اندیشه انحصار تفسیر قرآن برای معصوم به اخباریون شیعه بر میگردد؛ نه علما، بزرگان و اکثر شیعه امامیه. به همین جهت در طول تاریخ تشیع، دهها تفسیر برای قرآن نگارش یافته است که ضرورت آن؛ مستند به ادلّه عقلی، روایی و قرآنی است.
بخش اول
چکیده
مقاله «تشیع و قرآن»(Sheism and the Quran) یکی از مقالات دایره المعارف قرآن لایدن است و دربردارنده مباحثی مانند اصول و شیوههای تفسیر شیعه، نقشِ امامان معصوم شیعه در تفسیر قرآن، اختلاف قرائات، روایات تحریف قرآن، و معرّفیِ برجستهترین مفسران و تفاسیر قرآنی شیعه میباشد. نویسنده به عنوان قرآن پژوه خاورشناس در اصول، مبانی و شیوههای تفسیری شیعه امامیه تردید و نقش یگانه مفسران بزرگ شیعه امامیه و تفاسیر گرانسنگ آنها را کمرنگ نموده است.در این نوشتار بخشی از مقاله «تشیع و قرآن» ترجمه، نقد و بررسی شده است. ناقد تلاش میکند به ارزیابی درست و منصفانه و نقد روشمند و عالمانه دیدگاهها و اظهارنظرهای نویسنده مقاله «مایرم باراشر» بپردازد.
مهمترین نقد عبارت است از: تبیین جایگاه تفسیری ائمه معصوم(ع) به عنوان بهترین و کاملترین مفسران قرآن؛ دفاع از ساحت مقدس مفسران بزرگ شیعه و نقش یگانه آنان در تفسیر قرآن؛ قرائت رایج میان مسلمانان از صدر اوّل تاکنون به عنوان قرائت واحد، متواتر و مشهور قرآن؛ تحریفناپذیری قرآن در طول تاریخ تشیع؛ اجماع و اتفاق علمای شیعه بر ساختگی بودن سورههای «نورَیْن» و «ولایت».
واژههای اصلی: شیعه، تشیع، قرآن، مفسران شیعه، تفسیر، تحریفناپذیری، مستشرقان.
اول: ترجمه بخشی از مقاله «تشیع و قرآن» مایرم باراشر
اصول و شیوههای تفسیری شیعه
مفسران شیعه، شاید بیشتر از همتایان اهل سنت خود، دیدگاههای متمایز خود را با ارجاع به متن نفوذ ناپذیر قرآن، اثبات میکنند (ن. ک. به: مدخل تفاسیر قرآن، دوران قدیم و مربوط به سدههای میانی). تفاوت عمده این است که مفسران شیعه تلاش دارند ارجاعات و اشارات آشکاری را به مضامینی نظیر: ویژگیهای ملکوتی و عرفانی امامان (ن. ک. به: مدخل امام)، توانایی و اقتدار آنان در تفسیر قرآن و کتب مقدس دیگر یا عقاید اصلی شیعه، مانند تکلیف تولی به امامان (ولایت) و قطع رابطه با دشمنان آنها (برائت) در قرآن بیابند.
اصل بنیادی روش تفسیری شیعه این است که توانایی تفسیر قرآن به علی و خاندان او ـ امامان ـ اختصاص دارد.[۱] در حدیثی مشهور که در منابع شیعه و اهل سنت آمده، منقول است که محمد اعلام کرد: «کسی در بین شماست که برای تاویل [صحیح] قرآن میجنگد؛ همان گونه که من برای تنزیل آن جنگ کردم و او علی بن ابیطالب است» (ان فیکم من یقاتل علی تاویل القرآن کما قاتلت علی تنزیله و هو علی بن ابیطالب) (عیاشی، تفسیر، ج اول، ۲۷؛ شهرستانی، ملل، ۱۸۹؛ و ر. ک. به: گیمارت و مُنُت (Gimaret and Monnot)، Livre، ج ۱، ص ۵۴۳ و شماره ۲۳۱ که منابع بیشتری ذکر شده است، همچنین: پوناوالا، (Poonaeala) تاویل اسماعیلی، ۱۰ – ۲۰۹).
این نظر که علی و (تلویحاً) خاندانش توسط خود پیامبر به عنوان تاویل کنندگان قرآن معرفی شدهاند، از احادیث دیگر نیز استنباط میگردد که مشهورترین آنها «حدیثی است درباره دو چیز مهم» (حدیث ثقلین)، یعنی دو چیزی که گفته شده محمد در میان ایمان آورندگانش به ارث گذاشت.
تفاوتهای عمدهای بین احادیث تفسیری شیعه و اهل سنت، با توجه به ماهیت این دو چیز و تاویل این حدیث، وجود دارد. طبق یک روایت، آن دو کتاب خدا (کتاب الله) و سنت پیامبر (سنه نبیه، ابن اسحاق، گیلیوم، (Gullaume) ص ۶۵۱، ن. ک. به: مدخل سنت) هستند. سخنان و روایات دیگر از این حدیث که در آثار اهل سنت و شیعه ثبت شده است، به قرآن و خانواده پیامبر (اهل بیت. به همین منبع رجوع کنید) به عنوان ثقلین اشاره دارند.
توضیح منابع شیعه در مورد اختلاف در نقل این حدیث این است که سنت پیامبر در تفاسیر اهل تسنن، وسیله تاویل قرآن دانسته میشود (لذا به همراه کتاب ذکر میگردد)، ولی در نقل شیعه، خانواده پیامبر نقشی همتراز دارند: «فقط از طریق وساطت امامان، اخلاف و اَعقاب پیامبر معانی آشکار و بیرونی (ظاهر) و رمزی و پنهان (باطن) بر مؤمنان هویدا میگردد»[۲].
نیز این ثقلان برای همیشه در هم تنیده دانسته شدهاند (لن یفترقا) یا به بیان طوسی (۱۰۶۷ / ۴۶۰ d) «این حدیث ثابت میکند [قرآن] در هر نسلی وجود دارد، زیرا بعید است که [محمد] ما را به نگهداری از چیزی سفارش کند که ما بر نگهداری آن توانا نیستیم؛ همانگونه که خانواده پیامبر و کسانی که سفارش به پیروی از آنان شدهایم، در همه زمانهاحاضر هستند» (طوسی، تبیان، ج ۱، ص ۳ ـ ۴). در واقع فاصله از اینجا تا خلق ـ استعارهای که وصف کننده امامان «به عنوان کتاب ناطق خداوند» (کتاب الله الناطق) باشد ـ کوتاه است. (برای مثال ن. ک. به: بورسی، (Bursi) مشارق، ص ۱۳۵؛ ایوب، قرآن ناطق، ۱۸۳، ۱۸. n؛ پوناوالا، تاویل اسماعیلی، ص ۲۰۰).
اینها به همراه روایات بیشمار هدفی ندارند؛ جز اینکه روشن کنند امامان کسانیاند که صلاحیت تاویل قرآن را دارند و خداوند بدون واسطه این حق را به آنان عطا کرده است و در نبود امامان، وظیفه تاویل کنندگان متن تنها حفاظت از احادیث و در دسترس مؤمنان قرار دادن است (ن. ک. به: مدخل تعلیم و موعظه، قرآن). بنابراین تاویل کنندگان وسیلهای بیش نیستند و دست کم به لحاظ نظری مجاز به اعلام دیدگاه خود نمیباشند]۳[ (همان منبع، ج ۱، ۲۷، قمی، تفسیر، ج ۲، ۳۹۷).
در بین شیعیان ـ مانند دیگر محافظ و گروههای مذهبی که در حواشی جامعه فعالیت دارند ـ تمثیل، نشانه شناسی، و علائم رمزی، روشهای مطلوب تاویل قرآن گردیدند. با این حال فقط دستههای بدعت گذار مانند نُصیریها و دروزیها (ن. ک. به: مدخل دروزیها) تا کنون وارد معنای باطنی قرآن به عنوان حق انحصاری و نافذ گردیدهاند. گاهی چنین فنونی از چشم اندازی نخبه گرایانه ناشی میشود که تأکید میکند رموز دینی (ن. ک. به: همین منبع، همچنین: مدخل پنهان و مکتومات) باید از دید توده مردم پنهان بماند و موهبت انحصاری برگزیدگان باشد.
گاهی از ضرورت اصالت وجود ناشی میشود: اقلیتهای مذهبی و ایدئولوژیکی در نتیجه اظهار نسنجیده نظرات و آرایی که برای اکثریت حاکم ناخوشایند است، شاید خود را در معرض خطر ببینند (ن. ک. به: مدخل بدعت؛ الهیات و قرآن). در واقع، به خاطر این حقیقت که بسیاری از دستههای شیعه در طول تاریخ زیر حکومت اهل سنت رونق یافتند، استفاده از فنون بقاء و پایندگی در زندگی روزمره و هنگام نوشتن آرای مذهبی را برای آنها ضروری میساخت.
محققان شیعه مجبور بودند در راه امنی قدم بگذارند. از یک طرف آرزو داشتند هر زمان که امکان دارد نیّات واقعیشان را اظهار کنند و از سوی دیگر مجبور بودند اطمینان یابند که بیان چنین نظراتی خشم مخالفان ـ اهل سنت ـ را تحریک نمیکند. این یکی از روشنترین نشانههای عقیده به پنهان سازی احتیاطی است (تقیه q.v.).
نمونهای از برداشت رمزگونه (تاویل) مفسران شیعه را میتوان در تاریخ سفر شبانه محمد مشاهده کرد که در اولین آیه سوره ۱۷ (سوره اسراء «سفر شبانه» ن. ک. به: مدخل معراج) به آن اشاره شده است. گرچه باید از تاویل متداول این آیه که به سفری واقعی اشاره دارد و در آن پیامبر از مکه (ر. ک. به: همین منبع) به اورشلیم (ن. ک. به: همین منبع) برده شد، آگاه بود؛ لکن نویسندگان اسماعیلی و نُصیری این فراز را به نماد تحول روحی امامان یا اشخاص دیگر در ساحت ربوبی تاویل بردهاند (برای نگرش اسماعیلی به عنوان مثال، ن. ک. به: قاضی نعمان، اساس التاویل، ۳۳۷، برای تاویل نُصیری، ن. ک. به: رقعه و نامه نویسنده نُصیری، ابوعبدالله الحسینی ابن هارون الصائق [قرن چهارم / دهم] در بر ـ اشر وکفسکی، (Bar – Asher and kofsky) (دین علوی نصیری، ۹۷ ـ ۸۹).
در ضمن اسماعیلیان تمایل دارند تمثیل را برای تاویل فرائض مسلمانان به خدمت بگیرند، لذا برای مثال در مکتوبات اسماعیلی «ستونهای اسلام» معنای نمادین یافتهاند: پنج عبادت الزامیکه با پنج مرتبه الهی (حدود) در نظام طبقه بندی شده اسماعیلی تطبیق میکنند، عبارت است از صدقه دادن (زکات) به این معنا که اهل دانش باید مریدان مورد اعتمادی را برای هدایت مردم آماده کنند (ن. ک. به: مدخل دانش و تعلم)، روزه (صوم) (ر. ک. به: همین منبع) مستلزم رعایت سکوت و فاش نکردن اسرار مذهبی برای افراد ناآشنا است؛ زیرا مکه، خانه خدا (ن. ک. به: مدخل خانه، داخلی و الهی) نماد شرفیابی به حضور امام است، زیرا علم خدا در دست اختیار اوست (پوناوالا، تاویل اسماعیلی، ۲۱۸، بازگویی کتاب الافتخار، ص ۲۴۰ و ۲۴۱. توسط داعی برجسته اسماعیلی ابویعقوب سجستانی [متوفای: حدود ۳۶۱ ه . ق برابر با: ۹۷۱ م]).
شایان ذکر است که فرقههای غالی نظیر نصیریها و دروزیها با فرقه اسماعیلیه در این جهتگیری غالب مشترکند. گرچه باید تفاوتی قابل ملاحظه [بین آنان] را نیز مورد توجه قرار داد. تمثیل نویسان – مانند شیعه امامی و بیشتر اسماعیلیان – معتقد بودند این تاویل رمزگونه که معنای حقیقی قرآن را بیرون میکشد، بیاعتباری و بطلان معنای صریح و آشکار متن را نشانه نرفته است (برای مثال ن. ک. به: بار ـ شر، کتاب مقدس و تفسیر ۴ – ۱۲۲).
در عوض، گروههای بدعتگذار اعتقاد داشتند که تمثیل تنها تاویل صحیح است، لذا معنای آشکار متون را کم اهمیت جلوه میدادند و حتی نادیده میگرفتند؛ به ویژه اینکه این تفاوت با توجه به موارد مشروع انکارناپذیر و واضح است. تاویل رمزگونه محکم و استوار، پژوهندگان آن را به در پیش گرفتن نظرهای وابسته با ایمان گرایی نسبت به فرایض قرآن کشاند و قانونی که معنای نمادین را بپذیرد، دیگر معنای تحت اللفظی آن طبق این حوزهها الزام آور نخواهد بود.
تاویل وابسته به ایمان گرایی فاحش و شرم آوری از ستونهای اسلام مثلاً در رساله چهارم کشیش دروزی عرضه شد (الکتاب المعارف بالنقد الکافی؛ شمارهای انتقادی و منتشر نشده از این رساله توسط «بریر» فراهم شده است، اصول، ج ۲، ۵۰ ـ ۳۱ ر. ک. به: دسکی، (De sasy) مقاله، ج ۲، ص ۶۷۳).
تفسیر قران شیعه پیشتر توسط گرایش تند ضد اهل سنت ترسیم شده است. آیات بسیاری از قرآن که معنای ظاهری آنها معنی ضمنی منفی دارد یا به طور عام و مبهم به شر و شرور (ن. ک. به: مدخلهای نیک و شر، اعمال شر، ظلم) اشاره دارند، از طریق تاویل رمزگونه یا نمادین اتخاذ شده است تا به چهرههای برجسته و خاص تاریخی اسلامی اهل سنت اشاره داشته باشد.
اصطلاحات منفی قرآنی نظیر بغی (گستاخی)، (ن. ک. به: گستاخی و لجاجت؛ تکبر و غرور) فحشاء (زشتی)، (ن. ک. به: زنای محصن و محصنه و فسق؛ پاکدامنی؛ حیا) منکر (ننگ و بیآبرویی) الفجار (شرور) المفسدین فی الارض (فسادکنندگان در روی زمین) (ن. ک. به: فساد؛ ظلم) الشیطان (شیطان)، (ن. ک. به: شریر) المغضوب علیهم (کسانی که خداوند بر آنها غضبناک است)، (ن. ک. به: خشم) الضالین (کسانی که گمراه هستند)، (ن. ک. به: نگاه، گمراه) و مانند اینها که به طور عام این گونه تاویل برده شدهاند تا به دشمنان شیعه یا افرادی خاص در بین آنها خصوصاً سه خلیفه اول، دو تن از همسران محمد (عایشه و حفصه) [به ترتیب دختران خلیفه اول و دوم]، (ن. ک. به: همسران پیامبر، عایشه بنت ابی بکر)، بنی امیه و بنی عباس اشاره دارند. در قولی منسوب به باقر، ایشان تا آن جا پیش میرود که بیان میدارد: «در هر جا که قرآن قال الشیطان به کار برده [که منظور] دومی است [خلیفه عمر بن خطاب]» (ولیس فی القرآن [شی] و قال الشیطان الا وهو الثانی)؛ (عیاشی، تفسیر، ج ۲، ۲۴۰).
در حدیث دیگر در همین منبع طرح ریزی کلیتری از این نظریه به این امام نسبت داده شده است. او خطاب به محمد بن مسلم (۷۶۷/۱۵۰ d.)، یکی از مریدانش، گفت: «هرگاه شنیدی که خداوند [در قرآن] کسی از این امت را میستاید، به ما اشاره دارد [یعنی شیعه] و هرگاه شنیدی که خداوند افرادی را که در گذشته در اوج موفقیت بودند، بیآبرو میسازد، به دشمنان ما اشاره دارد.» (اذا سمعت الله ذکر احداً من هذه الامه بخیر فنحن هم واذا سمعت الله ذکر قوم بسوء ممن مضی فهم عدونا)، (همان منبع، ج ۱، ص ۲۴. ن. ک. به: مدخلهای تنبیه و مجازات، داستانهای مجازات، پاداش و مجازات).
زبان رمز و راز در تفسیر شیعه در دو سطح پیداست. مفسران معتقدند سطح اول در خود قرآن یافت میشود که زیر بنای اصطلاحات مبهم و کلی قرآنی نظیر الجبت و الطاغوت (اصنام و تمثالها)، الفحشاء و المنکر و بسیاری دیگر از اصطلاحات را تشکیل میدهد. سطح دوم توسط مفسر قرآن اضافه گردیده است. انسان هنگام دنبال کردن روش مفسر در پرده برداری از معنای اصطلاحات مبهم، غالباً کشف میکند که مفسر نه تنها از آشکار کردن اسرار متن خودداری میکند، بلکه آنها را کتمان هم میکند.
مفسر هرگز به صراحت ادعا نمیکند که اصطلاحاتی نظیر آنچه گفته شد به ابوبکر، عمر یا دیگر دشمنان شیعه اشاره دارد، بلکه به کلمات رمزی تمسک میجوید از قبیل: «اولی» (الاول) و «دومی» (الثانی)، «روباه» (حّبتر) معمولاً در اشاره به ابوبکر به خاطر حیلهگری و فریبکاری او (لحیلته و مکره، مجلسی، بحار، lith، ۴، ۳۷۸؛ ۹، ۶۵) و زریق «شخص دارای چشم براق» یا «چشم آبی» (با اشاره به عمر، به عنوان مثال فرات، تفسیر، ۶۹؛ همچنین ر. ک. به: عربستان قبل از اسلام و قرآن).
این خصوصیت جسمانی در نزد اعراب قدیم (ر. ک. به: همین منبع) شوم و نامیمون دانسته میشد و برگردانی از آن در سوره ۲۰ آیه ۱۰۲ یافت میشود که طبق آن شرور در روز رستاخیر (q.v) با چشمان درخشان (یا آبی) برانگیخته خواهند شد (q.v برای این موارد و دیگر عناوین توهین آمیز ن. ک. به: گلدزیهر، spottnamen، ۳۰۸ ـ ۲۹۵، کهل برگ، برخی از دیدگاههای شیعه امامی، مخصوصاً ۷ ـ ۱۶۰؛ بار اشر، کتب مقدس، ۲۰ ـ ۱۱۳).
به عبارت دیگر، انتقال از لایه ضمنی و پنهان قرآن به لایه مشهور و آشکار تاویل، به طور مستقیم نیست، بلکه طی روند رمزگذاری است و فرض اصلی این است که هر شیعهای با این کلمات رمزی که بخش لازم و نانوشته فرهنگ و مذهب اوست، آشنا میباشد. تفسیر شیعی در موارد دیگر برای حمایت از مسلک امامت و مفاهیم مشتق از آن طراحی گردیده است، مثلاً عصمت (ن. ک. به: معصومیت) یا مصونیت پیامبران و امامان از گناه (ن. ک. به: گناه، کبیر و صغیر) و اشتباه، وساطتِ (q.v شفاعت) پیامبران و امام به خاطر جانبداری از پیروان، بداء (ظهور شرایطی جدید که موجب تغییر در حکم اولیه الهی میگردد.).
در مورد فرق اسماعیلی، دروزی و نُصیری از مفاهیم افزوده شدهای، چون خلق ادواری (q.v)، جهان و تناسخ ارواح (q.v) میتوان نام برد. دیگر مشخصه معمول تفسیر اولیه شیعی (عمدتاً امامیه)، خواندنهای (قرائات) مختلف متن قرآن یا در موارد خاص اضافه کردن کلماتی است که باور دارند از قرآن حذف شده است (ن. ک. به: قرائات قرآن). چنین تغییرات و تحریفات متنی بر این فرض استوار است که متن معیوب و ناقص میباشد[۴].
محققانی که قرآن را مخدوش میدانستند معتقد بودند که سرانجام مهدی متن حقیقی را آشکار خواهد کرد و از مقصود اصلی آن پرده بر خواهد داشت. نمونههای این تحریفات، تعویض متداول متنیِ کلمه ائمه (امامان) با امه (ملت یا جامعه) یا تغییراتی جزئی در خود واژه «امام» است.معنای این تفاوتها و تغییرات این است که تأسیس امامت و دیگر اصول مرتبط با آن ریشه در قرآن دارد. برای مثال بیشتر مفسران اولیه شیعه سوره ۳ آیه ۱۱۰ را چنین قرائت میکنند: «شما بهترین رهبران هستید [leg. ائمهٍ به جای اُمَّهٍ، [ملت] که تا به حال برای بشر زاده شدهاید»[۵]. کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّهٍ أُخْرِجَتْ لِلْنَّاسِ و غیره (برای آیه اول ر. ک. به: قمی، تفسیر، ۱ / ۶۳). از دیگر انواع تحریف، افزودن واژگانی ویژه ـ که به طور کلی اعلام شده از نسخه عثمانی قرآن حذف گردیده ـ برجسته و مهم است.
این واژگان عمدتاً عبارتند از: الف: «فی علی» (راجع به علی) در آیات مختلف قرآنی، مانند: سوره ۲ آیه ۹۱: «ایمان بیاورید به آنچه خداوند بر شما [+ راجع به علی] نازل کرده است»، (آمنوا بما انزل الله [+ فی علی]) یا سوره ۶ آیه ۱۶۶ «اما خدا به آنچه بر شما [+ درباره علی] نازل کرده است شهادت میدهد» (لکن الله یشهد بما انزل الیک [+ فی علی])[۶].
ب: آل محمد (خانواده محمد) یا گاهی آل محمد حقهم ([محروم] از حقوقشان) به عنوان مفعول فعلی از ریشه (ظ – ل – م) (بی عدالتی کردن با غصب) که غالباً در قرآن جلوه میکند. مفسران شیعه معتقدند این اضافه تأکید دارد که این بی عدالتی (ن. ک. به: عدالت و بیعدالتی) مشتق از کلمات یا افعالی از ریشه (ظ – ل – م) ـ ظلم به آنها ـ مخصوصاً به خانواده پیامبر و نسل او اشاره دارد.
این شیوه در مشربهای دیگر به کار میرود. افزودن «فی ولایه علی» (راجع به [وظیفه] وفاداری به خاندان علی) در چند جای قرآن در نظر گرفته شده است تا ارائهکننده مأخذی از کتاب مقدس در مورد نظریه ولایت باشد. همچنان که افزودن کلمات «الی اجل مسمی» (برای مدتی محدود) به آیه متعه (سوره ۴ آیه ۲۴) برای تاکید طبیعت موقت نکاح متعه است (ن. ک. به: نکاح و طلاق، نکاح موقت، جنسیت و امیال جنسی). افزودن واژه متعه به سوره ۲۴، آیه ۳۳: «ولیستعفف الذین لا یجدون نکاحاً [+ بالمتعه] حتی یغنیهم الله من فضله»، «و بگذار کسانی که راهی برای ازدواج [+ متعه] ندارند، خویشتندار باشند تا هنگامیکه خداوند آنان را از خیر و برکت خود بینیاز سازد». (قرائات مختلفه، حدیث شماره ۳۷۲؛ ن. ک. به: مدخل تقوا).
جداسازی قرائات مختلف و افزودنیها توسط مفسران یا منابع آنها، اساساً در اصطلاح شناسی وجود دارد. در بسیاری از موارد که مفسر روایتی منسوب به شیعه را در مورد آیه قرآن معرفی میکند، این عمل را با استفاده از فرمولهای خاصی انجام میدهد. روایت شیعه (الف) بعد از کلماتی از قبیل نزل جبریل [یا جبرائیل] بهذه الایه هکذا علی محمد «اینگونه این آیه توسط [فرشته] جبرئیل بر محمد نازل شد» (q.v ن. ک. برای مثال به: عیاشی، تفسیر، ج ۲، ص ۳۵۳؛ برای اقوال مشابه، همان، ج ۱، ص ۶۳؛ قمی، تفسیر، ج ۲، ص ۱۱۱)؛ (ب) یا قبل از هکذا نزلت، «این گونه [این آیه] نازل شد» (ن. ک. برای مثال به: قمی، تفسیر، ج ۱، ۱۴۲، ۲۹۷؛ ج ۲، ۲۱) میآید.
در موارد دیگر بیان شده است که آیه مذکور، قرائت یکی از امامان است (برای مثال: عیاشی، تفسیر، ج ۱، ۲۱۷ و ۲۱۸؛ قمی، تفسیر، ج ۱، ۳۸۹)، حتی گاهی اصطلاحات محکمتری استفاده میشود تا تأکید کند که فرازهایخاصی در متن مرسوم غلط است. اینها شامل جملاتی است که به صورت منفی بیان شده است، از قبیل: (الف) علی خلاف ما انزل الله «[این آیه] با شکل مُنزَّل آن مغایرت دارد» (ن. ک. برای عنوان مثال به: قمی، تفسیر، ج ۱، ص ۱۰، که به سوره ۳، آیه ۱۱۰ یا سوره ۲۵ آیه ۷۴ به عنوان مثالهای این دسته از آیات استناد میکند). (ب) فیما حُرِّف من کتاب الله، «[این آیه] از آیات محرَّف یا [مبدل] در کتاب خداست» [۷] (قمی، تفسیر، ج ۲، ۲۹۵).
با نبود چنین بیان قاطعی مشکل است که بتوانیم قضاوت کنیم آیا تغییر، تفسیر صِرف است یا با نبود چنین اصطلاحات خاصی، چنان که در بالا ذکر شد، مفسر در حقیقت پیشنهاد کننده قرائتی دیگر برای متن رسمی است! بر اساس چنین مخالفتی با متن اهل سنت، احتمال دارد شیعه این روایات متفاوت و اضافات را وارد متن قرآن کرده باشد یا دست کم هنگامیکه متن در مناسبات عبادی خوانده میشود، آنها را پیاده میکرد (ن. ک. به: مدخلهای مناسک و قرآن، تلاوت قرآن).
گرچه تقریباً هیچ عملی توسط شیعه در جهت مشروع سازی قرائات مختلفشان انجام نگرفت؛ یک مورد استثناء، آخرین تلاشی است که در نسخهای خطی از قرآن انعکاس یافته که گفته شده در شهر بنکیپورِ (Bankipore) هند کشف گردیده است. این نسخه علاوه بر تعابیر دیگر شیعه بعضی از آیات قرآنی، شامل دو سوره مجعول نیز هست: سوره الولایه «سوره محبت الهی» (یعنی بین خداوند و علی؛ ن. ک. به: اولیاء و ولایت، موالی و ولاء)» و سوره النورین، «سوره دو نور» [۸] (یعنی محمد و علی)؛ (ن. ک. به: امیر معزی، Le guide divine و ۲۷ ـ ۲۰۰؛ هدایت الهی، ۷۹ ـ ۹۱، ۲۰۶ ـ ۱۹۸؛ ن. ک. به: نور).
این رفتار شیعه پرده از یک تناقض بر میدارد؛ از یک سو مطمئن هستند که نسخه واقعی قرآن همان است که برای آنها شناخته شده است و از سوی دیگر نه تنها نسخه متداول را رد نمیکنند، بلکه بر آن صحه میگذارند (برای مثال. ن. ک. به: گلدزیهر، Richtungen، ص ۲۸۱). این تناقض مخصوص شیعه است. از یک سو در سطح نظری و عقیدتی، موضع محکم تفوق و برتری اختیار شده است، و از سوی دیگر در سطح عملی ترس مدام از اذیت محیط اهل سنّتِ متخاصم، نظریهای عمل گرایانه پدید آورد که گزینش تحریفِ de facto نسخه عثمانی را در بر میگرفت.این تنش و تناقض در بسیاری از روایات تفسیری شیعه که در آنها قرائات شیعه بیان شده است، انعکاس دارد. انسان در بعضی از آنها متوجه حالت ذیل میشود.
مرید امام در حضور او از قرآن (متداول و رسمی) قرائت میکند و امام به او میگوید این به گونهای دیگر نازل شده بود! سپس آن امام گونه «حقیقی» (شیعی) را میخواند، گرچه در برابر چنین اقوالی که نسخه عثمانی را کم اهمیت جلوه میدهند گاهی جهتگیری مخالفی ظاهر میشود. کسی در حضور یکی از امامان قرآن تلاوت میکند و در قرائت خود، نوع شیعی آیه را وارد میکند. در این هنگام امام او را متوقف و توصیه میکند مطابق با گونهای که مردم دنبال میکنند، بخواند! (یعنی the textus receptus) تا آن هنگام که «منجی صالح» (القائم) با نسخه صحیح قرآن بیاید که با نسخه علی که پیامبر برای دخترش فاطمه (q.v) به ارث گذاشت، یکی است و عنوان آن از آن هنگام مصحف فاطمه (دست نوشته فاطمه) (ن. ک. به: مصحف) بود.
شیوههای دیگر تفاسیر شیعی بر مبنای ترتیب کلمات یا حروف و محاسبات ارزش عددی حروف (ن. ک. به: مبحث معانی رمزی اعداد) استوار است. سجستانی در تفسیر سوره ۱۰۸ (سوره کوثر) جابهجایی کلمات و حروف سوره را طرح و عقیده شیعه به وصایا– مقام دارای اختیار تام در میان امامان ـ را در آن قرائت میکند (پوناوالا، تاویل اسماعیلی، ۲۱۸ – ۹). محاسبه عددی حروف به حروف مرموزی (q.v فواتح السور) مرتبط است که در ابتدای ۲۹ سوره واقع است.
برای مثال حروف الف، لام، میم، صاد (مجموع ارزش عددی آن ۱۶۱ است) در اول سوره هفتم (سوره اعراف «ارتفاعات»؛ ن.ک. به: مردم مکانهای مرتفع) طبق خبری منسوب به باقر، به سال ۱۶۱ هجری (۷۷۷ میلادی) اشاره دارد؛ سالی که پیش بینی شده بود سقوط دودمان امیه رخ دهد (عیاشی، تفسیر، ج ۲، ص ۷ ـ ۸). در ضمن باید توجه داشت تفسیر شیعه و مخصوصاً اسماعیلیه با استفاده از متنی مرموز و سرّی مشخص میشود که برای به رمز در آوردن اطلاعاتی ـ عمدتاً اسامی افراد ـ که نویسنده میخواهد به دلایل احتیاطی در پرده نگه داشته شود، طراحی شده است. نمونههای بیشماری از این در کتاب الکشف اثر داعی جعفر بن منصور الیَمَن (نیمه اول قرن چهارم / دهم) و میزاج التسنیم از اسماعیل بن هبه الله (۱۷۷۰ / ۱۱۸۴. d)، داعی فرقه سلیمانی اسماعیلی یافت میشود.
فهرست منابع:
۱. ابن بابویه محمد بن علی (شیخ صدوق)، کتاب الخصال، جماعه المدرسین فی الحوزه العلمیه، قم، ۱۴۱۶ ق.
۲. ابن جرزی، النشر فی القرائات العشر، مکتبه مصطفی محمد، مصر، [بی تا].
۳. ابن نعمان، محمد (شیخ مفید)، اوائل المقالات، مکتبه الحقیقه، تبریز، ۱۳۷۱ ق.
۴. اشعری، ابوالحسن علی بن اسماعیل، مقالات الاسلامیین، ۱۴۰۰ ق، چ دوم.
۵. بابایی، علی اکبر، روششناسی تفسیر قرآن، انتشارات سمت، تهران، ۱۳۷۷ ش.
۶. بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، قم، ۱۳۷۵ ق.
۷. همو، الدررالنجفیه، مؤسسه آل البیت، قم، [بیتا].
۸. بلاغی، محمد جواد، آلاء الرحمن فی تفسیر القرآن، چاپ کتابفروشی وجدانی.
۹. ترمذی، محمد بن عیسی، سنن ترمذی، داراحیاء السنه النبویه، بیروت، [بیتا].
۱۰. جوادی آملی، عبدالله، تسنیم، نشر اسراء، قم، ۱۳۸۳ ش.
۱۱. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، بیروت، ۱۴۱۹ ق.
۱۲. حکیم، محمد تقی، الاصول العامه للفقه المقارن، دارالاندلس، بیروت، ۱۴۰۹ ق.
۱۳. حویزی، شیخ عبد علی بن جمعه، نورالثقلین، مطبقه الحکمه، قم، ۱۳۸۳ ش.
۱۴. خراسانی، محمد کاظم، کفایه الاصول، انتشارات کتاب فروشی اسلامی، تهران، [بیتا].
۱۵. خمینی، روح الله، آداب الصلوه، مؤسسه تنظیم و نشر، قم، ۱۳۷۲ ش.
۱۶. خویی، سید ابوالقاسم موسوی، البیان فی تفسیر القرآن، دارالزهراء، بیروت، ۱۴۰۸ ق.
۱۷. همو، البیان فی تفسیر القرآن، ترجمه سید جعفر حسینی، دارالثقلین، قم، ۱۳۸۳ ش.
۱۸. دراز، محمد عبدالله، المدخل الی القرآن الکریم، طبع مصر، [بی تا].
۱۹. علم الهدی، سید مرتضی، الذخیره، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم، ۱۴۱۱ ق.
۲۰. رامیار، محمود، تاریخ قرآن، مؤسسه انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۶۲ ش.
۲۱. زرکشی، بدر الدین محمد بن عبدالله، البرهان فی علوم القرآن، تحقیق یوسف عبدالرحمن مرعشی، دارالمعرفه، بیروت، ۱۴۱۰ ق.
۲۲. سیوطی، جلال الدین عبدالرحمن، الاتقان فی علوم القرآن، دار ابن کثیر، دمشق ـ بیروت، ۱۴۱۶ ق.
۲۳. صدوق، امالی، کتابفروشی اسلامیه، تهران، ۱۳۸۰ ق.
۲۴. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، مؤسسه الاعلمی، بیروت، ۱۳۹۳ ق.
۲۵. طبرسی، ابوعلی فضل بن حسن، مجمع البیان، اسلامیه، تهران، [بی تا].
۲۶. طبری، ابوجعفر محمد بن جریر، جامع البیان، دارالمعرفه، بیروت، ۱۳۹۲ ق.
۲۷. طوسی، ابو جعفر محمد بن حسن، البیان فی تفسیر القرآن، مکتبه امین، نجف، [بی تا].
۲۸. همو، الاستبصار فیما اختلف من الاخبار، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۹۰ ق.
۲۹. عسکری، سید مرتضی، القرآن الکریم و روایات المدرسیتین، مجمع علمی اسلامی، تهران، ۱۴۱۶ ق.
۳۰. عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر عیاشی، با تصحیح و تطبیق و تحقیق سید هاشم رسولی محلّاتی، انتشارات علمیه اسلامیه، تهران، [بی تا].
۳۱. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، مؤسسه دارالکتاب، قم، باتصحیح و تطبیق سید ملیب موسوی جزایری، ۱۴۰۴ ق.
۳۲. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، دارالتعارف للمطبوعات، بیروت، ۱۴۱۱ ق.
۳۳. کیخسرو اسفندیار، دبستان المذاهب، باتحقیق رحیم رضازاده ملک، تهران، ۱۳۶۲ ش.
۳۴. مؤدب، سید رضا، روشهای تفسیر قرآن، انتشارات دانشگاه قم، قم، ۱۳۸۵ ش.
۳۵. همو، مبانی تفسیر قرآن، انتشارات دانشگاه قم، قم، ۱۳۸۶ ش.
۳۶. همو، نزول قرآن و رؤیای هفت حرف، انتشارت دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، قم، ۱۳۸۷ ش.
۳۷. مجلسی، بحارالانوار، بیروت، ۱۴۰۳ ه . ق و تهران، ۱۳۹۲ ق.
۳۸. محقق اردبیلی، زبده البیان فی براهین احکام القرآن، اعداد رضا استادی، انتشارات مؤمنین، قم، ۱۳۷۸ ش.
۳۹. معرفت، محمد هادی، التفسیر والمفسرون فی ثوبه القشیب، الجامعه الرضویه للعلوم الاسلامیّه، مشهد، ۱۴۲۶ ق.
۴۰. همو، التمهید فی علوم القرآن، مؤسسه النشر الاسلامی، قم، ۱۴۱۵ ق.
۴۱. همو، تحریف ناپذیری قرآن، ترجمه علی نصیری، انتشارات سمت، تهران، ۱۳۷۹ ش.
۴۲. همو، صیانه القرآن من التحریف، مؤسسه النشر الاسلامی، قم، ۱۴۱۸ ق.
۴۳. همو، مصونیّت قرآن از تحریف، محمد شهرابی، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، قم، ۱۳۷۶ ش.
۴۴. مکارم شیرازی، ناصر، و همکاران، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۷۷ ش.
۴۵. موسوی دارابی، سید علی، اسطوره تحریف یا تحریف ناپذیری قرآن، انتشارات امامت، مشهد، ۱۳۸۱ ش.
۴۶. نوری، میرزا حسین، فصل الخطاب، طبع الحجری.
۴۶. هندی، رحمه الله بن خلیل، اظهار الحق، المکتبه العصریه، بیروت، ۱۴۰۰ ق.
نویسنده: مایرم باراشر (Mairm Bar Asher)
بررسی و نقد: دکتر سید رضا مؤدب/استاد و عضو هیئت علمی دانشگاه قم
سید محمّد موسوی مقدم/دانشجوی دکتری علوم قرآن و حدیث دانشگاه قم
___________________
مجله قرآن پژوهی خاورشناسان
ادامه دارد……….