بیآنکه بخواهیم در این مجال اندک به قضاوت در مورد دیدگاه یاد شده بپردازیم در این جا به نمونهای از دیدگاه دوم اشاره میکنیم. إن شاءالله در آینده در این زمینه بیشتر سخن خواهیم گفت.
در روایات اهل بیت(ع) آمده است که در آخر زمان انسانی میآید با مشخصات زیر:
۱. یک چشم دارد.
۲. یک چشم او در وسط پیشانی اوست.
۳. یک چشم او که در وسط پیشانی اوست مثل ستاره میدرخشد.
۴. این انسان به نام «دجال» مشخص شده است. این انسان سوار بر خری است که چنین توصیف شده است:
بین دو گوش او یک میل راه است.
داخل دریاها میشود.
زمین زیر پای او در هم نوردیده میشود.
جلوی او دود و آتش است.
پشت سرش چیزی است که مردم آن را نان میبینند.
از سر هر موی او سازی بلند است.
خرما دفع میکند.
اغلب طرفدارانش از یهودیان و زنازادگان هستند.
مردم در زمان او به دو دسته تقسیم میشوند: عدهای برای دین خود عزادارند و عدهای برای دنیای خود.
نظریه
به عنوان یک نظریه که احتمال صحت و یا رد آن وجود دارد، میتوانیم حدس بزنیم که شاید معصومین(ع) خواستهاند با زبان اشاره از فاصلهای که حدود هزار و چهارصد سال حقایقی را با ما در میان بگذارند و توجه ما را به عمق واقعیاتی که در زمان ما رخ داده است جلب کنند. بر اساس این احتمال میتوان تعابیر زیر را در نظر داشت:
۱. انسان یک چشم
انسان در تاریخ همیشه دو چشم داشته است: چشم طبیعتبین و چشم حقیقتبین؛ یک چشمیکه با آن دنیا را میدیده و دیگری چشمیکه با آن خدا را میدیده است. تعبیر «انسان یک چشم» اشاره به پیدایش انسان مادی و ماتریالیست است که تنها یک چشم دارد: چشم طبیعتبین او تصور میکند که جز طبیعت هیچ چیز حقیقت و واقعیت ندارد.
۲. یک چشم در وسط پیشانی اوست
صورت انسان متقارن خلق شده است و انسان، عیب و نقص صورت خود را از لحاظ قانون تقارن ارزیابی میکند: یک دهان روی خط تقارن ولی دو گوش در دو سوی خط تقارن با فاصله مساوی. میفرمایند این چشم انسان یکچشمی و یک بعدی در وسط پیشانی اوست. یعنی روی خط تقارن صورت اوست و تقارن صورت او با یک چشم به هم نخورده است. در نتیجه، احساس نیاز به چشم دوم نمیکند. و این واقعیتی است که با آن روبهرو بودهایم. ماتریالیستها و مخصوصاً کمونیستها فلسفه خود را فلسفه علمی مینامیدند و آن را علم محض میدانستند و کسانی که به ماوراءالطبیعه معتقد بودند را عقب مانده و مرتجع و واپسگرا مینامند و هیچگونه احساس نقص در سیمای شخصیت خود نمیکردند.
۳. یک چشم او مثل ستاره میدرخشد
از زمان بطلمیوس تا زمان انتشار کتاب مرایا توسط ابن هیثم، تصور عمومیبر این بود که نور از چشم انسان بر اشیا میتابد و در پرتو نور چشم، اشیا دیده میشوند. ابن هیثم برای اولین بار طرز کار چشم را کشف کرد و قوانین تابش و بازتاب نور را مطرح نمود و اتاق تاریک و عدسی را اختراع کرد. ولی از همان زمان اصطلاح «نور چشم» در ادبیات باقی ماند و اصطلاحاً به چشم قوی، «چشم پرنور» گفته شد و این اصطلاح هنوز هم وجود دارد و کسی که چشم او ضعیف شده اصطلاحاً میگویند نور چشم او کم شده است. تعبیر درخشش چشم انسان یک چشمی مثل ستاره اشاره به قوت چشم طبیعتبین این انسان است و ما امروز شاهد آن نیز هستیم. چشم طبیعتبین انسان ماتریالیست تا اندازهای قوی شده که میتواند از اتم تا سوپر کهکشانها را ببیند و توصیف کند.
۴. سوار بر خری است که…
خر، مرکب و مرکب وسیله رسیدن از مبدأ به مقصد است. از بین همه مرکبهای جاندار آنکه به «ماشین» شبیهتر است خر است، زیرا خر از برقرار کردن یک رابطه عاطفی با راکب خود عاجز است و ماشین نیز دقیقاً همینطور است.
۵. بین دو گوش خر او یک میل راه است
گوش، مرکز شنوایی است و یک میل در این جا یک عدد کامل است و اشاره به فاصله زیاد دارد. امروز ماشین امکان ایجاد شنوایی با فواصل طولانی را فراهم آورده است.
۶، ۷. داخل دریاها میشود و زمین زیر پای او درهم نوردیده میشود
این امر، اشاره به امکاناتی است که ماشین امروز برای بشر فراهم آورده است.
۸. جلوی او دود و آتش است
انسان ماتریالیست سوار بر خر تکنولوژی با اسلحه آتشین وارد جهان اسلام و سایر نقاط جهان شد و بدین وسیله سلطه خود را گسترش داد. به همین دلیل میفرمایند در پیش روی او دود و آتش است.
۹. پشت سرش چیزی است که مردم آن را نان میبینند
نفرمودهاند پشت سرش نان است بلکه فرمودهاند پشت سرش چیزی است که مردم آن را نان میبینند. اشاره به مدرنیزاسیون، وعده زندگی بهتر و رفاه بیشتر است که در همه کشورهای استعمارزده داده شد، ولی هیچ کس از میان استعمارزدهها به زندگی بهتر و رفاه بیشتر به طور واقعی نرسید.
۱۰. از سر هر موی او سازی بلند است
بهترین تعبیر برای تشریح ارتباطات بینالمللی در جهان امروز همین تعبیر است. هر موی یک جانور، یک سیستم مستقل است. میتوان یک موی را کند در حالی که بقیه آنها بر سر جای خود باقی بمانند ولی همه «مو»ها از یک خون تغذیه و از آن طریق رشد و نمو پیدا میکنند.
هر یک از وسایل ارتباطی در جهان امروز از نظر حقوقی یک سیستم مستقل هستند؛ نظیر روزنامه جنگ پاکستان و یا خبرگزاری سودان و… ولی همه آنها از یک خون که همان جریان انحصاری خبررسانی بینالمللی است تغذیه میشوند و این جریان به وسیله چهار خبرگزاری سه کشور غربی از جناح پروتستان ـ یهودی ـ انگلوساکسون دنیای مسیحیت که فاتح جنگ جهانی دومند اداره میشود. این چهار خبرگزاری روزانه چهل میلیون کلمه خبر به سراسر چهان مخابره میکنند.
۱۱. خرما دفع میکند
دفع خرما اشاره به تولیدات ماشینی است. از میان همه میوهها خرما شبیهتر به کالای بستهبندی شده است یک زرورق بر رو و در داخل آن مواد غذایی و همه تقریباً اندازه هم.
۱۲. اغلب طرفدارانش یهودیان و زنازادگانند
ظاهراً روشن است و اشاره به مسئله صهیونیسم و فروپاشی خانواده در غرب و افزایش زنازادگانی دارد که عملاً گردانندگان چرخهای تکنوکراسی جهانیاند.
شگفتانگیز است در صدر اسلام نیز زنازادگان در پیشبرد اهداف ارتجاع عرب نقش مهمی داشتهاند، نظیر عمروعاص و زیاد ابن ابیه…
۱۳. مردم در زمان او به دو دسته تقسیم میشوند عدهای برای دین و عدهای برای دنیای خود عزا دارند
این امر، اشاره به نهضتهای ضداستعماری است که با شعارهای دینی و یا بعضاً شعارهای مادی (نظیر نان، مسکن و…) به وجود آمدند.
۱۴. دجال در لغت به معنی بسیار فریبنده است.
پینوشت:
* برگرفته از کتاب: آیین برنامهسازی رادیویی، انتشارات سروش.
ماهنامه موعود شماره ۶۷