دل در گرو جنگ‌های صلیبی

بر خلاف اصرار بسیاری از مورخان غربی، جنگ‌های صلیبی با هدف گسترش مسیحیت انجام نگرفته و این جنگ‌ها تنها هدف مادی داشته است. رفاه و شرایط بسیار خوب اقتصادی در شرق توجه اروپاییان را که در آن مقطع از زمان در فقر شدید به سر می‌بردند، به خود جلب کرد. این خواسته‌ها و مطالبات که تنها هدف مادی داشت، بلافاصله رونمایی از مذهب به خود گرفت و به شعار و نمادهای مسیحی مزین شد.

بنیان‌گذار جنگ‌های صلیبی «پاپ اربن دوم» بود. وی در سال ۱۰۹۵ میلادی شورای مجلس کلرمونت ـ مجلسی که از تمامی اصول و مبادی صلح‌طلبانه مسیحیت عدول کرده بود ـ را به جنگ فراخواند. هدف جنگ به دست آوردن سرزمین مقدس (بیت‌المقدس) از دست مسلمانان اعلام شد. به دنبال آن سپاه بزرگی از صلیبیان تشکیل شد. این ارتش از ده‌ها هزار تن از مردم به همراه سربازان تشکیل شد. بسیاری از مورخان بر این اعتقادند که اربن دوم برای خنثا ساختن یک انقلاب داخلی که در صدد کنار گذاشتن وی از سمت پاپی بود، به این جنگ اقدام کرد تا این انقلاب داخلی را خنثا سازد. به هر حال استقبال بسیاری از شاهدان اروپا، اشراف و شاهزادگان از درخواست اربن دوم تنها در چارچوب تحقق برخی اهداف مادی و سیاسی انجام گرفت. «دونالد کوئلر»، یکی از اساتید دانشگاه ایلینویز در این زمینه می‌نویسد: «در آن زمان شوالیه‌های فرانسوی بیشتر به دنبال زمین بودند و تاجران ایتالیایی در صدد گسترش تجارت خود در بنادر خاورمیانه و بسیاری از مردم عادی شرکت کننده در این جنگ‌ها نیز تنها برای فرار از سختی‌های زندگی روزمره خود به سپاه صلیبی‌ها برای شرکت در این جنگ پیوستند.»

سربازان این ارتش حریص در راه خود به شرق بسیاری از مسلمان و حتی یهودیان را به امید یافتن طلا و جواهرات به قتل رساندند. صلیبیان که گمان می‌بردند مردم مشرق‌زمین پیش از مرگ جواهرات و طلای خود را می‌بلعند تا با خود به آن دنیا ببرند، برای دست‌یابی به این جواهرات شکم قربانیان خود را می‌دریدند.

سپاه مختلط صلیبیان پس از یک سفر طولانی و سخت و پس از غارت و قتل عام وسیع مسلمانان سرانجام در سال ۱۰۹۹ به بیت‌المقدس (اورشلیم) رسید. بیت‌المقدس پس از پنج هفته محاصره سقوط کرد و صلیبیان وارد آن شدند و مرتکب جنایت‌هایی در این شهر شدند که تاریخ کمتر به خود دیده است.

سپاه صلیبیان تنها طی دو روز چهل هزار مسلمان را با وحشی‌گری به قتل رساند. برای آن که به جنایت‌های وحشیانه این جنگ نگاهی داشته باشیم، مروری به خاطرات یکی از سربازان صلیبی شرکت کننده در این جنگ به نام «ریموند» می‌اندازیم. وی در زمینه دستاوردهای این جنگ به خصوص تصرف بیت‌المقدس توسط سپاه صلیبیان به خود می‌بالد و این چنین یادداشت‌های خود را آغاز می‌کند:

«مناظر شگفت‌انگیزی بود، بعضی از مردان سر دشمنان را قطع می‌کردند، برخی دیگر دشمنان را که بر روی برج بودند، هدف تیر قرار می‌دادند و برخی دیگر را شکنجه می‌کردند و در آتش می‌انداختند. در کومه‌های شهر پشته‌هایی از سر و دست و پا دیده می‌شد به طوری که برای حرکت باید با احتیاط از میان اجساد انسان‌ها، و اسب‌ها عبور می‌کردیم. اما این پیروزی‌ها درمقایسه با آنچه که در معبد سلیمان انجام می‌گرفت، قابل مقایسه نبود. در معبد سلیمان مردان صلیبی در حالی که خون به زانوها و افسار اسب‌هایشان رسیده بود، عبور کردند. اورشلیم توسط سپاه صلیبیان تصرف شد و به عنوان پایتخت آنها اعلام گردید.

گسترش قلمروی حکومت صلیبیان و حفظ این قلمروی تازه توسط آن‌ها نیازمند سازماندهی و رهبری بود. صلیبیان برای آن که موقعیت خود را در خاورمیانه حفظ کنند، نیازمند ادامه این جنگ بودند بنابراین بنای ثبات خود در این منطقه را بر رهبری جنگ و ستیزهای تازه و گسترش دامنه این جنگ‌ها قرار دارند. برای تحقیق این هدف گروه‌های نظامی ویژه از اروپا به فلسطین اعزام می‌شدند و در مکان‌هایی شبیه به صومعه مستقر می‌شدند.

این افراد برای جنگ با مسلمانان آموزش نظامی می‌دیدند و بالاخره عامل بسیاری از کشتارهای مشرق زمین که به عنوان یک حربه دینی توسط بسیاری از اروپاییان استفاده می‌شد، از میان این گروه نظامی سر در برآورد. این گروه جز شوالیه‌های معبد نبود.

شوالیه‌های معبد که نام دیگرشان «هم‌رزمان مسکین عیسی مسیح و معبد سلیمان» است در سال ۱۱۱۸ میلادی یعنی بیست سال پس از اشغال اورشلیم، توسط صلیبیان تأسیس شد. مؤسسان این طبقه دو شوالیه فرانسوی به نام‌های «هیودی پیتر» و «گادفری دو سنت امر» بودند. این انجمن یا گروه در ابتدا با استقبال کمی‌برای عضویت افراد مواجه شد اما با مرور زمان بسیاری از افراد در این انجمن عضو نشدند. اعضای این انجمن ابتدا در منطقه یک معبد ویران شده مستقر شدند و در همین محل بود که «قبه الصخره» توسط اعضای این انجمن ساخته شد. افراد این انجمن خود را به عنوان سربازان مسکین میان مردم مطرح ساختند اما طولی نکشید که این سربازان مسکین به ثروت هنگفتی دست یافتند. زائران مسیحی که از اروپا قصد فلسطین را می‌کردند کاملاً توسط شوالیه‌های معبد اداره می‌شدند و در نتیجه این شوالیه‌ها توسط این زائران به ثروت بسیاری دست یافتند. نگهبانان معبد یا شوالیه‌های معبد عامل اصلی حملات بعدی صلیبیان به مسلمانان هستند و بسیاری از کشت و کشتارهای جنگ‌های صلیبی در تاریخ به نام این گروه به ثبت رسیده است.

«صلاح‌الدین ایوبی» یکی از فرماندهان ارتش اسلام در جنگ‌های صلیبی سرانجام توانست این دایره ظلم و ستم را بشکند و در سال ۱۱۷۸ در «جنگ هیتن» سپاه صلیبیان را در هم شکند و بیت‌المقدس را از دست آنها برهاند. صلاح‌الدین ایوبی به رغم آن که بسیاری از مسیحیان را در طول جنگ‌های مختلف مورد عفو قرار داد اما به دلیل جنایت‌های متعددی که شوالیه‌های معبد در حق مسلمانان مرتکب شده بودند، آنها را محکوم به مرگ کرد. شوالیه‌های معبد به رغم آن که بیت‌المقدس را از دست داده و متحمل تلفات سنگین شده بودند و نیز با خطر کاهش روز افزون مسیحیان درفلسطین مواجه بودند، به گونه‌های مختلف ادامه حیات دادند و به مرور زمان در اروپا به قدرت دست یافتند و پس از اروپا در بسیاری از دیگر کشورها نفوذ کردند و حتی بخشی از حکومت‌ها را نیز در دست گرفتند.

قدرت گرفتن مجدد شوالیه‌های معبد و به دست گرفتن قدرت‌های سیاسی در اروپا از سوی اعضای این گروه پادشاهان اروپا را نگران کرد و از سوی دیگر معتقدات شوالیه‌ها، رهبران روحانی کلیساها را نیز آشفته ساخته بود به طوری که شوالیه‌های معبد تعالیم دینی و آداب دینی خاصی را به طور مخفیانه ترویج می‌کردند. بالاخره در سال ۱۳۰۷ «فیلیپ لوبل»، پادشاه فرانسه مصمم برای نابودی شوالیه‌ها شد و دستور دستگیری بسیاری از اعضای این گروه را صادر کرد. به رغم آن بخشی از اعضای گروه شوالیه‌های معبد توانستند از این حکم‌های اعدام جان سالم به در برند و فرار کنند اما بسیاری از آنها پس از یک دوره محاکمه به اعدام محکوم شدند. بسیاری از اعضای این گروه در بازجویی‌های انجام شده اعتراف کردند که بر خلاف آنچه که شنان می‌دادند تعهد اخلاقی به دین مسیحیت نداشتند و بعضاً در نشست‌های خود به عیسی مسیح(ع) توهین می‌کردند. به دنبال این سلسله دستگیری‌های رهبران شوالیه‌ها، بسیاری از آنها اعدام شدند از جمله «ژاک دومالی»، سر کرده بزرگ گروه شوالیه‌های معبد در سال ۱۳۱۴ میلادی به دستور کلیسا و پادشاه اعدام شد. به رغم آن که محاکمه شوالیه‌ها به پایان رسید و دیگر فرقه وجود خارجی نداشت اما بازماندگان این فرقه همچنان برای ادامه حیات جنگیدند و بالاخره در همان سال یعنی ۱۳۰۷ برخی از افراد این گروه به صورت مخفیانه راهی اسکاتلند شدند . اسکاتلند تنها کشور اروپایی بود که کلیسای کاتولیک را به رسمیت نمی‌شناخت. این افراد تحت حمایت «رابوت بروس»، پادشاه اسکاتلند توانستند بار دیگر تشکیلات خود را احیا کنند. شوالیه‌های معبد برای ادامه حیات سیاسی و دینی خود به راه‌های متعددی متوسل شدند. افراد این فرقه سرانجام توانستند در مهم‌ترین منطقه جزایر بریتانیا در قرون وسطی معروف به «لژوال بیلدرز» نفوذ کنند و پس از اندکی کنترل کامل این منطقه استراتژیک را به دست گیرند.

این لژ در اوایل عصر مدرن خود را به «لژ فراماسون» تغییر داد. در واقع لژ اسکاتلند قدیمی ترین شاخه فراماسونری محسوب می‌شود و تاریخ این لژ به اوایل قرن چهاردهم زمانی که شوالیه‌های معبد به اسکاتلند پناه بردند، باز می‌گردد.

القابی که به افراد عالی‌رتبه این لژ داده می‌شد، قرن‌ها پیش به شوالیه‌های معبد داده می‌شد. این عناوین تا به امروز به کار می‌رود. به طور کلی شوالیه‌های معبد ناپدید نشده و هنوز فلسفه، عقاید و تشریفاتشان در لباس مبدل فراماسونری پابرجاست. شواهد بی‌شمار تاریخی این موضوع را تأیید می‌کند و امروز شمار وسیعی از تاریخ‌دانان و تاریخ‌نویسان غربی ـ چه فراماسونر و چه غیر فراماسونر ـ این امر را پذیرفته‌اند. به رغم آنکه مکتب شوالیه‌های معبد به عنوان یک مکتب پایان یافته محسوب می‌شود اما هنوز هم تعلیمات این گروه تا به امروز در نزد بسیاری از اصول‌گرایان مسیحی محفوظ باقی مانده است و بسیاری از این سیاستمداران اصول‌گرا و محافظه‌کار غربی به بحران‌های کنونی غرب و خاورمیانه یا مشرق‌زمین با دید یک جنگ صلیبی نگاه می‌کنند و این بحران‌ها را در چارچوب این دیدگاه تعریف می‌کنند.

پی‌نوشت:
برای نگارش این مطلب از: پایگاه تاریخ الاسلام، پایگاه اینترنتی المحقق و روزنامه النور چاپ یمن استفاده شده است.

ماهنامه موعود شماره ۶۹

همچنین ببینید

از كيومرث تا سوشيانس‏

عقيده به ظهور «موعود» مخصوص به دين يا ملت خاص نيست. هر يك از ملل منتشر در عالم به نوعى براى اين اعتقاد اقرار آورده اند و براى رهايى جهان از ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *