اگر مشاهده کنید، در سال های اخیر، یک دوره ی قرآن سوزی و اهانت به قرآن به اشکال مختلف انجام گرفت و دست آخر به چند راهپیمایی در پاکستان منتهی شد. این سیر تاریخی نشان دهنده ی قداست زدایی از مقام قرآن کریم در اذهان مسلمانان میباشد…
حب و بغض
اساس هر عقیده ای حب و بغض است. قاعدتاً تا به چیزی محبت نداشته باشیم، به سوی آن میل پیدا نمیکنیم و تا به چیزی بغض نداشته باشیم در مقابل آن نمی ایستیم. در روایت از پیامبر اکرم (ص) آمده: «حبک لشیء یعمی و یصم» (۱) (محبت تو به چیزی، تو را کور و کر میکند) این حب، وقتی در قلب انسان ریشه کند، تبدیل به اعتقاد میشود. گاهی این اعتقاد به سنگ و چوب است و گاهی به انسان یا حیوان. اعتقاد ما به چیزی، ما را وا می دارد که آن را از بدی ها مبرّا کنیم. این فرآیند را تقدیس می نامند. (۲)
این مقدسات، عامل تمام جنگ های انسان در طول تاریخ بودهاند. گروهی برای استعلاء مقدسات خود و گروهی برای مقابله با توهین به این مقدسات، می جنگند. قرآن کریم ما را از توهین به مقدسات دیگران (حتی اگر باطل باشند) منع کرده، و فرموده: «لا تسبوا الذین یدعون من دون الله، فیسبوا الله عدوا بغیر علم» (۳) (چیزهایی را که غیر از خدا می خوانند، دشنام ندهید که خدای شما را دشنام می دهند و این دشمنی از روی نادانی آنان است.) در طول تاریخ افرادی که به مقدسات دیگران توهین کردهاند یا آنان را مورد تمسخر قرار دادهاند کم نبودهاند. در این مقاله دو تن از این افراد مورد بررسی قرار میگیرند.
سلمان رشدی
از کسانی که به خاطر توهین به مقدسات ۱.۵ میلیارد مسلمان نامش به همراه فتوای تاریخی امام خمینی (ره) در تاریخ ثبت گردید، سلمان رشدی هندوستانی بود. او در سال ۱۹۴۷ میلادی (۱۳۲۶ شمسی) در بمبئی هند در خانواده ای مسلمان به دنیا آمد. در سیزده سالگی برای تحصیل به انگلستان رفت و در دانشگاه کمبریج به تحصیل پرداخت. او کتابی به نام آیات شیطانی (The Satanic Verses) نوشت، و با تکیه بر داستانی موهوم درباره ی پیامبر اکرم (ص) معروف به افسانه ی غرانیق(آیات سوره ی نجم) به هتک حرمت هایی در مورد قرآن و شخص پیامبر اسلام پرداخت. حضرت امام خمینی (ره) در ۲۵ بهمن ۶۷ فتوای ارتداد و قتل او را صادر کرد. افرادی از جمله ابراهیم عطایی (دانشجوی فلسفه دانشگاه تهران) مصطفی محمود مازح(از اعضای حزب الله) برای قتل او اقدام کردند که نافرجام ماند. سه سال پس از صدور فتوای امام، مترجم ژاپنی این کتاب به قتل رسید و ناشر نروژی آثار او مورد حمله ی مسلحانه قرار گرفت. این فتوی را رهبر معظم انقلاب در پیامیبه زائران خانه ی خدا در سال ۱۳۸۳ مجددا تأیید کردند. سلمان رشدی در سال ۲۰۰۷ توسط الیزابت دوم، ملکه ی انگلستان، لقب شوالیه را به پاس خدماتش به عالم ادبیات کسب کرد.(۴)
شاهین نجفی
شاهین نجفی در ۱۹ شهریور ۵۹ در بندر انزلی به دنیا آمد و با علاقه به شعر و آلات موسیقی مشغول به اجرای برخی سبک های موسیقی به صورت زیرزمینی شد. (۵) او رد دوره ی اصلاحات، به راهاندازی گروه های موسیقی زیرزمینی در رشت و تهران پرداخت. او همجنس باز میباشد و به سبب اشاعه فحشا و با شکایت شاکیان خصوصی، دو بار در ایران دستگیر شد و در سال ۸۴ از ترس مجازات سنگین به آلمان گریخت. او با گروهک هایی مانند: سازمان فدائیان خلق و سازمان مجاهدین مرتبط شد و به گروه «تپش ۲۰۱۲» پیوست و در تجمع های این گروهک های تروریستی بر علیه نظام جمهوری اسلامی در شهرهای استکهلم سوئد و اسن آلمان حضور یافت و به اجرای کنسرت در میتینگ های منافقین پرداخت. او در حوادث پس از انتخابات ۸۸ چند ترانه بر علیه حکومت ایران خواند. هم چنین پس از افشای همکاری شهید صانع ژاله با روزنامه ی کیهان توسط حسین شریعتمدانی در ۲۷ بهمن ۸۹ در مدتی حدود ۱۵ ساعت نماهنگی از ترانه ی این خواننده بر علیه آقای شریعتمداری در صفحات فیس بوک و تویتر و یوتیوب منتشر شد و یک روز بعد، نسخه کامل این نماهنگ، در رسانه ها منتشر شد، و این جنبش موسوم به «موسیقی ترور» در رساتای فرآیند جنگ نرم، توسط هیلاری کلینتون نیز مورد تأیید و تأکید قرار گرفت. (۶)
نجفی در یکی از آخرین کارهای خود، امام هادی علیه السلام را مورد اهانت قرار داد، که پس از آن چند تن از مراجع تقلید حکم ارتداد او را صادر کردند و برای سر او چند جایزه از جمله جایزه ی ۱۰۰ هزار دلاری سایت شیعه آنلاین در نظر گرفته شد.
دیگر اهانت کنندگان
البته افراد دیگری، چه قبل و چه بعد از سلمان رشدی اهانت هایی به ساحت مقدس اسلام داشتهاند. اما این دو شخصیت که در بالا آمدند جزء مهم ترین و پرجنجال ترین اهانت کنندگان بودند. در این جا به ذکر نام چند نفر دیگر از این دسته توهین کنندگان می پردازیم: علی دشتی با نوشتن کتاب «۲۳ سال» و چند کتاب دیگر. عبدالکریم سروش که بسیار زیرکانه و با احتیاط موضع میگیرد. محمد مجتهد شبستری با کتاب ها و سخنرانی هایی بر علیه اسلام. تسلیمه نسرین، نویسنده بنگلادشی با نوشتن کتابی با نام «شرم». بهرام مشیری مجری برنامه ی «سرزمین جاوید» و…
و هم چنین: در سپتامبر سال ۲۰۰۵ در یولاندز پوستن مهمترین روزنامه دانمارک تصاویری توهین آمیز از پیامبر اسلام به چاپ رسید. همچنین تصاویر توهین آمیز دیگری نسبت به پیامبر اسلام که لارس ویلکز سوئدی آن را کشیده بود در تاریخ اوت در روزنامه محلی نریکز الهاندا در یکی از مناطق مرکزی سوئد منتشر شد. همچنین روزنامه داگبلادت چاپ نروژ، اقدام به چاپ و نشر مجدد کاریکاتوری که در دهه نود توسط یک زن یهودی روس به نام تاتیانا سوسکین بود. هم چنین کتاب ستم سکوت که توسط یک دانمارکی در نروژ به چاپ رسید، که در آن کاریکاتورهای موهنی از پیامبر اکرم کشیده شده بود.
و هم چنین در سال های اخیر سیر قرآن سوزی توسط چند آمریکایی و نیز شلیک نیروهای آل سعود در جریان اعتراضات مردم بحرین. و نیز بازی های رایانه ای که در آن بی پرده به توهین به مقدسات پرداختهاند.
