امکان ديدار با امام زمان(ع)

d01ee3a9c67f4be1944eb282ef7f76b1 - امکان ديدار با امام زمان(ع)

با حضور حجج‌اسلام, مرتضی آقاتهرانی, سیّد مهدی حائری قزوینی, علی‌اکبر مهدی‌پور و جعفر ناصری
ممکن است بسیاری امام زمان(ع) را ببینند، ولی ایشان را نشناسند؛ همان‌طور که درباره یوسف(ع) و برادرانش اتّفاق افتاد. وقتی آنها که برادر یوسف بودند و حتّی ضمن داد و ستد هم برادرانشان را نشناختند، بسیاری از افراد عادّی که حضرت را می‌بینند، ایشان را نخواهند شناخت.

موضوع تشرّف به محضر مبارک امام عصر(ع) از دیرباز، محلّ بحث و گفت‌وگوی فقها, متکلّمان, محدّثان و مورّخان مسلمان بوده و هر یک از آنها با توجّه به حوزه پژوهشی و مطالعاتی خاصّ خود, وجهی از وجوه مختلف آن را مورد بررسی قرار داده‌اند؛ امّا باید اذعان داشت که هنوز همه ابعاد این موضوع بر ما روشن نشده و بسیاری از پرسش‌های مطرح شده، پاسخ درخوری نیافته‌اند. به خوبی می‌توان دریافت که بحث از تشرّفات و دیدار با امام غایب(ع) یکی از نیازهای جدّی امروز جامعه ماست که با پرداختن مناسب به آن می‌توان به راهکارهایی برای چگونگی سامان دادن زندگی معنوی و اجتماعی در دوران غیبت و برقراری ارتباط با ساحت مقدّس امام عصر(ع) دست یافت.

اوّلین پرسشی که به طور طبیعی به ذهن خطور می‌کند این است که آیا اساساً دیدار با امام زمان(ع) ممکن است یا خیر؟ به عبارت دیگر آیا برای ما این امکان وجود دارد که به محضر ایشان شرفیاب شویم؟
حجّت‌الاسلام والمسلمین آقا تهرانی: نفی دیدار در یکی از توقیعاتی که حضرت بقیّهالله(ع) به آخرین نایب خود داده‌اند، مطرح شده است. حضرت، این توقیع را حدود یک هفته مانده به زمان مرگ او برایش فرستاده‌اند. او هم قرار شد آن را به اطّلاع همگان برساند. خلاصه محتوای توقیع از این قرار است: «از این به بعد هر کسی که ادّعای دیدار ما را کرد، او را تکذیب کنید.»
سیاق عباراتی که قبل و بعد از این جمله، در توقیع آمده است، به خوبی بیانگر این موضوع بوده که منظور از دیدار، همانند دوره غیبت صغری است؛ به همان سبک که نایبی وجود داشت و هر کسی خبری و مطلبی داشت، آن را به نایب حضرت می‌داد و او هم به ایشان می‌رساند. فرموده‌اند: «اگر چنین کسی را دیدید، تکذیب کنید.» تا حالا هم هر کس چنین دکّانی برای خود به راه‌انداخته، دروغگو بوده است. علی محمّد باب و افراد همانند او و فرقه‌های منحرفی که راه‌انداختند، همه ساخته دست دولت‌های استعماری وقت بوده‌اند.

مطلب بعدی این است که آیا به طور کلّی و مطلق هم دیدار محال است؟ یعنی اگر ما از امثال این مدّعیان که دنبال پخش کردن موضوع هستند، بگذریم، آیا برای بقیّه هم می‌توان چنین احتمالی را قائل شد؟
شما نگاه کنید, در طول تاریخ کسانی را می‌شناسیم که اسلام‌شناسان واقعی و اصیلی بوده و در تمام عمرشان حتّی یک مکروه هم انجام نمی‌داده‌اند؛ مرحوم سیّد بحرالعلوم, سیّدبن طاووس, آیت‌الله سیّد ابوالحسن اصفهانی و مانند ایشان کم نبوده‌اند. اینها گفته‌اند حضرت را دیدار کردیم. این خود بهترین دلیل است برای اینکه در دوره غیبت کبری می‌توان حضرت را مشاهده کرد و در آن توقیع از همگان نفی دیدار نشده است. علاوه بر این، در کتاب «سودای روی دوست» براهین عقلی و نقلی متعدّدی برای اثبات امکان دیدار حضرت در دوره غیبت کبری آورده‌ایم که عزیزان می‌توانند برای مطالعه بیشتر به آنجا مراجعه کنند.
حجت‌الاسلام و المسلمین حائری قزوینی: مسلماً‌ بنا بر روایاتی که در اختیار داریم و نیز آداب و دستوراتی که از شرع مقدّس رسیده پاسخ این پرسش مثبت است و امکان تشرّف وجود دارد. البتّه بسیاری از افرادی که حضرت را می‌بینند، ایشان را نمی‌شناسند. سدیر صیرفی از امام صادق(ع) نقل می‌کند که فرمودند: ‌
«همانا در صاحب این امر شباهتی به یوسف وجود دارد.»
سدیر می‌گوید: عرضه داشتم: گویا از زندگانی و غیبت آن حضرت یاد می‌کنید؟ حضرت فرمودند:
«و چه چیز را این افراد انکار می‌کنند؟! به درستی که برادران یوسف که از اسباط و پیامبرزادگان بودند, با یوسف تجارت کرده و از او [گندم] خریدند. با او سخن گفتند؛ هرچند که با او برادر بودند و او هم برادر آنها؛ ولی تا وقتی یوسف خودش را معرفی نکرد و نگفت این [بنیامین] برادر من است، او را نشناختند. در این امّت هم خداوند عزّوجلّ با حجّت خود زمانی همان کاری را می‌کند که با یوسف کرد. به درستی یوسف پادشاه «مصر» بود و تنها هجده روز راه با پدرش فاصله داشت. اگر می‌خواست، می‌توانست به راحتی پدر خود را از این موضوع مطّلع کند. یعقوب و فرزندانش وقتی مژده [یافته شدن یوسف را] شنیدند، نه روزه آن مسافت را طی کردند …»
همان‌طورکه می‌بینید، حضرت به طور ضمنی تأکید می‌کنند که ممکن است بسیاری امام زمان(ع) را ببینند؛ ولی ایشان را نشناسند؛ همان‌طور که درباره یوسف(ع) و برادرانش اتفاق افتاد. وقتی آنها که برادر یوسف بودند و حتّی ضمن داد و ستد هم برادرشان را نشناختند، بسیاری از افراد عادّی که حضرت را می‌بینند، ایشان را نخواهند شناخت. علاوه بر این، روایاتی را درباره استحباب درخواست دیدار حضرت مهدی(ع) داریم؛ به عنوان مثال در کتاب شریف «مکیال المکارم»، هشت وجه برای دیدار حضرت بیان شده و همچنین عدّه‌ای از علما, آداب و دستوراتی در کتاب‌های خودشان در این رابطه بیان کرده‌اند.
حجّت‌الاسلام و المسلمین مهدی‌پور: مسلّماً در دو دوره غیبت صغری و کبری دیدار حضرت بقیّه‌الله(ع) میسّر بوده و هست. در طول چهارده قرن گذشته، تعداد زیادی از علما به این موضوع تصریح کرده‌اند.
نخستین کسی که به تفصیل در این‌باره سخن گفته‌, مرحوم سیّد مرتضی علم‌الهدی (۴۳۶ ه‍ .ق.) است. ایشان در کتاب‌های «الشافی», «تنزیه الانبیاء», «المقنع فی الغیبه» و «مسئله وجیزه فی الغیبه» تصریح کرده است که ما جایز می‌دانیم بسیاری از دوستان و قائلان به امامت آن حضرت در دوران غیبت، به خدمت ایشان برسند و در عین حال دیدار خود را مخفی بدارند.
پس از او مرحوم شیخ طوسی (۴۵۰ ه‍ .ق.) در کتاب «الغیبه» می‌فرماید: به خدمت آن حضرت رسیدن، میسّر است و ادامه می‌دهد که: کسی که امام(ع) بر او ظاهر نمی‌شود حتماً قصور یا تقصیری از ناحیه خود او وجود داشته و به همین سبب نتوانسته خدمت آن حضرت شرفیاب شود.
مرحوم طبرسی نیز در کتاب ارزشمند «أعلام الوری» می‌نویسد:
ما یقین نداریم کسی به خدمت آن حضرت مشرّف نمی‌شود و اصولاًُ راهی به تحصیل این یقین وجود ندارد؛ زیرا کسی که به خدمت ایشان شرفیاب می‌شود، معمولاً آن را مکتوم می‌دارد و هر کسی از حال خودش با خبر است.
یکی از علمای معاصر مرحوم طبرسی به نام سریرالدین محمود همّتی رازی در کتاب «المنقذ من التقلید» به تفصیل، بحث کرده که در دوره غیبت به خدمت حضرت رسیدن، امری ممکن است.
سیّدبن طاووس (م ۶۶۴ ه‍ .ق.) شفّاف‌ترین مطلب را در این باره می‌نویسد و صراحتاً در کتاب «طرائف» می‌آورد: بعد از غیبت کبری بسیاری از شیعیان و غیر آنها به خدمت آن حضرت مشرف شده‌اند و به وسیله معجزات و کراماتی که واقع شده یقین کرده‌اند که خدمت خود ایشان رسیده‌اند.
سیّدبن طاووس در کتاب «المحجه» نیز خطاب به فرزند خویش می‌نویسد: تنها کسانی از دیدار آن حضرت محرومند که در پیروی از فرمان‌های ایشان کوتاهی می‌کنند.
از این محدّثان بزرگ که بگذریم، یک سلسله از علمای اصولی ما در قرن‌های اخیر این مسئله را به روشنی بیان کرده‌اند؛ مثلاً‌ مرحوم آیت‌الله آخوند خراسانی در کتاب «کفایه الاصول» می‌نویسد: گاهی برای یگانه‌های دوران، پیش می‌آید که به دیدار آن حضرت شرفیاب شوند و فتوا را از دو لب مبارک ایشان دریافت کنند و حتّی بعضی وقت‌ها آن بزرگوار را نیز بشناسند. به عبارت دیگر ایشان آنچه را که مرحوم سیّد بحرالعلوم در جایی گفته بود که نمی‌شود آن حضرت را دید و در هنگام دیدار، ایشان را شناخت، رد کرده‌اند. مرحوم نایینی نیز در شرح کفایه‌الاصول با عنوان «فرائدالاصول» می‌نویسد: آری. برای انسان‌های کم‌نظیر اتّفاق می‌افتد که به حضور مبارک آن حضرت تشرّف یافته و حکم خداوند را از حجّت او فرا گیرند. مرحوم شیخ محمّدحسین کمپانی هم در کتاب «نهایه الدرایه» می‌نویسد: احتمال این معنا (گرفتن فتوا از امام زمان(ع)) جز برای افراد بی‌نظیر، متصوّر نیست.
این سه بزرگوار که در رأس علمای اصولی قرن‌های اخیر بوده‌اند, به صراحت می‌فرمایند امکان این معنا وجود دارد که افراد بی‌نظیر و یگانه‌های دوران به خدمت حضرت مهدی(ع) برسند و حتّی فتوا و حکم خود را از دو لب مبارک ایشان بشنوند.
و بالأخره مراجع عظام تقلید حضرات آیات حکیم, میلانی و گلپایگانی در پاسخ به پرسش‌ها و استفتاآتی که از دفاترشان شده با امضای خود فرموده‌اند که: امکان این معنا در دوره غیبت کبری وجود دارد.
حجّت‌الاسلام و المسلمین ناصری: ملاقات با حضرت بقیّهالله(ع)، بنا بر گزارش مؤمنان صادق، اتّفاق افتاده است و این اتّفاق، خود بهترین دلیل برای امکان وقوع آن است. البتّه شاید سفارش امام حسن عسکری(ع) به حضرت بقیّهالله(ع) برای دوری از مردم از این جهت بوده که حضرتش در دسترس عموم مردم نباشند. وقتی به حالات بعضی از مؤمنان و مراتب ایمان آنها نگاه می‌کنیم، می‌بینیم افراد دل‌سوخته‌ای وجود دارند که تنها آرزویشان تشرّف به خدمت حضرت بقیّهالله(ع) است. علاوه بر آن، بعضی از علمای زاهد بزرگ و راه‌رفته هستند که به شرف این ملاقات نائل شده‌اند و گزارش این دیدارها برای ما نقل شده است.
مراتب ایمان مردم متفاوت است و بعضی از آنها در باطن به طور دائم به یاد حضرت اشتغال دارند و همین اشتغال، آنها را به شرف ملاقات نزدیک می‌کند.
اساساً امکان تشرّف برای خواصّ شیعه وجود دارد. در روایت آمده است که:
«طوبی لمن لقیه فی غیبته؛
خوشا به حال کسی که آن حضرت را در دوران غیبتش دیدار نماید!»
از آن بالاتر را هم سیّدبن طاووس برای فرزندش سیّدمحمّد نقل کرده که: فرد مؤمنی از خداوند می‌خواسته او را خدمت‌گزار حضرت بقیّهالله(ع)، قرار دهد و خداوند دعای او را مستجاب کرد. در پی آن، حضرت برای او پیغام فرستادند که: «درخواست تو پذیرفته شد؛ با اندکی صبر به این سمت نائل خواهی شد.» در طول تاریخ بزرگان علم و تقوا مکرّراً به خدمت حضرت می‌رسیده و از برکات وجودی ایشان بهره‌مند می‌شده‌اند. این، سرّی از اسرار الهی است. مرحوم آیت‌الله کشمیری می‌فرمود: حال ملاقات، حال خاصّ و فوق‌العادّه‌ای است که در ضمن آن, ارتباطی سرّی با مرکز اسرار عالم برقرار می‌شود. ایشان ادامه می‌داد: اگر کسی بر اثر گفتن ذکر یا خواندن دعایی حالی پیدا کند، اگر آن حال را برای دیگران نقل کند، آن را از دست می‌دهد. شرف ملاقات هم این چنین لطافتی دارد. گزارش عموم تشرّفاتی که نقل شده، بعد از فوت شخص دیدارکننده به دست ما رسیده است. هرچند مسئله ملاقات با امام زمان(ع) حقیقت دارد، ولی آن‌قدر لطیف است و نگهداری, مراقبت و مراعات می‌خواهد که اگر کسی در طول زندگی خود روی گزارش آن ملاقات مانور بدهد، آثارش را از دست می‌دهد. علّت آن هم این است که ملاقات با آن حضرت با دیگر ملاقات‌ها تفاوت دارد. در اثر دیدار با ایشان، سرّی در وجود انسان احیا می‌شود که نباید خبر آن به نفوس نامحرمان منتقل شود؛ در غیر این‌صورت اگر شخص در ایّام حیاتش خلاف این قاعده عمل کند، آن سرّ لطمه می‌خورد و ثمرات و مزایایی را که به واسطه آن سرّ، نصیبش شده، یا کم می‌شود یا آنکه آن را به طور کلّی از دست می‌دهد. به همین سبب هرگاه برای بزرگان، دیداری رخ می‌داده، سفارش می‌کرده‌اند که هرگز در ایّام حیاتشان آن را برای دیگران نقل نکنند تا دچار عوارض ناشی از این نقل نشوند.
خلاصه اینکه تا وقتی این سرّ، قابل انس, لذّت، الفت و بهره‌وری است که مخفی باشد و اگر خبر آن منتشر شود، دچار آفت می‌گردد؛ چه برسد به آنکه عدّه‌ای بخواهند مدّعی شوند و با ذکر ادّعای خود در مجالس و محافل، از این ماجرا نان بخورند.

همچنین ببینید

بیان حکایاتی گهربار از علما در باب آیت الله بهجت

روزی آیت الله بهجت در رابطه با اینکه نیکان و بزرگان حتی پیش از بلوغشان هم مرتکب کارهای ناشایست نمی شدند، فرمود: یکی از اعاظم نجف می فرمود: من ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *