بدترین حالت در میان خانوادهها در مورد تولید نسل، مسألهی توهم فقر است. برخی از مردم گمان میکنند که افزایش جمعیت خانواده به معنای فقر بیشتر است، لذا با افزایش آن به هر شکلی مبارزه میکنند.
آنان هر چند که از نظر مالی وضعیت مناسبی دارند، افزایش را به معنای فقر میدانند. همین ترس از فقر یا توهم آن است که آنها را به فرزندکشی، فرزند فروشی یا رها کردن فرزند وا میدارد. نگاه یک فرد دیندار به مسألهی تولید نسل چنین است که همانگونه که خداوند بر خود بهعنوان یک سنت الهی فرض کرده تا پس از ازدواج افراد را از فضل خویش غنی کند، بر خود فرض کرده است تا روزی هر فرزندی و موجودی را بدهد. خداوندی که غذاهای مور و ملخ را تأمین میکند چهطور نمیتواند غذای اشرف مخلوقات خویش را تأمین کند؟ خداوندی که روزی موجودات را هر روز میدهد بیآنکه چیزی را ذخیره کنند، چهطور روزی انسان را فراهم نمیکند؟
ترس از تربیت فرزندان: زن و مرد اگر هر دو شاغل و مسئول باشند، معمولاً در مورد فرزنددار شدن اولین نگرانیشان تربیت صحیح فرزندان است؛ لذا نخستین راه حلی که به نظرشان میرسد، سیاست تک فرزندی و به تأخیر انداختن فرزندآوری است.
برای مقابله با این عامل چند مسأله باید مورد مطالعه قرار گیرد، از جمله اینکه: اولاً، اشتغال زنان با توجه به نقش همسری و مادری آنها در جامعهی اسلامیباید با نگاه علمی ـ دینی و دقیقتری مورد بررسی قرار گیرد؛ چرا که نقشها در جامعهی ما در حال دگرگونی است و اگر در پی هماهنگی نقشهای خانوادگی و اجتماعی زنان نباشیم، در آیندهی نزدیک با مشکلات بسیار پیچیدهتر از آنچه امروز با آن درگیر هستیم مواجه خواهیم شد. ثانیاً، باید تلاشهای دوجانبهای از ناحیهی مردم و مسئولان فرهنگی جهت آموزش روشهای تربیتی صورت پذیرد.
البته این بحث بسیار مفصل است و در حوصلهی این مقاله نمیگنجد، تنها باید گفت که بیم خانوادهها از نحوهی تربیت فرزندان مسألهای نیست که غیرقابل حل باشد تا بهانهای شود جهت تقطیع نسل. علاوه بر این، وقتی حرف از افزایش جمعیت میشود ممکن است بعضیها ناخودآگاه ذهنشان به سمت محلههای شلوغ با خلافکارهای متعدد برود. دکتر «اکبر شریفیان»، استاد دانشگاه و جامعهشناس اعتقاد دارد جمعیت همهچیز است و بالا رفتن بزهکاری هیچگونه ربطی به ازدیاد جمعیت ندارد. جامعهپذیری صحیح میتواند مردم را با اخلاق کند؛ ریشهی انحرافات را باید در جایی دیگر جستوجو کرد؛ و نه در افزایش جمعیت زیاد. افزایش بُعد معنوی و توجه به امور دینی در تربیت در خانواده و جامعه، شاهکلید مسأله است.
