مدیر مسئول موسسه فرهنگی موعود عصر در ابتدای سخنان خود به پیچیده بودن موضوعی که بنا داشت درباره آن صحبت کند اشاره کرد و گفت: یکی از فلاسفه نام آور غرب در دوران معاصر که به عنوان آخرین فیلسوف غرب شناخته میشود ویلهلم نیچه است. قبل از انقلاب آثار این فیلسوف آلمانی ترجمه و منتشر شد و به دلیل پیچیدگی زبان و فلسفی بودن تفکر و ادبیات خاصی که داشت در جهان تفسیرهای مختلفی از آثارش ارائه شد اما صمیمانه عرض میکنم از هزار نفر یک نفر هم او رانشناختند.
وی بیان داشت: نیچه کتابی به نام اراده معطوف به قدرت دارد. درباره این کتاب هم شرح ها و تفسیرهای فراوانی نوشته شده و من هم چون اهل فلسفه نیستم و به این معنا صلاحیت ندارم نمی توانم تمام آرای او را باز کنم و درباره آن قضاوت کنم، اما همین عبارت اراده معطوف به قدرت را می خواهم امروز به اختصارتوضیح دهم.
شفیعی سروستانی با اشاره به اینکه نیچه انسان عصر جدید را انسانهایی معرفی میکند که تجسم وتمثال اراده معطوف به قدرت اند. در توضیح این موضوع گفت: نیچه میگوید آنجا که موجود زنده ای را دیدم، خواستِ قدرت را دیدم و در واقع انسان را خلاصه و فشرده ی تمامیت خواهی و قدرت طلبی می خواند.
انسانی که شیطان شده است
این محقق حوزه فرهنگ و مهدویت اظهار داشت: اگر بخواهید در ادبیات دینی موجودی را برشمارید که در او به تمام معنی اراده معطوف به قدرت متجلی شده باشد، آن فرد شیطان است. ابلیس لعین و ملعون تمثال انانیت و خودکامگی است و میل به قدرت و سلطه در ابلیس تجلی کامل و تام پیدا میکند.
وی ادامه داد: در صبحگاه آفرینش وقتی حضرت آدم (ع) را خلق کردند فرمان آمد که همه براو سجده کنند، جملگی حضار درآن صحنه عالی سجده کردند جز ابلیس و از ان زمان نطفه خودکامگی بسته شد. او فرمان الهی را زیر پا گذاشت و اراده کبریایی کرد و ازاین رو ندا آمد که ای شیطان برتو لعنت باد و تو رانده شده ای.
این لعنت مخصوص ابلیس نبود و مشمول کلیه موجوداتی شد که از ازل تا ابد دربرابر ذات باری تعالی اراده علو و کبریایی کنند و استکبار ورزند. تا جایی که حضرت امام علی (ع) درتفسیر ایه ای درباره محروم ماندن متکبرین از بهشت برین می فرمایند هرکس حتی بهاندازه بند کفشی اراده علو داشته باشد به بهشت نمی رود.
شفیعی سروستانی با بیان این موضوع که کسی که مشمول رحمت نیست پس مشمول لعنت میشود بیان داشت: از ابلیس و از مسیر ابلیس این اراده برتر جویی به انسان منتقل شد و گام به گام حرکت کرد و همزمان با حرکت همه انبیا و اوصیا از میان تمام فرهنگ ها و تمدنها گذشت تا جایی که در هر مقطع تاریخی یک موجودی نماینده تمام عیار این اراده معظوف به قدرت شد. نمرود ها، فرعون ها و سلاطینی که در طول تاریخ بروز کردند همگی نمایشگر این اراده استکباری بودند.
وی در توضیح این سخن ادامه داد: فرهنگ و تمدن هایی هم که به نوعی در طول تاریخ ایجاد شدند نمایش همین قدرت طلبی بودند و لی باید توجه داشت که نقطه اوج این اراده قرن ۱۹، ۲۰ است. در این عصر این تمنا و اراده به عالی ترین نقطه خود به لحاظ کمیت و کیفیت می رسد. وقتی نیچه انسان عصر خود را اراده معطوف به قدرت تعریف کرد، درواقع می خواست بگوید در این انسانی که من میبینم دیگر هیچ نشانه ای از عبودیت وجود ندارد و خالص شیطانی ونماد اراده معطوف به قدرت شده است.
اراده معطوف به حق در برابر اراده معطوف به قدرت
شفیعی سروستانی گفت: در مقابل اراده معطوف به قدرت که عین خودکامگی و انانیت است، عبودیت و «عبد» بودن قرار میگیرد که منتها الیه عبودیت در «ولی خدا» متجلی ست..
وی با بیان این پرسش که چرا در مطالعات فرهنگی غرب را نقد میکنیم؟ پاسخ داد: زیرا این میل علو که از انسان ساطع شده است خود را در حوزه فرهنگی و تمدنی نشان می دهد. یعنی حوزه فرهنگی و تمدنی صادر شده از این انسان نیز خودکامگی را فریاد می زند. حال ساختمان ها را نگاه کنید، در مسابقه پایان نیافتنی ای خودشان را و خواست معمارانشان را برای برتری جویی به رخ هم میکشند. اینجاست که هر فردی دنبال این است که بگوید من بهترین و اولین و زیبا ترین و … هستم. این همان میل به برتری جویی است که در هر کسی به نحوی بروز میکند.
وی با اشاره به تعریف های رایج از قدرت گفت: از قدرت به عنوان سلطه انسانی بر انسان دیگر یاد میکنند. در این تعریف انسانها برای برتری جویی بر یکدیگر از کلیه ابزارها استفاده میکنند و طبیعت را لگد مال می نمایند. زیرا قدرت در اختیار موجودی قرار گرفته که صاحب صلاحیت نیست و منجر به فساد میشود؛ در حالی که اگر قدرت نزد کسی باشد که صاحب صلاحیت و اذن باشد فسادی ندارد. هرچه ادوات در طول تاریخ در اختیار انسان قرار گرفته از آن برای اعمال قدرت و برتری بر دیگری استفاده کرده است، لذا در یک مقطع تاریخی بسیار طولانی «اسلحه» عامل نمایش قدرت است. آنکه سلاح دارد قدرتمند است. در تاریخ بشریت همواره نظامیگری و سلاح به عنوان ابزار صاحب قدرت برای اعمال قدرت بوده و همچنان هم ادامه دارد.
شفیعی سروستانی در ادامه ی سخنان خود، «اقتصاد» را یکی دیگر ارکان قدرت برشمرد که در برهه ای از تاریخ منجر به برتری جویی انسانها میشد. وی سومین رکن را که بعدها بروز کرد «سیاست» دانست و گفت: در یک دوره سیاستمداران در مناصب قدرت قرار گرفتند و اقتصاد و نظامیگری را در دست خود گرفتند.
وی ادامه داد: اما امروز رکن دیگری به این ارکان اضافه شده است و آن «قدرت رسانه ای» است. در عرض مدت کوتاهی مخصوصا زمانی که تکنولوژی مدرن رسانه ای شکل گرفت، رسانه ابزار قدرت شد و دوشادوش نظامیگری و اقتصاد و سیاست قرار گرفت. در عصری که به انفجار اطلاعات معروف شد، آنکه رسانه را در خدمت داشت به تمام معنی به عنوان صاحب قدرت شناخته شد.
اکنون زمان انتظار است
سردبیر ماهنامه موعود بیان داشت: بنا نبوده انسان در پی قدرت باشد بلکه بنا بوده در پی عبودیت باشد و فلاح و عاقبت بخیری انسان از مسیر جلب وجذب قدرت ممکن نیست. در طول تاریخ دعوت انبیاء عظام الهی نه به کسب قدرت که به کسب ودرک عبودیت بوده است و خداوند کریم در افتتاح کتاب مقدس نمی فرماید «ان الله علی کل شی قدیر» بلکه می فرماید «بسم الله الرحمن الرحیم» و با این اسم خودش را معرفی میکند.
استاد شفیعی در بخش پایانی سخنان گفت: انسان عصر جدید و مدرن درگیر تکنولوژی شده و تکنولوژی را برای سلطه جویی به کار میگیرد و به همین خاطر این نقطه اوج انانیت وتمامیت خواهی در منایسبات فرهنگی وتمدنی، بهترین زمان انتظار است. انتظار ظهور مردی که تمام قد عبدالله شناخته میشود و مظهر تام اراده معطوف به حق است. از همین روست که راجع به امام معصوم گفته میشود ای امام الحق معکم و فیکم و منکم و الیکم.
در اذان ما اینچنین شهادت میدهیم اشهد ان محمد عبد و رسول الله. همه به عبد بودن نبی گواهی می دهند. زمانی که عبد بودن در او تجلی کرده است به مقام رسالت می رسد .همان شخص عالی مقامیکه در سفر معراج به جایی می رسد که حضرت جبرئیل نیز توان رفتن به آنجا را ندارد. این عبد خالص بودن است که باعث میشود پیامبر و امام، خلیفه خدا بر روی زمین باشند؛ در حالی که اگر ذره ای میل به برتری جویی در آنها بود به این مقام نمی رسیدند.
وی در خاتمه گفت: زمان بهترین زمان برای انتظار وامادگی است ورفتن به سوی انکه مظهرتام اراده معطوف بحق است وبا ظهورش همه نشانه های انانیت شیطانی را از بین میبرد.
گزارشگر مریم محبی