چرا اهانت؟
در این جا ذکر چند نکته ضروری میباشد: ۱.در زمان سلمان رشدی با انتشار کتاب آیات شیطانی تظاهرات وسیعی در سراسر دنیا بر علیه او برگزار شد. بسیاری از کشورهای اسلامی و حتی غیر اسلامی انتشار این کتاب را ممنوع اعلام کردند (۷)
این کتاب از مهم ترین کتبی است که بر علیه قرآن نوشته شده. حال اگر مشاهده کنید، در سال های اخیر، یک دوره ی قرآن سوزی و اهانت به قرآن به اشکال مختلف انجام گرفت و دست آخر به چند راهپیمایی در پاکستان منتهی شد. این سیر تاریخی نشان دهنده ی قداست زدایی از مقام قرآن کریم در اذهان مسلمانان میباشد.
حال اگر همین مسأله را در مورد پیامبر اکرم(ص) در همین کتاب و سیر کاریکاتورهایی که از سوی عده ای از جمله کشور دانمارک کشیده شد، را مورد دقت قرار دهید، نتیجه ای جز گفته ی بالا به دست نمی آید. البته شدیدترین حرکتی که تا به حال بر علیه پیامبر اسلام صورت پذیرفته، فیلم برائت از مسلمین به کارگردانی «سام باسیل» میباشد که اخیرا، و با کمک ۵ میلیون دلاری ۱۰۰ یهودیان و در مدت سه ماه ساخته شده و در آن شخصیت پیامبر را مورد تحقیر و تمسخر قرار داده. این فیلم سیر فیلم های بر علیه پیامبر اسلام را تکمیل میکند و اگر تظاهرات گسترده ای که بعد از آن صورت گرفته جهت دهی و تقویت نشود، آرام آرام، رو به افول میبرد و چند سال دیگر، همان بلایی که بر سر قرآن آوردند، بر سر پیامبرمان و ائمه نیز خواهند آورد.
و اما شاهین نجفی در این سیر تاریخی هدفمند در پی زدن آخرین تیر بر پیکره ی جهان اسلام میباشد. او فرآیند قداست زدایی از مقام امام را به صورت جدی شروع کرده، که در ابتدا با خیزشی گسترده از سوی مسلمانان در عرصه های مختلف همراه شد. تا جایی که وب سایت ضد ایرانی خودنویس، در مورخه ی پنج شنبه ۲۸ اردیبهشت (۱۷ may) به نقل از روزنامه ی آلمانی «تاتس» گفت: شاهین نجفی وضع خود را از وضع سلمان رشدی بدتر می داند.
چرا امام هادی؟
مهم ترین مسأله در موسیقی رپ شاهین نجفی در پروسه ی توهین به مقدسات، تأکید بر نام « نقی» است که از القاب مبارک حضرت هادی علیه السلام میباشد. این مسأله توجه افراد زیادی را به خود جلب کرده که چرا امام هادی؟ جواب این سوال در چند نکته نهفته است:
۱.در تشیع، تا شیعه ی ۷ امامی وجود دارد. از امام رضا علیه السلام، و بعد از ایشان، فقط مورد قبول شیعیان اثنی عشری میباشند. پس برای توهین به این عده از شیعیان بهتر است محل افتراق آن ها با شیعیان دیگر، را مورد اصابت قرار دهند.
۲.متأسفانه یکی از ائمه ای که بسیار مورد بی توجهی شیعیان قرار گرفته امام هادی علیه السلام میباشند. مدتی پیش در فیس بوک و تویتر کمپینی به نام «کمپین یادآوری امام نقی به شیعیان» راهاندازی شد، که در آنجا به اشکال مختلف به حضرت هادی علیه السلام اهانت میشد. در یکی از پست ها، این گونه آمده بود که: امام هادی(ع) نه پسر امام رضا(ع) است و نه پدر امام زمان (عج). پس به نظر آن ها کم ترین حساسیت را امام هادی علیه السلام بر می انگیزد.
۳.اصل و اساس دین ما، مسئله ی امامت و ولایت اهل بیت علیهم السلام میباشد. تا آن جا که در روایت آمده: « نحن اصل کل خیر، و من فروعنا کل برّ. و من البرّ التوحید و الصلاه و الصیام و…»(۸) ( ما اهل بیت اصل هر خیری هستیم، و از فروع ما هر امر نیکی میباشد و از جمله ی این امور نیک، توحید و نماز و روزه و … میباشد) با توجه به این نکته، معرفت امام بسیار مهم میباشد. یکی از زیارات بسیار مهم شیعه در معرفت امام، زیارت جامعه ی کبیره میباشد. این زیارت مقدسه از میراث جاودان امام هادی علیه السلام است، که قطعا خود زیارت و نویسنده ی آن خاری بر چشم دشمن میباشند.
با توجه به این نکات، بهترین گزینه ی ممکن امام هادی علیه السلام میباشد. البته در سال های اخیر نام ها و القاب ائمه ی شیعه به اشکال مختلف، مورد تمسخر قرار میگیرند. از جمله ی این نام ها می توان به : غضنفر(از القاب امیرالمومنین و به معنای شیر) حسن، جواد، نقی و… اشاره کردکه حتی گاهی در برنامه های تلویزیونی هم شاهد آن هستیم.
پس از تمام گفته ها در مورد این هتاکی های بی شرمانه، سوالی در ذهن پیش می آید، که وظیفه ی ما چیست؟ در جواب باید گفت: قطعاً وظیفه ی ما مقابله به مثل (یعنی فحاشی کردن) نیست. در مرحله ی اول، باید توجه داشت که این حادثه مصداق ضرب المثل معروف (عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد) میباشد. زیرا با این اهانت صورت گرفته موجی از بیداری، در اذهان مردم ایجاد شده که وظیفه ی ما قدرت دادن به این موج است. اگر این موج رو به خاموشی برود، هدف آن ها(یعنی قداست زدایی) به سرانجام رسیده. چند مرحله را در این جا ذکر میکنیم:
۱.روشنگری: در مرحله ی اول باید اذهان مردم، نسبت به این هتاک ها روشن شود. دادن یک بیوگرافی از زندگی آن ها برای انگیزش خشم مردم کافی است، و این خود یعنی افزایش قدرت این موج. این روشنگری در قالب های متعددی از جمله: کتاب، مقاله، کنفرانس، وب سایت و… قابل پیگیری میباشد.
۲.ایجاد معرفت: موج بیداری اذهان، هرچه قوی تر باشد، پذیرش مسأله ی امامت برای آن ها آسان تر است. در این مرحله باید با ارائه ی مطالب در حول ولایت، با تکیه بر آیات و روایات و استدلالات عقلی این موج را جهت دهی کنیم.
۳.اقدام عملی: وقتی مرجع تقلیدی حکمی را صادر کرد، در صورت توان، اجرای حکم لازم است. اگر حکم ارتداد به اجرا در بیاید، قطعاً فضایی ایجاد میشود که نفرات بعدی جرأت نفس کشیدن در آن فضا را ندارند. و بی توجهی به فرمان مرجع، یعنی کاهش اعتبار او. ذکر داستانی را در این جا مناسب میبینم: در تاریخ آمده که با فتوای تحریم توتون و تنباکو از جانب میرزای شیرازی، حتی زنان شاه نیز قلیان های خود را شکستند. پس از این اقدام گسترده ی مردم در راستای فتوای تحریم، میرزای شیرازی را در حال گریه دیدند. به او گفتند: آیا گریه ی شما از خوشحالی است؟ میرزا گفت: از سر ناراحتی است، چون دشمن قدرت علمای شیعه را فهمید.
در آخر باید بگویم این مراحل نیازمند حرکتی جهادی در این راستا میباشد که در فاز جنگ نرم قرار میگیرد، و افسران این عرصه طلاب و دانشجویان میباشند.
پی نوشت:
۱. المجازات النبویّه ص۴۰۹
۲. المنجد ج۲ ص۱۴۰۳، فرهنگ ابجدی ج۱ ص۲۴۷
۳. انعام ۱۰۸
http://golestan.rozblog.com/post/269 .4
۵. http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B4%D8%A7%D9%87%DB%8C%D9%86_%D9%86%D8%AC%D9%81%DB%8C
۶. مصاحبه ی خبرگذاری دانشجو با پیام فضلی نژاد.
http://www.jahannews.com/vdcjhte8iuqe8vz.fsfu.html
۷. روزنامه جمهوری اسلامی ۲۵/۱۱/۹۰
۸. وسائل الشیعه ج۲۷ ص۷۰ ح۳۳۲۶