آن قدر شانههای زخمیام هم رنگ درد است که د یگر رنج تخته سنگهایی را که روی سینهام نهادهاید احساس نمیکنم.
حتی مشعلهای سرخ شما نیز دیگر اثری ندارد.
بسوزانید مرا!
تکه تکهام کنید!
بیایید و تن خاکی مرا، که جز پوست و استخوانی از آن نمانده، بر ناهمواری زمین میخکوب کنید!
محال است بتوانید به آرزوی پلیدتان برسید!
محال است غیر از آن چه گفتهام سخن دیگری از من بشنوید!
من راستی را فریاد میکنم.
بدانید که « او» ما را به شکیبایی و بردباری فرمان داده است.
«او» فرمود که جایگاه ما بهشت است.
و چه بهتر از این که فداکاری ما وسیله نجات دیگران گردد و از بردگی و ظلم رهایی یابند.
بدانید که نام نیک ما در هر دو جهان باقی خواهد ماند.
***
گمان میکنید صدای تازیانههایی را که بر پیکر عزیز جانم، نورِ دیدهام، تنها پسرم، فرود میآورید نمیشنوم؟
گمان میکنید آسان است به جای صوت دلنشین مناجات او، ضجههایش را تاب بیاورم؟
به خدا سوگند که چنین نیست!
اما آتش دلم را با کلام و وعده «او» خاموش میکنم که همان کلام و وعده خداست.
آری! آن چه خدا و پیامبر گفتهاند، صحیح است و صادق.
***
مرگ برای ما شیرینتر و گرانبها تر است از سلامتیای که به بهای بیحرمتی به «او» و تبری جستن از دین «وی» باشد.
هزار بار دیگر که مرا منع کنید باز همان را خواهم گفت:
اشهد ان لا اله الّا الله
اشهد انّ محمداً رسول الله.
***
من، همسرم و فرزندمان شنیدیم که «او» برایمان دعا کرد که:
خدایا آل یاسر را بیامرز.
و فرمود:
من آنچه از عهدهام ساخته بود، کردم.
حزن و اندوه «او» از دیدن وضعیت ما کمتر از تأثیر آهن گداختهای که بدنهایمان را با آن داغ میکنید، نیست.
آخر «او» پیامبر خداست.
محمد(ص) میگوید:
تفاوتی میان سیاه و سپید نیست.
غنی و فقیر نزد خدا یکسانند.
مردم در نظر او مانند دانههای شانه برابرند
همه فرزند آدماند و آفریده شده از خاک.
برتری در شهرت و مقام و مال نیست.
هر که تقوایش بیشتر« گرامیتر»
تو نیز اگر شنیدهبودی که «او» درباره عمار چه میگفت، مباهات میکردی بر این شهادت و بر این که فرزندی همچون عمار از آن تو باشد. پیامبر فرمود:
دستهای یاغی او را به شهادت میرسانند.
عمار یک پارچه ایمان است.
هر کس با عمار دشمنی کند مثل این است که با خدا دشمنی کرده است و هر کسی بغض او را در دل نگاه دارد مانند آن است که بغض و کینه خدا را در دل نهفته است .
«او» عمار را طیب و پاک نامید و او را یکی از چهارتنی دانست که بهشت مشتاق دیدارش است. آری! یاران محمد(ص) این گونهاند.
***
من، سمیه؛ کنیزی آزاد شدهام که خدا بر من منت گذاشت و موهبت آزادی بزرگتری را در پناه اسلام ارزانیام کرد. برایم سعادتی بزرگ است که نخستین زن شهید در راه خدا و پیامبر باشم.
***
پینوشت:
بیانات پیامبر(ص) درباره عمار، برگرفته از کتاب عمار یاسر تالیف صدرالدین شرف الدین، ترجمه سید غلامرضا سعیدی است .
ماهنامه موعود شماره ۶۹