مصطفی صادقی
تحلیل و بررسی برخورد یهودیان با پیامبر اکرم(ص) که در قرآن کریم نیز بسیار مورد توجه قرار گرفته است، بسیار درس آموز بوده و میتواند ما را با شیوههای تبلیغاتی آنها که حتی امروز هم در بسیاری از رسانههای نوشتاری، دیداری و شنیداری وابسته به یهود، در برخورد با جهان اسلام مورد استفاده قرار میگیرد آشنا سازد. با توجه به آنچه گفته شد، در این مقاله پس از بررسی علت هجرت یهود به جزیرهالعرب و تحلیل این موضوع که یهودیان چگونه پس از سالها انتظار بعثت پیامبر اکرم(ص) به انکار او پرداختند، شیوههای برخورد یهودیان جزیرهالعرب با پیامبر اکرم(ص) و مسلمانان تبیین شده است.
حمله تبلیغاتی یهود علیه پیامبر اکرم(ص)
این بخش از برخوردهای مخالفان یهودی رسول خدا(ص) را میتوان به چند دسته تقسیم کرد: تأیید و پشتیبانی تبلیغاتی از قریش، ایجاد تردید و تفرقه میان مسلمانان، تبلیغات وسیع علیه پیامبر و یاران او، تبلیغ علیه اعتقادات مسلمانان، تحریف حقایق و پیشگوییهای تورات، تبلیغ علیه ایمانآورندگان از یهود و… که به نمونههایی ازاین موارد اشاره میشود.
الف) حمایت از مشرکان
زمانی که کافران قریش از عالمان یهود یثرب درباره رسول خدا(ص) پرسیدند، آنان، فرستادگان قریش را به سؤالهایی رهنمون شدند که از پیامبر(ص) بپرسند و درستی و نادرستی ادعای او را بفهمند. اما وقتی رسول خدا(ص) هجرت کرد و به مناسبتی، گروهی از بزرگان یهود به مکه رفتند، مشرکان از آنان پرسیدند: «دین شما (یهود) بهتر است یا دین محمد(ص)؟» عالمان جهود گفتند بلکه دین شما (بتپرستان) از آیین او برتر است و شما راهیافتهتر از او و پیروانش هستید.۱ حتی بیشتر مفسران که سبب نزول آیه ۵۱ سوره نساء۲ را همین واقعه میدانند، گفتهاند: یهودیان به بتهای قریش سجده کردند تا به آنان اطمینان دهند.۳
ب) تفرقه افکنی
ابن اسحاق گوید: شأس بن قیس یهودی که پیرمردی کینهجو و حسود نسبت به مسلمانان بود بر جمعی از یاران اوسی و خزرجی پیامبر عبور کرد و از اینکه آنان دوستانه در کنار هم نشسته و به واسطه اسلام، دشمنیهای جاهلی را به فراموشی سپردهاند خشمگین شده با خود گفت: اگر اینان متحد باشند جایی برای ما در این سرزمین نخواهد بود. از این رو جوانی یهودی را گفت تا با جماعت انصار بنشیند و خاطره روز «بُعاث»4 و دیگر جنگهایی را که بین اوس و خزرج رخ داده زنده کند و اشعاری را که دو طرف در این باره گفتهاند برایشان بخواند. جوان چنین کرد و جمع انصار را به تفاخر و منازعه کشاند. یکی از اوس و یکی از خزرج برخاسته و مجادله کردند و یکی از آنان گفت: اگر میخواهید دوباره میجنگیم. دو گروه، خشمگین شده و گفتند چنین میکنیم و برای جنگ، به سوی حره رهسپار شدند. موضوع به اطلاع رسول خدا(ص) رسید و با گروهی از مهاجران، پیش آنان رفت و فرمود:
ای گروه مسلمانان، خدا را در نظر گیرید. آیا به یاد جاهلیت افتادهاید در صورتی که من میان شمایم؟
رسول خدا(ص) با یادآوری هدایت الهی و نجات آنان از کفر و ایجاد الفت بین دلها به وسیله اسلام، آنان را متوجه خودشان کرد به گونهای که فهمیدند تسلیم وسوسههای شیطانی شدهاند و نقشه دشمن در کمین آنان بوده است. پس به گریه افتادند و با یکدیگر معانقه کردند و همراه رسول خدا(ص) بازگشتند.۵ خدای متعال در آیاتی از قرآن، یهودیان و همچنین مسلمانانی را که فریب آنان را خوردهاند، سرزنش کرده است.۶
ج) تحریف
نقشههای تبلیغی و دشمنیهای قوم یهود از این راه فراوان است. مهمترین آنها تحریفاتی است که آنان نسبت به کلام الهی انجام داده و پیشگوییهای تورات و انبیای الهی درباره رسول خاتم(ص) را به گونهای که خواستهاند تغییر دادهاند. البته گونهای دیگر از تحریف (تحریف لفظی) از سوی یهود صورت گرفته که برخی مربوط به تاریخ بنیاسرائیل۷ و برخی مربوط به تاریخ اسلام است که پس از این اشاره خواهد شد.۸ از مواردی که قرآن کریم به تحریف از سوی یهود اشاره کرده، آیات ۷۵ تا ۷۹ سوره بقره است. ازامام باقر(ع) در تفسیر این آیات نقل شده است که علمای یهود صفات پیامبر را که در تورات آمده بود تغییر دادند و از عوام قوم خود، که این نشانهها را بیان میکردند میخواستند که چنین نکنند.۹
د) ایجاد تردید
۱. یکی از حرکات تبلیغی یهود برای بازداشتن مردم از روی آوردن به اسلام و ایجاد شک در عقیده مسلمانان، این بود که تعدادی از آنان با هم چنین قرار گذاشتند که:
اول روز به آنچه بر محمد(ص) نازل شده، به زبان ایمان میآوریم و آخر روز به آن کافر میشویم و میگوییم ما کتابهای خود را بررسی و با دانشمندانمان مشورت کردیم و دیدیم محمد(ص) کسی نیست که ما گمان میکردیم و دروغ او و نادرستی آیینش بر ما آشکار شد. این کار باعث خواهد شد مسلمانان شک کنند، چون ما را اهل کتاب و عالمتر از خود میدانند. آنگاه از دین خود به آیین یهود بازخواهند گشت.
به همین مناسبت آیه ۷۲ سوره آل عمران۱۰ نازل شد که میفرماید:
گروهی از اهل کتاب گفتند به آنچه بر مسلمانان نازل شد در ابتدای روز ایمان آورید و در انتهای روز کافر شوید شاید از آیین خود بازگردند.۱۱
البته به نظر میرسد کلمه «إلی دینکم»12 در برخی روایات درست نباشد و به این دلیل که «یهودیت تبلیغ ندارد، زیرا یهودیان دین خود را نعمتی الهی میدانند که مخصوص نژاد بنیاسرائیل است. با این وصف اگر کسی یهودی شود، او را میپذیرند. در تلمود توصیه شده است که هرگاه کسی بخواهد یهودی شود باید ذلتهای این قوم را به او تفهیم کرد تا اگر مرد میدان نیست، پا در آن نگذارد.»13 در آیه مورد بحث نیز کلمه «یرجعون» مطلق آمده است، یعنی نقشه یهود این بود که فقط مسلمانان را از آیین خود برگردانند نه این که به یهودیت بگروند.
در برخی منابع، وجه دیگری برای این آیه آمده و آن را مربوط به داستان قبله دانستهاند؛ یعنی یهودیان گفتند صبح به قبله تازه مسلمین نماز بخوانید و شب به قبله خود.۱۴ علامه طباطبایی نیز با انتخاب این قول، به روایتی از امام باقر(ع) اشاره کرده که در تفسیر قمی آمده و مقصود از اول روز را زمان گردیدن قبله دانسته است.۱۵ در هر صورت، آیه اشاره به توطئهای از اهل کتاب، که مراد از آن در بیشتر آیات قرآن یهودیانند، دارد که در نظر داشتند با شیوهای تبلیغی، مسلمانان را به تردید اندازند.
۲. حرکت دیگری که در ادامه تبلیغات آنان به شمار میرود این است که پس از اسلام آوردن برخی از همکیشان خود گفتند:
ایمان آورندگان به محمد(ص) اشرار ما هستند و اگر از خوبان ما بودند آیین پدران خود را رها نمیکردند.۱۶
ابن اسحاق و به تبع او طبری، فرود آمدن آیه ۱۱۳ سوره آل عمران۱۷ را به سبب این گفته یهود دانستهاند.۱۸ اما به نظر میرسد این از موارد تطبیق و تعیین مصداق باشد نه سبب نزول. چون کسانی که در این داستان نامشان آمده عبارتند از: عبدالله بن سلّام، ثعلبه بن سُعیّه، اسید بن سعیّه و اسد بن عبید؛ و فاصله اسلام آوردن اینان با یکدیگر بسیار است؛ عبدالله ـ بنا به قول مشهور ـ در ابتدای هجرت ایمان آورده۱۹ و سه نفر دیگر هنگام نبرد بنی قریظه (سال پنجم) به اسلام گرویدهاند؛ ۲۰ مگر این که اسلام آوردن عبدالله بن سلّام را سال هشتم بدانیم۲۱ گذشته از این، طبرسی به نقل از عطاء، سبب نزول آیه را گروهی از مسیحیان دانسته است.۲۳
۳. مورخان نوشتهاند وقتی اسعد بن زراره که جزء اولین مسلمانان اهل یثرب بود، در ماههای اول هجرت به سبب بیماری از دنیا رفت، یهودیان گفتند «اگر محمد(ص)، پیامبر بود یار او نمیمرد!» رسول خدا(ص) فرمود: من در برابر تقدیر الهی نه برای خود و نه یارانم مقاومتی ندارم.۲۳ شبیه این مطلب را ابن سعد از حیّ بن اخطب گزارش کرده که گفت: اگر او پیامبر بود نسبت به زنان رغبتی نداشت.۲۴
۴. در آیه ۱۸۱ سوره آل عمران آمده است:
به تحقیق خداوند سخن کسانی را که گفتند خدا فقیر است و ما بینیازیم، شنید. ما گفته آنان را و کشتن بیدلیل پیامبران از سوی ایشان را ثبت میکنیم.
کنایه از این که این سخنان، ادامه همان جنایتهای قدیمی ـ مانند کشتن پیامبران ـ است. علامه طبرسی درباره این آیه دو شأن نزول ذکر کرده است: نخست این که وقتی آیه قرض نازل شد، ۲۵ یهودیانی چون حیی بن اخطب گفتند خداوند فقیر است که از ما وام میخواهد و ما ثروتمندیم. شأن نزول دیگر این که رسول خدا نامهای به بنیقینقاع نوشت و آنان را به نماز و زکات و قرض دادن دعوت کرد. حامل نامه که ابوبکر بود درجمع یهود حاضر شد و پیام رسولالله(ص) را رساند. بزرگ آنان فنحاص گفت: اگر این مطلب درست باشد خدا فقیر و ما بینیاز خواهیم بود، چون اگر غنی بود از ما وام نمیخواست. در اینجا ابوبکر خشمگین شد و به صورت فنحاص زد. آنگاه این آیه فرود آمد.۲۶
۵. ابن اسحاق نام تعدادی از دشمنان یهودی پیامبر(ص) را ذکر کرده که نزد انصار میآمدند و آنان را از دادن صدقه نهی میکردند و میگفتند: «میترسیم به فقر دچار شوید. در انفاق کردن شتاب نکنید، چون نمیدانید آینده چه پیش خواهد آمد.» وی گفته است آیه:
الّذین یبخلون و یأمرون النّاس بالبخل و یکتمون ما ءاتاهم الله من فضله و أعتدنا للکفرین عذاباً مهیناً.۲۷
(متکبران کسانیاند که بخل میورزند و مردم را به بخل کردن وا میدارند و آنچه را خدا از فضل خویش به آنان داده پنهان میکنند. ما برای کافران عذاب پستی آماده کردهایم.
در اینباره نازل شده است.۲۸ علامه طباطبایی مینویسد:
اخبار فراوانی از طرق اهل سنت رسیده که فرمود آمدن این آیات را درباره یهود میداند. گرچه دنباله آیات که از اهل کتاب و یهود سخن گفته… این روایات را تأیید میکند، لیکن این اخبار به تطبیق، بیشتر شباهت دارد تا به سبب نزول.۲۹
این که سخن یهود درباره انفاق، سبب نزول این آیه شده یا آنان مصداقی برای آیه به شمار میروند، دو نظری است که هر کدام مؤیدات و مبعّداتی به همراه دارد. آنچه میتواند مؤید قول دوم باشد این است که:
الف) آیههای قبل و بعد، ارتباطی به موضوع یهود ندارد؛
ب) بسیاری از مفسران هنگام تفسیر این آیه، اشارهای به این داستان نکردهاند؛
ج) کلمه «یکتمون» که غالباً در آیات قرآن برای حقپوشی یهود به کار رفته است در اینجا همراه «ما ءاتاهم الله من فضله» آمده و مفسران میگویند مقصود «پنهان کردن و انفاق نکردن اموالی است که خداوند عطا کرده است؛ »30
د) در آخر آیه تعبیر «کافرین» آمده که میتواند قرینهای بر عدم ظهور آیه نسبت به یهود باشد.
ه) در آیه ۲۵ سوره حدید، بخش اول همین آیه تکرار شده ولی مفسران سخنی از یهود به میان نیاوردهاند.
اما آنچه قول اول را تقویت میکند، امور زیر است:
۱. سوره نساء و با فاصله هفت آیه از آیه مورد نظر، بسیاری از مطالب درباره اهل کتاب و یهود است.
۲. کلمه «یکتمون» در آیههای قرآن به معنی حقپوشی و به خصوص درباره یهودیانی به کار رفته که پیشگویی تورات درباره پیامبر اکرم(ص) را کتمان کردند. از این رو قرینهای بر اراده حقتعالی از این قوم خواهد بود. ابن اسحاق هم «آنچه خدا از فضل خود به آنان عطا کرده» را به تورات تفسیر نموده و طبرسی گفته است:
بهتر است آیه را اعم از بخل ورزیدن به ادای واجبات و پنهان کردن فضیلتی که خدا داده ـ چه عالم و چه غیر عالم ـ بگیریم.۳۱
۳. شیخ طوسی و فخر رازی گرچه به این داستان اشارهای نکردهاند اما از ابن عباس نقل کردهاند که مراد از اینان یهودند که از اعتراف به آنچه از نشانههای رسول خدا(ص) در تورات میدانستند، بخل ورزیدند و قوم خویش را هم به کتمان (و بخل به این موضوع) سفارش کردند.۳۲ رازی حتی آیه ۲۴ حدید را هم اینگونه معنا کرده است.۳۳
۴. شهرت یهود به حرص و مالاندوزی و رباخواری میتواند قرینهای دیگر بر شأن نزول آیه ۳۷ نساء درباره آنان باشد.
۵. کافر در این آیه به معنای پوشاننده حق است و ورود آن در آیه منافاتی با یهود ندارد.
ه) تمسخر
یکی از آیات قرآن که درباره روابط یهود با پیامبر(ص) نازل شده، آیه ۴۶ سوره نساء است. در این آیه کریمه که به برخی از رفتارهای نادرست و تمسخرآمیز این گروه اشاره شده، میخوانیم:
برخی از یهودیان، کلمات را از محل خود تحریف میکنند و میگویند شنیدیم و مخالفت کردیم، و با گرداندن زبان خود و مسخره کردن دین میگویند «راعِنا» ولی اگر بگویند شنیدیم و اطاعت کردیم و به جای راعِنا «أُنظُرنا» بگویند برایشان بهتر و عادلانهتر است. اما خدا آنان را به سبب کفرشان از رحمت خود دور ساخته و از این رو جز عدهاندکی، ایمان نمیآورند.»34
در این آیه به چهار مطلب اشاره شده است:
۱. تحریف، که در آیات فراوان دیگر نیز بدان پرداخته شده است. اما تحریفی که در اینجا سخن از آن است به قرینه ادامه آیه، لفظی است نه معنوی.۳۵
۲. یهودیان به جای آن که در برابر دستورهای الهی و گفتار پیامبر اکرم(ص) بگویند: «شنیدیم و عمل میکنیم» میگفتند: «شنیدیم و مخالفت میکنیم» که نشانه بیادبی و گستاخی آنان است.
۳. عرب هنگام گفتوگو به مخاطب خود میگوید: «إسمع أسمَعَک الله»؛ یعنی بشنو که خدا تو را شنوا قرار دهد. اما یهودیان معاصر پیامبر(ص) به آن حضرت میگفتند: «إسمَع غَیرَمُسمَع» یعنی «بشنو که ناشنوا باشی.»
۴. یاران پیامبر(ص) هنگام گفتوگو با آن حضرت با شنیدن سخنان او میگفتند: «راعنا» یعنی ما را رعایت کن و تأمل نما تا سخنانت را به دل بسپاریم یا بنویسیم یا… لیکن جهودان، این واژه را دستاویزی برای تمسخر قرار داده و «راعنا» را به معنای «ما را تحمیق کن» استفاده میکردند؛ یعنی مصدر آن را «رعونت» در نظر میگرفتند که به معنای کودنی است. شیخ طوسی از امام باقر(ع) روایت کرده که این کلمه در زبان عبری دشنام و ناسزا است.۳۶ برخی از مفسران هم گفتهاند یهود به جای «راعنا»، «راعینا» میگفت که به معنای چوپان است.۳۷ خدای متعال همانگونه که به مسلمانان فرمود: این کلمه را به کار نبرند و به جای آن «انظرنا» که همان مفهوم (مهلت بده) را دارد، ۳۸ استفاده کنند؛ به یهودیان هم میفرماید اگر این واژه را به کار برید به نفع شماست. ابن اسحاق، گوینده این واژه تمسخرآمیز را یکی از بزرگان یهود به نام رفاعهبن زید ذکر کرده است.۳۹
مورد دیگری که با موضوع استهزا تناسب دارد گفتن کلمه «سام»40 به جای کلمه «سلام» است. مفسران مراد از کسانی را که در آیه هشتم سوره مجادله۴۱ به آنان اشاره شده، جهودان دانسته و گفتهاند:
آنان به جای سلام که تحیت مورد نظر خداست، به پیامبر(ص) «سام» میگفتند به طوری که دیگران تصور کنند که سلام میدهند اما آن حضرت متوجه این مطلب بود و پاسخ آنان را فقط با «علیکم» میگفت۴۲
با آن که مفسران، شأن نزول این بخش از آیه را یهود دانستهاند؛ علامه طباطبایی شمول آن درباره این گروه را دارای خفا دانسته و سیاق آیات را منطبق با منافقان و بیماردلان دانسته است.۴۳
حقیقت این است که آیه چندان تناسبی با یهود ندارد و با منافقان بیشتر تطبیق میکند؛ به خصوص که در روایات، واژه «سام» از قول آنان نیز نقل شده است.۴۴ در عین حال به نظر میرسد یهودیان نیز چنین برخوردی با رسول خدا(ص) داشتهاند، گرچه این آیه آنان را در نظر نداشته باشد. بخاری و مسلم بابی را درباره سلام کردن اهل کتاب گشوده و در آن احادیثی را آوردهاند که پیامبر(ص) فرموده است به یهود سلام نکنید و جواب سلام آنها را با «علیکم» بدهید، چون از واژه «سام» استفاده میکنند.۴۵ به همین جهت است که طبرسی، شأن نزول آیه را، هر دو گروه (یهود و منافقان) دانسته است.۴۶ یهودی بودن برخی از منافقان که قبلاً توضیح داده شد، نیز میتواند این نظریه را تأیید کند. این احتمال هم هست که واژه «سام» را یهودیان گفتهاند و منافقان از کلمه دیگری برای تحیت استفاده میکردهاند. چنان که در تفسیر منسوب به علی بن ابراهیم آمده است که منافقان میگفتند: «أنعم صَباحاً» (صبح به خیر) که سلام اهل جاهلیت به شمار میرفت.۴۷
به طور کلی، اهل کتاب و به خصوص یهودیان، رفتارهای تمسخرآمیز زیادی نسبت به مسلمانان داشتهاند. در آیه ۵۷ سوره مائده به این موضوع اشاره شده و فرموده است:
با اهل کتاب و کافرانی که دین شما را مسخره میکنند و به بازی میگیرند، دوستی نکنید.
سپس در آیه بعدی، نمونهای از استهزای آنان به هنگام اذان را، بیان کرده است. مصداق آیه نخست، رفاعه بن زید و سوید بن حارث، دو تن از یهودیان دانسته شده و آیه دوم را هم مربوط به اهل کتاب دانستهاند.۴۸ روشن است که مراد از اهل کتاب در قرآن، به خصوص آیاتی از این قبیل که مسلمانان را از دوستی با آنان نهی کرده، جز یهودیان نخواهند بود، زیرا مسیحیان ارتباطی با مسلمانان نداشتهاند و در مدینه از آنان اثری نیست.
و) فریب
یکی از حرکات یهود، توطئه برای شخص پیامبر(ص) و خدشه در دین و ایمان آن حضرت بود و گمان میکردند میتوانند او را هم فریب داده یا تطمیع کنند. از این رو جمعی از بزرگان آنان گفتند بیایید پیش او برویم شاید بتوانیم او را بفریبیم و از دینش منحرف سازیم چون او هم بشری بیش نیست. پس حضور آن حضرت آمده گفتند ما بزرگان و علمای یهود هستیم و اگر از تو پیروی کنیم همه یهود به تو میگروند و با ما مخالفتی نخواهند کرد تنها شرط آن، این است که میان ما و گروهی دیگر که نزاعی وجود دارد، داوری کنی و به سود ما حکم دهی. آنگاه به تو ایمان خواهیم آورد و تصدیقت خواهیم کرد. اما پیامبر(ص) از این کار روی گرداند. گفته شده آیه ۴۹ سوره مائده درباره این توطئه سخن گفته و پیامبر(ص) را از پیروی فتنهجویان برحذر داشته است.۴۹
پینوشتها:
۱. سیره ابن هشام، ج۱، ص۵۶۲.
۲. الم تر إلی الّذین أوتوا نصیباً من الکتاب یؤمنون بالجبت و الطّاغوت و یقولون للّذین کفروا هولاء أهدی من الّذین ءامنوا سبیلاً؛ آیا ندیدی کسانی که بهرهای از کتاب (مقدس) دارند به بت و بتپرستان اعتقاد پیدا میکنند و به کافران میگویند از مؤمنان هدایت یافتهترید.»
۳. التبیان، ج۳، ص۲۲۳؛ مجمع البیان، ج۲، ص۹۲؛ درالمنثور، ج۲، ص۵۲۵؛ البته مورخان، نزول آیه را درباره ابورافع و دیگر یهودیانی میدانند که به منظور دعوت از قریش برای جنگ احزاب به مکه رفتند، ولی مفسران میگویند کعب بن اشرف و جمعی از یهودیان پس از نبرد احد به مکه رفتند تا برای دشمنی با رسول خدا با مکیان پیمان ببندند. پس از این خواهیم گفت که حضور کعب میان کفار و پیمانشکنیاش باعث قتل او از سوی مسلمانان شد.
۴. روز بعاث یادآور جنگ جاهلی میان اوس و خزرج است که در آن اوسیان پیروز شدند.
۵. سیره ابن هشام، ج۱، ص۵۵۶.
۶. تفسیر آیات ۹۹ آل عمران به بعد.
۷. مانند تغییر لفظ «حطه»، به تفسیر آیات ۵۹ بقره و ۱۶۴ اعراف مراجعه کنید.
۸. سوءاستفاده از کلمه «راعنا» و تغییر کلمه سلام.
۹. مجمعالبیان، ج۱، ص۲۸۶ و ۲۹۲.
۱۰. «وقالت طائفه من أهل الکتاب أنزل علی الذین ءامنوا بالّذی ءالمنوا وجه النّهار وآکفروا ءاخره لعلّهم یرجعون».
۱۱. مجمعالبیان، ج۱، ص۷۷۴؛ درالمنثور، ج۲، ص۲۲۸؛ سیره ابن هشام، ج۱، ص۵۵۳.
۱۲. یعنی یهودیان به کمک یکدیگر میگفتند: چنین کنید تا مسلمانان از دین خود برگردند و به آیین شما بگروند.
۱۳. آشنایی با ادیان بزرگ، ص۱۰۸.
۱۴. انساب الأشراف، ج۱، ص۳۱۹؛ التفسیر الکبیر، ج۲، ص۲۵۸؛ مجمع البیان، ج۱، ص۷۷۴.
۱۵. المیزان، ج۳، ص۲۹۶ و ۳۱۳.
۱۶. سیره ابن هشام، ج۱، ص۵۵۷؛ جامع البیان، ج۳، ص۷۱.
۱۷. لیسوا سواء من أهل الکتاب أمه قائمه یتلون ءایات الله ءاناء الّیل و هم یسجدون؛ اهل کتاب یکسان نیستند، در میان آنان افرادی هستند که حق را به پا میدارند و آیات الهی را در دل شب میخوانند و سجده میکنند.
۱۸. همان.
۱۹. تاریخ خلیفه، ص۱۹؛ دلائل النبوه، ج۲، ص۵۲۶.
۲۰. المغازی، ج۱، ص۵۰۳.
۲۱. الاصابه، ج۴، ص۱۱۸.
۲۲. مجمع البیان، ج۱، ص۸۱۵.
۲۳. سیره ابن هشام، ج۱، ص۵۰۷؛ تاریخ الطبری، ج۲، ص۱۱۷.
۲۴. الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۶۳.
۲۵. من ذا الّذی یقرض الله قرضاَ حسناً فیضاعفه له أضعافا کثیرهً…؛ کیست که به خدا وام نیکو دهد تا خداوند آن را برای او چندین برابر کند. «آیات ۲۴۵ بقره و ۱۱ حدید.»
۲۶. مجمعالبیان، ج۱، ص۸۹۸؛ التبیان، ج۳، ص۶۵ و التفسیرالکبیر، ج۳، ص۴۴۶. ابن اسحاق روایت دوم را با تفصیل بیشتری نقل کرده ولی حرفی از نامه پیامبر(ص) نزده است (سیره ابن هشام، ج۱، ص۵۵۹).
۲۷. سوره نساء (۴)، آیه ۳۷.
۲۸. سیره ابن هشام، ج۱، ص۵۶۰.
۲۹. المیزان، ج۴، ص۳۶۶.
۳۰. راغب «کتمان» را پنهان کردن سخن معنا کرده و در عین حال با اشاره به آیه مورد بحث میگوید «کتمان الفضل هو کفران النعمه و لذلک قال بعده اعتدنا للکافرین عذاباً الیماً» (مفردات، ص۴۴۳).
۳۱. مجمع البیان، ج۲، ص۷۳.
۳۲. التبیان، ج۳، ص۱۹۶؛ التفسیر الکبیر، ج۴، ص۷۸؛ دیگر مفسران هم روایات متعددی درباره این داستان و نزول آیه درباره آن نقل کردهاند. (جامع البیان، ج۴، ص۱۲۱؛ درالمنثور، ج۲، ص۵۰۴).
۳۳. التفسیر الکبیر، ج۱۰، ص۴۶۹.
۳۴. من الّذین هادوا یحرّفون الکلم عن مواضعه و یقولون سمعنا و عصینا و اسمع غیر مسمع و راعنا لیّا بالسنتهم و طعنا فی الدّین ولو أنّهم قالوا سمعنا و أطعنا و أسمع و أنظرنا لکان خیرا لهم و أقوم ولکن لعنهم الله بکفرهم فلا یؤمنون إلّا قلیلاً.
۳۵. تفسیر نمونه، ج۴، ص۳۱۳.
۳۶. التبیان، ج۱، ص۳۸۹؛ مجمع البیان، ج۱، ص۴۳۴.
۳۷. التفسیر الکبیر، ج۱، ص۶۳۵؛ تفسیر نمونه، ج۱، ص۳۸۴ به نقل از دیگر تفاسیر.
۳۸. بقره (۲) آیه ۱۰۴.
۳۹. سیره ابن هشام، ج۱، ص۵۶۰.
۴۰. «سام» خستگی و مرگ معنا شده است.
۴۲. و إذا جاءوک بما لم یحیک به الله؛ وقتی نزد تو میآیند آنگونه سلام میکنند که خداوند نگفته است.
۴۲. مجمع البیان، ج۵، ص۳۷۶؛ جامع البیان، ج۱۴، ص۱۹.
۴۳. المیزان، ج۱۹، ص۱۹۲، ۱۹۴ و ۱۹۸.
۴۴. در المنثور، ج۸، ص۷۷.
۴۵. صحیح مسلم، ج۲، ص۳۴۴؛ صحیح بخاری، ج۷، ص۱۳۳.
۴۶. مجمع البیان، ج۵، ص۳۷۵.
۴۷. تفسیر القمی، ج۲، ص۳۵۵.
۴۸. سیره ابن هشام، ج۱، ص۵۶۸؛ مجمع البیان، ج۲، ص۳۲۸.
۴۹. سیره ابن هشام، ج۱، ص۵۶۷؛ جامع البیان، ج۴، ص۳۷۰؛ درالمنثور، ج۳، ص۹۱؛ این آیه در میان مجموعه آیاتی است که گفته میشود درباره یهود نازل شده و پیشتر به برخی از آنها اشاره شد.
اشاره:
تحلیل و بررسی برخورد یهودیان با پیامبر اکرم(ص) که در قرآن کریم نیز بسیار مورد توجه قرار گرفته است، بسیار درس آموز بوده و میتواند ما را با شیوههای تبلیغاتی آنها که حتی امروز هم در بسیاری از رسانههای نوشتاری، دیداری و شنیداری وابسته به یهود، در برخورد با جهان اسلام مورد استفاده قرار میگیرد آشنا سازد. با توجه به آنچه گفته شد، در این مقاله پس از بررسی علت هجرت یهود به جزیرهالعرب و تحلیل این موضوع که یهودیان چگونه پس از سالها انتظار بعثت پیامبر اکرم(ص) به انکار او پرداختند، شیوههای برخورد یهودیان جزیرهالعرب با پیامبر اکرم(ص) و مسلمانان تبیین شده است.
حمله تبلیغاتی یهود علیه پیامبر اکرم(ص)
این بخش از برخوردهای مخالفان یهودی رسول خدا(ص) را میتوان به چند دسته تقسیم کرد: تأیید و پشتیبانی تبلیغاتی از قریش، ایجاد تردید و تفرقه میان مسلمانان، تبلیغات وسیع علیه پیامبر و یاران او، تبلیغ علیه اعتقادات مسلمانان، تحریف حقایق و پیشگوییهای تورات، تبلیغ علیه ایمانآورندگان از یهود و… که به نمونههایی ازاین موارد اشاره میشود.
الف) حمایت از مشرکان
زمانی که کافران قریش از عالمان یهود یثرب درباره رسول خدا(ص) پرسیدند، آنان، فرستادگان قریش را به سؤالهایی رهنمون شدند که از پیامبر(ص) بپرسند و درستی و نادرستی ادعای او را بفهمند. اما وقتی رسول خدا(ص) هجرت کرد و به مناسبتی، گروهی از بزرگان یهود به مکه رفتند، مشرکان از آنان پرسیدند: «دین شما (یهود) بهتر است یا دین محمد(ص)؟» عالمان جهود گفتند بلکه دین شما (بتپرستان) از آیین او برتر است و شما راهیافتهتر از او و پیروانش هستید.۱ حتی بیشتر مفسران که سبب نزول آیه ۵۱ سوره نساء۲ را همین واقعه میدانند، گفتهاند: یهودیان به بتهای قریش سجده کردند تا به آنان اطمینان دهند.۳
ب) تفرقه افکنی
ابن اسحاق گوید: شأس بن قیس یهودی که پیرمردی کینهجو و حسود نسبت به مسلمانان بود بر جمعی از یاران اوسی و خزرجی پیامبر عبور کرد و از اینکه آنان دوستانه در کنار هم نشسته و به واسطه اسلام، دشمنیهای جاهلی را به فراموشی سپردهاند خشمگین شده با خود گفت: اگر اینان متحد باشند جایی برای ما در این سرزمین نخواهد بود. از این رو جوانی یهودی را گفت تا با جماعت انصار بنشیند و خاطره روز «بُعاث»4 و دیگر جنگهایی را که بین اوس و خزرج رخ داده زنده کند و اشعاری را که دو طرف در این باره گفتهاند برایشان بخواند. جوان چنین کرد و جمع انصار را به تفاخر و منازعه کشاند. یکی از اوس و یکی از خزرج برخاسته و مجادله کردند و یکی از آنان گفت: اگر میخواهید دوباره میجنگیم. دو گروه، خشمگین شده و گفتند چنین میکنیم و برای جنگ، به سوی حره رهسپار شدند. موضوع به اطلاع رسول خدا(ص) رسید و با گروهی از مهاجران، پیش آنان رفت و فرمود:
ای گروه مسلمانان، خدا را در نظر گیرید. آیا به یاد جاهلیت افتادهاید در صورتی که من میان شمایم؟
رسول خدا(ص) با یادآوری هدایت الهی و نجات آنان از کفر و ایجاد الفت بین دلها به وسیله اسلام، آنان را متوجه خودشان کرد به گونهای که فهمیدند تسلیم وسوسههای شیطانی شدهاند و نقشه دشمن در کمین آنان بوده است. پس به گریه افتادند و با یکدیگر معانقه کردند و همراه رسول خدا(ص) بازگشتند.۵ خدای متعال در آیاتی از قرآن، یهودیان و همچنین مسلمانانی را که فریب آنان را خوردهاند، سرزنش کرده است.۶
ج) تحریف
نقشههای تبلیغی و دشمنیهای قوم یهود از این راه فراوان است. مهمترین آنها تحریفاتی است که آنان نسبت به کلام الهی انجام داده و پیشگوییهای تورات و انبیای الهی درباره رسول خاتم(ص) را به گونهای که خواستهاند تغییر دادهاند. البته گونهای دیگر از تحریف (تحریف لفظی) از سوی یهود صورت گرفته که برخی مربوط به تاریخ بنیاسرائیل۷ و برخی مربوط به تاریخ اسلام است که پس از این اشاره خواهد شد.۸ از مواردی که قرآن کریم به تحریف از سوی یهود اشاره کرده، آیات ۷۵ تا ۷۹ سوره بقره است. ازامام باقر(ع) در تفسیر این آیات نقل شده است که علمای یهود صفات پیامبر را که در تورات آمده بود تغییر دادند و از عوام قوم خود، که این نشانهها را بیان میکردند میخواستند که چنین نکنند.۹
د) ایجاد تردید
۱. یکی از حرکات تبلیغی یهود برای بازداشتن مردم از روی آوردن به اسلام و ایجاد شک در عقیده مسلمانان، این بود که تعدادی از آنان با هم چنین قرار گذاشتند که:
اول روز به آنچه بر محمد(ص) نازل شده، به زبان ایمان میآوریم و آخر روز به آن کافر میشویم و میگوییم ما کتابهای خود را بررسی و با دانشمندانمان مشورت کردیم و دیدیم محمد(ص) کسی نیست که ما گمان میکردیم و دروغ او و نادرستی آیینش بر ما آشکار شد. این کار باعث خواهد شد مسلمانان شک کنند، چون ما را اهل کتاب و عالمتر از خود میدانند. آنگاه از دین خود به آیین یهود بازخواهند گشت.
به همین مناسبت آیه ۷۲ سوره آل عمران۱۰ نازل شد که میفرماید:
گروهی از اهل کتاب گفتند به آنچه بر مسلمانان نازل شد در ابتدای روز ایمان آورید و در انتهای روز کافر شوید شاید از آیین خود بازگردند.۱۱
البته به نظر میرسد کلمه «إلی دینکم»12 در برخی روایات درست نباشد و به این دلیل که «یهودیت تبلیغ ندارد، زیرا یهودیان دین خود را نعمتی الهی میدانند که مخصوص نژاد بنیاسرائیل است. با این وصف اگر کسی یهودی شود، او را میپذیرند. در تلمود توصیه شده است که هرگاه کسی بخواهد یهودی شود باید ذلتهای این قوم را به او تفهیم کرد تا اگر مرد میدان نیست، پا در آن نگذارد.»13 در آیه مورد بحث نیز کلمه «یرجعون» مطلق آمده است، یعنی نقشه یهود این بود که فقط مسلمانان را از آیین خود برگردانند نه این که به یهودیت بگروند.
در برخی منابع، وجه دیگری برای این آیه آمده و آن را مربوط به داستان قبله دانستهاند؛ یعنی یهودیان گفتند صبح به قبله تازه مسلمین نماز بخوانید و شب به قبله خود.۱۴ علامه طباطبایی نیز با انتخاب این قول، به روایتی از امام باقر(ع) اشاره کرده که در تفسیر قمی آمده و مقصود از اول روز را زمان گردیدن قبله دانسته است.۱۵ در هر صورت، آیه اشاره به توطئهای از اهل کتاب، که مراد از آن در بیشتر آیات قرآن یهودیانند، دارد که در نظر داشتند با شیوهای تبلیغی، مسلمانان را به تردید اندازند.
۲. حرکت دیگری که در ادامه تبلیغات آنان به شمار میرود این است که پس از اسلام آوردن برخی از همکیشان خود گفتند:
ایمان آورندگان به محمد(ص) اشرار ما هستند و اگر از خوبان ما بودند آیین پدران خود را رها نمیکردند.۱۶
ابن اسحاق و به تبع او طبری، فرود آمدن آیه ۱۱۳ سوره آل عمران۱۷ را به سبب این گفته یهود دانستهاند.۱۸ اما به نظر میرسد این از موارد تطبیق و تعیین مصداق باشد نه سبب نزول. چون کسانی که در این داستان نامشان آمده عبارتند از: عبدالله بن سلّام، ثعلبه بن سُعیّه، اسید بن سعیّه و اسد بن عبید؛ و فاصله اسلام آوردن اینان با یکدیگر بسیار است؛ عبدالله ـ بنا به قول مشهور ـ در ابتدای هجرت ایمان آورده۱۹ و سه نفر دیگر هنگام نبرد بنی قریظه (سال پنجم) به اسلام گرویدهاند؛ ۲۰ مگر این که اسلام آوردن عبدالله بن سلّام را سال هشتم بدانیم۲۱ گذشته از این، طبرسی به نقل از عطاء، سبب نزول آیه را گروهی از مسیحیان دانسته است.۲۳
۳. مورخان نوشتهاند وقتی اسعد بن زراره که جزء اولین مسلمانان اهل یثرب بود، در ماههای اول هجرت به سبب بیماری از دنیا رفت، یهودیان گفتند «اگر محمد(ص)، پیامبر بود یار او نمیمرد!» رسول خدا(ص) فرمود: من در برابر تقدیر الهی نه برای خود و نه یارانم مقاومتی ندارم.۲۳ شبیه این مطلب را ابن سعد از حیّ بن اخطب گزارش کرده که گفت: اگر او پیامبر بود نسبت به زنان رغبتی نداشت.۲۴
۴. در آیه ۱۸۱ سوره آل عمران آمده است:
به تحقیق خداوند سخن کسانی را که گفتند خدا فقیر است و ما بینیازیم، شنید. ما گفته آنان را و کشتن بیدلیل پیامبران از سوی ایشان را ثبت میکنیم.
کنایه از این که این سخنان، ادامه همان جنایتهای قدیمی ـ مانند کشتن پیامبران ـ است. علامه طبرسی درباره این آیه دو شأن نزول ذکر کرده است: نخست این که وقتی آیه قرض نازل شد، ۲۵ یهودیانی چون حیی بن اخطب گفتند خداوند فقیر است که از ما وام میخواهد و ما ثروتمندیم. شأن نزول دیگر این که رسول خدا نامهای به بنیقینقاع نوشت و آنان را به نماز و زکات و قرض دادن دعوت کرد. حامل نامه که ابوبکر بود درجمع یهود حاضر شد و پیام رسولالله(ص) را رساند. بزرگ آنان فنحاص گفت: اگر این مطلب درست باشد خدا فقیر و ما بینیاز خواهیم بود، چون اگر غنی بود از ما وام نمیخواست. در اینجا ابوبکر خشمگین شد و به صورت فنحاص زد. آنگاه این آیه فرود آمد.۲۶
۵. ابن اسحاق نام تعدادی از دشمنان یهودی پیامبر(ص) را ذکر کرده که نزد انصار میآمدند و آنان را از دادن صدقه نهی میکردند و میگفتند: «میترسیم به فقر دچار شوید. در انفاق کردن شتاب نکنید، چون نمیدانید آینده چه پیش خواهد آمد.» وی گفته است آیه:
الّذین یبخلون و یأمرون النّاس بالبخل و یکتمون ما ءاتاهم الله من فضله و أعتدنا للکفرین عذاباً مهیناً.۲۷
(متکبران کسانیاند که بخل میورزند و مردم را به بخل کردن وا میدارند و آنچه را خدا از فضل خویش به آنان داده پنهان میکنند. ما برای کافران عذاب پستی آماده کردهایم.
در اینباره نازل شده است.۲۸ علامه طباطبایی مینویسد:
اخبار فراوانی از طرق اهل سنت رسیده که فرمود آمدن این آیات را درباره یهود میداند. گرچه دنباله آیات که از اهل کتاب و یهود سخن گفته… این روایات را تأیید میکند، لیکن این اخبار به تطبیق، بیشتر شباهت دارد تا به سبب نزول.۲۹
این که سخن یهود درباره انفاق، سبب نزول این آیه شده یا آنان مصداقی برای آیه به شمار میروند، دو نظری است که هر کدام مؤیدات و مبعّداتی به همراه دارد. آنچه میتواند مؤید قول دوم باشد این است که:
الف) آیههای قبل و بعد، ارتباطی به موضوع یهود ندارد؛
ب) بسیاری از مفسران هنگام تفسیر این آیه، اشارهای به این داستان نکردهاند؛
ج) کلمه «یکتمون» که غالباً در آیات قرآن برای حقپوشی یهود به کار رفته است در اینجا همراه «ما ءاتاهم الله من فضله» آمده و مفسران میگویند مقصود «پنهان کردن و انفاق نکردن اموالی است که خداوند عطا کرده است؛ »30
د) در آخر آیه تعبیر «کافرین» آمده که میتواند قرینهای بر عدم ظهور آیه نسبت به یهود باشد.
ه) در آیه ۲۵ سوره حدید، بخش اول همین آیه تکرار شده ولی مفسران سخنی از یهود به میان نیاوردهاند.
اما آنچه قول اول را تقویت میکند، امور زیر است:
۱. سوره نساء و با فاصله هفت آیه از آیه مورد نظر، بسیاری از مطالب درباره اهل کتاب و یهود است.
۲. کلمه «یکتمون» در آیههای قرآن به معنی حقپوشی و به خصوص درباره یهودیانی به کار رفته که پیشگویی تورات درباره پیامبر اکرم(ص) را کتمان کردند. از این رو قرینهای بر اراده حقتعالی از این قوم خواهد بود. ابن اسحاق هم «آنچه خدا از فضل خود به آنان عطا کرده» را به تورات تفسیر نموده و طبرسی گفته است:
بهتر است آیه را اعم از بخل ورزیدن به ادای واجبات و پنهان کردن فضیلتی که خدا داده ـ چه عالم و چه غیر عالم ـ بگیریم.۳۱
۳. شیخ طوسی و فخر رازی گرچه به این داستان اشارهای نکردهاند اما از ابن عباس نقل کردهاند که مراد از اینان یهودند که از اعتراف به آنچه از نشانههای رسول خدا(ص) در تورات میدانستند، بخل ورزیدند و قوم خویش را هم به کتمان (و بخل به این موضوع) سفارش کردند.۳۲ رازی حتی آیه ۲۴ حدید را هم اینگونه معنا کرده است.۳۳
۴. شهرت یهود به حرص و مالاندوزی و رباخواری میتواند قرینهای دیگر بر شأن نزول آیه ۳۷ نساء درباره آنان باشد.
۵. کافر در این آیه به معنای پوشاننده حق است و ورود آن در آیه منافاتی با یهود ندارد.
ه) تمسخر
یکی از آیات قرآن که درباره روابط یهود با پیامبر(ص) نازل شده، آیه ۴۶ سوره نساء است. در این آیه کریمه که به برخی از رفتارهای نادرست و تمسخرآمیز این گروه اشاره شده، میخوانیم:
برخی از یهودیان، کلمات را از محل خود تحریف میکنند و میگویند شنیدیم و مخالفت کردیم، و با گرداندن زبان خود و مسخره کردن دین میگویند «راعِنا» ولی اگر بگویند شنیدیم و اطاعت کردیم و به جای راعِنا «أُنظُرنا» بگویند برایشان بهتر و عادلانهتر است. اما خدا آنان را به سبب کفرشان از رحمت خود دور ساخته و از این رو جز عدهاندکی، ایمان نمیآورند.»34
در این آیه به چهار مطلب اشاره شده است:
۱. تحریف، که در آیات فراوان دیگر نیز بدان پرداخته شده است. اما تحریفی که در اینجا سخن از آن است به قرینه ادامه آیه، لفظی است نه معنوی.۳۵
۲. یهودیان به جای آن که در برابر دستورهای الهی و گفتار پیامبر اکرم(ص) بگویند: «شنیدیم و عمل میکنیم» میگفتند: «شنیدیم و مخالفت میکنیم» که نشانه بیادبی و گستاخی آنان است.
۳. عرب هنگام گفتوگو به مخاطب خود میگوید: «إسمع أسمَعَک الله»؛ یعنی بشنو که خدا تو را شنوا قرار دهد. اما یهودیان معاصر پیامبر(ص) به آن حضرت میگفتند: «إسمَع غَیرَمُسمَع» یعنی «بشنو که ناشنوا باشی.»
۴. یاران پیامبر(ص) هنگام گفتوگو با آن حضرت با شنیدن سخنان او میگفتند: «راعنا» یعنی ما را رعایت کن و تأمل نما تا سخنانت را به دل بسپاریم یا بنویسیم یا… لیکن جهودان، این واژه را دستاویزی برای تمسخر قرار داده و «راعنا» را به معنای «ما را تحمیق کن» استفاده میکردند؛ یعنی مصدر آن را «رعونت» در نظر میگرفتند که به معنای کودنی است. شیخ طوسی از امام باقر(ع) روایت کرده که این کلمه در زبان عبری دشنام و ناسزا است.۳۶ برخی از مفسران هم گفتهاند یهود به جای «راعنا»، «راعینا» میگفت که به معنای چوپان است.۳۷ خدای متعال همانگونه که به مسلمانان فرمود: این کلمه را به کار نبرند و به جای آن «انظرنا» که همان مفهوم (مهلت بده) را دارد، ۳۸ استفاده کنند؛ به یهودیان هم میفرماید اگر این واژه را به کار برید به نفع شماست. ابن اسحاق، گوینده این واژه تمسخرآمیز را یکی از بزرگان یهود به نام رفاعهبن زید ذکر کرده است.۳۹
مورد دیگری که با موضوع استهزا تناسب دارد گفتن کلمه «سام»40 به جای کلمه «سلام» است. مفسران مراد از کسانی را که در آیه هشتم سوره مجادله۴۱ به آنان اشاره شده، جهودان دانسته و گفتهاند:
آنان به جای سلام که تحیت مورد نظر خداست، به پیامبر(ص) «سام» میگفتند به طوری که دیگران تصور کنند که سلام میدهند اما آن حضرت متوجه این مطلب بود و پاسخ آنان را فقط با «علیکم» میگفت۴۲
با آن که مفسران، شأن نزول این بخش از آیه را یهود دانستهاند؛ علامه طباطبایی شمول آن درباره این گروه را دارای خفا دانسته و سیاق آیات را منطبق با منافقان و بیماردلان دانسته است.۴۳
حقیقت این است که آیه چندان تناسبی با یهود ندارد و با منافقان بیشتر تطبیق میکند؛ به خصوص که در روایات، واژه «سام» از قول آنان نیز نقل شده است.۴۴ در عین حال به نظر میرسد یهودیان نیز چنین برخوردی با رسول خدا(ص) داشتهاند، گرچه این آیه آنان را در نظر نداشته باشد. بخاری و مسلم بابی را درباره سلام کردن اهل کتاب گشوده و در آن احادیثی را آوردهاند که پیامبر(ص) فرموده است به یهود سلام نکنید و جواب سلام آنها را با «علیکم» بدهید، چون از واژه «سام» استفاده میکنند.۴۵ به همین جهت است که طبرسی، شأن نزول آیه را، هر دو گروه (یهود و منافقان) دانسته است.۴۶ یهودی بودن برخی از منافقان که قبلاً توضیح داده شد، نیز میتواند این نظریه را تأیید کند. این احتمال هم هست که واژه «سام» را یهودیان گفتهاند و منافقان از کلمه دیگری برای تحیت استفاده میکردهاند. چنان که در تفسیر منسوب به علی بن ابراهیم آمده است که منافقان میگفتند: «أنعم صَباحاً» (صبح به خیر) که سلام اهل جاهلیت به شمار میرفت.۴۷
به طور کلی، اهل کتاب و به خصوص یهودیان، رفتارهای تمسخرآمیز زیادی نسبت به مسلمانان داشتهاند. در آیه ۵۷ سوره مائده به این موضوع اشاره شده و فرموده است:
با اهل کتاب و کافرانی که دین شما را مسخره میکنند و به بازی میگیرند، دوستی نکنید.
سپس در آیه بعدی، نمونهای از استهزای آنان به هنگام اذان را، بیان کرده است. مصداق آیه نخست، رفاعه بن زید و سوید بن حارث، دو تن از یهودیان دانسته شده و آیه دوم را هم مربوط به اهل کتاب دانستهاند.۴۸ روشن است که مراد از اهل کتاب در قرآن، به خصوص آیاتی از این قبیل که مسلمانان را از دوستی با آنان نهی کرده، جز یهودیان نخواهند بود، زیرا مسیحیان ارتباطی با مسلمانان نداشتهاند و در مدینه از آنان اثری نیست.
و) فریب
یکی از حرکات یهود، توطئه برای شخص پیامبر(ص) و خدشه در دین و ایمان آن حضرت بود و گمان میکردند میتوانند او را هم فریب داده یا تطمیع کنند. از این رو جمعی از بزرگان آنان گفتند بیایید پیش او برویم شاید بتوانیم او را بفریبیم و از دینش منحرف سازیم چون او هم بشری بیش نیست. پس حضور آن حضرت آمده گفتند ما بزرگان و علمای یهود هستیم و اگر از تو پیروی کنیم همه یهود به تو میگروند و با ما مخالفتی نخواهند کرد تنها شرط آن، این است که میان ما و گروهی دیگر که نزاعی وجود دارد، داوری کنی و به سود ما حکم دهی. آنگاه به تو ایمان خواهیم آورد و تصدیقت خواهیم کرد. اما پیامبر(ص) از این کار روی گرداند. گفته شده آیه ۴۹ سوره مائده درباره این توطئه سخن گفته و پیامبر(ص) را از پیروی فتنهجویان برحذر داشته است.۴۹
پینوشتها:
۱. سیره ابن هشام، ج۱، ص۵۶۲.
۲. الم تر إلی الّذین أوتوا نصیباً من الکتاب یؤمنون بالجبت و الطّاغوت و یقولون للّذین کفروا هولاء أهدی من الّذین ءامنوا سبیلاً؛ آیا ندیدی کسانی که بهرهای از کتاب (مقدس) دارند به بت و بتپرستان اعتقاد پیدا میکنند و به کافران میگویند از مؤمنان هدایت یافتهترید.»
۳. التبیان، ج۳، ص۲۲۳؛ مجمع البیان، ج۲، ص۹۲؛ درالمنثور، ج۲، ص۵۲۵؛ البته مورخان، نزول آیه را درباره ابورافع و دیگر یهودیانی میدانند که به منظور دعوت از قریش برای جنگ احزاب به مکه رفتند، ولی مفسران میگویند کعب بن اشرف و جمعی از یهودیان پس از نبرد احد به مکه رفتند تا برای دشمنی با رسول خدا با مکیان پیمان ببندند. پس از این خواهیم گفت که حضور کعب میان کفار و پیمانشکنیاش باعث قتل او از سوی مسلمانان شد.
۴. روز بعاث یادآور جنگ جاهلی میان اوس و خزرج است که در آن اوسیان پیروز شدند.
۵. سیره ابن هشام، ج۱، ص۵۵۶.
۶. تفسیر آیات ۹۹ آل عمران به بعد.
۷. مانند تغییر لفظ «حطه»، به تفسیر آیات ۵۹ بقره و ۱۶۴ اعراف مراجعه کنید.
۸. سوءاستفاده از کلمه «راعنا» و تغییر کلمه سلام.
۹. مجمعالبیان، ج۱، ص۲۸۶ و ۲۹۲.
۱۰. «وقالت طائفه من أهل الکتاب أنزل علی الذین ءامنوا بالّذی ءالمنوا وجه النّهار وآکفروا ءاخره لعلّهم یرجعون».
۱۱. مجمعالبیان، ج۱، ص۷۷۴؛ درالمنثور، ج۲، ص۲۲۸؛ سیره ابن هشام، ج۱، ص۵۵۳.
۱۲. یعنی یهودیان به کمک یکدیگر میگفتند: چنین کنید تا مسلمانان از دین خود برگردند و به آیین شما بگروند.
۱۳. آشنایی با ادیان بزرگ، ص۱۰۸.
۱۴. انساب الأشراف، ج۱، ص۳۱۹؛ التفسیر الکبیر، ج۲، ص۲۵۸؛ مجمع البیان، ج۱، ص۷۷۴.
۱۵. المیزان، ج۳، ص۲۹۶ و ۳۱۳.
۱۶. سیره ابن هشام، ج۱، ص۵۵۷؛ جامع البیان، ج۳، ص۷۱.
۱۷. لیسوا سواء من أهل الکتاب أمه قائمه یتلون ءایات الله ءاناء الّیل و هم یسجدون؛ اهل کتاب یکسان نیستند، در میان آنان افرادی هستند که حق را به پا میدارند و آیات الهی را در دل شب میخوانند و سجده میکنند.
۱۸. همان.
۱۹. تاریخ خلیفه، ص۱۹؛ دلائل النبوه، ج۲، ص۵۲۶.
۲۰. المغازی، ج۱، ص۵۰۳.
۲۱. الاصابه، ج۴، ص۱۱۸.
۲۲. مجمع البیان، ج۱، ص۸۱۵.
۲۳. سیره ابن هشام، ج۱، ص۵۰۷؛ تاریخ الطبری، ج۲، ص۱۱۷.
۲۴. الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۶۳.
۲۵. من ذا الّذی یقرض الله قرضاَ حسناً فیضاعفه له أضعافا کثیرهً…؛ کیست که به خدا وام نیکو دهد تا خداوند آن را برای او چندین برابر کند. «آیات ۲۴۵ بقره و ۱۱ حدید.»
۲۶. مجمعالبیان، ج۱، ص۸۹۸؛ التبیان، ج۳، ص۶۵ و التفسیرالکبیر، ج۳، ص۴۴۶. ابن اسحاق روایت دوم را با تفصیل بیشتری نقل کرده ولی حرفی از نامه پیامبر(ص) نزده است (سیره ابن هشام، ج۱، ص۵۵۹).
۲۷. سوره نساء (۴)، آیه ۳۷.
۲۸. سیره ابن هشام، ج۱، ص۵۶۰.
۲۹. المیزان، ج۴، ص۳۶۶.
۳۰. راغب «کتمان» را پنهان کردن سخن معنا کرده و در عین حال با اشاره به آیه مورد بحث میگوید «کتمان الفضل هو کفران النعمه و لذلک قال بعده اعتدنا للکافرین عذاباً الیماً» (مفردات، ص۴۴۳).
۳۱. مجمع البیان، ج۲، ص۷۳.
۳۲. التبیان، ج۳، ص۱۹۶؛ التفسیر الکبیر، ج۴، ص۷۸؛ دیگر مفسران هم روایات متعددی درباره این داستان و نزول آیه درباره آن نقل کردهاند. (جامع البیان، ج۴، ص۱۲۱؛ درالمنثور، ج۲، ص۵۰۴).
۳۳. التفسیر الکبیر، ج۱۰، ص۴۶۹.
۳۴. من الّذین هادوا یحرّفون الکلم عن مواضعه و یقولون سمعنا و عصینا و اسمع غیر مسمع و راعنا لیّا بالسنتهم و طعنا فی الدّین ولو أنّهم قالوا سمعنا و أطعنا و أسمع و أنظرنا لکان خیرا لهم و أقوم ولکن لعنهم الله بکفرهم فلا یؤمنون إلّا قلیلاً.
۳۵. تفسیر نمونه، ج۴، ص۳۱۳.
۳۶. التبیان، ج۱، ص۳۸۹؛ مجمع البیان، ج۱، ص۴۳۴.
۳۷. التفسیر الکبیر، ج۱، ص۶۳۵؛ تفسیر نمونه، ج۱، ص۳۸۴ به نقل از دیگر تفاسیر.
۳۸. بقره (۲) آیه ۱۰۴.
۳۹. سیره ابن هشام، ج۱، ص۵۶۰.
۴۰. «سام» خستگی و مرگ معنا شده است.
۴۲. و إذا جاءوک بما لم یحیک به الله؛ وقتی نزد تو میآیند آنگونه سلام میکنند که خداوند نگفته است.
۴۲. مجمع البیان، ج۵، ص۳۷۶؛ جامع البیان، ج۱۴، ص۱۹.
۴۳. المیزان، ج۱۹، ص۱۹۲، ۱۹۴ و ۱۹۸.
۴۴. در المنثور، ج۸، ص۷۷.
۴۵. صحیح مسلم، ج۲، ص۳۴۴؛ صحیح بخاری، ج۷، ص۱۳۳.
۴۶. مجمع البیان، ج۵، ص۳۷۵.
۴۷. تفسیر القمی، ج۲، ص۳۵۵.
۴۸. سیره ابن هشام، ج۱، ص۵۶۸؛ مجمع البیان، ج۲، ص۳۲۸.
۴۹. سیره ابن هشام، ج۱، ص۵۶۷؛ جامع البیان، ج۴، ص۳۷۰؛ درالمنثور، ج۳، ص۹۱؛ این آیه در میان مجموعه آیاتی است که گفته میشود درباره یهود نازل شده و پیشتر به برخی از آنها اشاره شد.
ماهنامه موعود شماره ۶۹