تبلیغات منفی علیه مفاهیم دینی: تصور باطل و غلطی که در میان مردم از سوی حتی برخی از مسئولان رواج یافته، فرزند کمتر، زندگی بهتر است. باید گفت این زندگی هرگز بهتر نخواهد بود. با نگاهی به تعالیم دینی و علوم روانشناختی میتوان بهخوبی دریافت که مثلاً تکفرزندی به معنای زندگی بهتر و آسایش بیشتر نیست؛ زیرا مزاحمتهای تک فرزندان برای والدین چند برابر است و آنان بیشتر آسایش والدین را سلب میکنند. البته برداشت نادرست از مفاهیم دینی و روایی سهم قابل توجهی در تقویت این تبلیغات دارد که گاه متأسفانه از جانب افراد دیندار ناآگاه ترویج میگردد؛ از جمله، این برداشتهای غلط در مورد سخن امیرالمؤمنین (ع) که میفرمایند: «اندک بودن تعداد زن و فرزند یکى از دو آسایش است.» (نهجالبلاغه، حکمت۱۴۱)
با نگاهی کوتاه و گذرا به زندگی خانوادگی حضرت علی (ع) میتوان دریافت که منظور ایشان جبههگیری در برابر فرزندآوری و افزایش جمعیت نیست، مخصوصاً اینکه آن حضرت تربیت شدهی پیامبر اسلام (ص) است که بارها فرمود: «اى مردم ازدواج کنید! من در روز قیامت به کثرت شما بر امّتها افتخار مىکنم و بهترین زنان، زن پرمحبّت و پرزاست.» (بروجردی، ۱۳۸۶، ج۲۵، ص۸۱) در ضمن تکتک واژگان این روایت و سایر روایات اینچنینی باید توسط افراد متخصص مورد بررسی قرار گیرد و هر کسی نمیتواند از نزد خود سخن معصوم را تفسیر و تحلیل کند. در واقع، سیاست فرزند کمتر، زندگی بهتر و تبلیغات منفی در جامعهی ما، هم از سوی افراد ناآگاه و هم از طریق دشمنان اسلام ترویج و گسترش یافته است.
سیاستهای غلط استعماری غرب به دنبال آن هستند تا موجب شوند جمعیت مسلمانان و مؤمنان شیعه کاهش یابد؛ لذا با بهرهگیری از نخبگان مزدور غربزده کاری کردند که جمعیت ایران صفر گردد و به سمت منفی سوق داده شود. تنظیم خانواده برای ایجاد رفاه و آسایش بیشتر، چیزی جز ایجاد بحران در جامعهی اسلامی نیست؛ زیرا هرگز افزایش جمعیت به معنای فقدان رفاه در یک جامعه نیست. اکنون چین با جمعیت میلیاردی در جهان با رشد اقتصادی و رفاهی بسیاری مواجه است؛ در حالی که جمعیت غرب با گرایش صفر و منفی از رشد اقتصادی بازمانده است. در واقع، آنچه موجب افزایش رفاه است مدیریت درست منابع مالی و انسانی است نه توهم کاهش جمعیت و فرزند که مسلمانان را با بحران جمعیتی مواجه میکند.
شهید مرتضی مطهری q، مینویسد: «این را توجه داشته باشید که مسألهی ازدیاد نفوس که اسمش را میگذارند «بمب جمعیت» و آنقدر هم گفتهاند که یک حس تنفر از بچه در این مردم ایجاد کردهاند، در کشورهای ما صادق نیست؛ یعنی کشورهای اسلامی هنوز به حد نصاب جمعیت نرسیدهاند، این یک نیرنگ استعماری است که غربیان به کار میبرند.
آنجا که خودشان از نظر سرزمین خودشان، عدد جمعیتشان کافی است، ولی به وسیله ایادی خود در میان ما تبلیغ میکنند و خیلی وحشت دارند از اینکه کشورهای اسلامی عددشان بالا رود؛ برای اینکه آن وقت نعمتهای خودشان را خودشان خواهند خورد؛ و الّا کشورهایی از قبیل ایران، ترکیه، افغانستان و عراق هر یک استعداد دارند که چندین برابر و شاید تا ده برابر جمعیت خودش را نان بدهد. (مطهری، ص۲۸)
جمعیت یکی از مؤلفههای قدرت در یک کشور بهشمار میرود. کشوری قدرتمندتر بهشمار میآید که جمعیتش بیشتر است. ایران ما هم کشوری پهناور است که ظرفیت جمعیت زیاد را داراست. با این حال، رشد جمعیت ما رو به منفی میرود. حاکمیت، حکومت، سرزمین و جمعیت؛ چهار رکن دولت هستند. استعمارگران و دشمنان اسلام نیز در پی از بین بردن رکن چهارم هستند، در حالی که پیامبر اسلام (ص) چنان که ذکر شد همواره بر افزایش جمعیت مسلمانان تأکید میورزید.
گسترش فساد جنسی و اخلاقی در میان جامعه: فساد جنسی و اخلاقی، هم اصل تشکیل نهاد خانواده را تهدید میکند و هم تولید نسل را پر واضح است که همین عامل اگر مورد توجه قرار نگیرد، ما شکست خوردهی میدان جنگ نرم خواهیم بود، و این درحالی است که رهبر دینی ما که پیامبر گرامی اسلام (ص) است، خداوند در موردش چنین میفرماید: «و تو اخلاق عظیم و برجستهاى دارى.» (قلم، آیهی۴) و خود آنجناب نیز هدف از بعثت را اینگونه تبیین فرمودهاند: «قطعاً من برای تتمیم و تکمیل مکارم اخلاق برانگیخته شدهام.» (طبرسی، ۱۳۷۰، ۸)
مقابله با غرایز فطری: یکی از گرایشهای طبیعی و غریزی در انسان، علاقه به فرزند است. انسان همانگونه که نمیتواند بدون همسر زندگی کند و احساس کمبود شدید عاطفی میکند، در صورت نداشتن فرزند هم احساس کمبود و نقص شدید میکند. خداوند در آیهی چهارده سورهی آل عمران، هنگامیکه زینتهای انسانی را برمیشمارد، به علاقهمندی و محبت شدید انسان به فرزند اشاره میکند و آن را در کنار اموری چون همسردوستی و مالدوستی قرار میدهد.
این بدان معناست که یکی از خصوصیات طبیعی و گرایش فطری و غریزی انسانی در دنیا، گرایش به فرزند است. خداوند در آیاتی چند از درخواستهای پیامبرانی سخن میگوید که به کهنسالی رسیده و فرزنددار نشدهاند و احساس میکنند که از این جنبه در کمبود هستند و به کمالی نرسیدهاند.
حضرت ابراهیم (ع) در طلب فرزند چنین دعا کرد: «پروردگارا! به من از صالحان [فرزندان صالح] ببخش!» و نیز حضرت زکریا (ع) فرمود: «اینجا بود که طمع زکریا وادارش کرد و دست به دعا برداشته به پروردگار خود گفت پروردگارا مرا از ناحیهی خود فرزندى و نسلى پاک ببخش که تو شنواى دعایى.» همهی این نمونهها برای آن است که خداوند میخواهد تا جوامع اسلامی سبک زندگی انبیای الهی را الگویی برای زندگی خویش قرار دهند و گرفتار بحرانهای اجتماعی و سیاسی نگردند.
سخن آخر
از نظر اسلام، فرزنددار شدن یک ارزش است و نعمتی بزرگ برای انسان به حساب میآید که باید شکرگزار آن باشد: «خداوند براى شما از جنس خودتان همسرانى قرار داد و از همسرانتان براى شما فرزندان و نوههایى به وجود آورد و از پاکیزهها به شما روزى داد. آیا به باطل ایمان مىآورند، و نعمت خدا را انکار مىکنند؟!» (نحل، آیهی۷۲)
متأسفانه همواره خانوادههایی وجود داشتهاند که بر اثر عواملی که ناشی از ضعف اعتقادی و عدم معرفت نسبت به تعالیم دینی است، به صورت آگاهانه یا ناآگاهانه این نعمت بزرگ و وسیلهی کمال را حقیر شمرده و لذا با افزایش جمعیت به مخالفت و مبارزه برخاستهاند. نکتهای که نباید به فراموشی سپرد این است که برای از میان برداشتن عوامل کاهش جمعیت همه مسئول هستند، خانواده، دولت و تکتک افراد جامعه باید در این مسأله یکدیگر را یاری کنند تا نتیجهی مطلوب حاصل گردد.
منابع:
-قرآن مجید.
-نهج البلاغه.
-بروجردى، حسین، منابع فقه شیعه، تهران، انتشارات فرهنگ سبز، ۱۳۸۶.
-طبرسی، فضلبنحسن، جوامع الجامع، مشهد، بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی، ۱۳۷۷.
-طریحی، فخرالدین، مجمعالبحرین، تهران، مرتضوی، ۱۳۷۵.
-مطهری، مرتضی، خاتمیت، تهران، صدرا، [بی تا].
حیدری سحر
ماهنامه پیام زن – شماره ۲۵۶