ندای آسمانی را میتوان به وسیله مقدم بودن بر ندای ابلیس و نیز از روی محتوای آن شناخت؛ زیرا ندای آسمانی به معرفی حضرت مهدی موعود(علیه السلام) میپردازد؛ در حالی که ندای ابلیس، مردم را به سوی فردی از بنیامیه فرامیخواند.
موعود: میان علامتهای قیام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ندای آسمانی جایگاه ویژهای دارد. مطرح شدن این مطلب در روایات فراوان، تطبیق آیاتی از قرآن توسط اهلبیت علیه السلام بر آن، مطرح شدن آن در آخرین توقیع، حتمیبودن و آغاز ظهور حضرت به وسیله ندا، نشان از اهمیت آن دارد.
مهمترین هدف از ندای آسمانی، شناساندن حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به جهانیان و اعلان آمدن او است. در این نوشتار، ابتدا مباحث «واژه شناسی ندا»، «هدف از اعلان ندا»، «نشانههای حتمی و بدا»، و «ندای آسمانی در قرآن کریم» مطرح میشوند، سپس ندای آسمانی معرفی و به وظیفه مخاطبان ندا و نداهای دیگر و ندای آسمانی از نگاه عامه اشاره میشود.
کلید واژهها: ندا، صیحه، ظهور، اعلان، حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، نشانه حتمی، بدا.
مقدمه
وعده ظهور برقرار کننده عدالت در جهان و برچیننده ظلم از گیتی، برجستهترین آینده بینی حجتهای پروردگار است که همه ادیان آسمانی از آن خبر دادهاند. این حادثه، به قدری با ارزش است که آینده نگریهای وحیانی، نشانهها و حوادث پیرامون آن را بازگو کردهاند. بخش زیادی از روایتهای اسلامی در بحث مهدویت، مربوط به علامتهای قیام حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است.
میان نشانه ها، «ندا یا صیحه آسمانی» جایگاه ویژهای دارد؛ زیرا دهها حدیث درباره آن به دست ما رسیده است. آیاتی از قرآن کریم ـ به ویژه آیه چهارم سوره شعراء ـ طبق روایتهای تفسیری بر آن دلالت دارند. این نشانه، در توقیع آخر برای نایب چهارم علی بن محمد سمری مطرح شده و ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف منوط به خروج سفیانی و صیحه آسمانی معرفی شده است.
علاوه بر این، ندای آسمانی از نشانههای حتمی قیام حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به شمار میآید. با این ندا، نام و نسب و برحق بودن حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و پیروانش برای جهانیان اعلان میشود و مردم از زمان ظهور آگاه میشوند.
میتوان گفت با آمدن فردی با خصوصیتهای سفیانی از وادی یا بس و تسلط او بر منطقه خاور میانه و رخ ندادن «ندای آسمانی » نمیتوان ادعا کرد این فرد، همان سفیانی مطرح شده در علایم حتمی متصل به قیام حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است؛ ولی با اعلان ندای آسمانی ظهور حضرت رقم میخورد.در این نوشتار، مطالبی درباره ندا، به صورت فشرده مطرح میشود و سپس به بحث اصلی درباره آن میپردازیم.
الف. واژه شناسی ندا
در احادیث ندا، واژههای « ندا» «صیحه» «صوت» «اعلان» «فزعه» و «هدّه» به کار رفته است که به توضیح اجمالی آنها میپردازیم:
۱. واژه «ندا» به معنای خواندن با صدای بلند است. «النداء رفع الصوت و ظهوره؛ ندا بلند کردن و آشکار کردن صدا را گویند» (راغب، بیتا: ص۴۸۶). در روایتها، واژه «ندا» بیشتر برای صدایی بامحتوا، به کار رفته است.
۲. واژه «صیحه» به معنای فریاد یا صدای بسیار بلند است. «الصوت بأقصی الطاقه؛ مراد از صیحه، صدا با نهایت توان است» (طریحی، ۱۳۶۲: ج۲، ص۳۸۹). این واژه در احادیث ندا، برای صدای با محتوا استفاده شده است.
۳. واژه «صوت» به معنای صدای سخن است. «الصوت فی العرب جرس الکلام»(طریحی، همان: ص۲۰۹). صوت در زبان عربی به معنای صدای سخن است.
در چندین روایت از احادیث ندا، کلمه «صوت» آمده است. در حدیثی، عبدالله بن ابی یعفور از امام جعفر صادق علیه السلام میپرسد: «مراد از صوت چیست؟ آیا همان ندا دهنده است؟» فرمود: «بلی و به وسیله آن، صاحب این امر شناخته میشود» (نعمانی، ۱۴۲۲: ص۲۶۶).
۴. واژه «اعلان» به معنای «آشکار کردن» آمده است. «علن الامر…أی شاع و ظهر؛ علن الأمر، یعنی آن امر را آشکار و پخش کرد» (فراهیدی، ۱۴۰۹: ج۲، ص۱۴۱).
تنها در یک روایت از احادیث ندا، کلمه «یعلن» آمده است. این حدیث، از امام رضا علیه السلام نقل شده است که میفرماید: «بردن نامش در دوران غیبت جایز نیست تا اینکه ایشان را میبینند و نامش اعلان میشود و تمامی مردم آن را میشنوند» (خصیبی، ۱۴۱۹، ج۱: ص۳۶۴). در نتیجه «اعلان» در این روایت، به معنای آشکارا بیان شدن نام حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف برای همه مخلوقات است.
۵. واژه «فزعه» به معنای ترس است. «فزع منه… أخافه و روعه؛ فزع منه، یعنی از او ترسیده و هراسناک شده» (ابن منظور، بیتا: ج۸، ص۲۵۱). اگر درباره ندای آسمانی، این واژه را بپذیریم، ترسناکی ندای آسمانی را روشن میکند.
۶. واژه «هدّه» به معنای صدایی است که از فرو ریختن یا انهدام چیزی شنیده میشود. «الهدّ هدم له وقعٌ و سقوط شیء ثقیل و الهدّه صوتُ وقعِهِ؛ هدّ به معنای انهدامی است که همراه فرو ریختن و سقوط شیء سنگینی باشد. الهدّه، صدای فرو ریختن آن را گویند» (راغب، همان، ص۵۳۷). در احایث شیعه، تعبیر «هدّه» درباره ندا نیامده است؛ ولی در تعداد قابل ملاحظهای از روایتهای عامه، تعبیر «هدّه» به کار رفته است.
در روایتی عبدالله بن مسعود از رسول خدا صلی الله علیه و آله میپرسد: ای رسول خدا! مراد از صیحه چیست؟ فرمود: صدایی است که در نیمه رمضان شنیده میشود» (مروزی، ۱۴۲۳: ج۱، ص۱۸۵).
ب. هدف از اعلان ندا
۱. شناساندن حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به جهانیان
مهمترین هدف ندای آسمانی، شناساندن امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف به جهانیان است؛ زیرا قیام آن امام، انقلابی جهانی است و شناسایی او نیز باید جهانی باشد، تا حجت بر همگان تمام شود و نگویند راه و مسیر حق را نشناختیم. در روایتی وقتی عبدالله بن ابی یعفور از امام جعفر صادق علیه السلام میپرسد: «آیا مراد از صوت، همان ندا دهنده است؟» حضرت در پاسخ میفرماید: «بلی و به وسیله آن، صاحب این امر شناخته میشود (نعمانی، همان: ص۲۶۶).
۲. بشارتی برای مؤمنان و رنجشی برای کافران
پیروان حق با شنیدن ندای آسمانی، نشاط و شادابی خاصی مییابند و آگاه میشوند که مولایشان بعد از قرنها انتظار میآید و در پرتو آن، حق و عدالت همه جا را نورانی خواهد کرد. گویی با شنیدن ندا، روحی تازه در وجودشان دمیده میشود. از سوی دیگر، دشمنان حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف با شنیدن آن ندا، میفهمند برابر قدرت آسمانی او توانی ندارند و نمیتوانند مقاومت کنند. از امام رضا علیه السلام نقل شده است:
هنگام فقدان آب گوارا، بسیاری از مردان و زنان مؤمن، دلسوخته و متأسف و اندوهناکند. گویی آنان را در ناامیدترین حالاتشان میبینم که ندا را میشنوند؛ ندایی که از دور، مانند شنیده شدن از نزدیک، شنیده میشود. آن، رحمتی برای مؤمنان و عذابی بر کافران است (شیخ صدوق، ۱۳۸۰: ج۲، ص۵۹).
۳. اتمام حجتی همگانی
ندای آسمانی، همگانی است و هر کس با زبان خود این ندا را میشنود (نعمانی، همان: ص۲۶۲). دیگر جایی برای عذر و بهانه باقی نمیماند که اگر واقعاً میدانستیم او حجت خداوند است، از او پیروی میکردیم. در روایتی از امام جعفر صادق علیه السلام چنین نقل شده است: «به اسم و کنیه و نسب حضرت، ندا داده میشود. این مطلب، دهان به دهان بین اهل حق و باطل و موافقان و مخالفان میچرخد، تا حجت را بر آنان در شناختن او تمام کند» (مجلسی، ۱۴۰۴: ج۵۳، ص۳).
ج. نشانههای حتمی و بدا
با توجه به حتمیبودن ندای آسمانی که با واژههای گوناگون در احادیث اهلبیت علیه السلام (طوسی، ۱۴۲۵: ص۴۳۵؛ نعمانی، همان: ص۲۶۱) بیان شده است، آیا احتمال عدم وقوع ندای آسمانی هست؟ به عبارت دیگر آیا میشود در نشانههای حتمیبدا حاصل شود؟ داوود بن قاسم جعفری میگوید: «نزد ابوجعفر علیه السلام )امام نهم( بودیم که از سفیانی و حتمیبودن امر او سخن میان آمد. از امام پرسیدم: «آیا در امر محتوم، بدا حاصل میشود؟» فرمود: «بلی».
به آن حضرت گفتم: «میترسم در امر قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز بدا حاصل شود؟» فرمود: «آمدن قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف از وعدههای الهی است وخداوند، خلف وعده نمیکند» (نعمانی، همان: ص۳۱۴). این حدیث، بدا را در امور حتمی جایز میشمارد. بنا بر این روایت، احتمال دارد ندای آسمانی واقع نشود.
نشانه حتمی، به علامتی گویند که آمدنش بر امر دیگری متوقف نباشد و صد در صد واقع شود؛ به همین دلیل میبینیم علامه مجلسی در توجیه روایت بالا میگوید: «احتمال دارد مراد از واقع شدن بدا در امور محتوم، بدا در خصوصیات آنها باشد، نه در اصل وجودشان؛ مانند خروج سفیانی قبل از نابودی بنی عباس و مانند آن» (مجلسی، همان: ج۵۲، ص۲۵۱). توجیه علامه مجلسی نمیتواند مناسب باشد؛ زیرا خلاف ظاهر روایت است؛ ولی میتوان گفت:
اولاً: روایت از جهت سند، به دلیل مجهول بودن «محمد بن احمد بن عبدالله خالنجی» ضعیف به شمار میآید.
ثانیاً: بر فرض اعتبار سند، با احادیث دیگر که امور حتمی را تغییر ناپذیر معرفی میکنند، منافات دارد (نعمانی، همان: ص۳۱۲؛ شیخ طوسی، همان: ص۴۴۹).
ثالثاً: صاحب مکیال المکارم مینویسد: غرض و منظور از قرار دادن نشانهها آن است که مردم به وسیله آنها امام غایب خود را بشناسند و از کسی که به دروغ ادعای امامت کند، پیروی ننمایند؛ پس هر گاه تمام نشانهها تغییر کند و هیچ یک از آنها برای مردم آشکار نشود، نقض غرض لازم میآید و این، بر خداوند محال است (موسوی اصفهانی، ۱۳۸۱: ج۱، ص۵۱۲).
رابعاً: میتوان از روایات، سه مطلب استفاده کرد:
۱. اخباری که اگر شرایط حاصل شود و مانعی نباشد، حادث میشوند.
۲. اخباری که همه شرایطشان حاصل است و مانعی برای تحقق ندارند، مگر اراده و خواست الهی.
۳. اخباری که همه شرایطشان آماده است و مانعی ندارند و خداوند در تحقق آنها دخالت نمیکند؛ زیرا با وجود قدرت بر این کار، با صفات ربوبی او نمیسازد؛ مانند ستم که خداوند قادر بر آن است؛ ولی از باری تعالی محال است «و لا یظلم ربک احداً»؛ چون با عدل الهی منافات دارد. همچنین است وعده الهی که خداوند خلف وعده نمیکند: >ان الله لا یخلف المیعاد< (آل عمران، ۹).
امور حتمی، از نوع دوم است؛ یعنی شرایطشان حاصل و مانعی برای تحققشان وجود ندارد؛ ولی اراده و خواست الهی در تحقق آنها دخیل است (ر.ک: عاملی، ۱۴۱۲: ص۶۰). پروردگار متعال به سبب اثرهای مطلوب نشانههای حتمی و اثرهای نامطلوب رخ ندادن آنها از تحققشان جلوگیری نمیکند. در ندای آسمانی، آنچه حتمی مطرح شده است، اصل ندا است؛ ولی خصوصیات آن، حتمی نیست؛ مثال، زمان ندا میتواند ماه رمضان نباشد و هر زمان میتوان منتظر ندای آسمانی و ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف بود. «توقعوا الفرج صباحا و مساءاً» (شیخ طوسی، همان: ص۴۵۷).
د. ندای آسمانی در قرآن کریم
آیاتی از قرآن کریم به وسیله احادیثی از پیشوایان معصوم علیه السلام بر ندای آسمانی، تفسیر یا تطبیق شدهاند (نعمانی، همان: ص۲۶۷ و ۲۶۹؛ قمی، ۱۴۰۴: ج۲، ص۳۲۶؛ حسینی، ۱۴۰۹: ج۲، ص۷۳۲). روایاتی، مراد از «آیه» چهارم سوره شعراء را صیحه یا ندای آسمانی دانستهاند (قمی، همان: ص۱۱۸؛ کلینی، همان: ج۸، ص۲۵۸؛ نعمانی، همان: ص۲۶۷). آیه چنین است: >ان نشأ ننزل علیهم من السماء آیه فظلّت أعناقهم لها خاضعین<؛ اگر بخواهیم از آسمان بر آنان آیهای )= معجزه ای( نازل میکنیم، تا گردنهایشان برابر آن فروتن شود.
جایگاه آیه در بحث مهدویت
میان احادیثی که مراد از «آیه» را ندای آسمانی میدانند، پنج روایت با سند صحیح وجود دارد. عبدالله بن سنان میگوید: نزد امام جعفر صادق علیه السلام بودم. شنیدم مردی از همدان به حضرت میگوید: «آنان )= عامه( ما را مسخره میکنند و به ما میگویند: شما گمان میکنید منادی از آسمان به اسم صاحب این امر ندا میدهد؟!». عبدالله بن سنان میگوید: امام در حالی که تکیه داده بود، ناراحت شد و صاف نشست. سپس فرمود:
از من روایت نکنید و از پدرم نقل کنید و این مطلب برای شما اشکالی ندارد. شهادت میدهم من از پدرم شنیدم که میفرمود: «به خدا قسم این مطلب در کتاب خداوند عز و جل روشن است. وقتی میآورد «ان نشأ…» پس در آن وقت کسی در زمین نمیماند، مگر اینکه گردنش مقابل آن، خاضع شده و فرو میافتد» (نعمانی، همان: ص۲۶۷).
دیدگاه مفسران
تفسیر آیه با آنچه در این روایات مطرح شده است، مناسبت ندارد؛ به همین دلیل مفسران به دنبال پاسخ این اشکال بر آمدهاند:علامه طباطبایی درباره این احادیث میگوید: در تفسیر قمی، ذیل آیه «إن نشأ ننزل…» میگوید: پدرم از ابن ابی عمیر از امام جعفر صادق علیه السلام روایت کرد که فرمود:
گردنهایشان ـ بنی امیه ـ با صیحه آسمانی به نام صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه الشریف، نرم و خاضع میشود. میگویم: این معنا را کلینی در روضه کافی و صدوق در کمال الدین و مفید در ارشاد و شیخ در الغیبه روایت کردهاند و ظاهر این روایات، همه از باب جری و تطبیق است نه از باب تفسیر؛ چون سیاق آیه با تفسیر بودن آن نمیسازد (طباطبایی، ۱۴۱۷: ج۱۵، ص۲۵۴).
این حدیث در تفسیر قمی از ابن ابی عمیر از هشام از امام جعفر صادق علیه السلام نقل شده است (قمی، همان: ج۲، ص۱۱۸). در تفسیر نمونه آمده است: روشن است که منظور از این روایات، بیان مصداقی از مفهوم وسیع آیه است که سرانجام به هنگام ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف رهبر حکومت جهانی، تمام حکومتهای ظلم و جور که خط بنی امیه را ادامه میدهند، به حکم اجبار در برابر قدرت مهدی و حمایتهای الهی او، سر تسلیم فرود میآورند (مکارم شیرازی، ۱۳۷۴: ج۱۵، ص۱۸۸).
نتیجه
چنانکه گذشت اهل تفسیر «ندای آسمانی» را از باب جری و تطبیق و بیان مصداقی از مفهوم وسیع آیه دانستهاند؛ یعنی مفهوم آیه چنین است: خداوند هر وقت بخواهد، معجزهای از آسمان میفرستد، تا گردنها برابر آن فرو افتد و تسلیم امر خداوند شوند و یکی از مصداقهای آن، میتواند هنگام ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، ندای آسمانی به نام آن حضرت باشد.
سؤال: آیا خداوند کسی را از روی اجبار به پذیرش ایمان دعوت میکند؟ در پاسخ به این پرسش، شیخ طوسی در ذیل آیه میگوید: «ایمان اجباری، مقصود از تکلیف را نقض میکند؛ زیرا خدای تعالی اگر این کار را بکند، دیگر مستحق ثواب و مدح نخواهند بود» (طوسی، بیتا: ج۸، ص۵) پس ایشان این کار را از خداوند نفی میکند.
در پاسخ به این پرسش میتوانیم بگوییم: وقتی به آیات قرآن مینگریم، درباره بنی اسرائیل چنین میخوانیم: «وقتی کوه )طور( را بر سر آنان بر افراشتیم، گویی سایبانی بود و گمان بردند که بر آنان فرو خواهد افتاد )و گفتیم:( آنچه به شما دادهایم، با قوت بگیرید و آنچه در آن هست، به خاطر بسپارید، تا تقوا پیشه کنید» (اعراف، ۱۷۱).
بنا بر مفاد این آیه، خداوند، بنی اسرائیل را مجبور به ایمان و پذیرش دستورهای تورات میکند، هنگامیکه آنان به سبب سختی شریعت، از پذیرفتن آن سربازمیزدند. شیخ طوسی ذیل این آیه میگوید: دلیل قرار گرفتن کوه بر آنان این بود که حضرت موسی علیه السلام وقتی تورات را بر ایشان آورد و از احکام و حدود آن آگاه شدند و سختی عبادت و پذیرش آن را فهمیدند، از پذیرفتن آن امتناع ورزیده و گفتند: این کار بر ما سخت و سنگین است.
پس خداوند، کوه را مانند سایبانی بر روی آنان افراشت و حضرت موسی علیه السلام به آنان فهماند که اگر تورات را نپذیرید و به دستورهای مطرح شده در آن عمل نکنید، کوه بر شما فرود میآید؛ به همین دلیل آنان تورات را پذیرفتند و خداوند فرود آمدن کوه را از آنان باز داشت (طوسی، همان: ج۵، ص۲۵).
میبینیم شیخ طوسی ایمان اجباری درباره بنی اسرائیل را مطرح میکند و هیچ اعتراضی به بی ارزش بودن آن نمیکند یا توجیهی برای آن نمیآورد. در تفسیر نمونه این سؤال مطرح شده است که آیا ایمان آوردن در این حال (کوه طور بالای سر) جنبه اجباری ندارد؟ و پاسخ میدهد « شک نیست که در آن حال، یک نوع اضطرار بر آنان حکومت میکرده؛ ولی مسلما بعد از بر طرف شدن خطر، راه را با اختیار خود میتوانستند انتخاب کنند» (مکارم شیرازی، همان: ج۶، ص۲۳۸).
این مطلب، درباره ندای آسمانی نیز صادق است؛ یعنی گر چه ندا باعث کرنش ابتدایی همگان میشود، ولی پس از مدتی، هر کس راه خود را انتخاب میکند و این مطلب در روایات اهلبیت علیه السلام پس از شنیدن ندای ابلیس، مطرح شده است (نعمانی، همان: ص۲۶۷). بحث اصلی در این نوشتار، بیان ویژگیها و پیامدهای ندای آسمانی و وظیفه مخاطبان در مقابل آن است که در چند محور بیان میشود.
محور اول. ویژگیهای ندای آسمانی
الف. ندا دهنده
احادیثی ندا دهنده را جبرئیل امین علیه السلام معرفی میکنند (نعمانی، همان: ص۲۶۲؛ طوسی، ۱۴۲۵: ص۴۵۴؛ صدوق، ۱۳۸۰: ج۲، ص۵۵۸؛ حسینی، همان: ص۷۰۸؛ بحرانی، بیتا: ص۲۳۸). این مطلب با عبارتهای « هی جبرئیل»، «هو صوت جبرئیل» «ینادی به جبرئیل» و… آمده است. این روایات، از نظر سند ضعیف هستند؛ ولی به دلیل تظافر آنها و نداشتن مخالف، میتوان پذیرفت که ندای آسمانی توسط جبرئیل امین علیه السلام اعلان میشود.
ب. مکان ندای آسمانی
بیشتر احادیث، به آسمانی بودن ندا با عبارتهای مختلف اشاره دارند. در یک روایت، عبارت متفاوتی آمده است: «لایخرج القائم حتی ینادی باسمه من جوف السماء» (نعمانی، همان: ص۳۰۱). در این حدیث که از امام جعفر صادق علیه السلام نقل شده است، کلمه«جوف» به آسمان اضافه شده است که اشاره دارد که مکان ندا، وسط آسمان است.
ج. زمان ندای آسمانی
یکی از مباحث مهم و قابل طرح درباره ندای آسمانی، زمان آن است. این مطلب از چند حیث قابل بررسی است:
یکم. زمان مطرح شده در احادیث برای ندا
زمان آن در احادیثی، ماه مبارک رمضان معرفی شده است. این احادیث با عبارتهای «صیحه فی شهر رمضان»، «یکون الصوت فی شهر رمضان»، «شهرالله تعالی و فیه ینادی باسم صاحبکم و اسم ابیه » و… آمده است (نعمانی، همان: ص۲۶۲و ۲۶۶؛ صدوق، همان: ج۱، ص۵۹۷؛ طوسی، همان: ص۴۵۲و…). میان این روایتها، شش حدیث، زمان ندا را شب بیست و سوم معرفی میکنند و از میان آنها، سه حدیث، بر شب جمعه بودن ندای آسمانی دلالت دارد.
نکتهای که قابل بررسی است، شب یا روز بودن زمان ندا است؛ زیرا کنار روایاتی که زمان ندا را ماه رمضان و در شب معرفی میکرد، روایاتی زمان ندا را اول روز معرفی میکنند. این احادیث با عبارتهای «ینادی مناد من السماء فی اول النهار»و… بر این مطلب دلالت دارد (کلینی، ۱۴۰۵: ج۸، ص۱۷۷؛ صدوق، همان: ج۲، ص۵۵۸؛ طوسی، همان: ص۴۳۵؛ مفید، ۱۴۱۳: ج۲، ص۳۷۱).
برای جمع این دو دسته از احادیث، فرض هایی قابل طرح است:
فرض اول. شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان، شب قدر است. در روایتی از امام جعفر صادق علیه السلام آمده است: «شب قدر در هر سال واقع میشود و روز آن مانند شب آن است» (طوسی، ۱۳۶۵: ج۴، ص۳۳۱). بنابر این روز بیست و سوم، جزئی از شب آن حساب شده است و از اول شب بیست و سوم تا غروب روز بیست و سوم، شب قدر به حساب میآید. در این صورت، ندای آسمانی اول روز بیست و سوم واقع میشود که قسمتی از شب قدر است.
فرض دوم. مراد از شب در «لیله ثلاث و عشرین» و «لیله جمعه» هنگام طلوع فجر باشد؛ زیرا هنگام طلوع فجر، قدر مشترک میان شب و روز به حساب میآید. در فضیلت نماز صبح، هنگام طلوع فجر چندین روایت نقل شده است و دلیل این فضیلت را حضور ملائکه شب و ملائکه روز مطرح میکنند (کلینی، همان: ج۳، ص۲۸۲؛ صدوق، ۱۴۱۳: ج۱، ص۲۱۱).
بنابر این اگر ندای آسمانی، هنگام طلوع فجر اعلان شود، هم اطلاق «شب بیست و سوم» بر آن صحیح است و هم اطلاق« روز»؛ به ویژه اینکه، احادیث دلالت کننده بر واقع شدن ندای آسمانی در روز، همگی قید «اول النهار» را دارند و اول روز، هنگام طلوع فجراست.
فرض سوم. اختلاف زمان ندای آسمانی، به حساب مکانها است؛ یعنی به دلیل اختلاف افقها. البته ندای آسمانی یکی است و یکبار اعلان میشود؛ ولی یک جا، اول شب بیست و سوم است و یک جا، آخر شب و جای دیگر، اول روز بیست و سوم؛ لذا اختلاف مطرح شده در احادیث، به این دلیل است.
فرض چهارم. تکرار ندای آسمانی است؛ یعنی ندای آسمانی اول، شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان به معرفی نام و نسب حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف میپردازد و ندای آسمانی دوم، اول روز است؛ یعنی اول روز بیست و سوم، ندای دوم به حقانیت علی علیه السلام و پیروانش اعلان میشود. گویا با اعلان ندای اول، بسیاری از مردم جهان باز حضرت را نمیشناسند؛ ولی با ندای دوم و با توجه به شناختی که از شیعیان دارند، میفهمند که مراد از ندای اول، همان امام دوازدهم شیعیان، حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است که میآید.
فرض پنجم. تکرار ندای آسمانی است؛ یعنی ندای آسمانی اول، شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان به معرفی نام و نسب حضرت میپردازد و ندای دوم، اول روز است؛ اما روز آن مشخص نیست. احتمال دارد روز قیام حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در دهم محرم، از کنار کعبه باشد که روایاتی بر این مطلب دلالت میکنند (نعمانی، همان: ص۲۶۲؛ صدوق، ۱۳۸۰: ج۲، ص۶۰۳؛ حر عاملی، بیتا: ج۳، ص۵۷۰). شواهدی که بر تکرار ندای آسمانی دلالت میکنند، چنینند:
۱. محتوای ندای آسمانی شب بیست و سوم با محتوای ندای اول روز فرق دارد. در اولی محتوا، معرفی نام و نسب حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است و در دومی محتوا، بر حق بودن علی علیه السلام و شیعیان ایشان یا رستگاری آنان است.
۲. احادیثی که بر تکرار ندای آسمانی دلالت میکنند.در این باره دو حدیث را میآوریم:
روایت اول. جابر بن یزید جعفی از امام محمد باقر علیه السلام ندای جبرئیل امین را سه بار در طول روز مطرح میکند و محتوای ندا را معرفی حضرت مهدی به نام و نسب میداند. البته این حدیث ازجهت سند، ضعیف است و به صورت مرسل در کتب متأخر ذکر شده است (حسینی، همان: ج۲، ص۷۳۲؛ بحرانی، بیتا: ص۲۳۸) و از حیث دلالت نیز با مدعای ما سازش ندارد؛ زیرا تکرار ندا را سه بارمیداند و آن هم در روز و با یک محتوا.
روایت دوم. حدیث معتبری است که زراره بن اعین از امام جعفر صادق علیه السلام نقل میکند. در این روایت، زراره میگوید:
شنیدم امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: منادی از آسمان ندا میدهد: «به درستی که فلانی، همان امیر است» و منادی ندا میدهد: «همانا علی و شیعه او همان رستگاران هستند». گفتم: «)با وجود این معجزات( پس چه کسی با حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نبرد میکند؟» فرمود: «شیطان ندا میدهد: همانا فلانی و شیعه او، همان رستگارانند… (نعمانی، همان: ص۲۷۲؛ مجلسی، همان: ج۵۲، ص۲۹۴).
در این حدیث، به زمان ندای آسمانی اشاره نشده است؛ ولی تکرار ندا را ثابت میکند و در مقابل دو ندای آسمانی، یک ندای شیطانی مطرح میشود. این حدیث، با روایات معرفی ندا در شب بیست و سوم و ندای آسمانی در اول روز سازگار است؛ زیرا ندای آسمانی در شب بیست و سوم، معرفی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به نام و نسب است و ندای اول در این روایت نیز معرفی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است و ندای اول در روز، بیان حقانیت امیر مؤمنان علیه السلام و شیعیانش یا رستگاری آنان بود و محتوای ندای دوم در این حدیث، حقانیت و رستگاری آنان است.
نظر اندیشوران
یکی از پژوهشگران، قائل به یک ندای آسمانی است و وجود دو ندا را نمیپذیرد. حتی فرق در محتوای ندا را توجیه میکند و قائل به جمع یا کنار گذاشتن یکی از دو محتوا میشود. به هر صورت وی قائل به یک ندای آسمانی و آن هم در بیست و سوم ماه مبارک رمضان است. او مینویسد:
بعد از حمل مطلق بر مقید و مجمل بر مبین، مطالب ذیل به دستمیآید:
۱. مراد از ندایی که از امور محتوم است، همان ندای جبرئیل علیه السلام به نام قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف است. ۲. مراد از ندای بر حق، جز این نیست. ۳. صیحه جبرئیل علیه السلام نیز همین ندا است (صدر، ۱۴۱۲: ص۱۳۰).
نویسنده دیگری قائل به چندین ندا شده است که عبارتند از: سه ندای آسمانی در ماه رجب، دو ندای آسمانی در ماه مبارک رمضان و دو ندای دیگر در ماه رمضان، و ندای حضرت صاحب الامر علیه السلام در ماه ذیحجه که همگان میشنوند وندای جبرئیل علیه السلام در ذیحجه بعد از بیعت و ندای دیگری در روز عاشورا به امارت حضرت و چند ندای دیگر؛ ولی او ندایی را که دارای اهمیت و کثرت اخبار و حتمیبودن میداند، دو ندای آسمانی در ماه مبارک رمضان است. او مینویسد:
اما ندای اول، ندایی است که در شب خواهد بود، در شب بیست و سوم. جبرئیل چنان صیحهای زند که همه عالم بشنوند و خوابیدهها بیدار شوند و همه به فزع در آیند؛ به این جهت این ندا را «صیحه و فزعه» نیز نامیدهاند… اما ندای دوم، حتمی است. اگر چه اخباری که در خصوص این ندا است، تصریح ندارد که ندا کننده جبرئیل است؛ بلکه )به( همین اندازه که منادی از آسمان ندا خواهد کرد )اکتفا شده است(؛ اما در اخبار مطلقه که در اصل ندا است، تصریح دارد به اینکه ندا کننده جبرئیل است… این ندای دوم، در اول روز است؛ در همان روز بیست و سوم، اما به نام امیر المؤمنین علیه السلام (خراسانی، ۱۳۸۴: ص۲۸۱).
در نوشتار دیگری، تعدد نداهای آسمانی مطرح شده است و آنها از جهت زمان و محتوا، متفاوت معرفی میشود. اما ندای آسمانی در ماه مبارک رمضان را از علایم حتمی میداند. وی میگوید: «از احادیث به دست میآید صیحهای که بیشترین اهمیت را دارد و از علایم حتمی محسوب میشود، آن است که در ماه مبارک رمضان رخ میدهد» (قزوینی، ۱۳۸۰: ص۴۰۹).
با توجه به قرائنی که بیان شد، به نظر میرسد اگر تکرار ندای آسمانی را بپذیریم، باید به توالی و پشت سر هم بودن دو ندا قائل باشیم؛ به صورتی که یکی به حساب آیند؛ زیرا وقتی ندای ابلیس برابر ندای آسمانی مطرح میشود، در روایات از مخاطبان خواسته شده است که از صدای نخست پیروی کنید و نیامده است که از صدای اول و دوم پیروی کنید. سه حدیث که یکی از آنها از حیث سند معتبر است، با عبارتهای «الصوت الاول» (نعمانی، همان: ص۲۶۲ و ۲۶۹)، «النداء الاول» و « المنادی الاول» (همان، ص۲۶۷؛ بحرانی، همان: ص۱۵۷) این مطلب را بیان میکنند.
منابع
۱. ابن عدی، عبدالله، الکامل، لبنان، دارالفکر، ۱۴۰۹ ق.
۲. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، لبنان، دار صادر، بیتا.
۳. ابن هشام، عبدالملک بن هشام، السیره النبویه، لبنان، دارالمعرفه، بی تا.
۴. ابوالفتوح رازی، حسین بن علی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۴۰۸ق.
۵. اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه، تبریز، مکتبه بنی هاشمی، ۱۳۸۱ق.
۶. اموی دانی، عثمان بن سعید، السنن الوارده فی الفتن، اردن، بیت الافکار الدولیه، بیتا.
۷. بحرانی، هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، تهران، بنیاد بعثت، ۱۴۱۶ق.
۸. بحرانی، هاشم، المحجه فیما نزل فی القائم الحجه، قم، بیجا، بیتا.
۹. حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، لبنان، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۱ ق.
۱۰. حر عاملی، محمد بن حسن، اثبات الهداه، قم، العلمیه، بیتا.
۱۱. حسینی، شرفالدین، تأویل الآیات الظاهره، قم، اسلامی، ۱۴۰۹ق.
۱۲. حمیری، عبدالله بن جعفر، قرب الاسناد، تهران، کتابخانه نینوا، بی تا.
۱۳. خراسانی، جواد، مهدی منتظر، تهران، لاهوت، ۱۳۸۴ش.
۱۴. خزاز قمی، علی بن محمد، کفایه الاثر، قم، بیدار، ۱۴۰۱ق.
۱۵. خصیبی، حسین بن حمدان، الهدایه الکبری، لبنان، البلاغ، ۱۴۱۹ق.
۱۶. دمشقی، اسماعیل بن عمر بن کثیر، البدایه و النهایه، لبنان، دار الفکر، ۱۴۰۷ ق.
۱۷. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، بیروت، دارالمعرفه، بیتا.
۱۸. راوندی، قطب الدین، قصص الانبیاء، مشهد، بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی، ۱۴۰۹ ق.
۱۹. شیخ صدوق، محمد بن علی بابویه، عیون اخبار الرضا، بیجا، جهان، ۱۳۷۸ق.
۲۰. شیخ صدوق، محمد بن علی بابویه، کمال الدین و تمام النعمه، قم، سازمان چاپ و نشر دار الحدیث، ۱۳۸۰ ش.
۲۱. شیخ صدوق، محمد بن علی بابویه، من لایحضره الفقیه، قم، اسلامی، ۱۴۱۳ق.
۲۲. شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، لبنان، دار احیاء التراث العربی، بیتا.
۲۳. شیخ طوسی، محمد بن حسن، التهذیب، تهران، دارالکتب اسلامیه، ۱۳۶۵ ش.
۲۴. شیخ طوسی، محمد بن حسن، الغیبه، قم، معارف الاسلامی، ۱۴۲۵ ق.
۲۵. شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، اختصاص، قم، کنگره شیخ مفید، ۱۴۱۳ ق.
۲۶. شیخ مفید، محمد بن محمد نعمان، الارشاد، قم، کنگره شیخ مفید، ۱۴۱۳ ق.
۲۷. صدر، محمد، تاریخ ما بعد الظهور، لبنان، دارالتعارف للمطبوعات، ۱۴۱۲ق.
۲۸. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، اسلامی، ۱۴۱۷ق.
۲۹. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، لبنان، دارالتراث، ۱۳۸۷ ق.
۳۰. طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، تهران، مرتضوی، ۱۳۶۲ش.
۳۱. عاملی، جعفر مرتضی، دراسه فی علامات الظهورو الجزیره الخضراء، قم، جبل عامل الاسلامی، ۱۴۱۲ق.
۳۲. عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر العیاشی، تهران، چاپخانه علمیه، ۱۳۸۰ ق.
۳۳.فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، بی جا، دارالهجره، ۱۴۰۹ ق.
۳۴. قزوینی، محمد کاظم، الامام المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، من المهد الی الظهور، قم، محلاتی، ۱۳۸۰ ش.
۳۵. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، قم، دارالکتاب، ۱۴۰۴ق.
۳۶. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، لبنان، دار الاضواء، ۱۴۰۵ق.
۳۷. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، لبنان، مؤسسه الوفاء، ۱۴۰۴ ق.
۳۸. مروزی، نعیم بن حماد، الفتن، لبنان، دارالکتب العلیمه، ۱۴۲۳ق.
۳۹. مسعودی، علی بن الحسین، اثبات الوصیّه، لبنان، دارالأضواء، ۱۴۰۹ق.
۴۰. معتزلی، عبدالمجید بن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی، ۱۴۰۴ ق.
۴۱. مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتاب اسلامیه، ۱۳۷۴ ش.
۴۲. موسوی اصفهانی، محمد، مکیال المکارم، قم، ایران نگین، ۱۳۸۱ ش.
۴۳. نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبه، قم، مدین، ۱۴۲۶.
منبع: ماهنامه انتظار موعود – شماره ۲۹