قرآن همراه انسان کامل

سخنرانی آیت الله جوادی آملی
چیزی بالاتر از قرآن کریم در جهان خلقت به صورت کتاب در نیامده است. گرچه انسان کامل ـ رسول گرامی(ص) ـ در مقام نورانیت با سایر اهل بیت(ع) یک نورند، اما او کسی است که قرآن همراه با او نازل شده است. بنابراین خدای سبحان وقتی در قرآن از پیام‌‌آورش یاد می‌کند، طرزی سخن می‌گوید که معلوم می‌شود قرآن به همراه پیامبر آمده، نه پیامبر به همراه قرآن. از این تعبیر بر می‌آید که انسان کامل، سمتی دارد که قرآن باید همراه او باشد. و لذا خداوند در قرآن می‌فرماید:
از پیامبری که فرستادم اطاعت کنید و از نوری که به همراه او نازل کردم کمک بگیرید.۱

این تعبیر هم نشان می‌دهد که قرآن به همراه پیامبر است و چون اولین صادر، همین خاندانند که یک نورند، بنابراین قرآن کریم یا در همین حدّ است یا از این حد، در خلاف آنها نیست. در تلو آنهاست. و «اول ما صدر» [اولین فعلی که از خداوند صادر شد] و «اول ما خلق» [اولین مخلوقی که آفریده شد] هم، نور رسول‌الله(ص) است. و چون امام صادق(ع) و تمام ائمه(ع) طبق زیارت جامعه، یک نورند، اولین فیض، نور این خاندان است. قرآن در شعاع اینها و با اینها است.
اگر چیزی در قرآن باشد که آن، همراه نداشته باشد، و چیزی در انسان کامل باشد که در حوزه قرآن نباشد، این همراهی و مصاحبت نیست. چون منظور از همراهی، این نیست که هر دو، یک راه را طی کنند، نظیر دو اتومبیل که در یک اتوبان حرکت می‌کنند، بلکه اگر صراط مستیقم و راه معنوی است هر دو در این راهند. لذا اگر در قرآن کریم مطلبی باشد که انسان کامل آن را نداند یا به آن عمل نکرده و به آن متخلق نباشد و همچنین در انسان کامل یک حقیقتی باشد که قرآن آن را در بر نداشته باشد، این اولین درجه اختلاف است. در حالی که رسول گرامی(ص) در حدیث ثقلین، ۲ به نفی تأکیدی، ‌ اینها را از هم جدا نمی‌داند.
انسان کامل اگر بخواهد به صورت کتاب در بیاید می‌شود قرآن، و اگر قرآن بخواهد به صورت انسان متجلی گردد، می‌شود پیامبر(ص)، امام صادق و سایر ائمه(ع). این یک حقیقت است که گاهی به صورت «ثقل اکبر» و گاهی به صورت «ثقل اصغر» درآمده است. همان طور که چهارده معصوم(ع) یک نورند. لذا وقتی به آن مقام رسیدیم می‌بینیم این دو ثقل هم یک نورند. خداوند در بخشی از آیات قرآن کریم، از وجود مبارک رسول گرامی(ص) به عنوان «ذکر» یاد کرده است:
… قد أنزل الله إلیکم ذکراً * رسولاً یتلوا علیکم آیات الله….۳
خدا بر شما ذکری نازل کرده است. پیامبری که آیات خدا را برایتان می‌خواند.
یعنی وجود مبارک حضرت رسول(ص) می‌شود ذکر؛ قهراً رسول خدا، ذکر الله است همان طوری که قرآن ذکر الله است.
این که حضرت امیر(ع) فرمود:
از من بپرسید قبل از آن که مرا از دست دهید، همانا من به راه‌های آسمان از راه‌های زمین آگاه‌تر هستم.۴
این بیان همه ائمه(ع) است. منتهی همان طور که تشکیل حکومت در نوبت حضرت امیر(ع) ظهور کرد و حضرت توانست آن خطبه‌ها را ارائه کند، تشکیل حوزه فقهی هم در عصر وجود مبارک حضرت امام صادق(ع) ظهور کرد. لذا اگر در عصر ائمه دیگر هم این امکانات فراهم بود، همان بیان نورانی حضرت امیر(ع) و همان تشکیل و تأسیس حوزه علمیه را دیگران هم داشتند.
ما که شیعیان وجود مبارک ائمه(ع) هستیم، در قبال تشیع مسئولیت خاصی داریم زیرا امام صادق(ع) می‌فرماید:
بر هر مسلمانی که ما را می‌شناسد، لازم است که در هر شبانه‌روز اعمالش را بر خودش عرضه کند.۵
بر هر شیعه‌ای لازم و ضروری است که تمام اعمال شبانه‌روزش را ارزیابی کند. اما آن ارزیاب چیست که بتواند به وسیله آن، اعمالش را بسنجد؟ فرمود: آن چیزی که میزان است و می‌تواند ارزیاب باشد، جان شیعه است. بنابراین بیش از هر چیزی باید این ترازو را سالم نگه داریم؛ زیرا در درون ما یک فطرتی نهادینه شده که خدای سبحان ما را با آن ترازو خلق کرده است. باید تلاش و کوشش کنیم به این ترازو آسیبی نرسد. یا اصلاً گرد و غبار [بر آن] ننشیند و اگر خدای نکرده لغزشی هم هست، در بیرون از دروازه این ترازو ظهور کند نه به دل، اما اگر به خود این جان نشست… آن وقت این ترازو و ماشین حساب، می‌شود دست خورده که با آن، محاسبه دقیق ممکن نخواهد بود. این همان است که فرمود:
و هم یحسبون أنّهم یحسنون صنعاً.۶
یک عده کار بد می‌کنند ولی باورشان این است که کار خوب می‌کنند.
بررسی، فکر و مطالعه هم می‌کنند، اما چه کنند، ترازو خراب است. این که در بعضی روایات فرمودند:
میان خود و خدا پرده‌ای قرار ده.۷
همین است که ترازو را سالم نگه بداریم زیرا یک راه مستقیمی‌باید بین ما و خدایمان باشد که آن را آلوده نکنیم و نبندیم تا اگر اعمالمان را بر جانمان عرضه کردیم، این ترازو پاسخ بدهد که این عمل سنگین است تا خوشحال شویم… یا سبک‌مغز و بی‌مغز [است] تا نگران بشویم. بتوانیم خودمان را برای رفتن به آنجا آماده کنیم و باید چیزی ببریم که آنجا نباشد تا از ما بخرند. متاعی که آنجا خریدار دارد، فقر، تواضع، فروتنی و… است که آنجا نیست.
رسالت حوزویان و دانشگاهیان… از این فرمایش امام صادق(ع) آشکار می‌شود:
خداوند رحمت کند مردانی را که چراغ و پرچم (نشان) [هدایت] می‌باشند.۸
این است که چراغ راه مردم باشید؛ زیرا در این صورت شیعه نه تنها خود به بیراهه نمی‌رود، بلکه راه را هم به دیگران نشان می‌دهد، خدای سبحان به رسولش می‌فرماید: شما را چراغ روشن روشنگر قرار دادیم.۹
امام صادق(ع) همین وصف را برای شیعیانش ذکر کرده که شیعه ما چراغ امت است. منتهی حضرت رسول‌الله(ص) سراج منیر است برای کل جهان جن و ملک در طول تاریخ. چون انسان کامل معلم همه هست. ما هم که شیعیان او هستیم در حوزه خود، به‌اندازه هستی‌مان می‌توانیم یک منطقه وسیعی را روشن کنیم. بعد حضرت امام صادق(ع) می‌فرماید: وقتی توانستید برای دیگران سراج منیر باشد، آن وقت فرشتگان با شما مصافحه می‌کنند. و این عبادت است نه عادت و تبرک، همانند مصافحه مأموم با امام بعد از اقامه نماز جماعت. این توقعی است که حضرت(ع) لااقل از حوزویان، دانشگاهیان و قرآن‌پژوهان دارد.

