سیر در زمین و مشی در عرصه مناسبات و معاملات عالم مُلکی هر فرهنگ و تمدنی را با هر رتبه از توانایی و ارجمندی، مستعد تأثیرپذیری، اختلاط، امتزاج و بالاخره و التقاط میکند؛ چنانکه، عموم فرهنگها و تمدنها با فاصله گرفتن از کانون اصلی و منشأ و مبدأ، پذیرای دگرگونی شدند.
پیام و آیین عموم انبیای عظام الهی(ع) نیز از این قاعده مستثنی نبوده تا آنجا که گستردگی و ژرفای اختلاط حق و باطل و نفوذ عوامل برخاسته از گونههای مختلف شرک و کفر و نفاق، دفتر عهد آن برگزیدگان خداوند را بست تا آنکه عهد پیامبر آخرالزمان(ص) رسید.
انحراف مسیر خلافت و جانشینی پیامبر(ص) و پس از آن شهادت امام علی(ع)، چنان وضعی را در دهههای اول پس از بعثت به وجود آورد که بزرگمردی چون حضرت امام حسین(ع)، ناگزیر به قیام و برافراشتن پرچم احیای دین و بازگرداندن قافله امت به مسیر اصلی و حقیقی شد و برای نیل به این مقصد، هزینه سنگینی را نیز پذیرا گشت. و اگر چنین نشده بود، اسلام برای همیشه در جاده شرک و نفاق میرفت تا در برهوت کفر برای همیشه مستحیل و مضمحل شود. از اینجا، محرم و عاشورا، هماره یادآور احیای دین توسط امام حسین(ع) و ضرورت اصلاحات مبتنی بر شریعت محمدی و سنت ائمه دین(ص) و اصل امامت است. مراجعه به آموزههای دینی و روایات ما را متذکر این معنا میشود که: «اصلاحگری»، مشروط و منوط به:
۱. پیراستن ساحتهای اعتقادی، فرهنگی و عملی مسلمین از شائبهها، با تمسک به منابع دینی از مجرای اجتهاد و فقهای عالیمقام و محققان تابع اهلبیت(ع)؛
۲. تمسک به فروع دین و به ویژه دو سنت امر به معروف و نهی از منکر، و حج؛
۳. پاسداشت ایامی ویژه چون محرم و عاشورا؛
۴. احیای فرهنگ انتظار در میان عموم مسلمین؛ است.
تا در این صورت دین و شریعت اسلام:
۱. از فرو غلتیدن در انحراف، اعوجاج و التقاط در امان بماند؛
۲. مسلمانان و مؤمنان تکلیف خویش را در همه وجوه به جا آورده باشند؛
۳. زمینه و بستر ظهور احیاگر بزرگ و مصلح کل فراهم شود.
مراجعه به همه آنچه که از مجرای پاسداشت «فرهنگ عاشورا» و «فرهنگ مهدوی» سبب اصلاحگری و احیاگری میشود، این معنی را متبادر به ذهن میکند که انجام این امر مهم، بستگی تام به حیات اصل «تولّی و تبرّی» دارد.
از گذشته تا به امروز؛ غفلت از این اصل، بدفهمی معانی حقیقی آن، و تفسیر خودساخته و خودکامانه از آن باعث شده تا زمینههای انحراف فراهم آید؛ چنانکه در نقطه عطفی خاص، برای بازگرداندن کاروان دین و دینداران از جاده انحرافی، مردانی چون حضرت حسین بن علی(ع)، تمام قد و با شمشیر آخته در ظهری داغ ایستادند و جان خود و بهترین و برگزیدهترین افرادشان را فدا کردند.
در هنگام نزول آیات «الیوم یئس الذین کفروا من دینکم»، امروز کافران از دین شما نومید شدند…»1
و در هنگامه غدیر جز پیامبر اکرم(ص)، هیچ کس متوجه این معنا نبود که چرا اعلام منصب امامت و خلافت علی(ع) باعث نومید شدن مشرکین میشد تا آنکه مراتبی از آن در شرایط مختلف آشکار شد:
– ظهور کارکرد امامت در حوزه خلافت کوتاه مدت حضرت علی(ع) و اثبات ضرورت حضور مجری معصوم در عرصه حکومتی؛
– انعکاس نقش آن در احیاگری بینظیر حسین بن علی(ع)؛
– بروز جایگاه آن منصب در تفسیر و تبیین مراتب مختلف دین به وسیله سایر حضرات معصومین(ع)
این همه، تنها وجه مختصری از نقش این منصب الهی را نمودار میساخت که هیچیک از آن حضرات در زمان حیات، خود مبسوط الید و در مسند خلافت و امامت تامّ و تمام نبودند.
در عصر حضرت حسین بن علی(ع) هم، همه همت مسلمانان و تولّای آنان معطوف به «شجره خبیثه بنیامیه» و تبرّای آنان متوجه «شجره آل الله» بود. گستره و ژرفای این انحراف از حقیقت دین باعث بود تا امام حسین(ع)، برای اعلام معروفترین معروف و منکرترین منکر ناگزیر به پاره کردن همه رشتهها و پردههایی شود که موجب غفلت از تبرا و تولای حقیقی، بدفهمی آن و تفسیر شیطانی و نفسانی شده بود. و این مهم جز با حضور در میدان عاشورا ممکن نبود.
به همین سبب است که میتوان گفت: ورود به عرصه اصلاحگری و احیاگری، و حراست از کیان فرهنگی و جغرافیای خاکی مسلمین در هر عصر و زمان، در گرو بازشناسی اصل تولّی و تبرّی است. این شناسایی ضرورتاً میبایست ناظر بر وجوه اعتقادی، فرهنگی و عملی شرک و نفاق در هر عصر باشد؛ آن هم درباره هر یک از اشخاص، جریانات و حتی تمدنها که حاوی و حامل وجوه شرک و نفاقاند.
جمله معنای تولّی و تبرّی، مصداق خارجی آنچه که باید بدان تولی جست و یا از آن بری بود، نحوه تولی جستن و بری گشتن و بالاخره گستره آن که در هر زمان مسلمانان برای دور شدن از «شجره خبیثه» و نسبت یافتن با «شجره طیبه» بدان احتیاج دارند، در زیارت عاشورا مندرج است. شاید بتوان گفت که جان مایه فرهنگ عاشورا و مهدویت، در تمامی فرازهای این زیارت مقدس جلوهگر است.
بن و ریشه گونههای مختلف التقاط و نفاق، و شرک و کفر در طول تاریخ، و نحوه ظهور آن در اشخاص و جریانات از مجرای مطالعه تولی و تبری اقوام قابل بررسی و تحلیل است. شناخت درجه دوری و نزدیکی آنان نسبت به حقیقت هستی نیز در برخورد آنان با مصادیق گوناگون حق و باطل قابل شناسایی است.
چه نادانند آنان که خود و دیگران را در «صورت تاریخی» کهنه و نخنما گرفتار آورده و از ظهور و بروز «مصادیق جدید» و صورتهای نو که در معنی و مقصد با مصادیق کهن شریکاند غفلت کردهاند. ذکر بنمایه فکری آنان که گرداگرد بنیامیه مجتمع بودند و بیان نحوه عمل آنان چنانکه منجر به شناسایی بنمایه فکری و مصادیق و نحوه عمل هواداران کفر و شرک و نفاق در عصر حاضر نشود، ره به بیراهه بردن است و ناثواب را ثواب پنداشتن. بدون این شناسایی، گفتوگو از هرگونه اصلاحگری، ره به بیراهه بردن است.
این زیارت سترگ ـ زیارت عاشورا ـ تعلیم میدهد که:
به همان سان که اظهار محبت، با صراحت و آشکاری تمام، همراه با معرفی واضح محبوب مطلوب اتفاق میافتد، تبرّی جستن از غیر محبوب، نیز میبایست با صراحت، به دور از اجمال و کلیگویی و در آشکاری تامّ اتفاق افتد و تمامی مظاهر، شرکا، وابستگان، صورتهای عملی نیز بیان شود تا تمامی مجاری و منافذ رخنه باطل مسدود شود. شاید راز دستور و توصیه بزرگان دین در «مداومت ذکر این زیارت» به همین موضوع برمیگردد. تنها از این مجراست که امکان اتصال و اتصاف به اهل ایمان، و لاجرم رستگاری فراهم میشود. بیان قلبی و زبانی محبت و اعلام آمادگی برای مجاهدت، مبین ضرورت «آماده شدن» جسم و جان، برای مجاهدت است؛ و نه وِردی مانده در زبان ظاهر. آمادگی برای بذل مال و جان، ظهور «همعهدی» و مقدمه ورود به آستان مردان منتظر است. مردانی که در صف خونخواهان حسین(ع) و امام منتظر منتقم خون حسین قرار دارند. آنان که در روز و ظهور عاشورا با حسین و در کنار حسین ماندند، منتظران حقیقی بودند که خداوند مجال پیوستن به امام حسین(ع) را تا ابدالآباد برایشان میسر ساخت. چنانکه در روایات مذکور است، منتظر امام زمان(ع)، چونان کسی است که در لشکرگاه امام و در کنار اوست. هر کس از شما بمیرد، در حالی که منتظر این امر باشد، همانند کسی است که با حضرت قائم در خیمهاش بوده باشد. آنگاه فرمود: نه، بلکه مانند کسی است که در خدمت آن حضرت شمشیر بزند.و سپس فرمود: نه، به خدا همچون کسی است که در پیشگاه رسول خدا شهید شده باشد. ۲
فرهنگ عاشورا و مهدویت، از یک جنساند: در هم تنیدهاند. از امری واحد سخن میگویند و سیری واحد را فراروی سالکان قرار میدهند تا جملگی به مقصدی واحد نایل شوند.
مردان عاشورایی، مردانی مهدویاند، در جستجوی حسین زمان، مهدی دوران.
پینوشتها:
۱. سوره مائده (۵)، آیه ۳: الیوم یئس الذین کفروا من دینکم فلا تخشوهم و اخشون الیوم أکملت لکم دینکم و أتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الإسلام دینا…
امروز کافران از دین شما نومید شدند. پس از ایشان مترسید و از من بترسید. امروز دین شما را برایتان کامل و نعمت خود را بر شما تمام کردیم و اسلام را برای شما به عنوان آیین برگزیدیم.
۲.(بحارالانوار مجلسی، ج۱۸، ص ۱۲۶.)