پی‌نوشت‌ها:

۱. سوره اعراف (۷)، آیه ۱۵۷.
۲. شیخ حر عاملی، وسائل‌الشیعه، ج۸، ص۱۹، ح۹.
۳. سوره طلاق (۶۵)، آیه ۱۰ و ۱۱.
۴. نهج‌البلاغه، ترجمه و شرح فیض‌الاسلام، خطبه ۲۳۱؛ سلونی قبل أن تفقدونی فلأنا بطرق السّماء أعلم منّی بطرق الأرض.
۵. میرزا حسین نوری، مستدرک الوسایل، ج۱۲، ص۱۵۳؛ حقّ علی کلّ مسلم یعرفنا أن یعرض عمله فی کلّ یوم و لیله علی نفسه.
۶. سوره شمس (۹۱) آیه ۱۰.
۷. شیخ حر عاملی، همان، ج۱۵، ص۲۴۲؛ إجعل بینک و بین الله ستراً.
۸. میرزا حسین نوری، همان، ج۱۲، ص۲۹۱؛ رحم الله قوماً کانوا سراجاً و مناراً.
۹. سوره احزاب (۳۳)، آیه ۴۶.
 
ماهنامه موعود شماره ۶۸ 

همچنین ببینید

غدیر

غدیر یک ضرورت راستین

بر اساس جهان بینی توحیدی و مکتبی ، غدیر ، یک ضرورت منطقی و عقلی …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *